چگونه توطئه براندازی نظام در سال ۷۸ از سوی رهبر معظم انقلاب کشف و خنثی شد
خبرگزاری فارس: سازمان جاسوسی آمریکا "سیا " امریکا پیشبینی میکرد که در سال ۱۳۷۴ لفظ اصلاحطلبی را در ایران جا بیندازد و پیشبینیشان این بود که سال ۱۳۷۸ دیگر انقلاب اسلامی ایران فاتحهاش خوانده میشود. اما در آن سال کسی که انقلاب را از این خطر بزرگ رهانید، رهبر معظّم انقلاب بودند. اشاره: آنچه در ادامه می خوانید خاطرات و ناگفته های آیتالله سیدابوالحسن مهدوی عضو مجلس خبرگان از استان اصفهان درباره رهبر معظم انقلاب است که به پیشگاه ملت ولایتمدار و ارادتمندان رهبر معظم انقلاب تقدیم می شود: * وقتشناسی در ملاقاتهای متعددی که با ایشان داشتیم، برخوردهای شیرین و بسیار جذابی را از ایشان دیدهام که هرکدامشان جداگانه برای انسان، یک خاطره است. نظم مقام معظّم رهبری در دیدارها کاملا محسوس است. ساعتی که وقت ملاقات تعیین میشود، دقیقا سر دقیقه حضور مییابند و این حاکی از آن نظم قویای است که حاکم بر تمام زندگی ایشان است.
"ساعتی که وقت ملاقات تعیین میشود، دقیقا سر دقیقه حضور مییابند و این حاکی از آن نظم قویای است که حاکم بر تمام زندگی ایشان است"* برخورد جذاب و متواضعانه در برخوردشان با افراد نیز بسیار پرجاذبه برخورد میکنند؛ به طوری که انسان احساس میکند ایشان هم خیلی مایل به ملاقات هستند. حداقل دو بار به خود بنده این جمله را فرمودهاند که: "چرا بیشتر نمیآیید پیش من و من بیشتر مایلم شما را ببینم ". و این جمله ایشان، ما را کاملا شرمنده میکرد. ما که قلبا مایلیم به هر شکلی که شده دقایقی را از محضرشان استفاده کنیم، بعد متوجه میشویم که ایشان اظهار تمایل میکنند و آن جمله را میگویند. تأثیر معنویای که ملاقات و دعای ایشان بر افراد میگذارد، بسیار زیاد است.
من اعتقاد دارم و تجربه هم کردهام در هر ملاقاتی که با ایشان داشتم و میخواستم که مرا دعا کنند؛ تأثیر دعای ایشان را پس از چند روز در خودم میدیدم و احساس میکردم. صفات و ویژگیهای خوب ایشان بسیار فراوان است. آنچه از نظر خودم بیشتر مورد توجه بوده، تواضع ایشان در همان موقعیت رهبری است و این ویژگی، دلهای میلیونها انسانها را شیفته خود کرده و مشتاق زیارتشان هستند. وقتی انسان خدمت ایشان میرسد، باورش نمیشود که چه تواضع شدیدی دارند. در ملاقاتهای متعدد، بنده تواضع ایشان را از زوایای گوناگون دیدهام.
"* برخورد جذاب و متواضعانه در برخوردشان با افراد نیز بسیار پرجاذبه برخورد میکنند؛ به طوری که انسان احساس میکند ایشان هم خیلی مایل به ملاقات هستند"در یکی از ملاقاتها مسئول دفترشان اظهار کرد که: سریعتر بروید داخل که آقا ایستادهاند و منتظر شما هستند. ما که داخل شدیم، دیدیم ایشان ایستادهاند و منتظر ما هستند تا بعد بنشینند. * دستبوسی ایشان اجازه نمیدهند به آن صورت افراد دستشان را ببوسند. بارها پیش آمده که بنده یا دیگران خدمتشان رسیدیم و مایل بودیم دستشان - بهخصوص دست راست ایشان را - که جانباز هم هستند - ببوسیم و ایشان مانع شدهاند، و تقریبا با افراد دیگر هم دیدهام. یک بار خدمتشان بودیم، مشتاقان ایشان اطرافشان نشسته بودند و دیگر جا نبود.
شخص دیگری آمد و منتظر بود یک جایی بنشیند؛ اما جا نبود. دو طرف آقا دو سه متری ایشان جا بود؛ ولی به خاطر هیبت و حرمت آقا کسی نمیرفت آنجا بنشیند. در این حال، ایشان چشمشان افتاد و فرمودند: "بیایید اینجا بنشینید ". با اصرار، آقا او را کنار خودشان نشاندند و حاضران بسیار تعجب کرده بودند و از این برخورد متواضعانه ایشان خوشحال بودند. * نماز اول وقت از دیگر ویژگیهای ایشان، دقت در اقامه نماز اول وقت است.
"حداقل دو بار به خود بنده این جمله را فرمودهاند که: "چرا بیشتر نمیآیید پیش من و من بیشتر مایلم شما را ببینم ""بنده در جلسات متعددی که در خدمتشان بودم، در همه جلسات این را دیدم که تا وقت نماز میشد، ایشان مباحث را قطع میکردند و نماز میخواندند. یک بار در جلسهای که بعضی از مسؤولان چند کشور هم آمده بودند و با ایشان کار داشتند، جلسه تا اذان ظهر طول کشید. بعضی از آنان هنوز سخنی با ایشان نگفته و مشکلاتشان را مطرح نکرده بودند و احتیاجی به رهنمود داشتند، ولی آقا برخاستند و رفتند مشغول نماز شدند. البته بعد بین دو نماز و بعد از نماز عصر، افرادی که با ایشان کار داشتند، صحبتشان را کردند. در جلسه اخیری هم که چهار، پنج روز پیش (تاریخ مصاحبه ۱۹ تیر ۱۳۸۰ میباشد.) باز خدمتشان بودم، دوباره متوجه این نکته شدم.
تقریبا همه مسؤولان صحبت کردند و مشکلاتشان را مطرح نمودند و ایشان هم رهنمود دادند. اتفاقا نوبت به من که رسید، نماز ظهر شد. با یک بیان شیرین فرمودند: "آقای مهدوی، دیگر نماز ظهر شده، صدای اذان میآید ". میخواستند که ضمن جلب رضایت بنده بلند شوند. بنده هم اظهار رضایت کردم و گفتم: نه، هیچ مشکلی نیست.
"ما که قلبا مایلیم به هر شکلی که شده دقایقی را از محضرشان استفاده کنیم، بعد متوجه میشویم که ایشان اظهار تمایل میکنند و آن جمله را میگویند"و بعد هم برخاستند مشغول نماز شدند. * سادهزیستی سادهزیستی ایشان، از ویژگیهای مهم دیگری است که بسیاری از مردم کشور خبر ندارند و آگاه نیستند که ایشان چقدر ساده زندگی میکنند. مخارج زندگی ایشان بسیار کم است. شاید نسبت به اکثریت جامعه، هزینهشان کمتر باشد، مثلا در منزلشان تنها یک فرش نخنما وجود دارد و تمام سطح منزلشان موکت است. همچنین برای مخارج روزمره زندگیشان گاهی پول قرض میکنند! آقای محمدی گلپایگانی که مسئول دفتر ایشان هستند، گفتند: "آقا بعضی اوقات از من پول قرض میکنند.
با اینکه وجوهات و پولهای زیادی در اختیار ایشان است؛ اما یک ریال برای استفادههای شخصی مصرف نمیکنند. گاهی احتیاج پیدا میکنند، از من پول قرض میکنند تا بعد بتوانند قرضشان را بدهند ". آقازادههای ایشان بسیار ساده زندگی میکنند. سال گذشته که ازدواج یکی از آقازادههای ایشان بود، ما هم اطلاع نداشتیم. حتی برای ازدواجشان هم هیچ پولی ذخیره نکرده بودند.
"من اعتقاد دارم و تجربه هم کردهام در هر ملاقاتی که با ایشان داشتم و میخواستم که مرا دعا کنند؛ تأثیر دعای ایشان را پس از چند روز در خودم میدیدم و احساس میکردم"به آن طرفشان فرموده بودند که: "جوانی متدین است؛ اما پولی برای مخارج ازدواجش ندارد؛ آیا حاضرید شما دختر به او بدهید؟ " چند تا از مسؤولان هم خدمت ایشان بودند. یکی از آنها گفته بود که: آقا تدین این جوان را احراز میکنید؟ آقا فرموده بودند: "بله، آدم متدینی است؛ اما هیچ پولی ندارد، نه پول دارد و نه زمین ". تا ایشان گفته بودند: حاضرم، آقا فرموده بودند: "پسر خود من است ". و بعد مراسم ازدواج بسیار ساده همانجا در دفترشان برگزار شده بود. سادهزیستی ایشان واقعا در تمام زندگیشان مشهود است؛ در خورد و خوراک، و لباس و پوشاکشان هم، همینطور، و جدا انسان وقتی خدمت ایشان میرود، بسیاری از مسائل روحی و عاطفیاش حل میشود.
* توجه به جوانان از جمله ویژگیهای دیگری میتوان نام برد و مردم در رادیو و تلویزیون شنیده و دیدهاند، توجه شدید آقا به جوانان است. ایشان توجه ویژهای نسبت به تربیت نسل جوان دارند و این بسیار مهم است. در برخوردهایشان، کم و بیش مردم اطلاع دارند که یک نشاط معنوی عمیقی در وجود و چهرهشان کاملا مشهود است. وقتی با جوانان دیدار دارند، دلسوزیشان برای رسانیدن جامعه اسلامی و جوانان به کمال انسانیت، حقیقتا در وجود ایشان مشهود است. من در برخوردهای فراوانی این نکته را دیدهام که در مسایل معنوی جوانان، بسیار دقت میکنند.
"آنچه از نظر خودم بیشتر مورد توجه بوده، تواضع ایشان در همان موقعیت رهبری است و این ویژگی، دلهای میلیونها انسانها را شیفته خود کرده و مشتاق زیارتشان هستند"در یکی از دیدارها، مسؤول تهیه یک سریال - که حالا نمیخواهم نام ببرم - آمده بود خدمت ایشان و داشت توضیح میداد که: این سریال را ما داریم تهیه میکنیم و در آینده، در صدا و سیما نمایش داده میشود. ایشان روی این نکته پافشاری کردند که: برای اینکه بینندگان را زیاد کنید، مواظب باشید جاذبههای شهوانی را در فیلمتان ایجاد نکنید، و دیدم روی این مسئله بسیار حساس بودند و فرمودند: "فیلم امام علی علیه السّلام یک مقدار از این جاذبهها داشت و واقعیت تاریخیاش چنین چیزی نبود؛ این کار را نکنید ". و روی این مسئله تاکید میکردند. دوباره در یکی از دیدارهای دیگر که مسئولان دانشگاههای "پیام نور " خدمت ایشان رسیده بودند، پس از ارائه گزارشی، آقا چند تذکر دادند. تذکر مهمشان این بود که فرمودند: "این جوانهایی که در اختیار شما هستند، باید از نظر اخلاقی و مسائل معنویشان، روی اینها خیلی وقت گذاشت ".
و بعد به آنها فرمودند: "باید شما خیلی احساس مسئولیت کنید؛ یعنی این جزو وظیفهتان است و فقط کار علمی با جوانان نکنید؛ در مسائل دینیشان هم دقت کنید ". * توصیه ورزش به نوجوانان و جوانان توصیههای ایشان برای نوجوانان و جوانان، بسیار زیاد است؛ از جمله، توصیه به نماز اول وقت، شرکت در جلسات دعا و اعتکاف، و خواندن کتابهای مذهبی. در جلسهای نوجوانی آمده بود که حافظ کل قرآن و حدود نه سالش بود. پس از این که آیاتی از قرآن را تلاوت کرد، مورد تحسین ایشان و حاضران قرار گرفت و آقا که روی بازی و ورزش تأکید داشتند، از پدر آن نوجوان پرسیدند: "این آقازاده شما ورزش هم میکند یا نه؟ " او گفت: "بله. " سپس آقا فرمودند: "بچهها بالاخره احتیاج به ورزش و بازی هم دارند.
"در یکی از ملاقاتها مسئول دفترشان اظهار کرد که: سریعتر بروید داخل که آقا ایستادهاند و منتظر شما هستند"باید ورزش و بازی هم بکنند ". * اشدّاء علی الکفّار هیبت و عظمت ایشان در برخورد با دشمنان و عطوفت و مهربانی نسبت به دوستان، انسان را به یاد این آیه شریفه میاندازد: "اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم ". (سوره فتح آیه ۲۹ ترجمه آیه چنین است: رسول خدا و آنان که با او هستند با کافران سرسخت و با مومنان مهربانند). جملههای زیبایی ایشان دارند که فکر میکنم یکی از نافذترین جملههاست و بر روحیه ما بسیار اثر میگذارد و آن، این بود: "ما به هیچوجه از مواضع اصولی دین و انقلابمان عقبنشینی نمیکنیم ". و بعد میفرمایند: "حتی به خاطر خوشایند امریکا که او خوشش بیاید، ما عقب نمینشینیم از مواضعمان؛ در مواضع دینمان، آنچه تشخیص دادهایم، سفت و محکم ایستادهایم و عمل میکنیم ".
سپس اضافه میکنند: "دین که میگوییم، نه دینی است که امریکا بیاید و برای ما توضیح دهد؛ دین یعنی همان دینی که خودمان شناختیم. همان مواضع تشیع که شناختیم و فهمیدیم، روی مواضعش محکم ایستادهایم و عمل میکنیم ". این جمله خیلی برای من جالب بود و امید زیادی را در درون ما روشن کرد. * مواضع اصولی مواضع مهمی که ایشان برای نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران داشتند، بسیار مهم است. البته این مواضع بسیار زیاد است و کم و بیش اطلاع دارید.
"بارها پیش آمده که بنده یا دیگران خدمتشان رسیدیم و مایل بودیم دستشان - بهخصوص دست راست ایشان را - که جانباز هم هستند - ببوسیم و ایشان مانع شدهاند، و تقریبا با افراد دیگر هم دیدهام"در مقاطع مختلفی که انقلاب ما با بحرانهای خاصی مواجه میشد، معمولا با راهنماییها و رهنمودهای ایشان، آن مقاطع بحرانی را پشت سر گذاشتهایم. مناسبتها و روزهای مهم که به طور مرتب در سال با آن مواجه هستیم، مانند انتخابات گوناگونی که در هر مقطعی داشتیم، رهنمودهای ایشان بسیار کارگشا بوده است. یکی از وقایع مهم، جریان کوی دانشگاه بود. در این مقطع، اگر نبود رهنمودهای آقا، تقریبا انقلاب ما با مشکل جدی روبهرو میشد. دشمنان برنامهای را طرحریزی کرده و خوشحال بودند که کار انقلاب را یکسره میکنند.
اما سخنرانی و مواضع اصولی ایشان، باعث شد که انقلاب از آن مشکل هم نجات یابد. * کشف توطئه ایشان روی مواضع اصولی انقلاب بسیار اصرار و پافشاری میکنند؛ بهخصوص روی بحث آزادی و آزادیای که دین برای جوانان میآورد و اینکه اصلا انقلاب ما برای آزادی از اسارت دشمن و غرب بود، و همچنین فرمایشات متعدد آقا درباره اصلاحطلبی دینی که شاید کم و بیش اطلاع دارید و دشمنان ما با همین بحث اصلاحطلبی میخواستند انقلاب ما را به سقوط بکشند و این چیزی است که دیگر بهطور رسمی فاش شد. یکی از افراد باسابقه سازمان سیای امریکا، به صورت سرّی اعتراف کرد که ما بیست سال در شوروی کار کردیم و رهبر شوروری سابق، گورباچف، پس از این که شوروی تجزیه شد، به طور رسمی اعتراف کرد که غرب مرا فریب داد و فریب دادنش هم از اینجا شروع شد که اینها گفتند ما باید کلمه اصلاحطلبی را بین مردم شوروی پخش و از طریق رسانهها مرتب این اصطلاح را به مردم منتقل کنیم؛ به گونهای که مردم راضی به وضع موجود نباشند. میدانید هرکس راضی به وضع موجود نباشد، خواستهاش چیز دیگری است. از طریق روزنامههایی که خود سازمان سیا به آنها پول میداد، این کلمه اصلاحطلبی را بین مردم پخش میکردند.
"دو طرف آقا دو سه متری ایشان جا بود؛ ولی به خاطر هیبت و حرمت آقا کسی نمیرفت آنجا بنشیند"حتی رهبر شوروی در این موجی که راه افتاده بود، دم از اصلاحطلبی میزد. خود آن جاسوس اعتراف میکند که زمین زیر پایم لرزید و مطمئن شدم که شوروی رو به سقوط است و دیگر کسی نمیتواند آن را نجات دهد، و چنین هم شد. بیست سال اینها این کار را کردند. در سال ۱۳۷۴ در مورد انقلاب اسلامی ایران نیز این اعتراف را کردند که ما انقلاب ایران را با همین لفظ اصلاحطلبی، با مشکل مواجه و ساقط میکنیم. آمدند و این لفظ اصلاحطلبی را کم و بیش تو دهن مردم و مسئولان انداختند و آنها هم حتی دانسته یا ندانسته، شروع کردند به تکرار کردن.
سعی میکردند مردم را نسبت به وضع موجود ناراضی نشان دهند، تا اینکه خواستههای جدیدی را مطرح کنند. بعضی از این خواستههای جدید، مشروع و قانونی بود؛ مانند رسیدگی به وضع معیشتی مردم، اصلاح ساختار اداری و مشکلات معنوی، در هر صورت، سازمان جاسوسی آمریکا "سیا " امریکا پیشبینی میکرد که در سال ۱۳۷۴ لفظ اصلاحطلبی را که جا بیندازد، این کار چهار سال بیشتر طول نمیکشد و پیشبینیشان این بود که سال ۱۳۷۸ دیگر انقلاب اسلامی ایران فاتحهاش خوانده میشود. در حالی که کم و بیش یادتان هست، تنها شخصیتی که وارد این میدان شدند و انقلاب را از این خطر بزرگ هم رهاندند، رهبر معظّم انقلاب بودند. ایشان حدود یک سال و نیم پیش، همه مسئولان را از سراسر کشور جمع کردند و در آن سخنرانی استثنایی خودشان، تمام نقشههای دشمن را نقش بر آب کردند، بهصراحت فرمودند: "دشمن فکر کرده اینجا مثل شوروی است! " و بعد فرمودند: "اشتباه کرده، اینجا با شوروی پنج فرق دارد و . .
"با اصرار، آقا او را کنار خودشان نشاندند و حاضران بسیار تعجب کرده بودند و از این برخورد متواضعانه ایشان خوشحال بودند". " و آن توضیحاتی که دادند، نمیخواهم اینجا عرض کنم. به هرحال، مردم ما تازه متوجه این خطر شدند و این لفظ اصلاحطلبی که گاهی بر در و دیوارها و شعارهای تبلیغاتی این افراد دیده میشود و هنوز هم گاهی بعضی از احزاب آن را تکرار میکنند، فهمیدند منشأ آن از کجا سرچشمه گرفته و چهکسانی دارند این را ترویج میکنند و چه مقاصدی دارند. در حالی که اصلاحطلبی حقیقتا متعلق به افراد مؤمن است؛ مؤمنی که خودش صالح و مصلح جامعه است. اما مخالفان دین آنهایی هستند که در جامعه فساد را ترویج میکنند و قرآن کریم هم میفرماید: "مخالفان هم هیچوقت خودشان را مفسد نمیدانند "؛ "و اذا قیل لهم لاتفسدوا فی الارض قالوا انما نحن مصلحون ".
(سوره بقره آیه ۱۱ ترجمه آیه چنین است: و هنگامی که به آنان گفته میشود که در زمین فساد نکنید میگویند ما اصلاحگریم!). به هرحال، با درایت، کیاست و هوشمندی رهبر فرزانه انقلاب، این نقشه دشمنان انقلاب، افشا شد و انقلاب ما این مرحله را هم بهخوبی و بهسلامت گذراند. * حافظه قوی دیگر از نکات مهمی که میتوانم خدمت شما عزیزان عرض کنم، حافظه قوی آقاست. کم و بیش افرادی که با ایشان در ارتباطند، قوی بودن حافظه ایشان را تأیید میکنند و خاطراتی را هم از ایشان در این زمینه دارند. خاطرات زیادی هم بنده دارم.
"بنده در جلسات متعددی که در خدمتشان بودم، در همه جلسات این را دیدم که تا وقت نماز میشد، ایشان مباحث را قطع میکردند و نماز میخواندند"در یکی از ملاقاتهایی که نسبتا جلسه خصوصی بود و از هر چیزی صحبت میشد، نام هفت، هشت نفر از بزرگان و بعضی از علما برده شد. نام هر عالمی را که اعضای جلسه میبردند، ایشان تاریخ ولادت و رحلتش را میگفتند. حتی درباره مرحوم حجتالاسلام فلسفی - که واعظ مشهور ایران بودند - صحبت به میان آمد، ایشان فرمودند: "یک بار گفتند ۲۹، بار دیگر گفتند سال ۲۷ و یک بار هم گفتند سال ۲۸ ". به هرحال، عجیب این بود که ایشان که سه تاریخ تولد شنیده بودند، همه آنها را به خاطر داشتند. یک بار دیگر، نامهای را چند ماه پیش خدمت ایشان داده بودم.
در ملاقات بعدی که خدمت ایشان رسیدم، خودم اصلا نمیخواستم صحبت کنم؛ اما خودشان ابتدا فرمودند: "آن نامهای که آنجا دادید، من اینطور و این اقدام را در موردش انجام دادم ". من اصلا مایل نبودم که در مورد آن نامه صحبت شود؛ اما دیدم حافظه ایشان آنقدر قوی است که نامهای را که چند ماه پیش به ایشان داده بودم، با دقت درباره آن صحبت میکنند و بسیار خوشحال شدم. یک بار خدمت ایشان رسیدم و نکتهای را درباره یکی از ادارات عرض کردم. ایشان فرمودند: "بنویس تا من اقدام کنم ". عرض کردم : " نمیخواهم وقت شما را در مورد مسایل جزیی بگیرم؛ دوست دارم که وقت شما صرف جهان اسلام شود ".
"یک بار در جلسهای که بعضی از مسؤولان چند کشور هم آمده بودند و با ایشان کار داشتند، جلسه تا اذان ظهر طول کشید"دیدم ایشان با لطفی که داشتند، فرمودند: "نه، بنویس. اگر مشکلی هست، بنویس و به من بده ". حافظه قوی ایشان، در اجتهادشان بسیار مؤثر است و فکر میکنم یکی از محورهایی که یک مجتهد نیاز دارند، علاوه بر اطلاعات علمی قوی، باید بر تمام اصول فقه احاطه داشته باشد تا بتواند فروع را بر اصول منطبق و حکم فقهی آن را صادر کند. یکی از ابزارهای مهمی که مجتهد نیاز دارد، حافظه قوی است. بنده واقعا لطف الهی را در حق ایشان - که حافظه قوی است - دیدهام.
حافظه قوی رهبری و احاطهای که بر تمام مباحث فقهی دارند، باعث میشود که، جواب مسئله فقهی را بسیار سریع بیان کنند. بحمدالله این یکی از ویژگیهای مهم ایشان است و من این را یک لطف الهی در حق معظّمله میدانم، که در این سنی که قرار دارد و با همه مشکلاتی که اطرافشان را گرفته و احاطه کرده، اما نسبت به اشخاص، کشورها و هر اتفاقی که میافتد، حضور ذهن دارند. یک بار میفرمودند: "من یک دوره قواعد نظامی کل دین را مطالعه کردهام ". آن حافظه قوی ایشان باعث میشود که انسان یک اطمینان قوی نسبت به برخوردهای نظامی ایشان پیدا کند. یکی از مسئولان کشورهای خارجی خدمت ایشان رسیدند و گزارشی را دادند.
"بعضی از آنان هنوز سخنی با ایشان نگفته و مشکلاتشان را مطرح نکرده بودند و احتیاجی به رهنمود داشتند، ولی آقا برخاستند و رفتند مشغول نماز شدند"وقتی گزارش او به پایان رسید، ایشان دو، سه نکته را از همان کشور برای او گفتند. آن مسئول میگفت: "من احساس میکنم آقا از من که در آنجا زندگی میکنم، اطلاعاتشان بیشتر است. از کجا اطلاع داشتند، نمیدانم! ". خلاصه، ایشان جامع ویژگیهای زیبا و شیرینی است که مشتاقان فراوان مایلند از معنویت، نورانیت، اخلاص و صفای ایشان استفاده کنند. منبع: کتاب چشمه نور انتهای پیام/*.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران