قدرت تغییر در معادلات ایران را نداریم
• آقای اوباما! شما هم تغییری در سیاستهای آمریکا ایجاد نکردهاید. صحبت از خروج نیروهای آمریکایی از عراق تا ۱۶ ماه بعد در میان است اما فرمان اولیه شما موجب گسیل دگرباره یکهزار سرباز نیروی دریایی آمریکا به خلیجفارس با هدف استقرار آنها در عراق و افغانستان شد و با اینکه اخیرا با عقبنشینی نیروهایتان شماری از استانهای عراق را به ارتش آن کشور پس دادید اما نیروهای آمریکایی هنوز در عراق هستند. این تضاد را چگونه توصیف و توجیه میکنید؟ کار سختی است اما ضروری است. مردم آمریکا نیک میدانند بر این سربازان چه میگذرد و مدیون آنها هستند اما اهداف استراتژیک آمریکا این را ایجاب میکند. بهرغم تضادی که از آن یاد میکنید هدف ما هنوز خروج از کل منطقه خلیجفارس و فراخوانی تمام نیروهایمان از آنجاست.
"مردم آمریکا نیک میدانند بر این سربازان چه میگذرد و مدیون آنها هستند اما اهداف استراتژیک آمریکا این را ایجاب میکند"من حتی در دیدارهای چندی پیش خود با سربازان در حال گسیل، همین مساله را متذکر شدم. • بسیاری از این سربازان در خشونتهای جاری در آن منطقه کشته میشوند. آیا از این رویداد احساس گناه نمیکنید؟ این از دشواریهای کار یک رئیسجمهوری است زیرا باید سربازان کشورش را با آگاهی از مساله فوق به مناطق جنگی بفرستد. در این باره همیشه بین رئیسجمهوری و سران ارتش و وزرای مربوطه (جنگ و خارجه) مشورتها و هماهنگیهای لازم صورت میپذیرد، بنابراین بحث تصمیم شخصی و انفرادی در میان نیست و حاصل یک بررسی گروهی است. پس از اتخاذ تصمیم هم بیشترین کوشش خود را به کار میگیریم تا سربازان اعزامی سالم بمانند و خطرات موجود برای آنها به کمترین حد برسد.
با اینکه فرمان اعزام سربازان آمریکا را رئیسجمهوری صادر میکند اما او در این زمینهها هیچگاه تنها نیست و تنها فرد تصمیمگیرنده محسوب نمیشود. • افغانستان چه؟ همزمان با ادعاهای مکررتان درباره تغییر سیاستهای آمریکا در قبال خاورمیانه و فراخوانی نیروها، در اواخر ماه مارس ابتدا تعدادی سرباز جدید به افغانستان فرستاده شدند و سپس در ماه جولای (تیر) یک یورش جدید به برخی استانها و مناطق کلیدی این کشور انجام شد. چه توجیهی بر این قضیه دارید؟ برنامه خروج سربازان ما از منطقه بهطور دقیق تنظیم شده و در دست اجراست اما این کار به طور ضربتی انجام نمیشود بلکه تدریجی است و تا آن زمان ما باید درون افغانستان نیروهایی تازهنفس در مواضع استراتژیک و حساس داشته باشیم و اگر لازم آمد، باز هجومهایی به آشوبطلبان بومی ببریم! البته اهداف ما در کابل کوچکتر و انگشتشمارتر از همیشه شده و عمدهترین آنها این است که تروریستها شامل گروه القاعده و امثال آن از نو در آنجا مأوا نگیرند و رشد و نمو نیابند. اگر آنها دوباره جای پایی در منطقه بویژه افغانستان بیابند برای امنیت کل غرب در منطقه و حتی اروپا و آمریکا مشکلساز خواهند بود. این بخشی از کارهای اجباری ماست و گریزی از آن نداریم اما تحت هیچ شرایطی نیروی عظیمی از ارتش آمریکا صرف این قضیه نمیشود و فقط بخش کوچکی را مصروف این ماجرا میکنیم.
"بهرغم تضادی که از آن یاد میکنید هدف ما هنوز خروج از کل منطقه خلیجفارس و فراخوانی تمام نیروهایمان از آنجاست"• چه تمهیداتی برای مقابله موثر با این گروهها دارید؟ کارمان بسیار سخت است زیرا افغانیها شعاع عمل وسیعی دارند. وقتی ما میگوییم گروههای مسلح افغانی باید بلافاصله متذکر شویم که مشکل ما نه فقط یک معضل افغانی بلکه چیزی است که پاکستان را هم دربر میگیرد زیرا این گروهها دائما در حال گذر از مرز و ورود به پاکستان هستند. آنها میآیند و ضربهشان را میزنند و سپس به داخل پاکستان میروند و آنجا برای مدتی پنهان و از مقابل چشمها دور میشوند تا موقعی که زمان حمله بعدیشان برسد. آنها در این کار متبحر و موفق هستند زیرا منطقه و ویژگیهای جغرافیایی و راههای عبور از آن را کاملا میشناسند و چریکهای باتجربهای به شمار میآیند و سربازان ما هرقدر هم که کارآمد باشند، در این منطقه و در تقابل با چنین نفراتی کم خواهند آورد. به همین خاطر است که ما باید در تقابل با آنها بسیار دقیق باشیم.
آنها از هرسو تحت حمایتند و ما از هر سو نامحبوبیم و تحت تهاجم. • شما ریچارد هالبروک را بهعنوان سفیر ویژه آمریکا در منطقه فعال کرده بودید و قرار بود بر اساس توصیههای او برای افغانستان طراحی و اقدام کنید. آیا این اتفاق افتاد؟ او گزارشش را داده و ما نیز بر اساس آن و مشورت با مشاور امنیت ملی آمریکا و وزیر خارجه کشور (هیلاری کلینتون) اقدامات جدیدمان را شروع کردهایم. شرح و تفصیل آن را هم بزودی به کنگره و مردم آمریکا ارائه خواهم کرد. • آقای اوباما! شکست آمریکا در افغانستان محرز نشان میدهد زیرا فرهنگ و زبان جنگ یک زبان ویژه و استراتژیها و ماهیت آن مشخص است و نمیتوان حقیقت را پنهان کرد.
"آیا از این رویداد احساس گناه نمیکنید؟ این از دشواریهای کار یک رئیسجمهوری است زیرا باید سربازان کشورش را با آگاهی از مساله فوق به مناطق جنگی بفرستد"آیا جز این است؟ به هر حال ما نیز نمیتوانیم از اهدافمان دست برداریم. تلاش ما برای اینکه افغانستان یا نقاطی دیگر در منطقه تبدیل به مأوایی مناسب برای تروریستها نشود، نباید قطع شود. با این حال ما به دولت افغانستان تاکید کردهایم هدفمان همچنان خروج از منطقه است و خیال نداریم در کابل بمانیم. • برای مردم افغانستان این حرفها کافی نیست. دوران معاصر این کشور سرشار از اشغال کشورشان توسط نیروهای خارجی است و قبل از اینکه آمریکاییها وارد شوند سالها شوروی در آنجا مستقر بود و این مسائل برای آنها حساسیتی بزرگ را به وجود آورده و بدیهی است که به حرفها و شنیدهها اکتفا نکنند و فقط بر خروج اشغالگران تاکید ورزند؛ چیزی که شما فقط حرف آن را میزنید.
بله، متوجه نکتهای که گفتید، هستم اما همانطور که قبلا گفتم ما ابتدا باید اهداف خود را تعقیب کنیم تا مسائل امنیتیمان ناتمام نماند و در عین حال روند خروج نیروهایمان از منطقه چنان شتابزده نباشد که همه چیز به هم بریزد. همانطور که به اعتقاد شخصیام آمدن به این منطقه یک اشتباه بود، خروج سریع و بیبرنامه از آن قصوری بزرگتر خواهد بود. عناصر و منابع قدرت متعددی در منطقه حضور دارند که در شکلگیری وضعیت کنونی آن رل بارزی را ایفا کردهاند و قضیه به ما ختم نمیشود، بنابراین برای صدور هر حکمی درباره آنچه اینک در منطقه وجود دارد، باید تمام آن فاکتورها را در نظر گرفت. خود من کوشیدهام در بررسیهایم فقط به سربازان آمریکا فکر نکنم و ببینم بازیگران نقشهای مختلف در این ماجرا و نیروهای متعدد حاضر در منطقه هر کدام به چه سمت و سویی متمایلاند و گرایشهایشان چیست و سپس اگر بر اساس چنین سنجشی کاری لازم بود، آن را انجام بدهیم. • جورج بوش پسر میگفت آمریکا به این خاطر در منطقه مستقر شده که ماجرای ۱۱ سپتامبر پیش آمد و این حضور برای حفظ امنیت غربیها و جلوگیری از تکرار آن واقعه الزامی است.
"در این باره همیشه بین رئیسجمهوری و سران ارتش و وزرای مربوطه (جنگ و خارجه) مشورتها و هماهنگیهای لازم صورت میپذیرد، بنابراین بحث تصمیم شخصی و انفرادی در میان نیست و حاصل یک بررسی گروهی است"آیا شما هم این را میگویید؟ با نظر او موافقم. ما بعد از آن واقعه بود که به این منطقه آمدیم تا سدی مقابل تروریستها باشیم! • اما اینچنین به نظر نمیرسد. از طرف دیگر از آن واقعه ۸ سال میگذرد. آیا واقعا این زمان کافی نیست، ما اینجا دیگر چه کاری برای انجام داریم؟ بعدا مسائل دیگری هم پیش آمد. مثل آنچه درباره کشف سلاحهای کشتار جمعی در عراق گفته شد و بر اساس آن ارتش آمریکا به عراق حمله کرد.
نیروهای ما از آن لحظه به ۲ قسمت تقسیم شدند و هر دو تحلیل رفتند و تمرکز در کارها از دست رفت. به نظر من، ما باید تا لحظه تعیین وضعیت افغانستان فقط در آنجا میماندیم و به عراق نمیرفتیم. از این طریق حواس ما بهطور همزمان به ۲ کشور معطوف و کارآییمان نصف نمیشد. میتوانستیم تنشها را در افغانستان کاهش دهیم و ماجرای تروریستهای مرزی مستقر در مرز این کشور و پاکستان را تحت کنترل خویش درآوریم و بعد از مشخص و آرام شدن اوضاع به عراق میرفتیم هرچند شخصا معتقدم تحت هیچ شرایطی نباید وارد عراق میشدیم. متاسفانه گذشته، گذشته است و کاری در ارتباط با آن از ما برنمیآید.
"پس از اتخاذ تصمیم هم بیشترین کوشش خود را به کار میگیریم تا سربازان اعزامی سالم بمانند و خطرات موجود برای آنها به کمترین حد برسد"• بنابراین آینده مهمتر از هر چیزی است. همینطور است و به همین سبب است که من روی آن کار و برنامهریزی میکنم. انتظار از من این است که بهترین راهها را برای خروج از این بنبست بیابم و باری به هر جهت رفتار نکنم. اشتباهات زیادی در این باره انجام شده است که باید از آن پرهیز شود و دوباره انجام نگیرد. • صحبت از اشتباهات کردید.
به اعتراف خودتان درباره ایران هم اشتباهاتی شده است. همینطور است. من به صراحت این را گفتهام و خواستار رفع سوءتفاهمها و گفتوگو با دولت ایران در این راستا شدهام. این را در چند نوبت طی ۷ ماه اخیر گفتهام و معتقدم سیاستهای قبلی آمریکا در قبال این کشور خطا بوده و باید تصمیمهای دیگری اتخاذ میشد. من در پیام سال جدید برای ایرانیها دوباره به این موضوع اعتراف کردم و خواستار گشایش بخشی تازه در روابط دو کشور شدم تا در این میان منافع ایران هم کاملا لحاظ و تامین شود.
"با اینکه فرمان اعزام سربازان آمریکا را رئیسجمهوری صادر میکند اما او در این زمینهها هیچگاه تنها نیست و تنها فرد تصمیمگیرنده محسوب نمیشود"همیشه تاکید داشتهام برای تغییر در باورهای قبلی موجود نسبت به آمریکا و ایجاد افقی تازه در روابط بینالمللی پای به این عرصه گذاشتهام و قبول یا رد پیشنهادم را نیز به دولت ایران واگذار کردم و ابتکار عمل را به آنها سپردم. • با این حال تردید ایرانیها نسبت به ادعاهای شما همچون شک عراقیها و افغانها به اجرای وعدهتان درباره خروج نیروهای اشغالگر از منطقه طبیعی مینماید. آنها به دولت آمریکا به خاطر خطاهای متعدد و دخالتهای گستردهاش در امور دیگر کشورها هیچ اعتمادی ندارند و با واکنشهای منفیتان در حوادث بعد از انتخابات ریاستجمهوری در ایران و حمایت از گروه بازنده روند عدم اعتماد را قوت بخشیدید، بدیهی است که ایرانیها دست رد به سینهتان بزنند. من باید سیاستهایم و تغییرات مورد نظر را شرح بدهم تا آنها بدانند که دولت آمریکا تغییر یافته و این تنها کاری است که از من برمیآید. استراتژی ما در این باره روشن است و میخواهیم روابط را ترمیم کنیم و دیگر نیرو و لشکری در خلیج فارس نداشته باشیم، اما از یکسو نباید خروج سریع ما فتح بابی برای بازگشایی حرکات تروریستی گروههای مقابل باشد و از جانب دیگر نباید در شرایط استراتژیک منطقه تغییری به وجود آید که به ضرر ما باشد! درباره انتخابات چندی پیش ریاستجمهوری ایران نیز بارها تاکید کردم که حرف و اعتراض ما به وقایع داخل خیابانها و لزوم عدم برخورد با مردم بود وگرنه روی آرای حاصله و انتخاب فرد پیروز بحثی نداشتیم! • آیا طی ۸ سالی که آمریکا نیرو و سرباز در منطقه مستقر کرده، از حجم عملیات تروریستی نسبت به اتباع این کشور در جهان کاسته شده است؟ نه، اما کمتر شده است.
باید تذکر دهم که ماجرای افغانستان بیش از آنکه یک رخداد کاملا آمریکایی و فقط دخالت ما باشد، طرح ناتو برای کنترل منطقه بود و آمریکا فقط یکی از نیروهای حاضر در منطقه بوده است و حالا همه فقط آمریکا را میبینند. شما به بافت و ماهیت نیروهای حافظ صلح در افغانستان نگاه کنید تا متوجه تنوع ملیتها شوید. در دیدار جدیدم با سران کشورهای متعددی که در افغانستان نیرو داشتهاند و به واقع سران ناتو با آنها در این باره صحبت کردم و آنها هم بر این باور بودند که روند خروج نیروهای ما از منطقه باید نظاممند و آرام باشد تا به ناتو و اروپاییها هم لطمهای وارد نشود. • اما در چند جا گفتهاید ماموریت آمریکا در بغداد موفقیتآمیز بوده و این در تضاد با حرفهایتان در این مصاحبه است که اصولا ورود به عراق را یک اشتباه توصیف میکنید. آیا منظورتان از موفقیت فقط این نکته است که صدام گرفتار و اعدام شد؟ منظورم این بود که ارتش ما موفق عمل کرد و هر چه ماموریت به آن دادیم، به انجام رساند و من حتی میتوانم مدعی شوم که آنها بالاتر از سطح توقعات عمل کردند.
"اگر آنها دوباره جای پایی در منطقه بویژه افغانستان بیابند برای امنیت کل غرب در منطقه و حتی اروپا و آمریکا مشکلساز خواهند بود"ما در شرایطی بسیار سخت در عراق میجنگیدیم اما ارتش کم نیاورد. شاید دولت آمریکا نتواند خودش را در برخورد با عراق موفق بینگارد اما ارتش ما در این تعریف نمیگنجد و در کارش کاملا موفق بوده است. • کدام موفقیت؟ ما در راه پیروزی که میگویید حداقل ۴ هزار و۵۰۰ کشته دادیم و ۳۷ هزار زخمی برجای ماندهاند و از آن سو بیش از یکصد هزار عراقی کشته شدهاند، آن هم در راه کشف سلاحهای کشتار جمعی که اصلا وجود نداشت! من قبلا و بارها گفتم که در اصل با این جنگ مخالف بودم و اگر من آن موقع رئیسجمهوری آمریکا بودم اصلا فرمان ورود ارتش کشورم به عراق را صادر نمیکردم. در عین حال باید از دستاوردهای ارتش آمریکا تقدیر کنم و بگویم لااقل ارتشیها در کارشان موفق بودند. همین که صدام حذف و اعدام شد، واقعه خوبی بود.
انتخابات آزاد در این کشور انجام شده و خشونتها رو به کاهش رفته است ولی پیشرفتی در دیگر اهداف حاصل نیامده است؛ یعنی ما هنوز نمیدانیم برخی سلاحهای شیمیایی در عراق چگونه و کجا ساخته میشود و دولت مرکزی بغداد هنوز احاطه لازم را بر برخی ایالات کشور ندارد و ماجرا از کنترل ما هم خارج است. اختلافات مذهبی و قومی در عراق بین شیعیان، سنیها، کردها و دیگران همچنان برقرار است و طبعا این عوامل در تاخیر خروج نیروهای ما از عراق دخیل بوده است. • آقای اوباما! حتی همحزبیهای شما هر روز میپرسند چرا ما هنوز ۴۰ هزار سرباز در عراق داریم و به چه سبب روند خروج آنان از این کشور اینقدر کند است و وعدههایتان درباره متفاوت بودن سیاستهای دولت فعلی در قیاس با دوران بوش هیچکدام عملی نشده و فقط مشتی حرف بوده است. شاید هم دوستانم به حرفهایی که بارها در میتینگهای سیاسیام زده بودم، توجه کافی را مبذول نداشتهاند. من همان زمان هم گفتم که ۱۶ ماه طول میکشد تا از عراق خارج شویم و بعد آن را به ۲۰ ماه افزایش دادم.
"این بخشی از کارهای اجباری ماست و گریزی از آن نداریم اما تحت هیچ شرایطی نیروی عظیمی از ارتش آمریکا صرف این قضیه نمیشود و فقط بخش کوچکی را مصروف این ماجرا میکنیم"این یک دوره انتقالی است که باید طی شود تا همه چیز مهیای خروج نیروهای ما شود. ما باید به نیروهای حافظ صلح و دیگر سربازان مستقر در بغداد هم اعتماد کنیم و مطمئن شویم که در غیاب ما نیز اتباع آمریکایی در منطقه در خطر نخواهند بود و بعد از این مراحل بغداد را تخلیه کنیم! • اگر ایدههایی که شما مطرح کردید را مبنا قرار دهیم، احتمالا ارتش آمریکا هرگز نمیتواند از منطقه خارج شود. البته توجه داشته باشید که ما برخی نیروهای حافظ صلح و ارتشیهای عراق را برای تقابل با عملیات تروریستی آموزش دادهایم ولی باید مطمئن شویم کم شدن نیروهای آمریکایی در عراق به گونهای نباشد که سلامتی نفرات باقیمانده به خطر بیفتد و محل برای موج تازه عملیات تروریستی مهیا شود. مطمئن باشید هرچه در جریان فعالیتهای انتخاباتی خود گفته بودم اینک در دست اجرا و تامین است اما بدیهی است که این قضایا زمان خواهد برد. اگر ۱۶ ماه را به ۲۰ ماه بسط دادم به سبب مشاورهای است که فرماندهان ارتش بویژه سران نیروی زمینی آمریکا به من دادند و گفتند زمان اولیه اعلام شده (۱۶ ماه) توسط من برای خروج نیروهایمان کم است و به وقت بیشتری نیاز خواهیم داشت.
ما مجبور شدیم بعد از صحبت با فرماندهان قسمتی از برنامههایمان را تغییر بدهیم. ما ماهها روی این قضایا بحث و فکر کردهایم و فکر میکنم کارها و حرفهایمان حساب شده است. از ۲۰ ماهی هم که گفتم الان ۵-۴ ماه آن گذشته است. • دیگر طرفهای مشورتتان در اینباره چه کسانی بودهاند؟ بدیهی است که با رابرت گیتس وزیر جنگ، فرمانده نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه، مشاور امنیت ملی و همچنین هیلاری کلینتون وزیر خارجه به طور مفصل صحبت کرده باشم و لابد برایتان جالب است بدانید با سیاستمدارانی هم که مثل خودم از آغاز مخالف با ورود نیروهای آمریکایی به خاک عراق بودند، مشورت کردم تا به یک نقشه عملیاتی بسیط و دربردارنده انواع ایدهها دست یابم. من بویژه به نظر نیروهای زمینیمان بسیار بها دادم زیرا در این سالها بیشترین زحمت برای آنها ایجاد شده است و از همه صاحبنظرتر هستند.
"• چه تمهیداتی برای مقابله موثر با این گروهها دارید؟ کارمان بسیار سخت است زیرا افغانیها شعاع عمل وسیعی دارند"• آیا مسخره نیست که حتی جان مککین، رقیب شکست خوردهتان در انتخابات آمریکا و جان بوئهنر، رهبر جمهوریخواهان در کنگره آمریکا بر نحوه خروج سربازان از عراق مهر تایید زدهاند اما همکارانتان در حزب دموکرات همچنان مشغول انتقاد از شما هستند؟ قرار نیست من بر اساس نظرات گروههایی خاص و حتی دیگر اعضای حزبم تصمیم بگیرم و سیاستهای بعدی آمریکا و کارهای آتی را مرتبط با این ایدهها کنم. برعکس من کارهایی را انجام میدهم که خودم و دیگر اعضای دولت آمریکا صحیح و لازم دانستهایم. من در جریان فعالیتهای انتخاباتیام نیز گفته بودم کارهایی را انجام میدهم که به نفع کشور باشد حتی اگر برای حزبم ضرر به ارمغان بیاورد. • اما ما صحبت از به خطر افتادن جان هزاران آدم میکنیم. حتی یک روز جنگ اضافی در عراق به مثابه به وجود آوردن امکان مرگ برای شماری جوان دیگر است که در ارتش آمریکا یا در بین نیروهای عراقی فعالیت میکنند و اگر به دسته دوم اهمیت نمیدهید، گروه اول باید برایتان مهم باشد.
ما درباره به خطر انداختن جان آنها تصمیم نمیگیریم و فقط کاری را در خارج از مرزها انجام میدهیم که سیاستهای کشورمان اقتضا میکند! صدها شبکه تلویزیونی و ماهوارهای یا نشریات هر روز اقدامات ما را تحلیل میکنند اما مبنای عمل و یکی از اهدافمان حفظ همان جوانهایی است که گفتید. اما این کار تا حدی از کنترل من خارج است و من نمیتوانم تضمین بدهم به هیچکس لطمه جانی وارد نمیشود! قبلا هم گفتم طوری عمل میکنم که به سربازان خارجی و بویژه آمریکاییهای مستقر در منطقه لطمهای وارد نشود اما من باید طیفهای متنوع دیگری از افکار و بهرهها و رویکردهای سیاسی را وارد محاسبات خود کنم و سپس بر اساس همه آنها تصمیم بگیریم و نه فقط یکی، دو فاکتور. چیزی که شما پرسیدید فقط با در نظر گرفتن بهرههای یک قشر بود. • ارتش حتی اگر افکار روشنی داشته باشد، صرفا فرمانبردار است و این دولت آمریکاست که باید برای آن تصمیمگیریهایی داشته باشد که منجر به هدر رفتن جانها نشود. همینطور است.
"آنها میآیند و ضربهشان را میزنند و سپس به داخل پاکستان میروند و آنجا برای مدتی پنهان و از مقابل چشمها دور میشوند تا موقعی که زمان حمله بعدیشان برسد"به همین خاطر درباره هر تصمیمی که مربوط به عراق و افغانستان میشده، روزها بحث و فکر کرده و سپس آن را اجرا کردهایم. سختی کار یک رئیسجمهور همین مسائل است! • در بازگشت به سوژه ایران، آیا پاسخی به درخواستهایتان برای ترمیم روابط گذشته دریافت کردهاید؟ ما هنوز منتظر یک پاسخ نهایی و قطعی هستیم ولی آنچه خودمان باید میگفتیم، گفتهایم. • آیا قبول دارید نقش این کشور در شکلگیری فضای کلی خاورمیانه بسیار بارز و مهمتر از دیگر کشورهای منطقه است؟ قطعا قبول دارم. دولت جدید آمریکا نهتنها قدرت و کارآیی ایران در منطقه را قبول دارد و به آن معترف است بلکه اعتقاد دارد جمهوریخواهان در ۸ سال گذشته برآوردهای غلطی از دولت و مردم ایران داشتهاند و ما برای هر کاری در جهت بهبود روابط و جبران خطاهای گذشتهمان مهیا هستیم. ما گفتهایم و همچنان میگوییم که ایران حاکم بر سرنوشت خویش و منطقه است و ما هیچ قدرتی برای تغییر معادلات در ایران نداریم.
• آیا واقعا قادر به انجام چیزی که میگویید، هستید و میتوانید خطاهای گذشته درباره ایران را جبران کنید؟ امیدوارم که بتوانیم این خطاها را جبران کنیم. وقت من در ماههای نخست حضورم در کاخ سفید بشدت پر و مسؤولیتها و کارهایم بیشمار بوده است زیرا نهتنها باید تغییر برخی سیاستهایمان در ارتباط با بعضی کشورها را ترسیم و اجرا کنم بلکه کلی مسائل داخلی هم داریم که بحران مالی سرآمد آنهاست. من حتی وقت این را ندارم که تمام این معضلات را در صحبتهای ماهانهام برای مردم آمریکا به آنها انتقال بدهم. با این حال ما پس از انتخابات اخیر ریاستجمهوری در ایران نیز به هیچ شکل قصد دخالت نداشتیم و بارها تاکید کردیم که حق انتخاب مردم این کشور و نتیجه حاصل از آن را قبول داریم و اظهارنظر ما درباره برخوردها در خیابانها به معنای نقض مساله فوق نبود. • برای مردم آمریکا هنوز بحران مالی جهان و بهتر بگویم کسری بودجه چشمگیر در این کشور مساله نخست به حساب میآید و شما هنوز از عهده آن برنیامدهاید.
"• شما ریچارد هالبروک را بهعنوان سفیر ویژه آمریکا در منطقه فعال کرده بودید و قرار بود بر اساس توصیههای او برای افغانستان طراحی و اقدام کنید"همینطور است. حتی یک روز از دوره زمامداریام بدون حداقل ۱۰ ساعت مشورت و گفتوگو در اینباره نگذشته است ولی مشکل چنان عظیم است که رفع آن به آسانی حاصل نمیآید و اگر هم بخواهد حل شود به زمان زیادی نیاز دارد و فکر نمیکنم به تاریخ حل مشکل نزدیک باشیم. گزارشهای مفصلی در اینباره جمعآوری شده که توسط من و همچنین کارشناسان اقتصادی و سران وزارت اقتصاد آمریکا در دست مطالعه است. مشکل اضافی و بزرگتر این است که باید به طور همزمان به مسائل سیاستهای جهانی و ازجمله قضایای افغانستان و عراق هم فکر کنم و گمان نمیکنم هیچ رئیسجمهوری در آمریکا در دوران معاصر به اندازه من دلمشغولی در زمان کارش تجربه کرده باشد!• در کنگره هم حاصل کار ماههای اخیر شما درباره بحران اقتصادی آمریکا زیر سوال رفته است. چه جوابی برای آنها دارید؟ جوابی ندارم اما بد نیست به یاد آورند که من مسؤول این بساط نبودهام و این میراث جمهوریخواهان و حاصل ۸ سال زمامداری بوش برای ماست و به نظر میرسد تمام دوران حضور من در کاخ سفید باید صرف اصلاح این خرابیها شود.
ما معمولا از بحرانهای بزرگ با موفقیت عبور کردهایم اما باید متذکر شوم که این یکی با قبلیها فرق میکند و شدت و حدت این ضربه اقتصادی و تاثیرگذاری آن بر شعاع عمل دولت به حدی است که نمیتوان آن را به سرعت کنترل و خنثی کرد. مشکل آمریکا این است که در زمانی که اوضاع اقتصادیاش مساعد است از همه چیز غافل میماند و به اینجا و آنجا نفر و نیرو و نماینده میفرستد و چنان غرق در امور دیگر کشورها میشود که برای هرگونه آسیبپذیری ناگهانی و شوکهکننده مهیا میشود و یک روز چشم باز میکند و میبیند با بحرانی شبیه بحران فعلی روبهرو است. این وضع دقیقا برای ما پیش آمده و اگر خلع سلاح شدهایم و کاری از دستمان برنمیآید، به همین سبب است. • آخرین گزارشهایتان حاوی چه نکات و توصیههایی است؟ من هنوز معتقدم حتی اگر این بحران رفع شود، نباید تصور کنیم که این پایان قصه است و برعکس باید اقداماتمان آنقدر ادامه یابد که برای نسل بعدی و ۱۰ سال بعد، جوانان را صاحب شرایط باثبات ا
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران