دهمین سالگرد شهادت حاج داوود کریمی؛ فردا در بهشت زهرا
چکیده :دهمین سالگرد شهادت حاج داوود کریمی، از مردان بی ادعای دفاع مقدس، فردا پنج شنبه سیزدهم شهریور ماه از ساعت پنج بعدازظهر در قطعه ۲۹ بهشت زهرا برگزار خواهد شد....
کلمه – گروه اجتماعی: دهمین سالگرد شهادت حاج داوود کریمی فردا، پنج شنبه سیزدهم شهریور ماه، در قطعه ۲۹ بهشت زهرا(س) برگزار خواهد شد.
به گزارش کلمه، در این مراسم که از ساعت پنج بعدازظهر آغاز می شود همچون سالیان پیش رزمندگان هشت سال دفاع مقدس با خاطره گویی از دوران رزم یاد آن شهید را گرامی می دارند.
حاج داوود کریمی متولد ۲۷ بهمن ماه سال ۱۳۲۶ در محله سلسبیل (رودکی) تهران است. او در ۸ سالگی پدرش را بر اثر حادثهای از دست داد. در نوجوانی حاج داوود از طریق شهید عراقی با امام خمینی آشنا شد. در سالهای نخستین دهه ۵۰ با گروهی از دوستانش، گروه «فجر اسلام» را به راه انداخت و پس از سالها مبارزه و مجاهدت در شهریور ۸۳ در اثر ضایعات شیمیایی به شهادت رسید.
حاج داوود تراشکاری و فعالیت سیاسیاش در تهران را تا سال ۵۵ ادامه میدهد تا در این مقطع، باز هم به رسم آن زمان گروههای چریکی که اعضای خود را به لبنان و فلسطین و الجزایر میفرستادند، به لبنان میرود. «میثم کریمی» پسر ارشد حاج داوود میگوید که او در آنجا با شهید «مصطفی چمران»، شهید «محمد منتظری»، «سید محمد غرضی» و «یحیی رحیم صفوی» هم رزم بوده است.
به گزارش کلمه، حاج داوود در آنجا مربی نیروهای چریکی لبنان میشود تا تجربه فعالیتهای نظامیاش بیشتر و جدیتر شود.
"اما فرا رسیدن امواج انقلاب، حاج داوود را همچون بسیاری دیگر از چریکها، دانشجویان و مهاجران به کشور بازگرداند"دوران فعالیت چریکی حاج داوود تا اواخر سال ۵۶ در لبنان ادامه یافت. اما فرا رسیدن امواج انقلاب، حاج داوود را همچون بسیاری دیگر از چریکها، دانشجویان و مهاجران به کشور بازگرداند. چنین بود که بچه نازی آباد بار دیگر به نزد هم محلهایش بازگشت تا به همراه جوانان جنوب شهر، چهار هیات مذهبی را برای مبارزه با شاه تاسیس کنند و در پیروزی انقلاب نقش آفرین شوند.
حاج داوود از اعضای اصلی تشکیل دهنده آن و عضو هیات مرکزی سپاه تهران بود. در سال ۵۹ و در اوج درگیریهای کردستان راهی این استان شد تا سپاه منطقه کردستان را به راه بیندازد. جنگ که شروع شد، به منطقه جنوب و سپس غرب رفت.
او در همین مدت که تا سال ۶۱ ادامه یافت، برپایه اموختههای خویش در لبنان مسئول اموزش نظامی سپاه شد. سپس مدتی کوتاهتر از یک سال فرمانده سپاه تهران بود.
حاج داوود در این دوره در دو عملیات مهم فاو و مرصاد (پس از پذیرش قطعنامه) حضور یافت. او در آنجا مسئولیت گردانهای رزمی- مهندسی جهاد را داشت. در فاو بود که مصدوم شیمیایی شد و از مرصاد، ترکشی در قلبش به یادگار ماند.
شهید کریمی در جریان محاصره سوسنگرد و آبادان حضور فعال داشت و پس از آن، مسئول سپاه منطقه ۱۰ کشوری شد و سپس در نهاد جهاد سازندگی به فعالیت خویش ادامه داد. در اوایل سال ۱۳۶۵ طرح “دولت در جنگ” را برای ادامه بهتر نبرد به دولت میرحسین موسوی ارائه کرد.
در فاصله سالهای ۶۵ تا، ۶۷ حاج داوود در شرق کشور به سر میبرد.
"در سال ۵۹ و در اوج درگیریهای کردستان راهی این استان شد تا سپاه منطقه کردستان را به راه بیندازد"او در این دوره با سمت فرماندهی قرارگاه مرکزی محمد رسول الله و قرارگاههای تاکتیکی تابعه شرق کشور در قالب طرح «والعادیات» مسئول مبارزه با قاچاقچیان مواد مخدر بود. پس از جنگ حاج داوود در حالی که میتوانست به عنوان سرداری نظامی از خود چهره سازی کند، به کارگاه تراشکاریاش بازگشت که به گفته حجاریان، این بار «محقرتر» از قبل بود و در جاده باقر آباد قرار داشت. از سال ۶۸ تا زمان مرگ، حاج داوود تنها یک کارگر ساده قالب ساز بود. حجاریان میگوید: «نه درجه خواست، نه دنبال بنیاد جانبازان رفت و نه مزایای خاص سپاهیان و نظامیان را طلب کرد. در آن کارگاه کوچک به دستاورد خودش قناعت میکرد»
اما این کارگر ساده در همین سالهای انزوا، با مشکلاتی هم مواجه شد.
حجاریان آن ماجرا را چنین خلاصه میکند: «حاج داوود مورد جفا واقع شد و ملامتهایی کشید اما دم نزد و هیچ توقعی نداشت.» آنچه حجاریان می گوید به دورهای از زندان باز میگردد که از ۳۰ دی ۷۲ آغاز شد و تا اردیبهشت ماه سال بعد ادامه یافت. با این حال، نه او و نه خانوادهاش علاقهای به، به یاد آوردن آن روزها ندارند. حاج داوود با بزرگواری خاص خود که حجاریان آن را با واژههای «استغنا از خلق و صبر در مصائب» توصیف میکند، از این ماجرا هم گذشت. از حاج داود کریمی که در ۶ شهریور ماه ۴۹ ازدواج کرد یک دختر به نام «مریم» و سه پسر با نامهای «میثم»، «محمد صادق» و «محمود» به یادگار مانده است.
چندی پیش، میثم کریمی پسر حاج داوود در باره پدرش نوشته بود: سالگرد آزاد مردی که ساده زیست و ساده رفت و تمام آرزویش عاقبت بخیری بود. قبل از جنگ قالب ساز بود و بعد از جنگ هم قالب ساز.
با آرمانهایش زیست و با آرمانهایش رفت و چه خوش سعادت بود که رفت و این روزها را از دریچه این دنیای فانی ندید.
رفت و باقی راه را برای ما گذاشت و صادقانه باید اعتراف کرد: شرمنده ایم! شرمنده ایم که آرمانهای بزرگ شما را زیر پا می بینیم و دم بر نمی آوریم؛
شرمنده ایم ….
میثم کریمی در خاطرهای از پدرش نیز چنین می گوید: گفتم: بابا! می شه فقط یک تلفن کنی به آقای….برای معافی سربازی بهم گفتن کافیه حاج داود یک تک زنگ بزنه ما بقیاش کارهای اداری خودم پیگری می کنم…
گفت: من رفتم جبهه! درست؟
گفتم: درست!
گفت: شما می خواهی بری سربازی! درست؟
گفتم: درست!
گفت: به سلامت!
هاشمی رفسنجانی رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام نیز درباره شهادت این شهید نوشت: « شهادت این فرمانده دلیر که تاول بمب شیمیایی را چون مدال مظلومیت ملت ایران بر سینه داشت، سندی دیگر برای اثبات حقانیت انقلاب اسلامی و رسوایی سردمدارانی است که خود مسؤول اشاعهی سلاحهای کشتار جمعیاند ولی با بهانهی جلوگیری از سلاحهای کشتار جمعی لشکرکشی میکنند و فشارهای دیپلماسی میآورند.»
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران