«تماشاگران در استادیوم فوتبال برای نظام خطرساز هستند» مصاحبه با فریدون شیبانی

«تماشاگران در استادیوم فوتبال برای نظام خطرساز هستند» مصاحبه با فریدون شیبانی
خبرنامه امیرکبیر
خبرنامه امیرکبیر - ۵ شهریور ۱۳۸۸

جمعه، ۶ شهریور، ۱۳۸۸   هفته‌های نخست فصل جدید لیگ برتر فوتبال ایران در شعاع تحولات اجتماعی در کشور برگزار شد. موضوع جلوگیری از ورود طرفداران استقلال و پرسپولیس به استادیوم‌ها، سرخط اخبار فوتبال ایران را به خود اختصاص داده است.   فریدون شیبانی کارشناس فوتبال ایران در گفت‌وگو با دویچه وله به تحلیل این وضعیت پرداخته و معتقد است که «حضور تماشاگران در استادیوم فوتبال برای نظام خطرساز است».   دویچه وله: آقای شیبانی، هفته‌ی سوم لیگ برتر فوتبال ایران در فصل جدید نیز سپری شد. در طول سه هفته‌ی اول لیگ برتر فوتبال ایران، نکته‌ای که خیلی به چشم خورد استادیوم های خالی از تماشاگر بود.

"جمعه، ۶ شهریور، ۱۳۸۸   هفته‌های نخست فصل جدید لیگ برتر فوتبال ایران در شعاع تحولات اجتماعی در کشور برگزار شد"پرسپولیس و استقلال از حضور طرفداران خودشان در ورزشگاه بهره‌مند نبودند. این مسئله یک‌مقدار عجیب به نظر می‌رسد، با توجه به این که مجازاتی که برای استقلال و پرسپولیس به علت امور اخلاقی تماشاگران در فصل گذشته درنظر گرفته شد، تنها برای یک بازی بود. حالا مسئله دارد به سه هفته و بیشتر می‌کشد. کل ماجرا را از دیدگاه خودتان چه طور ارزیابی می‌کنید؟   فریدون شیبانی: ببینید، شاید این اولین تجربه به این شکل در فوتبال ایران باشد. ورود تماشاگران، لباس تماشاگران و حتا ساعت مسابقه، رنگ پیراهنی که تیم‌ها تن‌شان می‌کنند، ما همه‌ی اینها را مؤثر می‌بینیم، تأثیرگذار می‌بینیم.

انگار نیرویی خارج از فوتبال دارد دخالت می‌کند. ضمن اینکه، تا حالا ما چنین مسابقه‌هایی نداشتیم که دو هفته‌ی اول آن، در مسابقه‌های معمولا پرتماشاگر، ورود تماشاگر ممنوع باشد و مانع ورود تماشاگر بشوند. ما از طرف دیگر، یک نوع بی‌علاقگی و ناراحتی هم در عین حال در جامعه‌ی فوتبال می‌بینیم، چه در سطح ملی و چه در سطح باشگاهی. من می‌خواهم بگویم، مهم‌تر از همه‌ی اینها چیزی که توانسته تأثیر خیلی محکم و مستقیم بر این دوره از مسابقات داشته باشد، آن وقایعی بوده که در جامعه‌ی ما اتفاق افتاد. می‌توانیم بگوییم به مقدار خیلی وسیعی هم اتفاقاتی که در جامعه‌ای جوان اتفاق افتاد، این قدر تأثربرانگیز و ناراحت‌کننده بود که جامعه‌ی ما را در واقع متأثر کرده است.

"موضوع جلوگیری از ورود طرفداران استقلال و پرسپولیس به استادیوم‌ها، سرخط اخبار فوتبال ایران را به خود اختصاص داده است"  من می‌خواهم بگویم که شاید اصلاً دیگر آن دل و دماغ برای تماشای فوتبال مورد علاقه‌ی مردم هم دیگر نیست و مطابق با همان، بازیکنان ما هم انگار آن شادابی را ندارند. بهرحال، اینها مسایلی است که در فوتبال ما الان نقش اول را پیدا کرده، نقشی مخرب را. من بازی‌های هفته‌های گذشته فوتبال ایران را دنبال کردم. می‌توانم به شما بگویم یکی از بدترین دوران فوتبال ما، در بدترین شرایط آب و هوایی و شرایط اجتماعی، دارد سپری می‌شود. حالا این کی می‌تواند شکل بگیرد، کی می‌تواند آن اهرمهای بازدارنده برداشته بشود، من فکر می‌کنم باید صبر بکنیم.

این فوتبالی که الان ما داریم، فوتبال عادی نیست. ما اگرچه رفتیم بوسنی و با تیم ملی پیروز شدیم، باید توجه داشته باشیم که بوسنی بدترین بازی خودش را ارائه کرد. فوتبال بوسنی در طبقۀ فوتبال درجه اول اروپا نیست. بازهم ما بازی را خیلی راحت دو هیچ باخته بودیم و آن تعویض‌ها و امتحان روی بازیکنان خیلی جوان و به اصطلاح‌ تازه‌کاری که می‌خواستند ببینند در چه حد هستند، به ما کمک کرد روی نبوغ بازیکنانی مثل شجاعی و اینها ببریم. ولی فوتبال ما آن نیست و نباید خودمان را گول بزنیم.

"  فریدون شیبانی کارشناس فوتبال ایران در گفت‌وگو با دویچه وله به تحلیل این وضعیت پرداخته و معتقد است که «حضور تماشاگران در استادیوم فوتبال برای نظام خطرساز است»"ما ۳ بر ۲ بوسنی را بردیم، یادمان باشد در تهران متأسفانه از عربستان سعودی ۲ بر ۱  باختیم و آن باختی بود که ما را از جام جهانی محروم کرد. من فکر می‌کنم حرف و حدیث و بحث و اینها در مورد فوتبال خیلی زیاد باشد و اگر بخواهیم کلی صحبت کنیم زوایای خیلی مختلفی دارد که هر کدامش یک بحث طولانی را لازم دارد.   به نظر شما مسئله‌ی فوتبال در ایران در حال حاضر، با توجه به تحولات اجتماعی، چه فاکتور خطرسازی می‌تواند برای مسئولان نظام در کشور باشد؟   ببینید، فراموش نکنید که فوتبال یک ورزش مربوط به جوانهاست و این نیست که فقط جوانها در زمین باشند. جوانها بیشترین درصد تماشاگر مسابقه‌های فوتبال را تشکیل می‌دهند. بنابراین به اعتقاد من ما اینجا الان شدیداً تحت تأثیر شرایط اجتماعی‌مان هستیم و خود رژیمی که به ظاهر می‌خواهد همه چیز را به صورت عادی ادامه بدهد، ولی می‌داند مشکلات چیست، خطر را در آن ریشه‌ی فوتبال کاملاً حس می‌کند.

تماشاگر جوان ما آن نقطه‌ی انفجار است و یک جرقه ممکن است اینها را یکبار دیگر در شرایطی ببرد و با شرایطی روبه‌رو بکند که کار به خیابانها و همان میدانها و درگیری‌ها کشیده بشود. البته اینها سیاست‌شان بعد از جریانات شلوغی قبلی، در حدود بیست سال پیش، این بود که نگذارند جماعت معترض از دو نفر به سه نفر برسد، ولیکن همین هم الان شکسته شده است. و اینها در حالتی خیلی انفعالی با هر تماشاگری روبه‌رو هستند. شاید هم اگر به این شرایط اینها اینقدر حساس نبودند، فوتبال شرایط خودش را طی می‌کرد و تماشاچی مثل فصل‌های قبل می‌رفت و می‌آمد. ولی اینها سالهای قبل هم دیدند که هربار مسئله‌ی نیروی انتظامی پیش آمد و سرکوب تماشاگری که ما سابقه‌اش را البته در مسابقات اصفهان و تهران و مشهد و خیلی جاهای دیگر دیدیم که به درگیری‌های شدید کشید.

"  دویچه وله: آقای شیبانی، هفته‌ی سوم لیگ برتر فوتبال ایران در فصل جدید نیز سپری شد"اینبار می‌دانند که این درگیری‌ها با یک سرکوب ساده تمام نمی‌شود و به هفته‌ی بعد می‌رود. می‌دانند که  پنج، شش روز باید درگیر با آن باشند تا بتوانند آرام بگیرند.   الان مسئله‌ فقط فوتبال نیست. شما می‌بینید که حتا نگرانند که تا یکماه دیگر قرار است مدارس باز بشود. چون نیروی جوانی آنجاست، اینها می‌ترسند.

جاهایی که تماشاچی بتواند باشد، مردم بتوانند اجتماع داشته باشند، الان برای رژیم جمهوری اسلامی یک محیط خطرناک شده، محیطی است که می‌ترسد. مردم توی خیابان راه می‌روند متفرق‌شان می‌کنند. فیلم‌های اخیری که می‌آید، حتا کسانی که در حال راه رفتن هستند، این قدر مدام حمله می‌کنند که کم کم اصلاً همان تماشاگری که در خیابان دارد این صحنه را می‌بیند، شعارش بلند می‌شود. از آن آدمی که رهگذر است شعار بلند می‌شود. بنابراین الان شرایط خیلی ویژه‌ای است و فوتبال به دلیل جوان بودن و جوان‌پسند بودنش یک مرکز خطر برای رژیم محسوب می‌شود.

"در طول سه هفته‌ی اول لیگ برتر فوتبال ایران، نکته‌ای که خیلی به چشم خورد استادیوم های خالی از تماشاگر بود"تا آنجا که چه بسا در هفته‌های آینده تعطیل‌اش بکند. فعلاً با نبودن تماشاگر توانسته‌اند این خطر را ظاهراً خاموش کنند.   مسئله‌ی دیگری که در جامعه‌ی فوتبال‌دوستان ایران طی هفته های گذشته مورد بحث قرار گرفت، حضور افشین قطبی، سرمربی تیم ملی فوتبال ایران، در مراسم تنفیذ آقای احمدی‌نژاد بود. حضور افشین قطبی در چنین مراسمی نمایانگر چیست و چه پیامی را برای جامعه‌ی فوتبال ایران و کلاً ملت فوتبال‌دوست ایران دارد که قطبی را به خاطر این کارش بسیار مورد انتقاد قرار دادند؟   ببینید، افشین قطبی کسی بود که حتا بعد از مسابقه‌هایی که بهرحال منجر به حذف ایران شد و ما پنج امتیاز توانستیم از آن بگیریم، محبوبیت خودش را هیچ از دست نداد. منتها ما آدمها شاید یک اشکال داشته باشیم که فکر می‌کنیم می‌توانیم سر آدمهای دیگر را کلاه بگذاریم و با گفتن مثلاً فرض کنید من چاره‌ای نداشتم یا در برابر عملی انجام شده قرار گرفته بودم، می‌شود سر مردم را کلاه گذاشت.

اینجا به اعتقاد من، برنده‌ی پولی افشین قطبی در این چند سال بود، ولی شاید هر انسانی واقعاً آرزویش باشد بتواند به ارزشهایی مثل محبوبیت و راه یافتن در قلب مردم دست پیدا بکند. افشین قطبی خیلی محبوب شده بود. ولی این حرکت را به هر دلیلی که بوده، نمی‌شود پذیرفت. این رژیم، مثلاً فرض کنید در مورد کار نویسندگی، کار روزنامه‌نگاری می‌توانست جلوی حرکاتی را بگیرد، جلوی نوشته‌هایی را بگیرد و بگوید نه، ننویسید. ولی تا این لحظه نتوانسته بگوید این را باید بنویسید.

"این مسئله یک‌مقدار عجیب به نظر می‌رسد، با توجه به این که مجازاتی که برای استقلال و پرسپولیس به علت امور اخلاقی تماشاگران در فصل گذشته درنظر گرفته شد، تنها برای یک بازی بود"هر موقع موضوع سر "باید" شده، خودشان نوشتند.   این مسئله شما ببینید سر رضازاده هم آمد. کسی توقعی از رضازاده نداشت. چون او ماهیتش مشخص و یک قهرمان دولتی است، قهرمان ملی نیست. اما قطبی قهرمان ملی شده بود.

امپراطور شده بود. و شما می‌بینید که الان واقعاً هراس اولش این است که کی با تیم ملی باید در ورزشگاه آزادی برود، مسابقه بدهد. چون مسابقه‌هایی که برای تدارکاتی ایران گذاشته‌اند، حالا کاری ندارم که بعضی‌هایش اصلاً تاریخ‌هایش به درد نمی‌خورد، حالت فرمالیته دارد و یک کاری که فقط انجام بدهیم بوده و همه‌اش هم در خاک حریف‌ها. یک بازی در بوسنی، یک بازی در بحرین و یک بازی هم در ازبکستان. اینها تمام مسئله‌ای است که نشان می‌دهد یک فرد از نظر اجتماعی چه قدر اوج گرفته بود و با حالتی که می‌خواسته هم مردم را داشته باشد و هم رژیم را، در حالی که نمی‌دانسته در کل مردم هیچ وقت اشتباه نمی‌کنند، خودش را کاملاً به زمین زد و به اعتقاد من دیگر افشین قطبی در فوتبال ما آن افشین قطبی سابق نیست.

"کل ماجرا را از دیدگاه خودتان چه طور ارزیابی می‌کنید؟   فریدون شیبانی: ببینید، شاید این اولین تجربه به این شکل در فوتبال ایران باشد"  با توجه به مسایل حکمفرما در جامعه‌ی امروز ایران، شما چه فصل فوتبالی را برای لیگ باشگاههای ایران برای حضور تیم‌های ایرانی در جام باشگاههای آسیا و تیم ملی فوتبال ایران پیش‌بینی می‌کنید؟    من مثل هر ایرانی دیگر خیلی دوست داشتم که تیم ملی‌مان به جام جهانی برود. این واقعاً یکی از آرزوهایم بود. و روزی که نتوانست برود، نوشتن گزارش این بازی برای من آن حالت عادی را نداشت. در مورد مسابقات باشگاهی داخلی هیچ وقت احساسی به من دست نمی‌داد. چون همیشه برایم باشگاهها یکی بودند.

پرسپولیس و استقلال یکی بودند و تیم‌های شهرستانی خیلی عزیزتر بودند. ولی تیم ملی برای من جایگاه ویژه‌ای داشت و تنها سعی می‌کردم که بازیهای ملی را هم بیطرف نگاه کنم. من خیلی دوست داشتم این تیم ملی‌مان به جام جهانی برود و خیلی دوست داشتم تیم‌های باشگاهی ما در قالب نماینده‌ی کشورمان در مسابقات باشگاههای آسیا جایگاهی پیدا کنند و نماینده‌ی آن سرفرازی واقعاً مردمان باشند. شما دیدید که تیم ملی ما میان ده تیم نتوانست جزو شش تیم اول شود و حداقل به مرحله پلی آف برسد و اوت شد. تیم‌های باشگاهی‌مان باز به همین ترتیب.

"ورود تماشاگران، لباس تماشاگران و حتا ساعت مسابقه، رنگ پیراهنی که تیم‌ها تن‌شان می‌کنند، ما همه‌ی اینها را مؤثر می‌بینیم، تأثیرگذار می‌بینیم"این نشان می‌دهد که وقتی یک جامعه غیرورزشی در ورزش حتا مورد علاقه و با استعداد ما سایه می‌اندازد، تأثیرات منفی دارد. اما این حکومتی که بر این فوتبال و بر این جوانها است، نتیجه‌اش همین می‌شود که در مقدماتی جام جهانی شد. نتیجه‌اش همین می‌شود که در باشگاههای آسیایی شد.   امیدواریم که این تک ستاره‌ها بتوانند با هم یکجاهایی آن ارزش‌های ایرانی را نشان بدهند. ولی در حال حاضر که آن نیروی جوان ایران به شکل خیلی بدی دارد سرکوب می‌شود و این سرکوب را در فوتبال و ورزش‌های دیگرمان هم هست.

ما بسکتبال‌مان قهرمان آسیا می‌شود که واقعاً قابل تقدیر است و وقتی بچه‌ها می‌خواهند بیایند به تالار و بازی کنند با تیم چین، فریاد تماشاگرهای چینی که می‌آید، اینها متوسل به این شعار مردم توی خیابان ایران می‌شوند، توی خیابانهای ایران واقعا که «نترسید، نترسید، ما همه باهم هستیم». خب اینها حالت‌هایی را برای آدم بوجود می‌آورد که از یکطرف می‌بیند همه چیز ویران شده، و از یکطرف می‌بیند جوانهایی هستند که نمی‌گذارند ویرانی به چشم بیاید و آن سرفرازی ویران بشود. این مسئله در فوتبال ما هم مطمئن باشید باقی می‌ماند و هست. ولی امکان دارد که تعطیل بشود، با اولین جرقه هم تعطیل می‌شود و حتا فوتبال ملی ما با این شرایط، با این ناآرامی‌هایی که هست، چندان محکم و پابرجا نیست. حتماً تزلزل در آن وجود دارد.

      دویچه وله       خبرهای مرتبط:  قهرمانی برباد رفته‌ی افشین قطبی در وبلاگستان جواد نکونام: خائن کسانی هستند که علیه فوتبال و بازیکنان تیم ملی می‌نویسند

منابع خبر

اخبار مرتبط