شبنم مددزاده: من خطاب به شما که آمدید و رفتید، می نویسم

اخبار روز - ۱۳ بهمن ۱۳۹۱

جرس: شبنم مددزاده، زندانی سیاسی که دوران محکومیت خود را در زندان اوین می گذراند، با ارسال نوشته ای خطاب به نمایندگان بازدید کننده از زندان اوین، نکاتی را به آنان متذکر شده است.
به گزارش جرس، متن نوشته شبنم مددزاده ، به شرح زیر است:

چند روزی است که زندان اوین و بازدید اعضای کمسیون امنیت ملی مجلس از آن، سر تیتر خبرها شده است. اوضاع، بیست و اوین، هتل گزارش شد. من خطاب به کسانی که آن روز آمدند و رفتند، می نویسم. کسانی که با دیدن آن همه سختی و مصیبت به دستاوردهایشان بالیدند.

"جرس: شبنم مددزاده، زندانی سیاسی که دوران محکومیت خود را در زندان اوین می گذراند، با ارسال نوشته ای خطاب به نمایندگان بازدید کننده از زندان اوین، نکاتی را به آنان متذکر شده است"

شنیدند بی آنکه مسئولیتی در برابر حرف ها حس کنند. بی آنکه بدانند و یا بخواهند که بدانند از چونان هیأتی که از پس زمان ها آمده است، انتظار شنیدن از سپیده و طلوع نیست.

انتظار شنیدن جفاهای رفته هم از کلیدداران اوین نمی رود. تنها نکته حائز اهمیت از همه این تبلیغات، افتادن پرده های دروغ به دست خود شان بود. اعتراف به وجود زندانیان سیاسی و عقیدتی در زندان ها که تا همین چند ماه پیش، انکار می شد در جوابیه ها به قعطنامه های نقض حقوق بشر، تا کنفرانس و تا مصاحبه های مطبوعاتی.



بله، ما زندانیان سیاسی و عقیدتی هستیم. شما از "سلامتی کاملی" حرف زدید که دو سوم زندانیان اینجا از آن برخوردار نیستند. چند نمونه ای هم که صحبت هایشان به میان آمد، نتوانست غبار از چشم های شما بروبد.

بله، شما از کم سویی چشم "کبری بنازاده"، زنی ۶۲ ساله با پنج سال محکومیت، به علت عمل جراحی اشتباه در طول بازداشتش و از کلکسیونی از بیماری های "مطهره بهرامی" با ۵۹ سال سن و محکومیت ۱۵ ساله که دکتر زندان اوین، استراحت مطلق را برای او تجویز کرده و هنوز دستور عکس برداری برای تشخیص و درمان بیماری هایش اجرا نشده است تا بیماری لاعلاج "زهرا منصوری"، ۶۰ ساله. شما این شرایط را "سلامتی کامل" تعبیر کردید.

" به گزارش جرس، متن نوشته شبنم مددزاده ، به شرح زیر است: چند روزی است که زندان اوین و بازدید اعضای کمسیون امنیت ملی مجلس از آن، سر تیتر خبرها شده است"

آن روز تمام واژه ها و کلمات و صداها از جفاها و بی عدالتی هایی که بر آنها رفته بود، می گفت و شما آنها را نشنیدید. مهوش شهریاری، عضو هیات مدیره جامعه بهائیان ایران که از سال ٨۶ در زندان است، از ۲۰ سال حکمی که برای او و دیگر یارانش صادر شده است و از دو سال و نیم شرایط سخت نگه داری در ۲۰۹ وزارت اطلاعات گفت. ژیلا بنی یعقوب، روزنامه نگار که از حکم ٣۰ سال محرومیت از شغلش گفت. صحبت از ۱۵ سال حبس برای "مریم اکبری منفرد"، مادر سه دختر هفت تا ۱۴ ساله که وثیقه یک میلیارد تومانی او هم نتوانست فاصله بین او و فرزندانش را کم کند. یا "صدیقه مردای" زنی ۵۱ ساله که با اعمال نفوذ بازجوی دهه ۶۰ و حضور در دادگاه، به ۱۵ سال حبس محکوم شد.

.

آری این زنان همه در آنجا بودند، در پیش چشمان شما و شما، آنها را ندیدید و رنج هایشان را نشنیدید.

شما گفتید که هیچ زندانی سیاسی و عقیدتی در رجایی شهر ندارید. این در حالی است که هشت نفر از ما زنان زندانی، برادر، همسر یا پدر و پدر بزرگمان در میان آن ۷٣ نفری هستند که هم اکنون در آن زندان نگه داری می شوند. ما نمی دانیم شما چگونه آنها را انکار می کنید.

"بی آنکه بدانند و یا بخواهند که بدانند از چونان هیأتی که از پس زمان ها آمده است، انتظار شنیدن از سپیده و طلوع نیست"

گفتید که اوین هتل است.

زندانیان با کمک خانواده هایشان این حداقل امکانات را برای تداوم سلامتی شان فراهم کرده اند. با تمام اینها من می پرسم، شما چرا راضی نشدید تا فرستادگان حقوق بشر سازمان ملل را در این هتل پذیرایی کنید تا ما هم به عنوان ساکنان این هتل، استقبال شایانی از مهمانانتان می کردیم و حق مهمان نوازی را به جا می آوردیم.

برای کمک به افزایش اطلاعات عمومی شما این را اضافه کنم که از این نوع هتل ها در این کشور فراوان است. از رجایی شهر گرفته تا کرمان و بهبهان و ایذه که درخشش ستارگانش چشمگیر است.

آری شما از راز عمیق انسان ها بی خبرید. همچون زمستان که از راز درختان ایستاده، بدون آنکه بداند، نطفه بهار در زهدان آنها بسته شده است.

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

منابع خبر

اخبار مرتبط