عباس عبدی: روحانی گزینه مطلوب حاکمیت است

عباس عبدی: روحانی گزینه مطلوب حاکمیت است
گویا
گویا - ۱۲ دی ۱۳۹۵

عباس عبدی: روحانی گزینه مطلوب حاکمیت است »
» نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »

عباس عبدی

تهران- ایرنا- عباس عبدی روزنامه نگار اصلاح طلب، رد صلاحیت روحانی را بعید می داند و می گوید افرادی که این احتمال را مطرح می کنند هنوز سیستم سیاسی ایران را نشناخته اند. وی معتقد است مردم در اردیبهشت سال آینده به تفکری رای می دهند که خطر جنگ را از سر ایران دور کرده است.

به گزارش روز یکشنبه ایرنا، عباس عبدی مهندس ۶۰ ساله پلیمر، شهرت خود را بیشتر مدیون سردبیری روزنامه تاثیرگذار سلام است؛ روزنامه ای که نقش بسزایی در جهت دهی به افکار عمومی در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ داشت. مسئول دفتر پژوهش‌های اجتماعی در معاونت سیاسی دادستان کل کشور، معاون فرهنگی مرکز تحقیقات استراتژیک ریاست جمهوری و عضویت در انجمن صنفی روزنامه‌نگاران ایران هم از سوابق دیگر وی است.

گفت و گو با عبدی از منشور حقوق شهروندی شروع شد و با پرسشی درباره محیط زیست خاتمه یافت. در این بین، به احتمال رد صلاحیت روحانی و شانس وی برای انتخاب مجدد نیز پرداخته شد. بحث جانداری درباره آثار برجام صورت گرفت و نقبی نیز به شعارهای ائتلاف های امید و اصولگرایان در انتخابات مجلس دهم زده شد.

عبدی رد صلاحیت روحانی را بعید می داند و اعتقاد دارد افرادی که از این گزینه صحبت می کنند درک درستی از سیستم سیاسی کشور ندارند.

"وی معتقد است نظام پس از پذیرش برجام وارد مرحله جدیدی از تعامل با دنیا شده است که روی کارآمدن مجدد افراطیون در ایران را تقریبا غیرممکن کرده است"وی معتقد است نظام پس از پذیرش برجام وارد مرحله جدیدی از تعامل با دنیا شده است که روی کارآمدن مجدد افراطیون در ایران را تقریبا غیرممکن کرده است.
متن این مصاحبه در پی می آید:

* تفسیرتان از انتشار منشور شهروندی چیست؟ در صورت اجرا چه تاثیری بر تحقق شعار 'استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی' دارد؟
- منشوری که ارائه شده عموما مستند به قوانین موجود است و اگر قوانین موجود اجرا می شد دیگر نیازی به تکرار آنها در این منشور نبود؛ بنابراین ممکن است سوال شود اصلا فایده انتشار آن چیست؟
برای اجرای هر قانون دو نوع ضمانت لازم داریم یکی ضمانت حقیقی و دیگری ضمانت حقوقی. ضمانت حقوقی یعنی اینکه مثلا ماده قانونی نوشته شده است که اگر شخصی دزدی کند فلان مجازات در انتظار وی است. یا اینکه مردم حق آزادی بیان دارند و اگر کسی مانع این آزادی شود فلان مجازات برای وی در نظر گرفته می شود. این ضمانت حقوقی را باید دستگاه قضا انجام دهد. اما این ضمانت حقوقی در خلا و انتزاع وجود ندارد و نیاز به یک ضمانت حقیقی هم دارد.
برای روشن شدن بحث، مثالی می زنم.

چرا ما می گوییم اگر دزدی بشود دزد باید دستگیر و مجازات شود؟ برای اینکه جامعه چنین چیزی را می خواهد و پای آن هم می ایستد زیرا اگر با دزد برخورد نشود امنیت از بین می رود. اما اگر شما به فرض محال جامعه ای را پیدا کردید که سرقت هیچ تاثیری در کاهش امنیت آن نداشته باشد طبیعی است مردم نسبت به آن حساس نخواهند بود در نتیجه به احتمال زیاد دزد هم مجازات نمی شود؛ حتی اگر در قانون آن جامعه نیز برخورد با دزد پیش بینی و بر آن تاکید شده باشد.
یا مثالی دیگر. وقتی در قانون گفته می شود اگر فردی فساد کند باید به زندان رود یعنی این مساله ضمانت حقوقی دارد و دستگاه قضا باید این کار را انجام دهد، اما اگر این فرد به زندان نرفت و همه هم سکوت کردند یعنی به زندان رفتن فرد فاسد ضمانت حقیقی ندارد. ولی در کره جنوبی مردم به خاطر یک سوءاستفاده به خیابان ها ریخته و مقامات مربوط را به زیر می‌کشند؛ چونکه در آنجا ضمانت حقیقی وجود دارد.

"ضمانت حقوقی یعنی اینکه مثلا ماده قانونی نوشته شده است که اگر شخصی دزدی کند فلان مجازات در انتظار وی است"
مشکل ما در کلیت مساله حقوق شهروندی در درجه اول فقدان ضمانت حقیقی است و به دنبال آن فقدان ضمانت حقوقی است. مفاد نوشته شده در این منشور بظاهر دارای ضمانت حقوقی است که از پشتوانه ضمانت حقیقی برخوردار نیست و در نهایت ضمانت حقوقی آن نیز در بسیاری از موارد محقق نمی‌شود.
ضمانت حقیقی در بسیج و آگاهی نیروها شکل می گیرد. با این تفاسیر، تهیه و انتشار منشور حقوق شهروندی یک معنی می تواند داشته باشد و آن کمک به افزایش ضمانت حقیقی است. ضمن اینکه تاییدی بر کارآمد نبودن ضمانت حقیقی و حقوقی این منشور است چرا که در غیر این صورت، دیگر نیازی به نوشتن و انتشار آن نبود. زیرا شما نمی توانید در یک روستای دور افتاده و بسیار خوش آب و هوا درباره آلودگی هوا صحبت کنید چرا که اصلا مساله مردم آنجا نیست ولی در تهران می توانید این کار را انجام دهید چرا که آلودگی هوا امری ملموس است و باید حل شود.

در مورد منشور حقوق شهروندی هم وقتی این موضوع مورد بحث قرار می گیرد و تبدیل به یک چالش عمده می شود نشان دهنده این است که این دو ضمانت خوب کار نمی کنند. معمولا هم اگر ضمانت حقیقی وجود نداشته باشد ضمانت حقوقی هم کارآمد نیست و مطابق سلیقه حکومت‌کنندگان شکل می گیرد و اجرا می‌شود. بنابراین انتشار منشور حقوق شهروندی می تواند قدمی برای تقویت ضمانت حقیقی و در نتیجه تاثیرگذاری بر کارآیی بیشتر ضمانت حقوقی باشد.

* منشور ذکر شده در صورت اجرا، چه اثری بر تحقق شعارهای استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی خواهد داشت؟
- مطلب مهمی پشت این شعار وجود دارد که از آن غفلت می شود و آن اینکه پایه این شعار 'مردم' است. یعنی اگر شما مردم را از این شعار بگیرید هیچ چیز از آن باقی نمی ماند. دیگر نه آزادی معنایی پیدا می کند و نه استقلال.

"یا اینکه مردم حق آزادی بیان دارند و اگر کسی مانع این آزادی شود فلان مجازات برای وی در نظر گرفته می شود"چه کسی قرار است آزاد و مستقل باشد؟
جمهوریت هم کاملا بی معنا می شود و از همه مهمتر اسلامیت هم دیگر فاقد مفهوم خواهد بود. چرا که اگر مردمی هویت و اعتبار نداشته باشند دیگر اسلام چه فایده ای برای آنها دارد؟ اسلام برای یک انسان آزاد معنی پیدا می کند. البته این مختص اسلام نیست و در مورد هر مذهب و ایدئولوژی دیگری هم صادق است.
بنابراین رکن استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی، مردم هستند. مردمی هم که حقوق نداشته باشند چندان فرقی با غیر انسان ندارند.

تامین حقوق شهروندی هم به معنی تامین حقوق مردم است.
البته این حالت صفر و صد نیست که مردم در شرایط کنونی کاملا از این حقوق بهره مند یا از آن محروم باشند. بخشی از این حقوق برای مردم تامین شده و بخشی دیگر خیر.
اما از این مهم تر کسب برخی شایستگی ها برای گرفتن حقوق خود توسط مردم است. چرا که کسی این حقوق را دو دستی تقدیم مردم نمی کند.

"چرا ما می گوییم اگر دزدی بشود دزد باید دستگیر و مجازات شود؟ برای اینکه جامعه چنین چیزی را می خواهد و پای آن هم می ایستد زیرا اگر با دزد برخورد نشود امنیت از بین می رود"خود مردم هستند که باید با آگاهی، تشکیلات و سازماندهی خود، اجرای حقوقشان را تضمین کنند؛ بنابراین اجرای حقوق شهروندی پایه و اساس شعار استقلال، آزادی و جمهوری اسلامی است.

* به خصوص در سالهای اخیر شاهد فراگیر شدن شبکه های اجتماعی مجازی در جامعه هستیم. این فرآیند چه اثری بر شکل گیری وجه حقیقی این منشور خواهد داشت؟
- ابتدا لازم است عرض کنم که وقتی صحبت از آگاهی می کنم منظور آگاهی کلاسیک نیست. شما ممکن است درس بخوانید و نسبت به تاریخ و ریاضی و زبان خارجه آگاهی پیدا کنید. اگر منظور از آگاهی اجتماعی این بود، امروز باید نسبت به صد سال پیش صدها برابر آگاهتر بودیم چرا که صد سال پیش به ندرت فردی باسواد در این کشور پیدا می شد و حتی عموم با سوادها هم سواد پایینی داشتند. اما اکنون بخش بزرگی از جامعه تحصیلات عالیه دارند و درباره هر چه بپرسید مقداری آگاهی دارند.

اما این آگاهی لزوما درد جامعه را دوا نمی‌کند؛ به عبارتی دیگر، شرط لازم بهبود امور است و نه کافی.
وقتی صحبت از آگاهی اجتماعی می کنیم یعنی من در ارتباط با شما و دیگران به یک آگاهی اجتماعی از منافع و حقوق خود و اجرای آن می رسیم.
در روستا این ارتباطات چهره به چهره است و آگاهی اجتماعی در مراودات رودررو شکل می گیرد و کسی هم مانع آن نیست. اما وقتی شما وارد یک شهر ۱۰ میلیونی می شوید دیگر امکان چنین ارتباطی با همه ساکنین آن وجود ندارد و تنها راه ارتباطی ، رسانه است. حال اگر رسانه ها تحت کنترل بوده و آزاد نباشند این آگاهی اجتماعی شکل نمی گیرد یا مخدوش شکل می‌گیرد.

"ولی در کره جنوبی مردم به خاطر یک سوءاستفاده به خیابان ها ریخته و مقامات مربوط را به زیر می‌کشند؛ چونکه در آنجا ضمانت حقیقی وجود دارد"چرا که واقعیات و ارتباط میان مردم فیلتر می شود.
خوشبختانه اینترنت و شبکه های اجتماعی نظیر تلگرام بنیان فیلتر صدا و سیما را با سوال مواجه کردند. چون ساخت رسمی قدرت عادت به این ارتباطات فیلتر نشده ندارد، در مقابل آن به شدت مقاومت می کند اما نکته اینجاست که هر چه مقاومت ساخت رسمی در مقابل این شبکه ها بیشتر می شود، اثرگذاری یا رجوع به آنها نیز فزونی می یابد، یعنی جواب عکس می دهد.
البته من لزوما با اثرگذاری اینترنت و شبکه های اجتماعی موافق نیستم چرا که بهتر است رسانه های رسمی و در عین حال آزاد داشته باشیم که محدودیت های قانونی قابل قبول و موجهی را نیز رعایت کنند . زیرا افراد در رسانه های رسمی شناخته شده تر هستند و مسئولانه تر هم حرف می زنند تا در شبکه های اجتماعی و فضای مجازی غیررسمی .
با این وجود، ما از رسانه ها و شبکه های اجتماعی مجازی استقبال می کنیم تا انحصار رسانه رسمی شکسته شود و این رسانه مجبور شود کارکرد واقعی خود را پیدا کند.
متاسفانه استقبال شدید از این شبکه ها، محصول انحصار رسانه رسمی است و اگر این رسانه از انحصار بیرون آید و اصل بی طرفی را در انتخاب افراد، اخبار و جهت گیری های خود رعایت کند میزان اثرگذاری این شبکه ها مانند جوامع دیگر شده و کاهش می یابد.


در انتخابات اخیر ریاست جمهوری آمریکا هم شاهد اثرگذاری قابل توجه رسانه های غیررسمی و شبکه های اجتماعی بودیم چرا که بخش زیادی از جامعه معتقد بودند سوگیری رسانه های رسمی به نفع قشر نخبه است که خواهان روی کار آمدن هیلاری کلینتون بودند.

* یکی از مفاد قانونی که در چند سال اخیر محل بحث بوده، قانون دسترسی آزاد به اطلاعات است. اهمیت این قانون از دید شما چیست؟

منابع خبر

اخبار مرتبط