عاشورا، سرمشق دائمی امت اسلامی است‏

عاشورا، سرمشق دائمى امت اسلامى است‏
خدمت
تابناک - ۱۴ آذر ۱۳۹۰

عاشورا یک حادثه تاریخی صرف نبود، عاشورا یک فرهنگ، یک جریان مستمر و یک سرمشق دایمی برای امت اسلام بود. حضرت ابی‏عبدالله(ع) با این حرکت - که در زمان خود، دارای توجیه عقلانی و منطقی کاملا روشنی بود - یک سرمشق را برای امت اسلامی نوشت و گذاشت.

به گزارش خبرگزاری فارس،همزمان با فرا رسیدن عاشورای حسینی و به مناسبت ایام سوگواری حضرت ابا عبدالله الحسین(ع)، فرازهایی از بیانات حضرت آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اسلامی را درباره حماسه بی بدیل عاشورا و بزرگ حماسه‌آفرین آن، حضرت امام حسین(ع) به شرح ذیل مرور می کنیم:‏

  «کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلاء»
 این که گفتند: «کلّ یوم عاشورا و کلّ ارض کربلاء» به معنای این است که زمان می‏گذرد، اما حوادث جاری در زندگی بشر، حقایق آفرینش دست نخورده است. در هر دوره‏ای انسانها نقشی دارند که اگر آن نقش را به‏درستی، در لحظه مناسب، در زمان خود ایفاء کنند، همه چیز به سامان خواهد رسید، ملتها رشد خواهند کرد، انسانیت گسترده خواهد شد.(۲۶/۱/۱۳۸۸)

امام حسین(ع) به عاشورا جان می دهد
 روز عاشورا - دهم محرم - فی نفسه با روزهای دیگر فرقی ندارد؛ این حسین‏بن‏علی(ع) است که به این روز جان می‏دهد، معنا می‏دهد، او را تا عرش بالا می‏برد؛ این مجاهدتهای یاران حسین‏بن‏علی(ع) است که به این روز، این خطورت و اهمیت را می‏بخشد.(۱۹/۱۰/۱۳۸۸)

عاشورا؛ سرمشق دائمی امت اسلامی‏
عاشورا یک حادثه تاریخی صرف نبود، عاشورا یک فرهنگ، یک جریان مستمر و یک سرمشق دایمی برای امت اسلام بود. حضرت ابی‏عبدالله(ع) با این حرکت - که در زمان خود، دارای توجیه عقلانی و منطقی کاملا روشنی بود - یک سرمشق را برای امت اسلامی نوشت و گذاشت. این سرمشق فقط شهیدشدن هم نیست، یک چیز مرکب و پیچیده و بسیار عمیق است.(۵/۱۱/۱۳۸۴)

عاشورا یک بخش از جهاد امام حسین است
 امام حسین(ع) را فقط به جنگِ روز عاشورا نباید شناخت؛ آن یک بخش از جهاد امام حسین(ع) است.

"عاشورا یک حادثه تاریخی صرف نبود، عاشورا یک فرهنگ، یک جریان مستمر و یک سرمشق دایمی برای امت اسلام بود"تبیین او، امر به معروف او، نهی از منکر او، توضیح مسائل گوناگون در همان منی و عرفات، خطاب به علما، خطاب به نخبگان - حضرت بیانات عجیبی دارد که تو کتابها ثبت و ضبط است - بعد هم در راه به سمت کربلا، هم در خود عرصه کربلا و میدان کربلا، این‏ها را باید شناخت.(۱۸/۵/۱۳۸۸)

  حقایق عاشورا را بازیچه قرار ندهید
 گویندگان، وعاظ، مداحان، سرایندگان، همه باید توجه داشته باشند که این یک حقیقت عزیز است، با آن نبایست بازی کرد، حقایق ماجرای عاشورا را نباید بازیچه قرار داد. هر کسی یک چیزی به آن اضافه بکند، خرافه‏ای را به آن وصل بکند، کارهای غیر معقول را به نام عزاداری انجام بدهد، این‏ها نباید باشد، این‏ها طرفداری از امام حسین(ع) نیست. یک وقتی ما راجع به مسأله تظاهرات قمه، مطلبی را گفتیم، یک عده‏ای گوشه کنار، صدایشان بلند شد که آقا! این عزاداری امام حسین(ع) است، با عزاداری امام حسین(ع) مخالفت نشود! این، مخالفت با عزاداری نیست، مخالفت با ضایع‏کردن عزاداری است. عزاداری امام حسین(ع) را نباید ضایع کرد. منبر حسینی، مجلس حسینی، محل بیان حقایق دینی یعنی حقایق حسینی است.(۱۹/۱۰/۱۳۸۶)

مقابله با تحریف
عزیزان من! مؤمنین به حسین‏بن‏علی(ع)! امروز حسین‏بن‏علی(ع) می‏تواند دنیا را نجات بدهد، به شرط آن‏که چهره او را با تحریف مغشوش نکنند.

نگذارید مفاهیم، کارهای تحریف‏آمیز و غلط، چشمها و دلها را از چهره مبارک و منوّر سیدالشهدا(ع) منصرف کند. با تحریف بایستی مقابله کنید.(۱/۳/۱۳۷۴)

درسهای عاشورا
 اگر این حادثه را در نظر بگیرید، حضرت ابی‏عبداللَّه(ع) از آن روزی که از مدینه خارج شد و به طرف مکه آمد، تا آن روزی که در کربلا، شربت گوارای شهادت را نوشید، شاید بشود گفت که انسان می‏تواند در این حرکت چندماهه، بیش از صد درس مهم بشمارد - نخواستم بگویم هزارها درس، می‏شود گفت هزارها درس هست - بله، ممکن است هر اشاره آن بزرگوار، یک درس باشد، اما این که می‏گویم بیش از صد درس، یعنی اگر ما بخواهیم این کارها را مورد مداقه قرار بدهیم، از آن می‏شود صد عنوان و سرفصل به دست آورد که هر کدام برای یک امت، برای یک تاریخ و یک کشور، برای تربیت خود و اداره جامعه و قرب به خدا، درس است. به خاطر این است که حسین‏بن‏علی(ع) در دنیا مثل خورشیدی در میان مقدسین عالم، این‏گونه می‏درخشد.(۱۹/۳/۱۳۷۴)

انقلاب اسلامی ایران یکی از درس‌های عاشورا
بحث درسهای عاشورا است که یک بحث زنده و جاودانه و همیشگی است، مخصوص زمان معینی نیست. درس عاشورا، درس فداکاری و دینداری و شجاعت و مواسات و درس قیام للَّه و درس محبت و عشق است. یکی از درسهای عاشورا، همین انقلاب عظیم و کبیری است که شما ملت ایران، پشت سر حسین زمان و فرزند ابی‏عبداللَّه‏الحسین(ع) انجام دادید.

"حضرت ابی‏عبدالله(ع) با این حرکت - که در زمان خود، دارای توجیه عقلانی و منطقی کاملا روشنی بود - یک سرمشق را برای امت اسلامی نوشت و گذاشت"خود این، یکی از درسهای عاشورا بود.(۱۸/۲/۱۳۷۷)

درس اصلی حادثه عاشورا
 این صد درس به کنار، یک درس اصلی در این عمل هست، همه آن‏ها حاشیه است و این، متن است، این درس است (که حضرت) چرا قیام کرد؟ به امام حسین(ع) می‏گفتند که شما در مدینه و مکه، محترم هستید و در یمن، آن همه شیعه هست، یک گوشه بروید که با یزید هم کاری نداشته باشید، یزید هم با شما کاری نداشته باشد! این همه مُرید، این همه شیعیان، زندگی بکنید، عبادت و تبلیغ کنید! چرا قیام کردید؟ قضیه چیست؟ این، آن سوال اصلی است. این، آن درس اصلی است. نمی‏گوییم کسی این مطلب را نگفته است، چرا، انصافا در این زمینه، خیلی هم کار و تلاش کردند، حرف هم زیاد زدند. حالا این مطلبی را هم که ما امروز عرض می‏کنیم، به نظر خودمان یک برداشت و دید تازه‏ای در این قضیه است.(۱۹/۳/۱۳۷۴)
 امام حسین(ع)، هدف دیگری داشت، منتها رسیدن به آن هدف دیگر، حرکتی را می‏طلبید که این حرکت، یکی از دو نتیجه را داشت؛ حکومت یا شهادت. البته حضرت(ع) برای هر دو هم آمادگی داشت، هم مقدمات حکومت را آماده کرد و می‏کرد، هم مقدمات شهادت را آماده کرد و می‏کرد، هم برای این، توطین نفس می‏کرد، هم برای آن.

هر کدام هم می‏شد، درست بود، ایرادی نداشت، اما هیچ‏کدام، هدف نبود؛ دو نتیجه بود.
 هدف عبارت شد از بازگرداندن جامعه اسلامی به خط صحیح. چه زمانی؟ آن وقتی که راه، عوضی شده است و جهالت و ظلم و استبداد و خیانتِ کسانی، مسلمین را منحرف کرده و زمینه و شرایط هم آماده است. پس می‏توانیم این‏جور جمع‏بندی کنیم و بگوییم که امام حسین(ع) قیام کرد تا آن واجب بزرگی را که عبارت از تجدید بنای نظام و جامعه اسلامی یا قیام در مقابل انحرافات بزرگ در جامعه اسلامی است، انجام بدهد. این از طریق قیام و از طریق امر به معروف و نهی از منکر است، بلکه خودش یک مصداق بزرگ امر به معروف و نهی از منکر است. ما به چه دلیل این مطلب را عرض می‏کنیم؟ ما این را از کلمات خود امام حسین(ع) به دست می‏آوریم....

"هر کسی یک چیزی به آن اضافه بکند، خرافه‏ای را به آن وصل بکند، کارهای غیر معقول را به نام عزاداری انجام بدهد، این‏ها نباید باشد، این‏ها طرفداری از امام حسین(ع) نیست"عنوان این‏کار، همین اصلاح است، می‏خواهم اصلاح کنم. این اصلاح، از طریق خروج است - خروج، یعنی قیام - حضرت در این وصیت‏نامه، این را ذکر کردند - تقریبا تصریح به این معنا است - یعنی اولا می‏خواهیم قیام کنیم و این قیامِ ما هم، برای اصلاح است، نه برای این است که حتماً باید به حکومت برسیم، نه برای این است که حتماً باید برویم شهید بشویم، نه، می‏خواهیم اصلاح کنیم. بعد می‏فرماید: «ارید ان آمر بالمعروف و انهی عن المنکر و اسیر بسیرة جدی»؛ این اصلاح، مصداق امر به معروف و نهی از منکر است. من می‏خواهم بدعت را از بین ببرم و سنت را احیا کنم، زیرا سنت را میرانده‏اند و بدعت را زنده کرده‏اند! اگر دنبال من آمدید، راه راست با من است، یعنی می‏خواهم همان تکلیف بزرگ را انجام بدهم که احیای اسلام و احیای سنت پیغمبر(ص) و نظام اسلامی است. امام و پیشوا و رئیس جامعه اسلامی نمی‏تواند کسی باشد که اهل فسق و فجور و خیانت و فساد و دوری از خدا و این‏ها است، باید کسی باشد که به کتاب خدا عمل کند، یعنی در جامعه عمل کند، نه این‏که خودش در اتاق خلوت، فقط نماز بخواند، بلکه عمل به کتاب را در جامعه زنده کند، اخذ به قسط و عدل کند و حق را قانون جامعه قرار بدهد.

اگر کسی ببیند حاکمی در جامعه بر سر کار است که ظلم می‏کند، حرام خدا را حلال می‏شمارد، حلال خدا را حرام می‏شمارد، حکم الهی را کنار می‏زند - عمل نمی‏کند - و دیگران را به عمل وادار نمی‏کند، یعنی در میان مردم، با گناه، با دشمنی و با ظلم عمل می‏کند و با زبان و عمل، علیه او اقدام نکند، خدای متعال در قیامت، این ساکتِ بی‏تفاوتِ بی‏عمل را هم به همان سرنوشتی دچار می‏کند که آن ظالم را دچار کرده است، یعنی با او در یک صف و در یک جناح قرار می‏گیرد. من از همه مسلمانها شایسته‏ترم به این‏که این قیام و این اقدام را (انجام دهم)، چون من پسر پیغمبرم. اگر پیغمبر(ص)، این تغییر، یعنی همین اقدام را بر تک‏تک مسلمانها واجب کرده است، بدیهی است حسین‏بن‏علی(ع)، پسر پیغمبر(ص)، وارث علم و حکمت پیغمبر(ص)، از دیگران واجب‏تر و مناسب‏تر است که اقدام کند، من به خاطر این است که اقدام کردم.(۱۹/۳/۱۳۷۴)

عبرتهای عاشورا
 عاشورا غیر از درسها، عبرتهایی هم دارد. بحث عبرتهای عاشورا مخصوص زمانی است که اسلام حاکمیت داشته باشد. حداقل این است که بگوییم عمده این بحث، مخصوص به این زمان است، یعنی زمان ما و کشور ما که عبرت بگیریم.(۱۸/۲/۱۳۷۷)
 درسهای عاشورا از (عبرتهای عاشورا) جدا است، درس شجاعت، درس ایثار و امثال آن، (درسهای عاشورا است).

"نگذارید مفاهیم، کارهای تحریف‏آمیز و غلط، چشمها و دلها را از چهره مبارک و منوّر سیدالشهدا(ع) منصرف کند"مهم‏تر از درسهای عاشورا، عبرتهای عاشورا است؛ کار به جایی برسد که جلوی چشم مردم، حرم پیغمبر(ص) را در کوچه و بازار بیاورند و به این‏ها تهمت خارجی بزنند! معنای خارجی این نیست که این‏ها از کشور خارج آمدند، خارجی به معنای امروز به کار نمی‏رود، خارجی یعنی جزو خوارج، یعنی خروج‏کننده. در اسلام یک فرهنگی است که اگر کسی علیه امام عادل، خروج و قیام بکند، لعنت خدا و رسول(ص) و مؤمنین، علیه چنین کسی است؛ خارجی یعنی این. در اسلام کسی که قیام کند علیه یک امام عادل، خون او هدر است. این‏ها آمدند پسر پیغمبر(ص)، پسر فاطمه زهرا(س)، پسر امیرالمومنین(ع) را به عنوان خروج‏کننده بر امام عادل - که آن امام عادل، یزیدبن‏معاویه است - معرفی کردند و کارشان گرفت! آن‏ها که دستگاه حکومت ظالمند، دلشان هر چه می‏خواهد می‏گویند. چرا مردم باور کنند! چرا مردم ساکت بمانند!(۲۰/۳/۱۳۷۵)

از عبرتها، عبرت بگیرید
 آن چیزی که من را دچار دغدغه می‏کند، این جای قضیه است، ملتفتید! من می‏گویم چه شد که کار به این جا رسید؟! چرا امت اسلامی که آن‏قدر نسبت به جزئیات احکام اسلامی و آیات قرآنی دقت داشت، در یک چنین قضیه واضحی، این‏قدر دچار غفلت و سستی و سهل‏انگاری بشود که یک چنین فاجعه‏ای به وجود بیاید! این مسأله، انسان را نگران می‏کند.

مگر ما از جامعه زمان پیغمبر(ص) و امیرالمومنین(ع) قرصتر و محکمتریم؟ چه کار کنیم که آن طوری نشود؟ کسانی که اهل اندیشه هستند، اهل مطالعه هستند، دنبال این رشته بروند. کسانی که اهل کار و عملند، دنبال این بروند که چگونه می‏شود جلوی این را گرفت؟ اگر امروز من و شما جلوی این قضیه را نگیریم - ممکن است پنجاه سال دیگر، ممکن است پنج‏سال دیگر، ممکن است ده‏سال دیگر - یک وقت دیدید جامعه اسلامی ما هم، کارش به آن جا رسید! تعجب نکنید. مگر چشمان تیزی تا اعماق را ببیند، نگهبان امینی راه را نشان بدهد، مردم صاحب فکری کار را هدایت کنند و اراده‏های محکمی پشتوانه این حرکت باشد، آن وقت خاکریز محکمی خواهد بود، دژ محکمی خواهد بود، کسی نخواهد توانست نفوذ بکند و الا اگر رها کردیم، باز همان وضعیت پیش می‏آید! آن وقت همه این خونها هدر خواهد رفت.
 در آن عهد، کار به جایی رسید که پسر و نوه کسانی که در جنگ بدر، به دست امیرالمومنین(ع) و حمزه و بقیه سرداران اسلام، به درک رفته بودند، پسر همان افراد، نوه همان افراد، جای پیغمبر(ص) نشست و سر جگر گوشه پیغمبر(ص) را جلوی خود گذاشت و با چوب خیزران به لب و دندان او زد و گفت: «لیت اشیاخی ببدر شهدوا جزع الخزرج من وقع الاسل»، یعنی کشته‏های ما در جنگ بدر بلند شوند، ببینند که ما با کشنده‏هاشان چه کار کردیم. این‏جا است که قرآن می‏گوید عبرت بگیرید، این‏جا است که می‏گوید: «قل سیروا فی الارض»؛ در سرزمینِ تاریخ سیر کنید، ببینید چه اتفاقی افتاده است، خودتان را بر حذر بدارید.(۲۰/۳/۱۳۷۵)

آیا هر جامعه اسلامی، همان عاقبت را دارد؟ اگر عبرت بگیرند، نه. اگر عبرت نگیرند، بله.

"درس عاشورا، درس فداکاری و دینداری و شجاعت و مواسات و درس قیام للَّه و درس محبت و عشق است"عبرتهای عاشورا این‏جا است. اگر دقت نکنید، اگر مواظب نباشیم، اگر خودمان را آن‏چنان که باید و شاید، در این راه نگه نداریم، ممکن است آن سرنوشت پیش بیاید. عبرت عاشورا این‏جا است.(۱۸/۲/۱۳۷۷)

منابع خبر

اخبار مرتبط