گونه‌های کرامت انسان در قرآن

گونه‌های کرامت انسان در قرآن
خبرگزاری فارس
خبرگزاری فارس - ۸ فروردین ۱۳۹۶

گونه‌های کرامت انسان در قرآن

این نوشتار می‌کوشد با روش توصیفی‌ـ تحلیلی و به شیوه مطالعه کتابخانه‌ای، به واکاوی این دیدگاه که یک بحث درون‌دینی است، بپردازد و نشان دهد کرامت، یک امر ذاتی و غیرقابل انفکاک از انسان است.

چکیده

یکی از مباحث مهم در حوزه انسان‌شناسی، کرامت انسان است. از آنجا که امروزه کرامت انسانی با مباحث حقوق بشر رابطه‌ای ناگسستنی یافته است، تحلیل و تبیین آن در چارچوب قرآن کریم امری ضروری است. تأمّل در آرای قرآن‌پژوهان و مفسّران، نشان از آن دارد که در بحث کرامت انسان، اندیشه واحدی مشاهده نمی‌شود. برخی از قرآن‌پژوهان به جای کرامتِ «ذاتی»، از کرامت «اقتضایی» دفاع کرده‌اند. بنا بر این دیدگاه، هرچند انسان بالقوّه گوهری شریف است، امّا «انسان بما هو انسان» کرامت ذاتی بالفعل ندارد، بلکه تنها انسان مؤمن است که کرامت ذاتی خود را به فعلیّت رسانده است.

آنان برای این نگرش، به دلایل متعدّدی تمسّک جسته‌اند که مهم‌ترین آنها، آیاتی از قرآن مجید است که گمراه‌تر بودن بعضی از انسان‌ها نسبت به حیوانات را مطرح کرده است.

"از آنجا که امروزه کرامت انسانی با مباحث حقوق بشر رابطه‌ای ناگسستنی یافته است، تحلیل و تبیین آن در چارچوب قرآن کریم امری ضروری است"این نوشتار می‌کوشد با روش توصیفی‌ـ تحلیلی و به شیوه مطالعه کتابخانه‌ای، به واکاوی این دیدگاه که یک بحث درون‌دینی است، بپردازد و نشان دهد کرامت، یک امر ذاتی و غیرقابل انفکاک از انسان است.

کلیدواژگان

انسان، کرامت، ذاتی، اکتسابی، ایمان، ارزش، اقتضایی

مقدّمه

کرامت انسانی، چه در بُعد ذاتی، چه در بُعد ارزشی، گفتمان رایج جهان معاصـر قرار گرفته است، در حالی که برخی جریان‌های فکری موسوم به فاشیسم و نازیسم، انسان را فی‌حدّ ذاته فاقد کرامت دانسته، منشاء کرامت وی را در اموری، مانند وابستگی او به دولت، حکومت، نژاد، عقیده و مذهب خاص جستجو می‌کنند. اسلام مکتبی است که برای انسان، افزون بر کرامت اکتسابی، به کرامت ذاتی قایل است و آن را مبنای عدالت، آزادی و صلح در جهان می‌داند، هرچند انسان، بتواند این حیثیّت را برای خویش درک نماید، آموزه‌های دینی نقش مهمّی در بنیان‌گذاری اندیشه کرامت ذاتی انسان داشته است.

قرآن مجید در آیه ۷۱ سـوره اسـراء، اصل کرامت بشری را مطرح ساخته است و در روایات معصومین نیز بر این ترکیب و ترکیب‌های مشابه به‌وفور تأکید شده است. با این حال، تأمّل در آرای قرآن‌پژوهان و مفسّران، نشان از آن دارد که در بحث کرامت انسان اندیشه واحدی مشاهده نمی‌شود و با وجود آنکه از منبع وحیانی یکسانی سخن می‌گویند، امّا در پرسش‌های کلیدی انسان‌شناسانه اختلاف نظر دارند.

۱ـ طرح بحث

در باب کرامت اکتسابی که انسان به صورت ارادی و از طریق به کار انداختن استعدادها و توانایی ذاتی خود در مسیر رشد، کمال و کسب فضایل اخلاقی به دست می‌آورد، بین اندیشمندان اسلامی اختلافی نیست. چالش اساسی بین آنها درباره کرامت ذاتی است. برخی از قرآن‌پژوهان کرامتِ اعطایی را ذاتی بشر از هر جنس، نژاد و رنگ دانسته‌اند و به بیان دیگر، برای «انسان بما هو انسان» کرامت ذاتی، خدادادی قائل‌ هستند و کرامت عندالله را به عنوان وجه تمایز آدمیان در رسیدن به کمالات اختیاری برشمرده‌اند.

در مقابل، برخی از اندیشمندان اسلامی به جای کرامت «ذاتی»، از کرامت «اقتضایی» دفاع کرده‌اند و انسان را به دلیل برخورداری از روح الهی، دارای «استعداد و لیاقت» برای رسیدن به کرامت دانسته‌اند.این اختلاف رأی حکایت از نوع نگاه آنان به مقوله کرامت انسان دارد.

دراین نوشتار سعی شده تا نحوه دخالت عنصر ایمان در کرامت انسان بررسی شود و به این سؤال اصلی پاسخ دهد که آیا از نظر قرآن مجید، انسان تنها «استعداد و لیاقت» برای رسیدن به کرامت دارد یا انسان بِمَا هو انسان، صرف‌نظر از وابستگی‌های قومی، قبیله‌ای، نژادی و مؤمن یا غیرمؤمن بودن، بالفعل ارزش انسانی ‌دارد؟! ادلّه کسانی که در برابر نظریّه کرامت ذاتی، از«کرامت اقتضایی» دفاع کرده‌اند و ایمان را ملاک برای کرامت انسان می‌دانند، چیست؟ آیا کرامت ذاتی انسان با فراهم نشدن کرامت اکتسابی از بین می‌رود؟ حدود کرامت انسان‌ها تا کجاست و چه کسانی از دایره کرامت انسانی بیرون خواهند بود؟

۲ـ ضرورت بحث

کرامت ذاتی انسان و حقوق ناشی از این کرامت، مهم‌ترین و بیشترین گفتمان امروز جهان معاصر است.

اکنون که کرامت انسانی مهم‌ترین اصل مبنایی و پایه‌گذار نظام بین‌المللی حقوق بشر است، ضرورت دارد این مقوله ارزشمند مورد بحث، بررسی، کنکاش و مداقّه دوباره قرار گیرد. تبیین بحث کرامت انسان می‌تواند چهره‌ای زیبا و جذّاب از اسلام در جامعه بشری ترسیم نماید و بسیاری از پیرایه‌هایی را که از سوی بدخواهان به قرآن بسته شده است بزداید .

نپرداختن رویکرد اسلام به کرامت انسان، موجب اتّهام گردیده است. این در حالی است که مترقّی‌ترین نوع کرامت انسان در اسلام ارائه شده است. امانوئل کانت، فیلسوف نامدار قرن هجدهم میلادی، با اینکه در سراسر آثار وی، حتّی یک بار ترکیب «حقوق بشر» دیده نمی‌شود، پدر حقوق بشر شناخته شده است؛ زیرا در نوشته‌های او ترکیبِ «کرامت انسانی» دیده می‌شود و چون این اصل خمیرمایه حقوق بشر است، به او چنین عنوانی داده‌اند (ر.ک؛ محقّق داماد،۱۳۸۰: ۱۵۲)، در حالی که قرآن مجید چهارده قرن پیش، اصل کرامت بشری را به صراحت مطرح کرده است. اصل کرامت ذاتی انسان در حوزه‌های مختلف اخلاق، سیاست، فقه و حقوق و...

"تأمّل در آرای قرآن‌پژوهان و مفسّران، نشان از آن دارد که در بحث کرامت انسان، اندیشه واحدی مشاهده نمی‌شود"کاربرد دارد که بیان همه نمونه‌ها از حوصله این تحقیق خارج است و اینجا تنها به برخی از آنها بسنده می‌شود.

در حوزه مناسبات اخلاقی، به این اصل زیاد استناد شده است. در نگاه استاد مطهّری، کرامت نَفْس محور اخلاق اسلامی است (ر.ک؛ مطهّری، ۱۳۷۸، ج ۲۲: ۵۶۱). از نگاه اندیشمندان، رعایت کرامت انسانی در حوزه تعاملات سیاسی ابعاد گوناگونی دارد. در واقع، اصل آزادی و اختیار انسان در مناسبات سیاسی، تجلّی کرامت انسانی و مقتضای خلیفه الهی اوست (ر.ک؛ عمید زنجانی، ۱۴۲۱ق.، ج ۱: ۲۵۳). فقهای بزرگ در موارد مختلف در فقه، به اصل کرامت استناد کرده‌اند و بر اساس آن فتوا داده‌اند؛ مثلاً بعضی از عالمان دینی در بحث طهارت متوفّای مسلمانان و کافر گفته‌اند: «بر مبنای کرامت انسانی، می‌توان به طهارت آنها قائل شد؛ زیرا تکریم انسانی اقتضای طهارت را دارد» (انصاری، ۱۴۲۰ق.، ج ۱: ۲۱۲ و خوئی، ۱۴۱۸ق.، ج ۳: ۸۶).

امروزه شبیه‌سازی انسان جدیدترین چالش مذهبی قرن به شمار می‌رود.

یکی از دلائل مخالفان، ناسازگاری آن با کرامت انسان است که در این باره کتاب‌ها و مقالات متعدّد علمی و پژوهشی منتشر شده است (ر.ک؛ اسلامی، ۱۳۸۶). بنابراین، موضوع کرامت ذاتی انسان یکی از مباحث اساسی و راهگشا در حوزه قرآن‌پژوهی به شمار می‌رود که در حوزه علوم انسانی می‌تواند پاسخگوی بسیاری از سؤالات و روشنگر برخی از شبهات نوظهور باشد.

۳ـ پیشینه پژوهش

اندیشمندان حوزه مطالعات اجتماعی به موضوع کرامت انسان اهتمام ویژه داشته‌اند. جستجوها نشان می‌دهد هرچند درباره کرامت ذاتی به صورت پراکنده مطالبی مطرح شده، امّا پژوهشی مستقل که به طرح دیدگاه‌های مختلف اندیشمندان اسلامی دراین باب و نقد و بررسی آنها بپردازد، تدوین نشده است.

مؤلّف کتاب کرامت انسان در قرآن کریم، مبانی کرامت و موانع اجتماعی دستیابی به کرامت انسانی را بررسی کرده است (ر.ک؛ یدالله‌پور، ۱۳۹۱). امام موسی صدر در بحث «اسلام و کرامت انسان»، به تشریح مبانی عقیدتی اسلام درباره انسان، اجتماع و قوانین مرتبط با او می‌پردازد (ر.ک؛ صدر، ۱۳۸۳: ۷۱ـ۹۹). اسمعیل رحیمی‌نژاد در مقاله «نگرش اسلامی به کرامت انسانی» به واکاوی مفهوم و مبانی کرامت ذاتی و اکتسابی انسان از دیدگاه اسلام پرداخته است (ر.ک؛ رحیمی‌نژاد،۱۳۹۰: ۱۱۳ـ ۱۲۶).

"برخی از قرآن‌پژوهان به جای کرامتِ «ذاتی»، از کرامت «اقتضایی» دفاع کرده‌اند"محمّد رحمانی زروندی در مقاله «کرامت انسان در قرآن و روایات»، پس از مفهوم‌شناسی کرامت، کرامت انسان‌ها در مکتب اسلام را با جهان غرب مقایسه کرده است (ر.ک؛ رحمانی زروندی، ۱۳۸۹: ۳۵ـ۵۲).

محمّدآصف محسنی در مقاله خود، موضوع کرامت اکتسابی انسان را از دیدگاه علاّمه طباطبائی بررسی کرده است (ر.ک؛ محسنی، ۱۳۹۳: ۸۱ـ۱۰۲). اسماعیل نساجی زواره در مقاله «شاخص‌های کرامت انسان در آموزه‌های قرآن» به معرّفی انواع کرامت و شاخص‌های آن پرداخته است (ر.ک؛ نسّاجی زواره، ۱۳۹۲: ۳۷۹ و ۳۳ـ ۳۵). بهروز یدالله‌پور و سیّد رضا مؤدّب در مقاله کرامت انسان و الزامات آن از منظر قرآن کریم به حقّ حیات، حقّ آزادی، حقّ برخورداری از عدالت بررسی کرده‌اند (ر.ک؛ یدالله‌پور، ۱۳۹۳: ۷۵ـ۹۰). چنان‌که ملاحظه می‌شود، جهت‌گیری بیشتر مقالات، کرامت اکتسابی انسان است، در حالی که چالش اساسی درباره کرامت ذاتی انسان و حدود و قلمرو آن است.

۴ـ معنای کرامت

از آنجا که «کرامت» یک واژه عربی است و معادل فارسی آن گویا و روشن نیست و به‌رغم همه تلاش‌ها و تکاپوها نمی‌توان تعریف جامع و مانع و یا حدّ و فصل منطقی برای آن مشخّص نمود، لذا در بسیاری از متون فارسی از خودِ واژه کرامت استفاده می‌شود: «اگر ما خواسته باشیم کلمه کریم را به فارسی ترجمه کنیم، باید چند کلمه را کنار هم بگذاریم تا معنای کریم روشن شود. روح بزرگوار و منزّه از هر پستی را کریم می‌گویند» (جوادی آملی، ۱۳۶۶: ۲۱).

کرامت انسانی، علی‌رغم اهمیّت بسیار والایی که دارد، تاکنون در هیچ ‌یک از اسناد بین‌المللی و قوانین داخلی کشورها تعریف جامع و مانعی برای آن ارائه نشده، بلکه هر مکتب و اندیشه‌ای تعریف خاصّ و مورد نظر خود را مطرح کرده است.

در اندیشه اسلامی نیز از رویکردهای گوناگون نسبت به کرامت انسان، همچون رویکرد فقهی، عرفانی، اخلاقی، فلسفی و حقوقی سخن به میان آمده است و تفسیرهای متفاوتی از آن ارائه شده است (ر.ک؛ یدالله‌پور، ۱۳۹۱: ۳۳ـ۳۹).

با این حال، لغت‌شناسان و فرهنگنامه‌نویسان برای واژه کرامت معانی مختلفی را ذکر کرده‌اند. ابن‌فارس در معنای «کریم» می‌نویسد: «کریم یا به مفهوم شرافت نفسانی و یا به معنای شرافت اخلاقی است و کریم که از اسماء الهی است به معنا بخشاینده گناهان بندگان است» (ابن‌فارس، ۱۴۱۸ق.: ۹۲۳). در مفردات می‌خوانیم: «کَرَم در مقام توصیف انسان به معنای خوی و کردار ستوده است که بالفعل از او ظاهر گردد و جز بر محاسن (نیکی‌های) بزرگ اطلاق نمی‌شود» (راغب اصفهانی، ۱۴۰۴ق.: ۴۲۸). در قاموس قرآن آمده است: «کرامت در لغت به معنای بزرگواری، شرافت، بخشندگی و سخاوت، ارزشمند بودن و عزیز بودن و مانند آن می‌باشد» (قرشی، ۱۳۷۶، ج ۶: ۱۰۳). از مجموع معانی ذکر شده به دست می‌آید که اکثر لغت‌شناسان، کرامت را به معنای شرافت، بزرگواری و در مقابل دنائت و پستی آورده‌اند.

۵ـ گونه‌های کرامت انسان در قرآن

به اعتقاد برخی از اندیشمندان، در سراسر آفرینش سه گونه کرامت وجود دارد:

«۱ـ کرامت ملکوتی که فراطبیعی صرف و مربوط به فرشتگان خدا، عرش الهی، حاملان عرش و...

"اکنون که کرامت انسانی مهم‌ترین اصل مبنایی و پایه‌گذار نظام بین‌المللی حقوق بشر است، ضرورت دارد این مقوله ارزشمند مورد بحث، بررسی، کنکاش و مداقّه دوباره قرار گیرد"است. ۲ـ کرامت طبیعی که مربوط به موجودات طبیعی است. از این رو، خداوند گیاهان را با وصف کرامت یاد می‌کند و می‌فرماید: أَوَلَمْ یَرَوْا إِلَی الْأَرْضِ کَمْ أَنبَتْنَا فِیهَا مِن کُلِّ زَوْجٍ کَرِیمٍ: آیا آنان به زمین نگاه نکردند که چقدر از انواع گیاهان پرارزش در آن رویاندیم؟! (الشّعراء/ ۷). ۳ـ کرامت بلند انسانی که از تلفیق بین طبیعت و فراطبیعت حاصل آمده است و از جمع سالم میان کرامت ملکوتی و کرامت طبیعی پدیدار گشته است» (جوادی آملی، ۱۳۸۱: ۳۲۷).

علاّمه طباطبائی کرامت انسان را به تکوینی و اکتسابی یا طبیعی و الهی و ارزشی تقسیم می‌کند. از نظر ایشان، کرامت تکوینی و طبیعی به معنای برخورداری انسان از قابلیّت‌ها و نعمت‌های بی‌بدیل و دارا بودن موقعیّت ممتاز در عالم خلقت است، امّا کرامت اکتسابی، الهی و ارزشی، دستیابی به کمالات انسانی و مقام قرب الهی است که با مجاهدت‌ها و رعایت تقوای الهی به دست می‌آید (ر.ک؛ طباطبائی، ۱۳۷۲، ج ۱۳: ۱۶۵).

کرامت ذاتی، کرامتی اعطایی از جانب خداوند برای همه آدمیان است تا زمانی که عنوان انسان و بنی‌آدم بر او صادق است، از کرامت انسانی و حقوق فطری ناشی از آن برخوردار است.

مشهورترین آیه‌ای که بر کرامت ذاتی انسان دلالت دارد، آیه ۷۰ سوره اسراء است که در ادامه درباره آن به تفصیل سخن خواهیم گفت. امّا کرامت اکتسابی اختصاص به مؤمنان دارد که در سایه تقوا آن را به دست آورده‌اند. قرآن مجید می‌فرماید:. یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّا خَلَقْنَاکُم مِّن ذَکَرٍ وَأُنثَی وَجَعَلْنَاکُمْ شُعُوبًا وَقَبَائِلَ لِتَعَارَفُوا إِنَّ أَکْرَمَکُمْ عِندَ اللَّهِ أَتْقَاکُمْ إِنَّ اللَّهَ عَلِیمٌ خَبِیرٌ: ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره ها و قبیله ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید. گرامی ترین شما نزد خداوند، باتقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است! (الحجرات/۱۳).

در باب عمده‌ترین تفاوت و وجه افتراق کرامت ذاتی و اکتسابی می‌توان گفت:

«کرامت ذاتی، غیرارادی است و بی‌آنکه آدمی در این امر دخالتی داشته باشد، خالق هستی آن را در وجود و ضمیر وی به ودیعت نهاده است، امّا کرامت اکتسابی، ارادی و اختیاری است و به اراده و خواست انسان و تلاش و کوشش وی در وصول به آن بستگی دارد و هرچه در این راه بیشتر به تکاپو و تلاش افتد، به درجاتی بالاتر از کرامت نائل خواهد گشت و هرچه کاهل‌تر و بی‌اراده تر باشد، حرمان او فزون‌تر خواهد بود» (جوان آراسته، ۱۳۸۴: ۸۵).

۶ـ رویکردهای مختلف درباره کرامت ذاتی انسان

در باب «کرامت ذاتی انسان» می‌توان به چهار دیدگاه دست یافت که عبارتند از:

۱ـ رویکرد مبتنی بر اندیشه فاشیستی که انسان را فی‌حدّ ذاته فاقد کرامت دانسته، منشاء کرامت وی را در اموری مانند وابستگی او به دولت، حکومت، نژاد، عقیده و مذهب خاص جستجو می‌کنند.

"کاربرد دارد که بیان همه نمونه‌ها از حوصله این تحقیق خارج است و اینجا تنها به برخی از آنها بسنده می‌شود.در حوزه مناسبات اخلاقی، به این اصل زیاد استناد شده است"این جریان‌های فکری، منکر هر نوع منبع و منشاء پیشینی برای حقوق بشرند (ر.ک؛ هاشمی، ۱۳۸۴: ۱۴۸). بر اساس این اندیشه، انسان از هیچ گونه کرامت ذاتی برخـوردار نبوده است .نیچه که شرافت و کرامت را از آنِ زبردستان می‌داند، در این باره می‌نویسد:

«این سخن باطل است که مردم، قبایل و ملل در حقوق یکسانند و این عقیده با پیشرفت عالم انسانیّت منافی است. مردم باید دو دسته باشند: یکی، زبردستان و خواجگان و دیگری، زیردستان و بندگان. اصالت و شرف متعلّق به زبردستان است و آنها غایت وجودند و زیردستان، آلت و وسیله اجرای اغراض ایشان می‌باشند» (فروغی، ۱۳۴۴، ج ۳: ۱۹۹).

۲ـ رویکرد دوم، مبتنی بر نوعی نگرش اومانیستی است. مبنای کرامـت انسـان در رویکـرد سـکولار، برخوردار بودن انسان از توانایی‌های خاص، از جمله توانایی تفکّر، قدرت انتخاب، آزادی اراده می‌باشد.

در این نگاه، هیچ گونه توجّهی بـه منشـاء کرامـت انسـان و عوامـل ماورایی از جمله خداوند که در شکل دادن به حقیقت انسان نقش اساسی دارند، نمی‌شود.

«در تلقّی سکولار، انسان معیار همه چیز است.در این تلقّی، ارزشی ورای انسان وجود ندارد و همه چیز دایر مدار انسان است. انسان معیار شناخت، معیار ارزش، و معیار حقّانیّت و درستی و نادرستی است. این دیدگاه را می‌توان در آثار اندیشمندانی چون مارکس، کانت و آگوست کُنْت و در ادامه، در مکاتبی چون اگزیستانسیالیسم جست» (حسنی، ۱۳۹۲: ۱۱۴ـ۱۱۵).

۳ـ رویکرد سوم، رویکرد اسلامی و دینی سنّتی است که معتقدند: برخی از انسان‌ها گرچه از کرامت برخوردارند، امّا با اختیار خود، این کرامت را در مرحله بالقوّه متوقف نموده، خود را از هر گونه حرمت و شرافت بالفعل محروم می‌سازند. آنها در واقع، کرامت اقتضایی را مطرح کرده، قائـل بـه کرامت ذاتی بالفعل برای انسان نیستند، هرچند انسان را بالقوّه گوهری شریف می‌دانند.

یکی از صاحب‌نظران با ردّ اطلاق و عموم کرامت بشری، «اصل کرامت انسان» را فاقد پیام‌های حقوقی و ارزشی می‌داند و معتقد است:

«درست است که قرآن کریم برای انسان، حرمت و کرامت ذاتی قائل است، ولی انسان‌های بد را هم در حدّ حیوان تنزّل داده است. کرامت و حرمـت ذاتـی تـا وقتـی اسـت کـه خـوی انسانیّت و شرافت انسانی وجود داشته باشد» (مصباح یزدی،۱۳۸۰الف: ۲۸۵).

"در واقع، اصل آزادی و اختیار انسان در مناسبات سیاسی، تجلّی کرامت انسانی و مقتضای خلیفه الهی اوست (ر.ک؛ عمید زنجانی، ۱۴۲۱ق.، ج ۱: ۲۵۳)"ایشان در جایی دیگر یادآور شده است: «تاریخ بشری شاهد افراد جنایتکاری بوده است که زمین را از خون انسان‌های بی‌گناه سیراب نموده‌اند... حال آیا چنین انسان‌هایی، کرامت بشری و احترام دارند؟... اطلاق و عموم کرامت بشری با هیچ منطق و برهانی قابل پذیرش نیست و حتماً استثناء دارد» (همان: ۲۸۰).

ایشان در پاسخ به این سؤال که آیا انسان از دیدگاه ارزشی، بر همه موجودات مزیّت دارد و آیا همه انسان‌ها در این زمینه مساویند، گفته است:نه همه ‌انسان‌ها بهتر از همه حیوانات هستند و نه همه پست‌تر. برخی آن قدر تکامل می‌یابند که فرشتگان در برابرشان سجده می‌کنند و برخی چنان تنزّل می‌یابند که از حیوانات هم پست‌ترند» (مصباح یزدی، ۱۳۸۰ ب، ج ۱ـ۳: ۳۶۷).

آیت‌الله جوادی آملی نیز کرامت مبتنی بر وحی را مطرح کرده، می‌گوید: «کرامت انسان طبق دلیل عقلی و نقلی پذیرفته شده و سند تامّ کرامت وی، همانا خلافت اوست؛ یعنی چون وی خلیفه خدای کریم است، از کرامت بهره‌مند است و خلیفه کسی است که قانون مُستخلَفٌ‌عنه را به رسمیّت شناخته است و همان را اجرا کند، پس اگر کسی در کنار سفره خلافت بنشیند و از حیثیّت خلاف بهره‌ور شود، ولی قانون شخصی خود را به رسمیّت بشناسد، یا به قانون دیگران احترام عملی بگذارد، چنین انسانی شایسته خلافت نیست و از کرامت برخوردار نخواهد بود» (جوادی آملی، ۱۳۸۸: ۲۸۷).

علاّمه جعفری می‌گوید: «منشاء این کرامت ذاتی عبارت است از رابطه بسیار مهم و باارزش خداوندی با انسان که از آیه شریفه ۲۹ سوره حجر مبنی بر «و در او (انسان) از روح خود دمیدم»، استفاده می‌شود که با این تکریم بسیار با عظمت او را شایسته سجده فرشتگان فرمود» (جعفری،۱۳۹۰: ۲۲۴). از این سخن می‌توان چنین نتیجه گرفت که به نظر ایشان، مراد از انسان در آیه وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ...، نه افراد انسانی، بلکه مقام انسانیّت است که در ذات نیز از فرشتگان برتر و بالاتر است؛ زیرا این مقام انسانیّت بود که به سبب شرافت یافتن به روح الهی، مسجود ملائکه الهی قرار گرفت.

ایشان می‌گوید:

«اگر متفکّری یا مکتبی ادّعا کند که همه انسان‌ها در برخورداری از حقّ کرامت و شرف انسانی یکسانند و هیچ تفاوتی با دیگری ندارند، قطعاً سخنی نامفهوم می‌گوید! آیا معقول است که علیّ‌بن أبی‌طالب با ابن‌ملجم هوی‌پرست و جنایتکار بزرگ تاریخ، بدون تفاوت از حقّ کرامت و شرف انسانی برخوردار باشند؟» (همان: ۳۵۶).

در تفسیر نمونه نیز می‌خوانیم:

«بنی‌آدم معمولاً در قرآن عنوانی است برای انسان‌ها توأم با مدح و ستایش و احترام، در حالی که کلمه انسان با صفاتی همانند ظلوم، جهول، هلوع (کم‌ظرفیّت)، ضعیف، طغیانگر، ناسپاس و مانند آن توصیف شده است و این نشان می‌دهد که بنی‌آدم به انسانِ تربیت‌یافته اشاره می‌کند و یا حدّاقل نظر به استعدادهای مثبت انسان دارد» (مکارم شیرازی، ۱۳۸۵: ۲۰۵).

۴ـ بنا بر دیدگاه چهارم، «کرامت انسانی» ذاتی و زوال‌ناپذیر و اسقاط‌ناپذیر و فعلی است.

برخی از مفسّران با استناد به آیه وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ... (الإسراء/ ۷۰)، بر فراگیر بودن کرامت انسان تأکید کرده‌اند. ابن‌عاشور می‌گوید: «تردیدی نیست که در این آیه شریفه، مراد از بنی‌آدم، جمیع نوع بشر مقصود است» (ابن‌عاشور، ۱۳۸۴ق.، ج ۱۴: ۱۳۱).

صاحب روح‌المعانی نیز کرامت را برای همه آدمیان از نیکوکاران و بدکاران می‌داند و امتیازی را برای گروهی بر دیگری در بهرمندی از کرامت نمی‌پذیرد (ر.ک؛ آلوسی، ۱۴۱۵ق.، ج ۸: ۱۱۲). سیّد مرتضی در کتاب امالی، در مسئله تفضیل انبیاء بر ملائکـه، آیـه را شـامل تمام بشر دانسته است (ر.ک؛ علم‌الهدی، ۱۴۰۵ق.، ج ۲: ۲۳۵).

به اعتقاد علاّمه طباطبائی، آیه وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ... در مقام امتنان، همراه با نوعی عتاب و سرزنش نسبت به نافرمانی بشر از خداوند است که این ویژگی ایجاب می‌کند که مقصود را آیه شریفه، اعمّ از موحّدان، مشرکان و کافران باشد؛ چه اگر مقصود تنها انسان‌های شایسته و مطیع بود، معنای امتنان و عتاب درست نبود (ر.ک؛ طباطبائی، ۱۳۷۴، ج ۱۳: ۲۱۴).

"یکی از دلائل مخالفان، ناسازگاری آن با کرامت انسان است که در این باره کتاب‌ها و مقالات متعدّد علمی و پژوهشی منتشر شده است (ر.ک؛ اسلامی، ۱۳۸۶)"ایشان می‌گوید:

«مقصود از تکریم، اختصاص دادن به عنایت و شرافت دادن به خصوصیّتی است که در دیگران نباشد و با همین خصوصیّت است که معنای تکریم با تفضیل فرق پیدا می‌کند، چون تکریم، معنایی است نَفْسی و در تکریم کاری به غیر نیست، بلکه تنها شخص مورد تکریم مورد نظر است که صاحب شرافتی و کرامتی بشود، به خلاف تفضیل که منظور از آن این است که شخص مورد تفضیل از دیگران برتری یابد، در حالی که او با دیگران در اصل آن عطیّه شرکت دارد» (همان).

استاد مطهّری با اینکه به وجود کرامت ذاتی انسان تصریح کرده (ر.ک؛ مطهّری، ۱۳۷۳: ۱۱)، از بعضی از کلامشان، دیدگاه سوم، یعنی کرامت اقتضایی استفاده می‌شود، آنجا که معتقدند: «انسان حقیقی که خلیفهالله است، مسجود ملائکه است، انسان به علاوه ایمان است، نه انسان مِنهای ایمانِ ناقص. چنین انسانی، حریص، خونریز و بخیل و از هر حیوانی پَست‌تر است» (همان: ۱۶). بر اساس این نگرش، تنها انسان مؤمن الهی و اخلاقی است که به سبب ایمان آوردن به ذات اقدس الهی و پشت کردن به تمام شهوت‌های ظلمانی، کرامت ذاتی خود را به مرحله فعلیّت رسانده است و باید تمام حقوق او را به عنوان یک انسان رعایت نمود. امّا از بعضی دیگر از کلام ایشان، دیدگاه چهارم فهمیده می‌شود، آنجا که در باب اعلامیّه جهانی حقوق بشر می‌گوید:

«تکیه‌گاه این اعلامیّه، مقام ذاتی انسان است. شرافت و حیثیّت ذاتی انسان است.

از نظر این اعلامیّه، انسان به‌واسطه یک نوع کرامت و شرافت مخصوص به خود، یک سلسله حقوق و آزادی‌هایی دارد که سایر جانداران به واسطه فاقد بودن آن حیثیّت، شرافت و کرامت ذاتی، از آن حقوق و آزادی‌ها بی‌بهره‌ است. نقطه قوّت این اعلامیّه همین است» (مطهّری، ۱۳۶۹: ۱۶۹).

حال باید دید که اندیشمندان مسلمان با وجود آنکه از منبع وحیانی یکسانی سخن می‌گویند (الإسراء/ ۷۰)، چرا در بحث کرامت انسان اندیشه واحدی ندارند و دچار اختلاف نظر شده‌اند. بحث ما در این تحقیق، بر رویکرد سوم متمرکز است.

۷ـ دلائل کرامت اقتضایی انسان

اندیشمندا ن مسلمان که اطلاق و عموم کرامت بشری را نپذیرفته‌اند، برای دیدگاه خود به دلیل‌هایی که دارند، تمسّک جسته‌اند. برخی از این دلایل عبارتند از:

۷ـ۱) دلائل قرآنی

الف) برداشتی خاص از آیه کرامت

عالمان دینی که معتقد به کرامت اقتضایی انسان هستند، از آیه ۷۰ سوره اسراء که در کرامت همه افراد انسانی ظهور دارد، تفسیر خاصّی ارائه کرده‌اند. آیت‌الله جوادی آملی در این باب می‌گوید:

«وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی‌آدَمَ؛ یعنی ما انسان را گرامی داشتیم، چون در خلقت او گوهری کریم به کار رفته است.

"امام موسی صدر در بحث «اسلام و کرامت انسان»، به تشریح مبانی عقیدتی اسلام درباره انسان، اجتماع و قوانین مرتبط با او می‌پردازد (ر.ک؛ صدر، ۱۳۸۳: ۷۱ـ۹۹)"اگر انسان مانند سایر موجودات، فقط از خاک خلق می‌شد، کرامت برای او ذاتی یا وصف اولی نبود، ولی انسان فرع و اصل دارد؛ فرع او به خاک برمی‌گردد و اصل او به الله منسوب است» (جوادی آملی، ۱۳۶۶: ۶۲).

ایشان از آیه ... ثُمَّ أَنشَأْنَاهُ خَلْقًا آخَرَ فَتَبَارَکَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِینَ: سپس آن را آفرینش تازه ای دادیم؛ پس بزرگ است خدایی که بهترین آفرینندگان است! (المؤمنون/ ۱۴) استفاده می‌کند و می‌فرماید:

«مبارک بودن خدا از نظر افاضه جسم انسان یا نشئه نباتی او نیست و مربوط به نشئه حیوانی او هم نیست، بلکه مربوط به مقام انسانیّت اوست و این مقام انسانیّت است که مسجود فرشتگان است و مکرّم‌تر از موجودات دیگر و فی‌نفسه، گرامی است» (همان: ۹۹).

ایشان سند تامّ کرامت انسان را خلافت او می‌داند؛ یعنی انسان بِمَا هو خلیفه، از کرامت بهره‌مند است (ر.ک؛ جوادی آملی، ۱۳۸۸: ۲۸۷).

استاد مصباح نیز آیه وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ... را در مقام مقایسه با دیگر آفریده‌ها می‌داند:

«آیه چیزهایی را ذکر می‌فرماید که ارزش اخلاقی ندارد. یک سلسله نعمت‌ها را بیان می‌کند که به انسان داده است و به موجودات دیگر نداده است. در نتیجه، انسان بهره وجودی بیش‌تری خواهد داشت و در دنبال آیه می‌فرماید: وَحَمَلْنَاهُمْ فِی الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّیِّبَاتِ: و آنها را در خشکی و دریا، (بر مرکب‌های راهوار) حمل کردیم؛ و از انواع روزی‌های پاکیزه به آنان روزی دادیم.

این دو جمله می‌تواند تفسیری برای آن کرامت باشد» (مصباح یزدی، ۱۳۹۲: ۹۰).

ایشان آیه مذکور را که ناظر به کرامت تکوینی انسان است، مدح فعل خدا می‌داند. از این رو، معتقد است:

«اگر انسان فضیلتی هم دارد، به اعتبار این است که متعلّق تکریم‌های الهی است، وگرنه با نظر دقیق باید گفت که این کرامت‌ها از آنِ خداست، امّا جایی که پای افعال اختیاری به میان آید، دیگر جای کرامت عمومی و همگانی نیست» (همان: ۹۲).

علاّمه جعفری ضمن پذیرش کرامت طبیعی و تکوینی انسان در تفسیر آیه کرامت می‌نویسد:

«خداوند سبحان زمینه ارزش، کرامت و شرافت را در انسان به وجود آورده است؛ یعنی همه نیروها و استعدادهای مثبت که خداوند به انسان‌ها عنایت فرموده است، مقتضی ارزش، کرامت و حیثیّت است که مقتضی به وجود آمدن حقّ کرامت برای آنان می‌باشد، نه اینکه در همه موقعیّت‌ها و شرایط، انسان‌ها شرف ذاتی و کرامت وجودی دارند. لذا اگر انسانی درصدد هوی‌پرستی، خودکامگی و قدرت‌بازی و خودهدفی برآمد و آن نیروها و استعدادها را به سوی اهداف پلید خود توجیه و مورد بهره‌برداری قرار داد، قطعی است که چنین انسانی نه فقط حقّ کرامت و شرافت ذاتی ندارد، بلکه بدان سبب که مخلّ حیات، کرامت و آزادی دیگر انسان‌ها می‌باشد، مجرم بوده، باید مؤاخذه شود و نیز برای دفاع از حقوق حیات، کرامت و آزادی آنان مورد کیفر قرار بگیرد» (جعفری، ۱۳۷۹: ۳۵۰).

از اینجا روشن می‌شود که نقطه اشتراک نظر این سه بزرگوار آن است که انسان بِمَا هو انسان، از کرامت برخوردار نیست.

بعضی از مفسّران درباره آیه وَلَقَدْ کَرَّمْنَا... گفته‌اند: «تعبیر به تکریم فرزندان آدم(ع)، در حالی که کافران در میان آنان نیز قرار دارند، به سبب مبالغه در صفت تکریم است» (طوسی، بی‌تا، ج ۶: ۵۰۳ و جصّاص، ۱۴۰۵ق.، ج ۵: ۳۱).

برخی دیگر از مفسّران گفته‌اند:

«آیه شریفه صفت تکریم را بر همه انسان‌ها جریان بخشید، از آن رو که در میان انسان‌ها کسانی‌اند که این صفت را دارند، نه از آن باب که همگی آنان از این صفت بهره‌مند باشند؛ نظیر آن، آیه شریفه کُنتُمْ خَیرَ أُمَّه أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ تَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنکَرِ وَ تُؤْمِنُونَ بِالله (آل‌عمران/ ۱۱۰) است. در میان امّت اسلامی، گروهی از آنان هستند که ویژگی‌های آیه از جمله عمل به فریضه امر به معروف و نهی از منکر را دارند، امّا صفت بهترین امّت بر همه امّت جریان یافته است» (طوسی، بی‌تا، ج ۶: ۵۰۳  و جصّاص، ۱۴۰۵ق.، ج ۵: ۳۱).

در کتاب لطایف‌الإشارات بیان شده است:

«منظور از بنی‌آدم، همـان مؤمنـان هسـتند؛ چراکـه بـه تعبیر قرآن، وَمَن یُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِن مُّکْرِمٍ (الحج/۱۸).

"اسمعیل رحیمی‌نژاد در مقاله «نگرش اسلامی به کرامت انسانی» به واکاوی مفهوم و مبانی کرامت ذاتی و اکتسابی انسان از دیدگاه اسلام پرداخته است (ر.ک؛ رحیمی‌نژاد،۱۳۹۰: ۱۱۳ـ ۱۲۶)"در نتیجه، غیرمؤمن کرامت ندارد و اگـر واژه بنی‌آدم به کار رفتـه است و از واژه مؤمنـون اسـتفاده نشـده، بـدان روسـت کـه ایـن تکـریم، ناشـی از طلبکاری و استحقاق نیست» (قشیری، بی‌تا، ج ۲: ۳۵۹).

مراجع

قرآن مجید.

آصف محسنی، محمّد. (۱۳۹۳). «کرامت اکتسابی انسان از دیدگاه علاّمه طباطبائی». معرفت کلامی. س ۵.

ش ۱. صص ۸۱ـ۱۰۲.

آلوسی، سیّد محمود. (۱۴۱۵ق.). روح المعانی فی تفسیر القرآن العظیم. چ ۱.

"اسماعیل نساجی زواره در مقاله «شاخص‌های کرامت انسان در آموزه‌های قرآن» به معرّفی انواع کرامت و شاخص‌های آن پرداخته است (ر.ک؛ نسّاجی زواره، ۱۳۹۲: ۳۷۹ و ۳۳ـ ۳۵)"بیروت: دارالکتب العلمیّه.

ابن‌بابویه، محمّدبن علی. (۱۳۷۸ق.). عیون أخبار الرّضا(ع). تهران: نشر جهان.

ــــــــــــــــــــــ . (۱۳۹۸ ق.).

التّوحید. چ ۱. قم: جامعه مدرّسین.

اسلامی، سیّدحسن. (۱۳۸۶). شبیه‌سازی انسانی در آیین کاتولیک و اسلام.

"بهروز یدالله‌پور و سیّد رضا مؤدّب در مقاله کرامت انسان و الزامات آن از منظر قرآن کریم به حقّ حیات، حقّ آزادی، حقّ برخورداری از عدالت بررسی کرده‌اند (ر.ک؛ یدالله‌پور، ۱۳۹۳: ۷۵ـ۹۰)"قم: مرکز مطالعات و تحقیق ادیان و مذاهب.

ابن‌عاشور، محمّدبن طاهر. (۱۳۸۴ق.). التّحریر و التّنویر. بیروت: مؤسّسه التّاریخ العربی.

ابن‌فارس، احمد. (۱۴۱۸ق.).

معجم مقاییس اللغه. چ ۲. بیروت: دارالفکر.

ابن‌منظور، محمّدبن مکرم. (۱۴۱۴ق.). لسان‌العرب.

"در مفردات می‌خوانیم: «کَرَم در مقام توصیف انسان به معنای خوی و کردار ستوده است که بالفعل از او ظاهر گردد و جز بر محاسن (نیکی‌های) بزرگ اطلاق نمی‌شود» (راغب اصفهانی، ۱۴۰۴ق.: ۴۲۸)"چ ۳. بیروت: دار الفکر.

انصاری، مرتضی. (۱۴۲۰ق.). کتاب المکاسب. چ ۲.

قم: انتشارات باقری.

بروجردی، سیّد محمّدابراهیم. (۱۳۶۶). تفسیر جامع. چ ۶. تهران: انتشارات صدر.

ثعالبی، عبدالرّحمن.

"در قاموس قرآن آمده است: «کرامت در لغت به معنای بزرگواری، شرافت، بخشندگی و سخاوت، ارزشمند بودن و عزیز بودن و مانند آن می‌باشد» (قرشی، ۱۳۷۶، ج ۶: ۱۰۳)"(۱۴۱۸ق.). الحسان فی تفسیرالقرآن. چ ۱. بیروت: دار احیاء تراث العربی.

خویی، سیّدابوالقاسم. (۱۴۱۸ق.).

فقه الشّیعه. قم: مؤسّسه آفاق.

جعفری، محمّدتقی. (۱۳۷۹). حکمت اصول سیاسی اسلام. تهران: بنیاد نهج‌البلاغه.

ــــــــــــــــــ .

"مشهورترین آیه‌ای که بر کرامت ذاتی انسان دلالت دارد، آیه ۷۰ سوره اسراء است که در ادامه درباره آن به تفصیل سخن خواهیم گفت"(۱۳۹۰). حقوق جهانی بشر. تهران: مؤسّسه تدوین و نشر آثار علاّمه جعفری.

جوادی آملی، عبدالله. (۱۳۸۸). حقّ و تکلیف در اسلام.

چ ۳. تهران: انتشارات بهار.

ـــــــــــــــــــ . (۱۳۸۱). صورت و سیرت انسان در قرآن. چ ۲.

"این جریان‌های فکری، منکر هر نوع منبع و منشاء پیشینی برای حقوق بشرند (ر.ک؛ هاشمی، ۱۳۸۴: ۱۴۸)"قم: اسراء.

ـــــــــــــــــــ . (۱۳۶۶). کرامت در قرآن. چ ۱. تهران: مرکز نشر فرهنگی رجاء.

جوان آراسته، حسین.

(۱۳۸۴). حقوق اجتماعی و سیاسی در اسلام. تهران: نهاد نمایندگی مقام معظّم رهبری در دانشگاه‌ها.

جصّاص، احمدبن علی. (۱۴۰۵ق.). احکام القرآن.

"اصالت و شرف متعلّق به زبردستان است و آنها غایت وجودند و زیردستان، آلت و وسیله اجرای اغراض ایشان می‌باشند» (فروغی، ۱۳۴۴، ج ۳: ۱۹۹).۲ـ رویکرد دوم، مبتنی بر نوعی نگرش اومانیستی است"بیروت: دار احیاء التّراث العربی.

خویی، سیّد ابوالقاسم. (بی‌تا). دروس فی فقه الشّیعه. قم: دار الهادی للمطبوعات.

راغب اصفهانی، حسین بن محمّد. (۱۴۰۴ق.).

المفردات فی غریب القرآن. چ ۲. تهران: دفتر نشرکتاب.

رحمانی زروندی، محمّد. (۱۳۸۹). «کرامت انسان در قرآن و روایات».

"مبنای کرامـت انسـان در رویکـرد سـکولار، برخوردار بودن انسان از توانایی‌های خاص، از جمله توانایی تفکّر، قدرت انتخاب، آزادی اراده می‌باشد"کوثر معارف. ش ۱۳. صص ۳۵ـ۵۲.

رحیمی‌نژاد، اسمعیل. (۱۳۹۰). «نگرش اسلامی به کرامت انسانی».

فصلنامه معرفت حقوقی. س ۱. ش ۲. صص ۱۱۳ـ ۱۲۶.

رضوانی‌پور، مهدی. (۱۳۸۶).

"کرامت و حرمـت ذاتـی تـا وقتـی اسـت کـه خـوی انسانیّت و شرافت انسانی وجود داشته باشد» (مصباح یزدی،۱۳۸۰الف: ۲۸۵)"«کرامت انسان در قرآن و سنّت». مجموعه‌مقالات همایش امام خمینی(ره) و قلمرو دین. چ ۱. تهران: نشر عروج.

زمانی، محمّدحسن. (۱۳۷۸).

طهارت و نجاست اهل کتاب و مشرکان در فقه اسلامی. قم: دفتر تبلیغات اسلامی.

صدر، موسی. (۱۳۸۳). نای و نی. ترجمه علی حجّتی کرمانی.

"ایشان در جایی دیگر یادآور شده است: «تاریخ بشری شاهد افراد جنایتکاری بوده است که زمین را از خون انسان‌های بی‌گناه سیراب نموده‌اند.."تهران: مؤسّسه فرهنگی‌ـ تحقیقاتی امام موسی صدر.

صافی گلپایگانی، لطف‌الله. (۱۳۷۷). به سوی آفریدگار. چ ۳. قم: جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم، دفتر انتشارات اسلامی.

صدرای شیرازی، محمّدبن ابراهیم.

(۱۳۱۰ق.). اسفار. بیروت: دار احیاء التّراث العربی.

طباطبائی، سیّدعلی. (۱۳۸۷). ریاض المسائل فی بیان الأحکام بالدّلائل.

"سیّد مرتضی در کتاب امالی، در مسئله تفضیل انبیاء بر ملائکـه، آیـه را شـامل تمام بشر دانسته است (ر.ک؛ علم‌الهدی، ۱۴۰۵ق.، ج ۲: ۲۳۵).به اعتقاد علاّمه طباطبائی، آیه وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی آدَمَ.."قم: مؤسّسه آل‌البیت(ع) لإحیاء التّراث.

طباطبائی، سیّد محمّدحسین. (۱۳۷۴). تفسیر المیزان. ترجمه سیّد محمّدباقر موسوی همدانی. قم: دفتر انتشارات اسلامی.

طبرسی، فضل‌بن حسن.

(۱۳۷۲). مجمع البیان فی تفسیر القرآن. تهران: انتشارات ناصرخسرو.

ـــــــــــــــــــــــ . (۱۳۷۷). جوامع الجامع.

"امّا از بعضی دیگر از کلام ایشان، دیدگاه چهارم فهمیده می‌شود، آنجا که در باب اعلامیّه جهانی حقوق بشر می‌گوید:«تکیه‌گاه این اعلامیّه، مقام ذاتی انسان است"چ ۲. مشهد: بنیاد پژوهش‌های اسلامی.

طوسی، محمّدبن حسن. (بی‌تا). التّبیان فی تفسیر القرآن. بیروت: دار احیاء التّراث العربی.

علم‌الهدی، سیّد مرتضی.

(۱۴۰۵ق.). رسائل الشّریف المرتضی. قم: دار القرآن الکریم.

عمید زنجانی، عبّاسعلی. (۱۴۲۱ق.). فقه سیاسی.

"آیت‌الله جوادی آملی در این باب می‌گوید:«وَلَقَدْ کَرَّمْنَا بَنِی‌آدَمَ؛ یعنی ما انسان را گرامی داشتیم، چون در خلقت او گوهری کریم به کار رفته است"چ ۴. تهران: امیرکبیر.

فیض کاشانی، محسن. (۱۴۰۶ق.). وافی. چ ۱.

اصفهان: کتابخانه امیرالمؤمنین(ع).

فروغی، محمّدعلی. (۱۳۴۴). سیر حکمت در اروپا. تهران: کتابفروشی زوّار.

قرشی، سیّد علی‌اکبر. (۱۳۷۶).

"را در مقام مقایسه با دیگر آفریده‌ها می‌داند:«آیه چیزهایی را ذکر می‌فرماید که ارزش اخلاقی ندارد"قاموس قرآن. چ ۱۲. تهران: دارالکتب الإسلامیّه.

قشیری، عبدالکریم‌بن هوازن. (بی‌تا). لطائف الإشارات.

چ ۳. مصر: الهیئه المصریّه العامه للکتاب.

قمی، علیّ‌بن ابراهیم. (۱۴۰۴ق.). تفسیر القمی. چ ۳.

"یک سلسله نعمت‌ها را بیان می‌کند که به انسان داده است و به موجودات دیگر نداده است"قم: دار الکتاب.

کلینی، محمّدبن یعقوب. (۱۳۶۵). الکافی. تهران: دارالکتب الإسلامیّه.

مازندرانی، محمّدصالح. (۱۴۲۱ق.).

شرح اصول کافی. چ ۱. بیروت: دار احیاء التّراث العربی.

مجلسی، محمّدباقر. (۱۴۰۳ق.). بحار الأنوار.

"این دو جمله می‌تواند تفسیری برای آن کرامت باشد» (مصباح یزدی، ۱۳۹۲: ۹۰).ایشان آیه مذکور را که ناظر به کرامت تکوینی انسان است، مدح فعل خدا می‌داند"چ ۲. بیروت: دار إحیاء التّراث العربی.

محقّق داماد، سیّد مصطفی. (۱۳۸۰). «امام علی(ع) و حقوق بشر». کتاب نقد.

ش ۱۸. صص ۱۵۰ـ۱۹۳.

مصباح یزدی، محمّدتقی. (۱۳۹۲). انسان‌شناسی در قرآن. قم: انتشارات مؤسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).

ـــــــــــــــــــــــ .

"قم: جامعه مدرّسین حوزه علمیّه قم، دفتر انتشارات اسلامی.صدرای شیرازی، محمّدبن ابراهیم"(۱۳۸۰)الف. نظریّه حقوقی اسلام. قم: مؤسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).

ـــــــــــــــــــــــ . (۱۳۸۰)ب. معارف قرآن.

قم: مؤسّسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(ره).

مطهّری، مرتضی. (۱۳۹۰). یادداشت‌های استاد مطهّری. تهران: انتشارات صدرا.

ـــــــــــــــ . (۱۳۷۸).

"تهران: میزان.نویسنده:محمّد سبحانی‌نیا: استادیار دانشگاه کاشانفصلنامه معارف قرآنی شماره ۲۲ادامه دارد..."مجموعه آثار. ج ۲۲. تهران: انتشارات صدرا.

ـــــــــــــــ . (۱۳۷۳). انسان در قرآن.

چ ۸. تهران: انتشارات صدرا.

ـــــــــــــــ . (۱۳۶۹). نظام حقوق زن در اسلام. چ ۱۴.

تهران: انتشارات صدرا.

مقدّس اردبیلی، احمد. (۱۳۶۲). مجمع الفائده. قم: انتشارات اسلامی.

مکارم شیرازی، ناصر و دیگران. (۱۳۶۲).

تفسیر نمونه. چ ۳. تهران: دار الکتب الإسلامیّه.

میبدی، رشیدالدّین. (۱۳۷۱). کشف‌الأسرار و عدّهالأبرار.

تهران: امیرکبیر.

نجفی، محمّدحسن. (۱۳۶۵). جواهر الکلام. چ ۲. تهران: دار الکتب الإسلامیّه.

نسّاجی زواره، اسماعیل.

(۱۳۹۲). «شاخص‌های کرامت انسان در آموزه‌های قرآن». پاسدار اسلام. س ۳۲. ش ۳۷۹ـ ۳۸۰.

صص ۳۳ـ۳۵.

نهج‌البلاغه. (بی‌تا). صبحی صالح. قم: انتشارات دار الهجره.

یدالله‌پور، بهروز. (۱۳۹۱).

کرامت انسان در قرآن کریم (ماهیّت، مبانی و موانع). قم: نشر ادیان.

یدالله‌پور، بهروز و سیّدرضا مؤدّب. (۱۳۹۳). «کرامت انسان و الزامات آن از منظر قرآن کریم». مطالعات تفسیری.

س ۵. ش ۱۷. صص ۷۵ـ۹۰.

هاشمی، محمّد. (۱۳۸۴). حقوق بشر و آزادی‌های اساسی.

تهران: میزان.

نویسنده:

محمّد سبحانی‌نیا: استادیار دانشگاه کاشان

فصلنامه معارف قرآنی شماره ۲۲

ادامه دارد...

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

خبرگزاری فارس - ۸ فروردین ۱۳۹۶
خبرگزاری فارس - ۸ فروردین ۱۳۹۶
خبرگزاری فارس - ۸ فروردین ۱۳۹۶