چوب درختان باغ قلهک پیش فروش شده است!
وارد خیابان شهید کشانی که میشویم، روزمرگیهای مردم این محل که هنوز بافت قدیمی خود را با وجود آپارتمانهای جدید حفظ کرده است، مثل تمام محلههای تهران است اما وجود دیوار بلند و آجری باغ قلهک که این خیابان و کوچههای منتهی به آن را به بنبست رسانده، فرق بزرگ محله شهید کشانی با سایر محلههای تهران بزرگ است به ویژه اینکه ساکنان آن سوی این دیوار بزرگ انگلیسیها هستند.وارد روزمرگیهای مردم این محل که میشویم، باز هم تفاوتهای زیادی را میتوان دید. مثلا اینکه مردم این محله نگران درختان آن سوی دیوار هستند. در چند وقت اخیر صدای ارههای برقی و صدای جرقههای آتشی که به جان این درختان افتاده روح مردم این محله را آزرده است. صدای کامیونهایی که روز و شب مصالح ساختمانی وارد باغ میکنند و با همان کامیونها چوبهای بریده شده درختان را به بیرون میبرند،کابوس مردم این محل است. دیواری به بلندای زندگی سه نسل محله کشانی سالهاست که چشمان ساکنان خیابان کشانی به دیوار باغ قلهک که به بلندای این خیابان است عادت کردهاند.دیواری که حدفاصل بین مردم خون گرم این محله و ساکنان انگلیسی زبان است.نسل به نسل ساکنان این باغ تمام روزهای کودکی، نوجوانی و بزرگسالی خود را این سوی دیوار باغ قلهک گذراندهاند.گویی در تمام این روزگاران زندگی در محلهای که یک طرف آن با دیوارهای قرمز رنگ محصور شده است،اصل پذیرفته شده برای ساکنان این خیابان است.«بچه که بودیم همیشه دوست داشتیم بدانیم که پشت این دیوارهای آجری قرمز رنگ چه میگذرد، شنیده بودیم که پشت این دیوارهای بلند درختان تنومندی است که از صدها سال پیش با ورود انگلیسیها از دید مردم پنهان شدهاند.» اینها را آقای جاهد مرد میانسالی میگوید که الان عضو شورایاری محله کشانی است.
"در چند وقت اخیر صدای ارههای برقی و صدای جرقههای آتشی که به جان این درختان افتاده روح مردم این محله را آزرده است"او میگوید که از ۵۰ سال پیش که ساکن این محله شده دیوار آجری قرمز رنگ باغ قلهک را دیده که حدفاصل بین مردم محل و انگلیسیها بوده است.بافت سنتی و مذهبی مردم این محله درتارو پود خیابان شهید کشانی با کوچههای شیبدار و خانههای قدیمی و آپارتمانهایی که پشت این دیوار بلند قد کشیدند؛ دیده میشود.خیابان کشانی،خیابان باریکی است که در کنار پل صدر به سمت شرق قراردارد. درست پشت باغ قلهک. وارد این خیابان که میشویم، مسجد المتقی درابتدای یکی از کوچههای شیبدار این خیابان درست درمقابل در پشتی باغ دیده میشود.اذان ظهر از مسجد به گوش میرسد و مردم برای اقامه نماز واردمسجدمیشوند. روی اولین درپشتی باغ قلهک نقاشی شده است.نقاشیای که نمادهایی ازهنر ایرانی را در خود دارد.مردم محل میگویند که مسئولان باغ از این درمصالح ساختمانی را وارد باغ میکنند و چوبهای بریده شده درختان را خارج میکنند.حتی آنها دیدهاند که تعدادی از کارگران افغانی از این در وارد باغ شدهاند.کارگرانی که قرار است جای خالی درختان قطع شده باغ را با ساخت و ساز پر کنند. ورود مصالح ساختمانی به صورت مخفیانه عقربههای ساعت که روی ساعت یک بعدازظهر ثابت میماند، در پشتی باغ بازمیشود و چند نفر از کارکنان باغ که به نظر میرسد نگهبان این باغ باشند، بیرون میآیند.یکی از این کارگران با تلفن همراه خود مشغول هماهنگی با راننده کامیونی است که قراراست سیمان و شن وارد باغ کند.کامیون چند کوچه عقبتراز دراصلی ایستاده است.
نگهبان باغ به راننده میفهماند که باید با احتیاط و بدون سر و صدا مصالح را واردباغ کند.اما از شانس بد آنها وجود دو خودرو پراید که درست مقابل در باغ پارک کردهاند، توجه مردم محل را به ورودکامیون دیگری مصالح ساختمانی که میخواهد وارد باغ قلهک شود را جلب میکند. نگهبانان باغ با کمک یکدیگر ماشینها را با هر زحمتی که هست جابهجا میکنند.یکی از نگهبانان باغ به این کار مردم محل اعتراض میکند: «چند بار اعلام کردیم که جلوی درباغ پارک نکنند اما گوش مردم این محل بدهکار نیست.»این جملات را در حالی که مشغول جابهجا کردن ماشینهای پراید است میگوید. راننده کامیون هم برای اینکه زودتر این غائله تمام شود و او با کامیون خودوارد باغ شود، به کمک نگهبانان باغ میآید. آقای بیاتی، خادم مسجد المتقی نیز از دور شاهد تلاش مسئولان باغ قلهک برای ورود کامیون مصالح به داخل است. او میگوید: «از صبح زود تا الان این سومین کامیون مصالحی است که از این در واردباغ قلهک شده است و دو کامیون حاوی چوبهای بریده شده درختان باغ هم از همین در خارج شده است.» یکی از نگهبانان باغ که میبیند تعدادی از اهالی محل متوجه کارهای آنها شده اند به آقای جاهد عضو شورایاری محله میگوید:«کف استخر باغ فرو رفته و مشغول تعمیر آن هستیم!» بعدهم نیم نگاهی به اهالی محل میاندازد، او به خوبی میداند که مردم خیابان کشانی دیگر دروغهای دو ماه اخیر آنها را برای قطع درختان باغ و مشکل استخر باغ باور ندارند.
"صدای کامیونهایی که روز و شب مصالح ساختمانی وارد باغ میکنند و با همان کامیونها چوبهای بریده شده درختان را به بیرون میبرند،کابوس مردم این محل است"به همین خاطر با لحن تندی به راننده کامیون میگوید که سریع وارد باغ شود.یکی از اعضای شورایاری محله کشانی به نگهبانان باغ قلهک میگوید که باید این درباغ که درست روبهروی مسجد بازمیشود، برای همیشه بسته شود و در دیگرکمی جلوترباز شود.امانگهبان باغ به صراحت میگوید: «شاید ما کاری کردیم که مسجد محل به جای دیگری منتقل شود!» مدرسه آلمانیها در باغ قلهک در بزرگ باغ که باز میشود، ازدور میتوان کودکان و زنانی که ساکنان این باغ هستند را دید.بچههایی که جلو ساختمانهای این باغ مشغول بازی هستند و زنانی که گویی در قلب لندن زندگی میکنند.آقای جاهد میگوید: «انگلیسیها بخشی ازاین باغ را به آلمانیها اجاره دادهاند و در دوم این باغ که تقریبا در اواسط خیابان کشانی قراردارد،متعلق به مدرسه آلمانیهاست.با هر زحمتی که هست کامیون مصالح ساختمانی واردباغ میشود و نگهبانان باغ به سرعت در بزرگ را میبندند. خانمی که ساکن خیابان کشانی است،میگوید: «گاهی اوقات مهمانان سفارت انگلیس ازدرهای این خیابان وارد باغ میشوند.در بین مهمانان این باغ همه جور قیافهای ما میبینیم.» این خانم ادامه میدهد: «صدای ارههای برقی از درون باغ شنیده میشود. حتی صدای افتادن درختان شبها به خوبی شنیده میشود. بعد هم برگها و چوبهای درختان را میسوزانند و بوی دود باعث اذیت ما میشود.»خیلی از ساکنان این محل چوبهای بریده شده درختان را دیدهاند که با کامیونهای بزرگ از داخل باغ خارج شده است.آقای جاهد میگوید:«به گفته نجارهای محل، چوب این درختان بسیارمرغوب و خوب است.حتی پیشنهادهایی برای فروش این چوبها به کارگاههای مبلسازی به مسئولان باغ داده شده اما آنها میگویند که قبلا این چوبها فروخته شدهاست.»
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران