حاج عبدالله والی نماد مدیریت جهادی

"حاج عبدالله والی" یکی از اسوه‌های درخشان عمل و اقدام جهادی است
خدمت
تابناک - ۸ اردیبهشت ۱۳۹۵

به گزارش خدمت؛ حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر معظم انقلاب اسلامی در دیدار خانواده مرحوم "حاج عبدالله والی"(۱) که در ایام سالگرد درگذشت وی انجام شد، با اشاره به آثار اخلاص و برکات استقامت در کار، خاطرنشان کردند: کارهای خالصانه و بی‌هیاهو در کل بنای جمهوری اسلامی اثر می‌گذارد و آن را مستحکم می‌کند.

متن زیر چکیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب اسلامی در دیدار اخیر با خانواده‌ مرحوم حاج عبدالله والی است:
بسم الله الرحمن الرحیم
مرحوم آقای حاج عبدالله والی یکی از آدم‌هایی است که قطعاً در تاریخ انقلاب و تاریخ کشور اسمش خواهد ماند و نامش به نیکی یاد خواهد شد؛ خداوند درجاتش را عالی کند.

من با اینکه ایشان را از نزدیک ندیده بودم و هیچ یادم نمی‌آید که با ایشان ملاقاتی داشته باشم، اما دورادور ایشان را می‌شناختم، می‌دانستم که در بشاگرد مشغول خدمات با ارزشی هستند. منطقه را هم من می‌شناختم، به قول خودشان، بِش گَرد. ما ایرانشهر که بودیم، از منطقه‌های دلگان و بشاگرد و میناب -چون دلگان سر راه بشاگرد به ایرانشهر است، همه‌اش سر راه میناب است- بعضی از دوست و آشناهای ما با زحمت این راه سخت و طولانی را طی می‌کردند و به دیدن ما می‌آمدند. از بشاگرد گاهی پیش من می‌آمدند.

یک‌وقت از آنجا یک پیرمردی آمد که یک جنبه‌ی روحانی داشت -اهل علم نبود، یک پارچه‌ی سفیدی سرش پیچیده بود- یادم هم نیست اسمش چه بود. آمد و از فقر آن مردم شکایت می‌کرد.

"از بشاگرد گاهی پیش من می‌آمدند.یک‌وقت از آنجا یک پیرمردی آمد که یک جنبه‌ی روحانی داشت -اهل علم نبود، یک پارچه‌ی سفیدی سرش پیچیده بود- یادم هم نیست اسمش چه بود"یک عبارتی بکار برد که از بس من خوشم آمد، بعد از سی و چند سال، تا حالا یادم مانده. گفت: آنجا «های‌های آب است و وای وایِ نان»! آن طرف‌های دلگان آب زیاد است، ولی زمین نیست، در نتیجه نان نیست. قبل از انقلاب مثل اینکه اینجا به‌کل وجود خارجی نداشت، یعنی دستگاه‌های حکومتی اصلاً به آنجا اعتنایی نداشتند.

آن‌وقت بعد از انقلاب، یک مرد جوانِ مؤمنِ انقلابی پا می‌شود می‌رود آنجا، همه‌ی دلبستگی‌هایش را، از شهر و خانه و زندگی، به مرکز مأموریت منتقل می‌کند و برادرهایش را هم می‌کشاند، دنبال خودش می‌برد. شماها هم انصافاً ایستادید... شما زندگی و خانواده و زن و بچه و مادر و پدر و همه‌ی اینها را گذاشتید اینجا، رفتید آنجا بی‌سروصدا مشغول خدمت شدید، نه جایی ثبت کردید، نه جایی تابلو زدید.

بعضی‌ها هستند، هر کاری می‌خواهند بکنند، قبل از اینکه کار انجام بگیرد، تابلویش را می‌زنند! مدت‌ها این تابلو آنجاست، هیچ کاری هم انجام نگرفته. بعضی‌ها هم نه، کار را انجام می‌دهند، هیچ تابلویی هم ندارد.

کار مرحوم حاج عبدالله والی و شماها از این نوعِ دوم است، یعنی بی‌تابلو رفتید و برای خدا کار واقعی کردید، اینها خیلی با ارزش است. شما بدانید، این‌جور کارهای بی‌سروصدا و خاموش و خالصانه، نه فقط برای شما پیش خدای متعال درجه و مرتبه درست می‌کند، بلکه در کل بنای جمهوری اسلامی اثر می‌گذارد، مثل سیمانی است که در یک بنایی تزریق کنند و آن را مستحکم کنند. با انجام این‌جور کارهای مخلصانه، بنای جمهوری اسلامی مستحکم می‌شود بدون اینکه کسی بفهمد.

یعنی وقتی در گوشه و کنار کشور، در بین مردم، کسانی هستند که کار را برای خدا می‌کنند، کار را مخلصانه انجام می‌دهند، دنبال هیاهو و جلب نظر این و تحسین آن نیستند، یکی از خواصش این است که اصلاً خود این، بنا را مستحکم می‌کند، مثل روحی که در یک کالبدی بدمند. بنابراین، این کارهای شماها اینجور ارزش دارد ...

این اخلاص و تداوم کار، خیلی ارزش دارد.

"گفت: آنجا «های‌های آب است و وای وایِ نان»! آن طرف‌های دلگان آب زیاد است، ولی زمین نیست، در نتیجه نان نیست"ببینید، در این کارهای معنوی و توسلات و دعا و ذکر و اینها هم روایت داریم که کار را تداوم بدهید. در روایت دارد که حداقل مدتی که شما یک عملی را انجام می‌دهید، یک سال باشد. فرض بفرمایید شما بنا می‌گذارید یک نمازی را که مستحب است، هر شب یا در شب معین خودش در هفته، بخوانید. می‌گویند حداقل یک سال این را ادامه دهید، هر چند بهتر این است که انسان تا آخر عمر ادامه بدهد. یعنی تداوم، یک عنصر جدیدی است غیر از خودِ اصلِ شروعِ عمل.

"فلذلک فادع و استقم کما امرت"(۲). استقامت، یعنی همین کار را در همان خط و جهت درست دنبال کردن. الحمدلله شما استقامت کردید ...

این را هم من به شما خانم‌ها -بخصوص همسران- بگویم؛ بخش عمده از ثواب کاری که انجام می‌گیرد، مال شما است، چون شماها اگر چنانچه همراهی نمی‌کردید، نق می‌زدید، دعوا می‌کردید -این چه وضعی است؟ این چه زندگی‌ای شد؟ شما که اینجا پیداتان نمی‌شود- مردان شما دیگر طاقت نمی‌آوردند. بالاخره هر چه هم آدم انگیزه داشت، دیگر نمی‌توانست. این همراهی شماها است که به اینها دل داد، جرئت داد، و رفتند؛ اینها خیلی مهم است ...

۱) حاج عبدالله والی را می‌توان یکی از اسوه‌های درخشان عمل و اقدام جهادی دانست که در لبیک‌گویی به اشاره‌ی حضرت امام (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) که فرموده بودند: "به داد بشاگرد برسید!" به منطقه‌ی دورافتاده و محروم بشاگرد هجرت کرد.

حاج عبدالله والی در عمل به تکلیف، سال‌ها با بشاگردی‌ها نفس کشید و با آنان زندگی کرد.

"شما زندگی و خانواده و زن و بچه و مادر و پدر و همه‌ی اینها را گذاشتید اینجا، رفتید آنجا بی‌سروصدا مشغول خدمت شدید، نه جایی ثبت کردید، نه جایی تابلو زدید"وی در بیست‌وسه سال خدمت و تلاش مخلصانه این دیار محروم را به آبادانی نسبی رساند به‌طوری‌که حقیقتاً می‌توان او را نمادی از "مدیریت جهادی" دانست. این هجرت و جهاد عظیم، سال ۱۳۶۱ آغاز و در هشت اردیبهشت ۱۳۸۴ با رحلت او پایان گرفت.

روحش شاد

منبع: تسنیم

منابع خبر

اخبار مرتبط