روایت مهدی خزعلی از رخدادهای سه شنبه و برخورد ماموران انتظامی با نشست سرای اهل قلم

گزارش مهدی خزعلی از نشست دیروز سرای اهل قلم و اتفاقات حاشیه‌ای آن
کلمه
جنبش راه سبز - ۱۴ تیر ۱۳۹۱

جــرس: در پی برخورد نیروی انتظامی با نشست «سرای اهل قلم» و اهانت آنها به نویسندگان و فعالان شرکت کننده در این مجمع فرهنگی، مهدی خزعلی در سایت شخصی خود، گوشه ای از برخوردهای غیرمودبانه، تهدید آمیز و رعب آور ماموران انتظامی و لباس شخصی را شرح داده است.

گفتنی است، جلسه سرای اهل قلم، که قرار بود روز سه شنبه برگزار شود، با حضور و محاصره نیروهای انتظامی در ساختمان جلسه، با مشکل مواجه شد و ماموران مانع از ورود و خروج افراد شدند.

خزعلی در سایت شخصی خود در خصوص رخدادهای سه شنبه نوشت:

چهاردهم تیر ماه را به نام “روز قلم” نامگذاری کرده اند، دومین نشست سرای اهل قلم را به این مناسبت و از آن مهمتر به مناسبت میلاد منجی عالم بشریت حجة ابن الحسن المهدی المنتظر روحی فداه، امشب برگزار کردیم.

در سرای اهل قلم، اصحاب اندیشه و قلم به گفتگو می نشینند و مباحث کاملاً علمی مطرح می شود، ما در سرای اهل قلم، خانه ای شیشه ای و شفاف بنا نهاده ایم، چیز پنهانی وجود ندارد، همه نطق ها و تصاویر جلسه منتشر می شود، اصحاب قلم باکی ندارند که در خانه و کافه و پاتوق خویش گرد هم آیند و به تبادل اندیشه بپردازند. به خصوص که این نشست متعلق به صاحب الزمان (عج) بود و در این ایام جشن های نیمه شعبان در هر کوی و برزن و خانه ای برپاست! نیازی به اخذ مجوز نیست که در خانه خود گرد هم آییم و از امام زمانمان بگوییم، اما ما عمل به احتیاط کرده و اجازه گرفتیم!

علاوه بر دوستان نویسنده و خبرنگار و روزنامه نگار، قریب ۳۰ نفر از رجال سیاست و قلم مهمان امشب ما بودند! زمان برنامه ساعت ۶ تا ۸ بود، روال برنامه چنین است که پس از تلاوت قرآن و اعلام برنامه، یکی از دوستان طرح مقاله و بحث(در ۱۵ تا حد اکثر ۳۰ دقیقه) می نماید، سپس جمع نسبت به موضوع مطرح شده به بحث می نشینند و در انتهای جلسه نیم ساعت بحث آزاد داریم.
ساعت ۵٫۴۵ دقیقه به محل سرای اهل قلم رسیدم، لباس شخصی ها خیلی تابلو مشکوک بودند، به آنها گفتم منتظر کسی هستید، رئیسشان گفت: ” بله منتظر آقای خزعلی هستیم” گفتم: ” خزعلی من هستم، فرمایش؟” گفت: ” عجب شما با موتور آمدید؟” و ادامه داد: “شما امروز جلسه دارید؟ ” عرض کردم : ” بله یک جلسه در داخل این سرا با اهل قلم به مناسبت میلاد امام زمان(عج) داریم” گفت: ” ساعت چند؟” عرض کردم : ” ساعت ۶ تا ۸ و ممنون می شویم که امنیت ما را تامین فرمایید تا اشرار مزاحم نشوند!” گفت: ” ما ماموریت داریم، نگذاریم جلسه تشکیل شود” گفتم: ” ما مجوز داریم” گفت همان هایی که به شما مجوز داده اند ما را هم فرستاده اند تا نگذاریم جلسه تشکیل شود! ” یکی از لباس شخصی ها دوربینی را در میان روزنامه مخفی می کرد!

با خود گفتم، آخر این ها چرا لقمه را دور سرشان می چرخانند؟ پنهان شدن لای درخت و پشت تیر چراغ برق و فیلم گرفتن برای چیست، ما که کار خلافی نمی کنیم، بیایید تا عکس و فیلم جلسه را تقدیمتان کنیم، اگر خواستید از صدا و سیما هم پخش کنید!

تا قبل از ساعت ۶ بعضی ها آمده بودند، از ساعت ۶ ساختمان به محاصره نیروهای امنیتی و پلیس درآمد و به همه می گفتند جلسه کنسل شده است. یک ون ابتدای کوچه و یک ون انتهای کوچه مستقر شد و چندین ماشین و لباس شخصی در کوچه مراقب رفت و آمد بودن که کسی داخل یا خارج نشود.
سخنران حجة الاسلام والمسلمین بیگدلی( عضو شورای مرکزی حزب اعتماد ملی و مدیر مسئول نشریه بهار زنجان) قبل از ساعت ۶ وارد سرای اهل قلم شده بود، آقای اکبر اعلمی( نماینده مجلس ششم) هم قبل ۶ وارد شده بود، محسن بیات فرزند آیت الله بیات را به زحمت و مشقت وارد ساختمان کردیم، فرزند حجة الاسلام والمسلمین موسوی لاری نیز با لطایف الحیل وارد ساختمان شد، دخت آیت الله موسوی بجنوردی هم با عتاب و خطاب شدید من به مامورین وارد شد! حجة الاسلام والمسلمین هادی غفاری هم با مامورین قدری تندی کرد و رفت، غلامعلی رجایی و دکتر سلیمانی و دهها عزیز دیگر نیز به سد نیروهای امنیتی برخورد کرده و رفتند! بدترین برخورد را با محمد نوری زاد کردند به گونه ای که در محل شایع شد که نوری زاد را دستگیر کردند.

من هر چه تلاش کردم با مسئولین ذیربط تماس بگیرم تا موضوع مجوز را به اطلاع نیروهای امنیتی برسانند، کسی پاسخگو نبود، ساعت ۸٫۱۵ وقیقه که دیگر جلسه به انتها رسیده بود، تماس گرفتند و از برخورد نیروهای امنیتی اظهار تاسف کردند و خواستند تا با فرمانده آنها صحبت کنند! اما نوشداروی پس از مرگ سهراب بود! مهمانان رفته بودند!

جلسه با بحث زیبای دکتر بیگدلی با عنوان ” اخلاق سیاسی در دولت کریمه مهدی ” آغاز و با بحث و گفتگوی دوستان ادامه یافت و راس ساعت ۸ با نان و پنیر و سبزی و یک نوشیدنی سبز( سکنجبین خیار) خاتمه یافت. هر چند آن هم حکایتی داشت، اجازه ورود نان به ساختمان را نمی دادند، شاید فکر می کردند ما را در محاصره نان قرار دهند زودتر بیرون می آییم، این هم از برکات فیلم های جنگی است که برادران می بینند! نا چار شده به خیابان بیایم و بر سرشان فریاد کشم که: ” یزید آب را بر حسین بست و شما نان را بر ما حرام کرده اید!”

بگذریم، آقایانی که مجوز داده بودند، از اتفاق حادث شده عذر خواهی کرده و مقرر شد که پیگیری نمایند که چه ناهماهنگی موجب بروز این حادثه شده است، امیدوارم در نشست بعدی به جای مزاحمت، نیروهای امنیتی به حفظ امنیت ما بیاندیشند و صد البته ما آنها را دعوت می کنیم که به داخل جلسه تشریف بیاورند و نوشیدنی سبز ما را هم میل فرمایند، اگر فیلم و عکس هم می خواهند، بفرمایند بدون هزینه تقدیمشان می کنیم، نمی دانم چرا این همه از بیت المال هزینه می کنند که دست آخر یک فیلم بی کیفیت از در و دیوار داشته باشند، بیایید تا کل فایل صوتی و عکس های داخل جلسه را تقدیمتان کنیم، مبارزه مدنی یعنی این…! یعنی نفی خشونت…! یعنی نفی تعرض به حریم شخصی…! یعنی فعالیت در اتاق شیشه ای…!

از دوستانی که موفق به حضور در این جلسه نشدند، از طرف نیروهای امنیتی عذر خواهی می کنم…!

تا نشست بعدی…
مهدی خزعلی
۱۳۹۰/۴/۱۳
 

.

منابع خبر

اخبار مرتبط