۹۰/ پورحیدری تنها مردی که در فوتبال ما دشمن نداشت

نود - ۱۵ آبان ۱۳۹۵

نوشتن از منصور پورحیدری همیشه سخت بوده و خواهد بود. چه آن موقع که او دفاع راست جوان تیم تاج (استقلال) بود و چه بعدها که دستیار رایکوف شد و چه روزهایی که به عنوان مربی پرافتخاری در قهرمانی استقلال در تیم‌ملی در آسیا نقش کم‌نظیر و بی‌بدیل داشت.

نجابت و شرافت فوتبال به آسمان‌ها پر کشید

نوشتن از منصور پورحیدری همیشه سخت بوده و خواهد بود. چه آن موقع که او دفاع راست جوان تیم تاج (استقلال) بود و چه بعدها که دستیار

رایکوف شد و چه روزهایی که به عنوان مربی پرافتخاری در قهرمانی استقلال در تیم‌ملی در آسیا نقش کم‌نظیر و بی‌بدیل داشت.  منصورخان حتی وقتی روی تخت بیماری خوابید تا مبارزه سخت خود را با بیماری مرموز سرطان آغاز کند هیچ ‌گاه اهل حاشیه و جنجال و جلب توجه نبود. او مظلومیت و سکوت را بیشتر از هر چیز دیگری دوست می‌داشت و به  همین دلیل در طول حدود ۵۰ سالی که در فوتبال ایران چهره شد و چهره ماند هرگز به دنبال خودنمایی و متمایز  نمودن خود از

دیگران نبود.

"چه آن موقع که او دفاع راست جوان تیم تاج (استقلال) بود و چه بعدها که دستیار رایکوف شد و چه روزهایی که به عنوان مربی پرافتخاری در قهرمانی استقلال در تیم‌ملی در آسیا نقش کم‌نظیر و بی‌بدیل داشت"هر چند که افتخاراتی که این مرد برای استقلال و فوتبال ملی کسب نمود آنقدر زیاد بود که می‌توانست هر انسان تشنه قدرت و شهرت را از خود بی‌خود نماید. اما او منصور پورحیدری  بود؛ مردی که عاشق فوتبال و عاشق استقلال بود و در این روزگار غیر از خانواده‌اش که صمیمانه و عاشقانه دوستشان می‌داشت تنها با فوتبال بود که

دردهای درونی

خود را تسکین می‌داد .

***

یادم می‌آید اولین مرتبه که قرار بود در معیت پورحیدری

به

یک مسافرت خارجی بروم همان قهرمان جام باشگاه‌های آسیا در شهر داکا بنگلادش بود که به اتفاق مرحوم احمدپور و

حسین ماهوت فروش تیم رسانه ای اعزامی به بنگلادش را تشکیل می‌دادیم. در فرودگاه مهرآباد پورحیدری به محض دیدن ما گفت ‌بچه‌ها شانس‌های قهرمانی هم آمدند! حالا خیالمان آسوده است که با جام به تهران برمی‌‌گردیم.

و چه زیبا بود آن روزی که استقلال در فینال پس از غلبه بر نماینده پرقدرت چین، در ورزشگاه ملی داکا دور افتخار زد تا همه بچه‌های منصور از خوشحالی از خود بی‌خود شوند.

آن روزها منصورخان به ما می‌گفت :‌ به دلیل شرایط تیم شرمنده‌ام که نمی‌توانیم از شما داخل مجموعه پذیرایی کنیم و ما چون او را درک می‌کردیم می‌گفتیم منصورخان ! فدای سرت. فقط تیم قهرمان بشه ، ما حاضریم ۵ کیلومتر دورتر از شما در کلبه‌های دور افتاده شهر داکا باشیم.

مرتبه دوم همراهی ما با استقلال در امارات بود که توفیق بودن با منصور پورحیدری نصیب این حقیر شد . بالاخره بار سوم به زمانی برمی‌گردد که پرویز مظلومی سرمربی بود و پورحیدری هم او را به عنوان بزرگتر در ازبکستان همراهی می‌کرد آن سفر هم

بیش از هر چیز تحت تاثیر مرام، شخصیت

و نجابت پدر  استقلال قرار گرفته و همیشه در حرف‌های خودمانی که بین همکاران‌مان

ردوبدل می‌شود این ویژگی خاص و بی‌نظیر منصور پورحیدری ورد زبان همگی

ما قرار داشته و در آینده هم همین طور خواهد بود.

***

پورحیدری یک مربی خلاق بود که مهمترین ویژگی مربیگری‌اش کوچینگ صحیح و کم نقص او بود.

"نجابت و شرافت فوتبال به آسمان‌ها پر کشید نوشتن از منصور پورحیدری همیشه سخت بوده و خواهد بود"هر وقت استقلال با یک حریف سرسخت بازی داشت ، باید منصور یکی از بازی های آن حریف را آنالیز می‌کرد  در آن صورت غلبه بر حریف سرسخت مثل خوردن یک لیوان آب برای بروبچه‌های استقلال بود. دقیقاً به همین دلیل اغلب استقلالی‌های قدیمی و جدید هر وقت می‌خواهند از مهم‌ترین ویژگی پورحیدری در عرصه مربیگری بگویند . ارنج درست و کوچینگ کم نقص او را مورد توجه و بحث و بررسی قرار می‌دهند.

منصورخان که به درستی لقب پدر استقلال را از هواداران بی‌شمار این تیم محبوب گرفته بود در این سالیان آخر عمر با عزت خود احساس و علاقه بیشتری به استقلال نشان می‌داد و حتی با اینکه پزشکان تماشای بازی های استقلال را منع کرده بودند . پورحیدری حتی با عصا و در حالی که نای راه رفتن نداشت در تمرینات و مسابقات حضوری جدی و سرنوشت ساز از خود نشان می‌داد.



حتی

در روز خبرنگار که مصادف با بازی استقلال



نفت آبادان بود وقتی برای تجلیل از خبرنگاران راقم این سطور و یکی دو تن از دوستان دعوت شده بودیم در استادیوم و دقایقی قبل از شروع بازی منصورخان در حالی که به سختی راه می‌رفت با لبخند به ما گفت :‌ تبریک می‌گم! من ۳۰ سال است که شما را چنین موفق و پیروز در کارتان می‌بینم .

او تنها مردی بود که در فوتبال ما دشمن نداشت ... روحش شاد و یادش گرامی باد .





ارسال در:

منابع خبر

اخبار مرتبط