اخطار شدید خداوند به مزاحمان و شایعه‌پراکنان/ چرا حجاب واجب شد؟

اخطار شدید خداوند به مزاحمان و شایعه‌پراکنان/ چرا حجاب واجب شد؟
خبرگزاری فارس
خبرگزاری فارس - ۲۳ اردیبهشت ۱۳۹۶

اخطار شدید خداوند به مزاحمان و شایعه‌پراکنان/ چرا حجاب واجب شد؟

در آن زمان کنیزان بدون پوشیدن سر و گردن، از منزل بیرون می‌آمدند و گاهی بعضی از جوانان هرزه مزاحم آنها می‌شدند، خداوند به زنان آزاد مسلمان دستور داد حجاب اسلامی را کاملاً رعایت کنند تا از کنیزان شناخته شوند و بهانه‌ای برای مزاحمت به دست هرزگان ندهند.

خبرگزاری فارس- گروه فعالیت‌های قرآنی: آیت‌الله مکارم شیرازی در جلد سوم تفسیر نمونه ذیل آیه ۵۹ سوره مبارکه «احزاب» به اهمیت حجاب اشاره کرده است که در ادامه متن آن را می‌خوانیم؛

بسم الله الرحمن الرحیم

یَا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُل لِّأَزْوَاجِکَ وَبَنَاتِکَ وَنِسَاءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِن جَلَابِیبِهِنَّ ۚ ذَٰلِکَ أَدْنَیٰ أَن یُعْرَفْنَ فَلَا یُؤْذَیْنَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ غَفُورًا رَّحِیمًا؛ ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلبابها [= روسری های بلند ]خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای این که شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است (و اگر تا کنون خطا و کوتاهی از آنها سر زده توبه کنند) خداوند همواره آمرزنده و مهربان است». (احزاب/ ۵۹)

به دنبال نهی از ایذاء رسول خدا(ص) و مؤمنان در آیات گذشته، در اینجا روی یکی از موارد «ایذاء» تکیه کرده و برای پیشگیری از آن از دو طریق اقدام می‌کند:

نخست به زنان با ایمان دستور می‌دهد که هرگونه بهانه و مستمسکی را از دست مفسده جویان بگیرند، سپس با شدیدترین تهدیدی که در آیات قرآن کم نظیر است، منافقان، مزاحمان و شایعه پراکنان را مورد حمله قرار می‌دهد.

در قسمت اول می‌گوید: «ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنین بگو، روسری‌های بلند خود را بر خویش فرو افکنند تا شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند» (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلاَبِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلایُؤْذَیْنَ).

در اینکه منظور از شناخته شدن چیست؟ دو نظر در میان مفسران وجود دارد که منافاتی با هم ندارند:

نخست اینکه: در آن زمان، معمول بوده است، کنیزان بدون پوشیدن سر و گردن، از منزل بیرون می‌آمدند و از آنجا که از نظر اخلاقی وضع خوبی نداشتند، گاهی، بعضی از جوانان هرزه، مزاحم آنها می‌شدند، در اینجا به زنان آزاد مسلمان، دستور داده شد: حجاب اسلامی را کاملاً رعایت کنند تا از کنیزان شناخته شوند و بهانه‌ای برای مزاحمت به دست هرزگان ندهند.

بدیهی است، مفهوم این سخن آن نیست که: اوباش حق داشتند مزاحم کنیزان شوند، بلکه منظور این است که: بهانه را از دست افراد فاسد بگیرند.

دیگر این که: هدف این است که زنان مسلمان در پوشیدن حجاب، سهل انگار و بی‌اعتنا نباشند، مثل بعضی از زنان بی‌بند و بار که در عین داشتن حجاب، آن چنان بی پروا و لا ابالی هستند که، غالباً قسمت‌هایی از بدن‌های آنان نمایان است و همین معنی، توجه افراد هرزه را به آنها جلب می کند.

در این که: منظور، از «جلباب» چیست؟ مفسران و ارباب لغت چند معنی برای آن ذکر کرده‌اند:

۱ ـ ملحفه (چادر) و پارچه بزرگی که، از روسری بلندتر است و سر و گردن و سینه‌ها را می‌پوشاند.

۲ ـ مقنعه و خمار (روسری).

۳ ـ پیراهن گشاد.

گرچه، این معانی با هم متفاوتند، ولی قدر مشترک همه آنها این است که: بدن را به وسیله آن بپوشاند (ضمناً باید توجه داشت «جلباب» به کسر و فتح جیم هر دو قرائت می‌شود).

اما بیشتر به نظر می‌رسد: منظور پوششی است که از روسری بزرگتر و از چادر کوچکتر است، چنان که نویسنده «لسان العرب» روی آن تکیه کرده است.

و منظور از «یُدْنِیْنَ» (نزدیک کنند) این است که: زنان «جلباب» را به بدن خویش نزدیک سازند، تا درست آنها را محفوظ دارد، نه این که آن را آزاد بگذارند، به طوری که گاه و بی‌گاه کنار رود، و بدن آشکار گردد، و به تعبیر ساده خودمان، لباس خود را جمع و جور کنند.

اما این که: بعضی خواسته‌اند، از این جمله استفاده کنند که: صورت را نیز باید پوشانید، هیچ دلالتی بر این معنی ندارد و کمتر کسی از مفسران پوشاندن صورت را در مفهوم آیه داخل دانسته است.

به هر حال، از این آیه استفاده می‌شود که: حکم «حجاب و پوشش» برای زنان آزاد، قبل از این زمان نازل شده بود، ولی بعضی روی ساده اندیشی درست مراقب آن نبودند، آیه فوق تأکید می‌کند که در رعایت آن دقیق باشند.

و از آنجا که نزول این حکم، جمعی از زنان با ایمان را نسبت به گذشته پریشان می‌ساخت، در پایان آیه می‌افزاید: «خداوند همواره غفور و رحیم است» (وَ کانَ اللّهُ غَفُوراً رَحِیماً).

هر گاه، از ناحیه شما تاکنون در این امر، کوتاهی شده، چون بر اثر جهل و نادانی بوده است، خداوند، شما را خواهد بخشید، توبه کنید، و به سوی او باز گردید، و وظیفه عفت و پوشش را به خوبی انجام دهید.

به دنبال دستوری که در آیه پیش، به زنان با ایمان داده شد، به بُعد دیگر این مسأله یعنی فعالیت‌های موذیانه اراذل و اوباش پرداخته می‌گوید: «اگر منافقان و کسانی که در قلبشان بیماری است، و نیز کسانی که اخبار دروغ در «مدینه» پخش می کنند، دست از کارشان بر ندارند، ما تو را بر ضد آنان  می‌شورانیم، و بر آنها مسلّط خواهیم ساخت، سپس جز مدت کوتاهی نمی‌توانند، در کنار تو در این شهر بمانند»! (لَئِنْ لَمْ یَنْتَهِ الْمُنافِقُونَ وَ الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ وَ الْمُرْجِفُونَ فِی الْمَدِینَةِ لَنُغْرِیَنَّکَ بِهِمْ ثُمَّ لایُجاوِرُونَکَ فِیها إِلاّ قَلِیلاً).

«مُرْجِفُون» از ماده «ارجاف»، به معنی اشاعه اباطیل، به منظور غمگین ساختن دیگران است، و اصل «ارجاف» به معنی اضطراب و تزلزل است، و از آنجا که شایعات باطل، ایجاد اضطراب عمومی  می‌کند، این واژه به آن اطلاق شده است.

«نُغْرِیَنَّکَ» از ماده «اغراء» به معنی دعوت به انجام کار، یا گرفتن چیزی توأم با تشویق و تحریض  است.

از لحن آیه، چنین استفاده می‌شود که: سه گروه در «مدینه» مشغول خرابکاری بودند، هر کدام به نحوی اغراض شوم خود را پیاده می‌کردند، و این به صورت یک برنامه و جریان در آمده بود، و جنبه شخصی و فردی نداشت.

نخست، «منافقین» بودند که با توطئه‌های ضد اسلامی برای براندازی اسلام می‌کوشیدند.

دوم، اراذل و اوباش، که قرآن از آنها تعبیر به بیماردلان کرده (الَّذِینَ فِی قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ) همان گونه که این تعبیر در آیه ۳۲ همین سوره «احزاب» در مورد افراد هوسباز و شهوت ران نیز آمده است:فَلاتَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیَطْمَعَ الَّذِی فِی قَلْبِهِ مَرَضٌ: «ای همسران پیامبر هنگامی که سخن می گوئید با  نرمش سخن مگوئید، مبادا بیماردلان در شما طمع کنند».

گروه سوم، کسانی بودند که: پخش شایعات در «مدینه» مخصوصاً به هنگامی که پیامبر(صلی الله علیه وآله) و ارتش اسلام به غزوات می رفتند به تضعیف روحیه بازماندگان می پرداختند، و خبرهای دروغین از شکست پیامبر(صلی الله علیه وآله) و مؤمنین می دادند، و به گفته بعضی از مفسران این گروه همان یهود، بودند.

و به این ترتیب، هر سه گروه را قرآن مورد تهدید شدید قرار داده است.

این احتمال، نیز در تفسیر آیه وجود دارد که: برنامه‌های تخریبی سه گانه فوق، همگی کار منافقان بوده و جدا ساختن آنها از یکدیگر، جداسازی اوصاف است، نه اشخاص.

به هر حال، قرآن می گوید: اگر اینها به اعمال زشت و ننگین خود ادامه دهند، دستور حمله عمومی و یورش به آنها را صادر خواهیم کرد، تا با یک حرکت مردمی مؤمنان، همه را از «مدینه» ریشه کن  سازیم، و آنها نتوانند دیگر در این شهر بمانند.

و هنگامی که از این شهر رانده شدند، و از تحت حمایت حکومت اسلامی طرد گشتند «هر کجا یافته شوند گرفته خواهند شد، و به قتل خواهند رسید»! (مَلْعُونِینَ أَیْنَما ثُقِفُوا أُخِذُوا وَ قُتِّلُوا تَقْتِیلاً).

«ثُقِفُوا» از ماده «ثقف» و «ثقافت» به معنی دست یافتن بر چیزی با دقت و مهارت است، و اگر به  علم و فرهنگ، ثقافت گفته می شود نیز به همین جهت است.

اشاره به اینکه: بعد از این حمله عمومی در هیچ جا در امان نخواهند بود و آنها را با دقت جستجو و پیدا می‌کنند و به دیار عدم فرستاده می‌شوند.

در این که: آیا منظور از این آیه، این است که: آنها را در بیرون «مدینه» جستجو می کنند، و به قتل می رسانند؟ یا اگر در داخل «مدینه» بعد از حکم تبعید عمومی بمانند، گرفتار چنین سرنوشتی می شوند؟ دو احتمال وجود دارد، و در عین حال منافاتی بین این دو نیست، به این معنی که:

پس از سلب مصونیت از این «توطئه گران بیمار دل شایعه ساز و مخرب» و حکم اخراج آنها از«مدینه»، چه آنجا بمانند و چه بیرون روند، از دست مسلمانان شجاع و جان بر کف، در امان نخواهند بود!

سپس، در آخرین آیه مورد بحث، می‌افزاید: این دستور تازه ای نیست، «این سنتی است الهی و همیشگی که در اقوام پیشین بوده است» که هر گاه گروههای خرابکار، بی شرمی و توطئه را از حدّ بگذرانند، فرمان حمله عمومی به آنها صادر می‌شود (سُنَّةَ اللّهِ فِی الَّذِینَ خَلَوْا مِنْ قَبْلُ).

و چون این حکم، یک سنت الهی است، هرگز دگرگون نخواهد شد; چرا که «برای سنت خداوند تبدیل و تغییری نمی یابی» (وَ لَنْ تَجِدَ لِسُنَّةِ اللّهِ تَبْدِیلاً).

این تعبیر، در حقیقت جدی بودن این تهدید را مشخص می کند که، بدانند مطلب کاملاً قطعی و ریشه دار است و تغییر و تبدیل در آن راه ندارد، یا باید به اعمال ننگین خود پایان دهند و یا در انتظار چنین سرنوشت دردناکی باشند.

این حکم مانند سایر احکام اسلامی اختصاص به زمان و مکان و اشخاصی ندارد.

اگر به راستی سمپاشی و توطئه از حد بگذرد و به صورت یک جریان درآید و جامعه اسلامی را با خطرات جدی روبرو سازد حکومت اسلامی می تواند دستور آیات فوق را که به پیامبر(ص) داده شده است به اجرا درآورد، و مردم را برای درهم کوبیدن ریشه‌های فساد بسیج کند؟!

انتهای پیام/

منابع خبر

اخبار مرتبط