ایجاد شغل با ساختار اقتصادی فعلی ممکن نیست/ وعده کارانه ۲۵۰ هزار تومانی، استفاده از بدبختی مردم است

اردیبهشت، ماه انتخابات نیست؛ ماه استقامت و سازش ناپذیری است. ماه سر به غرور برافراشتن و جاودانه شدن نام و یاد و راه کسانی ست که هرچند جان سپردند اما حتی در مرگ پیروز بودند چراکه سربلندان تاریخند. آنان که آرمان هایشان را به معامله نگذاشتند. نه وعده های زندانبان را باور کردند و نه مرعوب تهدیدهایش شدند؛ چرا که ماهیت دشمن را به تمامی می شناختند و توهمی به او نداشتند
اخبار روز
عصر ایران - ۲۱ اردیبهشت ۱۳۹۶

اریبهشت آمد و دوباره خاطره ی شوم اعدام پنج تن دیگر از رهروان راه آزادی زنده شد. هفت سال پیش در چنین روزی برگ دیگری به پرونده ی قطور جنایات جمهوری اسلامی افزوده شد. در سحرگاه ۱۹ اردیبهشت ۱٣٨۹ برادرم فرزاد به همراه چهار تن از رفقا، شیرین علم هولی، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و مهدی اسلامی به چوبه ی دار سپرده شدند.
اما اردیبهشت فقط ماه یادآوری فاجعه ی اعدام برادرم و رفقایم نیست، بلکه ماه یادآوری آرمان هایشان، آرزوهای انسانی شان و همه ی آن چیزهایی است که به خاطرش سر به دار سپردند اما پیمان نشکستند.

نه آرمانخواهی با برادرم و رفقایم آغاز شد و نه اعدام و سرکوب آزادیخواهان توسط جمهوری اسلامی با به دار آویختن آنان.

"در سحرگاه ۱۹ اردیبهشت ۱٣٨۹ برادرم فرزاد به همراه چهار تن از رفقا، شیرین علم هولی، فرهاد وکیلی، علی حیدریان و مهدی اسلامی به چوبه ی دار سپرده شدند"در گلو خفه کردن هر صدای مخالف و قتل عام آزادیخواهان از بدو به قدرت رسیدن جمهوری اسلامی آغاز شد و تا به امروز ادامه دارد؛ چراکه این ماهیت این رژیم است و تنها ابزار تداومش. تجربه چهار دهه حکومت جمهوری اسلامی نشان داد که بنیان این رژیم بر مبنای کشتار و ارعاب بنا شده و تا اینان بر سر کارند، زندان و شکنجه و اعدام آزادیخواهان و سرکوب خواسته های برحق مردم، هربار تحت نامی دیگر، ادامه خواهد داشت. فرقی نمی کند رفسنجانی رییس جمهور باشد یا خاتمی یا احمدی نژاد یا روحانی یا رییسی یا هر جانی امتحان پس داده ی دیگر؛ آنچه مسلم است این است که جناح های مختلف رژیم همواره بر سر سرکوب مردم با هم توافق داشته و خواهند داشت. جنگ قدرت جناح های رژیم هیچگونه ارتباطی با خواسته های برحق مردم اعم از آزادی، دمکراسی، برابری اجتماعی و سیاسی، حقوق زنان، حقوق خلق ها، اقلیت های مذهبی و غیره ندارد. این رژیم با توجه به ماهیت و عملکردش هرگز نه می خواهد و نه می تواند پاسخگوی خواسته های مردم باشد.



عملکرد حدودا چهل ساله این رژیم نشان داد که اصلاح ناپذیر است و تنها کارکرد وعده های "اصلاح طلبان" و آنان که دم از "گذار نرم به دمکراسی" می زنند، خاک پاشیدن به چشم مردم و منحرف کردن مبارزات آنان است. هر چند سال یک بار نمایش خیمه شب بازی به نام "انتخابات" به راه می اندازند و اینگونه تظاهر می کنند که گویی مردم واقعا حق انتخاب دارند و یا اینکه فرقی می کند صندلی ها در رژیم چگونه تقسیم شود. در حکومتی که مردمش حتی حق انتخاب پوشش خود، شیوه ی زندگی شان و خوردن و آشامیدنشان را ندارند، تظاهر به اینکه مردم واقعا حق انتخاب نمایندگان سیاسی شان را دارند، توهین به شعور جامعه ایست که دیکتاتوری مطلق، تار و پودش را تسخیر کرده است.

برای کشاندن مردم به پای صندوق های رای و کسب مشروعیت برای حکومت ننگینشان، به هرکاری دست می زنند. از وعده های اقتصادی و سیاسی و بین المللی برای کل جامعه ایران گرفته تا تحمیق خلقها و به طور مشخص خلق کورد با خطاب کردن آنان به عنوان "مرزداران غیور"، "مومنان کورد" و اصطلاحاتی از این دست.

" اما اردیبهشت فقط ماه یادآوری فاجعه ی اعدام برادرم و رفقایم نیست، بلکه ماه یادآوری آرمان هایشان، آرزوهای انسانی شان و همه ی آن چیزهایی است که به خاطرش سر به دار سپردند اما پیمان نشکستند"گویی کوردستان، کشتار فرزندانش را فراموش می کند و با رژیمی همراه می شود که از آغاز به قدرت رسیدنش تا به امروز خاک کوردستان را به خون مردمانش آغشته است.
کوردستان نام و آروزهای فرزندانش را فراموش نمی کند. در این خاک، پیکر انسان های دریادلی خفته است که هرچند عاشق زندگی بودند اما حاضر بودند برای آزادی بمیرند. برادرم تنها معلمی نبود که به جرم داشتن غم نان و آزادی شاگرادانش به طناب دار سپرده شد. فرزاد، تداوم هرمز گرجی بیانی ها، بهمن عزتی ها، اصغر امیری ها و دیگر معلمان کوردی بود که به شاگردانشان درس انسانیت می آموختند و بدین جرم به جوخه اعدام سپرده شدند.

بدون شک فرزادهای دیگری تداوم او خواهند بود.

اردیبهشت، ماه انتخابات نیست؛ ماه استقامت و سازش ناپذیری است. ماه سر به غرور برافراشتن و جاودانه شدن نام و یاد و راه کسانی ست که هرچند جان سپردند اما حتی در مرگ پیروز بودند چراکه سربلندان تاریخند. آنان که آرمان هایشان را به معامله نگذاشتند. نه وعده های زندانبان را باور کردند و نه مرعوب تهدیدهایش شدند؛ چرا که ماهیت دشمن را به تمامی می شناختند و توهمی به او نداشتند.

"نه آرمانخواهی با برادرم و رفقایم آغاز شد و نه اعدام و سرکوب آزادیخواهان توسط جمهوری اسلامی با به دار آویختن آنان"

خاطراتم سرشار از نام و یاد انسان های بزرگی است که سر دادند اما پیمان نشکستند. قامت استوار و نگاه قاطع و سازش ناپذیر رفیق جانباخته ام ماجد کاویان (سمکو) را فراموش نخواهم کرد. صدای حبیب الله گلپری پور پیش از اعدامش تا ابد در گوشم طنین خواهد افکند: "ببخشید که بار را فقط تا اینجا توانستیم بیاوریم". او تا لحظه ی آخر رویای به مقصد رساندن باری را داشت که جبر تاریخ بر دوشش نهاده بود. خاطراتم سرشار از سمکوها، شیرین ها، فرزادها، حسین ها، حبیب ها، عاکیف ها و دیگر یاران به خون خفته ام می ماند و در این اردیبهشت تنها انتخابم، تجدید پیمان و ادامه ی راه آنان خواهد بود.



شیرزاد کمانگر
۱۹ اردیبهشت ۱٣٨۹

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید:

منابع خبر

اخبار مرتبط