حسین رونقی ملکی: در این شرایط سخت بیماری، چرا دادستانی تهدیدم می‌کند؟

حسین رونقی ملکی: در این شرایط سخت بیماری، چرا دادستانی تهدیدم می‌کند؟
کلمه
کلمه - ۱۵ مرداد ۱۳۹۴

چکیده :سیدحسین رونقی در یک یادداشت وبلاگی با تشریح وضعیت جسمی خود، گله کرده که طبق مواد قانونی مختلف و وضعیت جسمی اش نباید به زندان برگردد اما دادستانی تهران بر بازگرداندن وی به زندان اصرار دارد و گاهی با لحن تهدید، از حکم جلب و بازداشت وثیقه سخن به میان آورد؟...

کلمه – گروه خبر: سیدحسین رونقی در یک یادداشت وبلاگی با تشریح وضعیت جسمی خود، گله کرده که طبق مواد قانونی مختلف و وضعیت جسمی اش نباید به زندان برگردد اما دادستانی تهران بر بازگرداندن وی به زندان اصرار دارد و گاهی با لحن تهدید، از حکم جلب و بازداشت وثیقه سخن به میان آورد؟

سید حسین رونقی ملکی، زندانی سیاسی سبز، خرداد ماه امسال با وثیقه سنگین یک میلیارد و چهارصد میلیون تومانی به مرخصی آمد تا مشکلات گوارشی و خونریزی معده، مشکلات کلیوی و آنژین قلبی رنج خود را درمان کند.

این وبلاگ نویس و فعال حقوق بشر که در میانه شهریورماه سال گذشته به علت مشکلات جسمانی اش از زندان آزاد شده و توقف اجرای حکم به او اعلام شده بود، اسفندماه گذشته به زندان بازگردانده شد. آن هم در حالی که پزشکی قانونی برای او گواهی عدم توانایی تحمل کیفر صادر کرده بود.

حسین رونقی پس از آنکه به طور ناگهانی و با شیوه ای فریبکارانه بازداشت و به بند هشت زندان اوین شد، اعتصاب غذا کرد و چند روز بعد به بند هفت منتقل شد. وی در همان چند روز مشاهدات خود از وضعیت تکان دهنده بند ۸ اوین را در نامه ای به رهبری روایت کرد.

یادداشت حسین رونقی را با هم میخوانیم:

روزهای پر استرس و سختی را پشت سر می گذارم؛ بسیاری از دوستان و آشنایان جویای وضعیت و احوالم هستند و همین یک جمله را باید بگویم که بخاطر وضعیت جسمی و فشارهای روانی، روزهای پر استرس و سختی را پشت سر می گذارم.

بیماری کلیوی که به دلیل از کارافتاگی کلیه چپ نوعی از نارسایی کلیوی هست نسبتا کنترل شده تا کلیه راستم بیش از پیش آسیب نبیند، کلیه چپم بر اساس نظر پزشکی قانونی کارکرد واضحی ندارد و مهم است که کلیه راستم تحت شرایط خاصی و پیگیری های مداوم حفظ شده و آسیب نبیند. دردهای کلیوی، سوزش و تکرر ادرار مواردی هست که بدلیل بیماری کلیوی باید تحمل کنم.

بیماری گوارشی (زخم مزمن اثنی عشر و رفلاکس مری و رفلاکس صفراوی معده) همچنان ادامه دارد. بر اساس آخرین آندوسکپی انجام شده در هفته گذشته، طی یک ماه گذشته با توجه به رعایت رژیم غذایی خاص و استفاده مداوم از داروها، عفونت هلیکوباکتر پیلوری معده از بین رفته و کنترل شده است.

"دردهای کلیوی، سوزش و تکرر ادرار مواردی هست که بدلیل بیماری کلیوی باید تحمل کنم.بیماری گوارشی (زخم مزمن اثنی عشر و رفلاکس مری و رفلاکس صفراوی معده) همچنان ادامه دارد"اما زخم سیستم گوارشی و رفلاکس مری و رفلاکس صفراوی معده همچنان پابرجاست و نیاز به تحت نظر بودن، استفاده از رژیم غذایی خاص و داروهای تجویز شده می باشد که در شرایط زندان فراهم نبودند.

نکته مهم در مورد وضعیت جسمی من این است که اخیرا پزشکان متوجه شده اند که به مشکل خونی و ریوی دچار شده ام؛ مشکل خونی که بعد از انجام آزمایشات مختلف و طی کردن مراحل تشخصی مشخص می گردد و مشکل ریوی آسیب دیدگی هر دو ریه است و تشخیص اولیه ابتلا به آسم (رسترکتیو ریه ها) بوده که باید مراحل تشخیصی کامل گردد. با توجه به غلظت خون بالا بر اساس نظر پزشکان فصد خون انجام دادم تا انجام مراحل تشخیصی در این مورد دچار مشکل دیگری نشوم.

مشکل افتادگی دریچه میترال قلب، آریتمی قلب همراه با افت و خیز فشار خون که در شرایط استرس زا می تواند خطرناک و مشکل ساز باشد، پروستات، آرتروز زانو و گردن، التهاب طحال بدلیل غلظت خون بالا از دیگر مواردی هست که باعث بدتر شدن اوضاع جسمی من شده است.

اما چرا باید با این وضعیت و با وجود نظریه پزشکی قانونی مبنی به نامناسب بودن شرایط زندان برای شخصی با وضعیت جسمی من و نظر پزشکان فوق تخصص و متخصص در مورد شرایط جسمی و بیماریم همچنان دادستانی تهران بر بازگرداندن من به زندان اصرار کند و گاهی با لحن تهدید، از حکم جلب و بازداشت وثیقه سخن به میان آورد؟

از اینکه ماده ۵۰۲ آیین دادرسی کیفری در مورد من اجرا نمی شود گله مندم، از اینکه عفو عید فطر رهبری در سال گذشته که شامل زندانیان بیمار شده بود در مورد من اجرا نمی شود نیز گله مندم؛ در کل بخاطر اینکه هیچ قانونی مرا حمایت نمی کند و هیچ قانونی در مورد من اجرا نمی شود گله مندم؛ اصلا چرا یک جوان باید به ۱۵ سال حبس محکوم شود؟ مگر چه گناهی نابخشودنی انجام داده است یا چه آسیب بزرگی به کشور وارد کرده است؟ به گفته پزشکان شرایط زندان از همه لحاظ (غذایی، دارویی، بهداشتی، درمانگاهی، استراحت و مکان بدور از استرس) برای من مضر است و معلوم نیست با وجود آن شرایط به چه بیماری جدیدی مبتلا شوم و طبعا با همین روال آسم و مشکل خونی آخرین آنها نخواهد بود. براستی چه کسی مسئول بخطر افتادن سلامتی و جان یک انسان است؟ هر چند آن انسان یک زندانی باشد. فشارها وارده در طول مدتی که بیرون از زندان بوده ام شرایط را برای من و حتی خانواده ام سخت تر از دوران زندان کرده است و این به نوعی مجازات مضاعف می باشد.

منابع خبر

اخبار مرتبط