ناشناس بین مردم بروید تا اعتراضات را بشنوید
جرس: یک استاد دانشگاه و از فرماندهان دوران جنگ هشت ساله، خطاب به مسئولین و مدعیان ولایت پذیری می گوید که "سفری با مترو داشته باشند یک بار به گونهای ناشناس و یک بار دیگر به عنوان نماینده مجلس، و در سفر اول شنیدهها را بهخاطر بسپارند و در سفر دیگر صبور بر اعتراضاتشان با خود خلوت کنند."
سردار علی صنیع خانی، برادر سیدمحمد و سیدحسن صنیع خانی، طی پستی در وبلاگ شخصی خود در استقبال از کاندیداتوری هاشمی رفسنجانی از مدعیان ولایت پذیری پرسیده است: اینکه چرا هاشمی آمد؟!! او آمد تا به چه برسد؟ قبول مسئولیت ریاستجمهوری برای کسی که ۸۰سال عمر را با همه فرازونشیبها و ناملایمتها پشت سر گذاشته؛ حالا میخواهد به چه چیزی برسد و آن هم در این وانفسا و مشکلات فرارو.
وی در ادامه نوشته خود افزوده است: اگر مرا هم مانند حسین علایی متهم نمیکنید جملهای از امام را خطاب بهشاه در اینجا یادآورتان کنم: «اگر راست میگویید برای بیکاران کار پیدا کنید. این جوانان بعد از ۲۰سال تحصیل کار میخواهند. فردا که فارغالتحصیل میشوند، سرگردان هستند. اگر معاشش فراهم نشود نمیتواند دین خود را حفظ کند. شما خیال میکنید آن دزدی که شبها از دیوار با آن مخاطرات بالا میرود یا زنی که عفت خود را میفروشد تقصیر دارد؟ وضع معیشت بد است که این همه جنایات و مفاسد که شب و روز در روزنامهها میخوانید وجود دارد.» «صحیفه امام، جلد ۱ ص ۲۶۷٫ ۲۱/۱/۱۳۴۲»
متن کامل نوشته سردار صنیع خانی به شرح زیر است:
به یاد آن روز باشید که در جمع خانواده دراز کشیدهاید، طبیب، ناتوان از ممانعت رفتن و دوستان، عاجز از یاری نمودن.
روز شنبه دو گروه دلنگران بودند.
"در آمدن دو گروه ناراضی، عدهای از آمدنش و برهم خوردن معادلاتشان و دیگری ناراحت از اینکه راحتش نمیگذارند"عدهای از آمدنش و گروهی از نیامدن او، بالاخره تصمیم بر آمدن شد. مقدمه هرچه باشد، اذن برای آمدن، یا اطمینان از عدم مخالفت. تلفنهای همراه و مترو و اتوبوسهای شهری به مدد آمدند. کمتر از ساعتی در همه شهر پیچید که او آمد. در آمدن دو گروه ناراضی، عدهای از آمدنش و برهم خوردن معادلاتشان و دیگری ناراحت از اینکه راحتش نمیگذارند.
کثیری خوشحال از آمدنش، که شاید گرهگشایی کند. صبحگاهان تصویرش در صفحه اول اکثر روزنامهها؛ به ظهر نرسیده بودیم که خبر از پایین آمدن قیمت ارز به میان آمد. ساعاتی از ظهر نگذشته بود که خبر رسید ۱۵۰ نفر از نمایندگان با نوشتن نامهای ادای تکلیف کردهاند.
از افاضاتشان مطلع شدم؛ از امام گفتند و جنگ با اسراییل؛ از ولایتفقیه و اطاعتش؛ از جمهوری سخن به میان آوردند و حاکمیت مردم در این دوره و آزادیشان در مقایسه با دوران او و انحصارگراییاش. از دولت منتسب به خود گفتند و سازندگیاش و در نهایت به نصیحت او انجامید.
"صبحگاهان تصویرش در صفحه اول اکثر روزنامهها؛ به ظهر نرسیده بودیم که خبر از پایین آمدن قیمت ارز به میان آمد"به پایین صفحه رسیدم و اسامی را از نظر گذراندم اکثرشان همانهایی بودند که در دوره نهم با برملا کردن چپاولش قربهالیالله حذفش کردند؛ توقف روی اسامی وقت زیادی از من گرفت سوابق عدهای از آنها در قبل و بعد از انقلاب، در دوران دفاع مقدس و در دولت سازندگی نزدیک بود مرا به جای پرداختن به اصل مسئله، مشغول به افراد کند که رهایش کردم البته ناگزیر از آن بودم؛ اما باید شاهدی را برمیگزیدم؛ او را انتخاب کردم. سال ۶۱ با هم در سپاه تهران؛ او عنصری در عملیات و من مسئول تدارکات منطقه. در عملیات والفجر۴ روزهایی را با هم سپری کردیم. برای من آخرین روزهای حضورم در تدارکات منطقه بود و شاید آغاز حضور او در لشکر. زمان خیلی سریع گذشت.
او را با خاطرات آن دوران در دل نگه داشتهام. به این خاطر او را مخاطب قرار میدهم. خاطراتی را با او مرور میکنم شاید به این وسیله عقدهگشایی کرده باشم. برادرم: یادت هست بعد از عملیات رمضان به فکر افتادیم که به مدد شیعیان لبنان در مقابل اسراییل بایستیم و بجنگیم. یادت هست نفراتی را هم به اتفاق حاج احمد متوسلیان…و حاج همت اعزام کردیم؛ به خاطر داری امام از درگیری با اسراییل بازداشتشان و حتما این جمله اماممان را فراموش نکردهای که راه قدس از کربلا میگذرد.
"ساعاتی از ظهر نگذشته بود که خبر رسید ۱۵۰ نفر از نمایندگان با نوشتن نامهای ادای تکلیف کردهاند"آنجا ماندیم نه برای جنگیدن؛ بلکه برای آموزش جوانان لبنانی. آن زمان با داشتن امامی آنچنانی و عقبهای مثالزدنی اماممان از رویارویی برحذرمان میداشت حالا چه شده با این وضعی که مردمان با آن روبهرو هستند او را سرزنش میکنیم از اینکه گفته است ما با اسراییل بر سر جنگ نیستیم ولی از کشورهای عربی که با او در حال نبرد هستند، حمایت میکنیم و بدین وسیله او را به خروج از راه و رسم امام متهم میکنید. برادرم احتمال نمیدهی که اگر اماممان در بین ما بود از او میشنیدیم که راه قدس از ایران میگذرد.
برادرم به یاد داریم بعد از انتخابات دوم خرداد ۷۶ دوستان ما به فکر افتادند که باید کاری کرد و من و تو هم در آن فهرست ۷۰ نفری موسس هیات رزمندگان سپاه تهران قرار گرفته بودیم و یادت هست اولین جلسه هیات امنا تشکیل شد. از چراییها سخنها گفته شد؛ نهایتا قوا انفسکم و اهلیکم نارا هدف قرار گرفت. قرار شد آنهایی که در دوران دفاع مقدس در کنارمان بودند را در مناطق منسجم کنیم و به خاطر داری کمیتههایی تشکیل شد و هرکسی در کمیتهای، من و جمعی از آن از جمله حسین شریعتمداری، علی فضلی، مهدی محمدی، احمد ربیعی، سیدمجتبی و غیره در کمیته اجتماعی ثبتنام کردیم.
اولین جلسه کمیته که برایم آخرین هم بود به دعوت مهدی محمدی در دانشگاه پلیس تشکیل شد؛ جلسهای با حضور اکثریت برگزار شد. «رزمندگان دوران دفاع مقدس در مناطق مختلف تهران را چگونه دور هم جمع و متشکل کنیم؟» موضوع جلسه تعیین شد. هرکسی مطلبی گفت تا نوبت به من رسید گفتم واقعا میخواهید کاری انجام گیرد؟ پاسخ غیر از بلی نبود! ! افراد را میشناختم و مطلع از هجرتشان به شمال و غرب تهران بودم. گفتم اگر واقعا میخواهید اقدامتان موثر افتد به محلهای قدیمتان رجعت کنید.
پردهدری نکردم که بگویم تو کجا بودی و حالا کجایی و فقط گفتم در محله جدید فقط یکنفر هستید گاه کمتر از یکنفر و در محله قدیم صد نفری، دویست نفری و…! همه ساکت ماندند و من هم همچنین، بلی در محلههای قدیمی من نمیتوانم هر آنگونه که میخواهم زندگی کنم باید تابع ملاحظاتی باشم که البته سخت است اگر در همان محلههای قدیم ساکن بودید حالا به جای دیدن زیرساختها، صنعت، مسائل علمی، بیکاری و فقر و فلاکت و فحشا و منکرات را میدیدید. مشاهده میکردید چگونه خانوادههایی به فساد کشیده شده و متلاشی شدهاند و چه خوب بود شما هم مانند رهبری، نگران فرهنگ عمومی میبودید و تاثیرات بیکاری، فقر، فساد، فحشا و خلافکاریها را رصد میکردید و اگر مرا هم مانند حسین علایی متهم نمیکنید جملهای از امام را خطاب بهشاه در اینجا یادآورتان کنم: «اگر راست میگویید برای بیکاران کار پیدا کنید.
" از افاضاتشان مطلع شدم؛ از امام گفتند و جنگ با اسراییل؛ از ولایتفقیه و اطاعتش؛ از جمهوری سخن به میان آوردند و حاکمیت مردم در این دوره و آزادیشان در مقایسه با دوران او و انحصارگراییاش"این جوانان بعد از ۲۰سال تحصیل کار میخواهند. فردا که فارغالتحصیل میشوند، سرگردان هستند. اگر معاشش فراهم نشود نمیتواند دین خود را حفظ کند. شما خیال میکنید آن دزدی که شبها از دیوار با آن مخاطرات بالا میرود یا زنی که عفت خود را میفروشد تقصیر دارد؟ وضع معیشت بد است که این همه جنایات و مفاسد که شب و روز در روزنامهها میخوانید وجود دارد.» «صحیفه امام، جلد ۱ ص ۲۶۷٫ ۲۱/۱/۱۳۴۲»
برادرم: از تو میخواهم سفری با مترو داشته باشی یک بار به گونهای ناشناس و یک بار دیگر به عنوان نماینده تهران در سفر اول شنیدهها را بهخاطر بسپار و در سفر دیگر صبور بر اعتراضاتشان با خود خلوت کن حالا اگر گفته شود راه قدس از ایران میگذرد انحراف از آرمان امام تلقی میشود!! از تو سوال میکنم چرا آنانی که در آن دوران به دنیا نیامده بودند و یا دوران طفولیت را سپری میکردند، انصاف است که او را که در آن دوران به علت نوشتههایش درباره اسراییل زندانی و شکنجه شده بود و سالها بعد از انقلاب تا قبل از انتخابات ۸۸ بدون استثنا خطیب نماز جمعه روز قدس بود را متهم به انحراف از مسیر امام کنیم. این بیانصافی نیست؟!!او را نصیحت به تبعیت از رهبری و ولایتش کردهاید همه باید تابع باشیم.
اما چه خوب بود این برادرانی که سنگ ولایت را به سینه میزنند و ذوب در ولایت شدهاند اعلام کنند چه سنخیتی با ولایت دارند بارها به طور خاص شما را مخاطب قرار دادهاند چرا بهترین روش انگشت اشارت به سوی دیگران است؟ عبرتهای عاشورا را فراموش کردهاید! که در لشکر محمد رسولالله(ص) و در جمع سپاهیان مطرح فرمودند!! به هر جهت او آمد رای بالا به او، رای به نظام است.
ولی اگر او را در مقابل رهبری قرار داده و معرفی کنیم رای به او هرچند هم که ناچیز باشد، رای منفی به رهبری تلقی میشود؛ یک رای هم زیاد است؛ و به ضرر نظام. برادرم تو پس از سالها دوستی با من پی بردی که دوستت دارم و حالا من تو را نصیحت میکنم که شمایی که مدعی پشتیبانی از ولایت هستید و شهرت یافته و بهرهمند از این باب؛ بدانید عملکرد شما به حساب رهبری زده میشود. پس حسابشدهتر عمل کنید. و در پایان از شما سوالی دارم و آن اینکه او چرا آمد؟!! او آمد تا به چه برسد؟ قبول مسئولیت ریاستجمهوری برای کسی که ۸۰سال عمر را با همه فرازونشیبها و ناملایمتها پشت سر گذاشته؛ حالا میخواهد به چه چیزی برسد و آن هم در این وانفسا و مشکلات فرارو.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران