بازخوانی دیدگاه رهبر انقلاب اسلامی پیرامون نقش آرای مردم در مشروعیت نظام سیاسی اسلام
بازخوانی دیدگاه رهبر انقلاب اسلامی پیرامون نقش آرای مردم در مشروعیت نظام سیاسی اسلام
نظام سیاسی در اسلام علاوه بر رأی و خواست مردم، بر پایهی اساسیِ دیگری هم که تقوا و عدالت نامیده میشود، استوار است. اگر کسی که برای حکومت انتخاب میشود، از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همهی مردم هم که بر او اتّفاق کنند، از نظر اسلام این حکومت، حکومت نامشروعی است.
به گزارش گروه سیاسی خبرگزاری فارس به نقل از پایگاه اطلاع رسانی دفتر حفظ و نشر آثار آیتالله خامنه ای، در پی مباحثی که بهتازگی دربارهی دیدگاه رهبر انقلاب اسلامی در موضوع نقش آراء مردم در مشروعیت نظام سیاسی مطرح شده است، این نوشتار، بیانات و دیدگاههای معظمله را پیرامون مسئلهی ولایت و حکومت اسلامی و نقش مردم در آن بهطور خلاصه بررسی کرده است.
این متن برگرفته از خطبهها و بیانات ایشان است که در مناسبتهای مختلف ایراد شده؛ لذا با اندکی تصرف و تلخیص در متن بیانات و در قالب پرسش و پاسخ تنظیم شده است تا دستیابی مخاطب ارجمند به فهم دقیق و شفاف دیدگاههای ایشان بهتر صورت پذیرد.
۱. هدف از تشکیل حکومت در منطق اسلامی چیست؟
امیرالمؤمنین برای حکومت یک شأن واقعی قائل نیست؛ حکومت برای علی (علیهالسلام) یک هدف نیست؛ برای او، حکومت ارزشی ندارد، باز هم حاضر نیست برای بهدست آوردن یک مقام، یک جاه، از ارزشها بگذرد؛ امّا وقتی احساس میکند که وظیفه است، احساس میکند زمینه آماده است و او میتواند این نقش عظیم و اساسی را بر عهده بگیرد، آنوقت قبول میکند. ۱۳۶۶/۳/۲۲ [1] امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) بعد از قبول خلافت هم فرمود: «لو لا حضور الحاضر و قیام الحجة بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء ان لا یقارّوا علی کظّة ظالم و سغب مظلوم لألقیت حبلها علی غاربها»[2]؛ اگر وظیفهی من با توجّه، قبول، بیعت و خواست مردم بر من مسجّل و منجّز نمیشد که در مقابل ظلم بایستم و با تبعیض مبارزه و از مظلوم دفاع کنم، باز هم قبول نمیکردم. یعنی امیرالمؤمنین میگوید من قدرت را بهخاطر قدرت نمیخواهم.
"اگر قدرت برای مبارزه با ظالم در همهی ابعاد ظلم و ستم -داخلی، اجتماعی و اقتصادی که حادترینش است- میباشد، خوب است"... اگر قدرت برای مبارزه با ظالم در همهی ابعاد ظلم و ستم -داخلی، اجتماعی و اقتصادی که حادترینش است- میباشد، خوب است. ۱۳۸۲/۹/۲۶ [3]
۲. در مورد امیرالمؤمنین علیهالسلام آیا ولایت ناشی از نصب الهی است یا منوط به رأی مردم است یا در مقام تحقق آن، رأی و بیعت مردم نقشآفرینی دارد؟ به عبارتی دیگر آیا پذیرش و رأی مردم در مشروعیت و حقانیت حاکم اسلامی دخالت دارد؟ آیا نقش رأی مردم برای امیرالمؤمنین علی علیهالسلام صرفاً در تحقق زمامداری و حکومت و برای مقبولیت و کارآمدی وی است یا در اصل ولایت ایشان نیز مؤثر است؟
در اسلام به نظر مردم اعتبار داده شده است؛ رأی مردم در انتخاب حاکم و در کاری که حاکم انجام میدهد، مورد پذیرش قرار گرفته است. لذا شما میبینید که امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام) با اینکه خود را از لحاظ واقع منصوب پیغمبر و صاحب حق واقعی برای زمامداری میداند، آن وقتی که کار به رأی مردم و انتخاب مردم میکشد، روی نظر مردم و رأی مردم تکیه میکند؛ یعنی آن را معتبر میشمارد و بیعت در نظام اسلامی یک شرط برای حقانیت زمامداریِ زمامدار است.
اگر یک زمامداری بود که مردم با او بیعت نکردند، یعنی آن را قبول نکردند، آن زمامدار خانهنشین خواهد شد و مشروعیت ولایت و حکومت به بیعت مردم وابسته است یا بگوئیم فعلیت زمامداری و حکومت به بیعت مردم وابسته است. ۱۳۶۶/۳/۲۲ [4]
۳. آیا از منظر اسلام، بیعت و رأی مردم برای حقانیت زمامداری (حکومت) زمامدار کافی است؟
در اسلام هیچ ولایت و حاکمیتی بر انسانها مقبول نیست، مگر اینکه خدای متعال مشخّص کند. ما هرجا که در مسائل فراوان فقهی که به ولایت حاکم، ولایت قاضی یا به ولایت مؤمن -که انواع و اقسام ولایات وجود دارد- ارتباط پیدا میکند، شک کنیم که آیا دلیل شرعی بر تجویز این ولایت قائم هست یا نه، میگوییم نه؛ چرا؟ چون اصل، عدم ولایت است. این منطق اسلام است.
"آیا از منظر اسلام، بیعت و رأی مردم برای حقانیت زمامداری (حکومت) زمامدار کافی است؟ در اسلام هیچ ولایت و حاکمیتی بر انسانها مقبول نیست، مگر اینکه خدای متعال مشخّص کند"آن وقتی این ولایت مورد قبول است که شارع آن را تنفیذ کرده باشد و تنفیذ شارع به این است که آن کسی که ولایت را به او میدهیم -در هر مرتبهای از ولایت- باید اهلیّت و صلاحیّت یعنی عدالت و تقوا داشته باشد و مردم هم او را بخواهند. این منطق مردمسالاری دینی است که بسیار مستحکم و عمیق است. ۱۳۸۲/۹/۲۶ [5]
در اسلام مردم یک رکن مشروعیّتند، نه همهی پایهی مشروعیّت. نظام سیاسی در اسلام علاوه بر رأی و خواست مردم، بر پایهی اساسیِ دیگری هم که تقوا و عدالت نامیده میشود، استوار است. اگر کسی که برای حکومت انتخاب میشود، از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همهی مردم هم که بر او اتّفاق کنند، از نظر اسلام این حکومت، حکومت نامشروعی است.
۱۳۸۲/۹/۲۶ [6] بنابراین، پایهی مشروعیّت حکومت فقط رأی مردم نیست؛ پایهی اصلی تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأی و مقبولیت مردم کارایی ندارد؛ لذا رأی مردم هم لازم است. ۱۳۸۲/۹/۲۶ [7] مشروعیّت دادن به رأی مردم و بیعت مردم، این یک اصل اسلامی است. ۱۳۶۶/۳/۲۲ [8]
۴. آیا دخالت نظر و رأی مردم در مشروعیت حکومت، اختصاص به زمان غیبت دارد و یا در زمان حضور امام معصوم نیز مطرح است؟ در این دیدگاه نقش مردم در فعلیت و اعمال ولایت چگونه مطرح میگردد؟
امیرالمؤمنین در نهجالبلاغه منشأ حکومت را زور و اقتدار نمیداند و خود او هم در عمل این را ثابت میکند. از نظر علی (علیهالسلام) منشأ اصلی حکومت، یک سلسله ارزشهای معنوی است؛ ...
"نظام سیاسی در اسلام علاوه بر رأی و خواست مردم، بر پایهی اساسیِ دیگری هم که تقوا و عدالت نامیده میشود، استوار است"او حکومت و ولایت امر مردم را ناشی از یک ارزش معنوی میداند، اما فقط این ارزش معنوی هم کافی نیست برای اینکه انسان فعلاً و عملاً حاکم و والی باشد، بلکه مردم هم در اینجا سهمی دارند و آن بیعت است ... . بیعت منجزکنندهی حق خلافت است؛ آن ارزشها آن وقتی میتواند فعلاً و عملاً کسی را به مقام ولایت امر برساند که مردم هم او را بپذیرند و قبول کنند، که این مسئله در باب نقش مردم در حکومت باز مورد توجه قرار میگیرد. ۱۳۶۰/۲/۲۹ [9]
۵. منشأ اصلی مشروعیت نظام جمهوری اسلامی از دیدگاه اسلام چیست؟
مشروعیّت این نظام به تفکّر اسلامی و به استواری بر پایهی اسلام است؛ مشروعیّت مجلس و رهبری هم بر همین اساس است.
۱۳۸۲/۳/۷ [10] در نظام جمهوری اسلامی، اساس حرکت بر پایبندی به مبانی است. آن چیزی که بهعنوان مبدأ مشروعیّت این نظام محسوب میشود، یعنی ولایت الهی که به فقیه منتقل میشود، مشروط است به پایبندی بر احکام الهی. آن کسی که در رتبهی رهبری نشسته است، اگر نسبت به آرمانهای اسلامی، نسبت به قوانین اسلامی از لحاظ نظری یا عملی، بیقید شود، از مشروعیّت میافتد و دیگر اطاعت او بر کسی واجب نیست، بلکه جایز نیست. این، در خود قانون اساسی، یعنی در خود سند اصلی انقلاب، ثبت شده است. ۱۳۸۵/۳/۱۴ [11] مشروعیّت من و شما وابسته به مبارزه با فساد، تبعیض و نیز عدالتخواهی است.
"اگر کسی که برای حکومت انتخاب میشود، از تقوا و عدالت برخوردار نبود، همهی مردم هم که بر او اتّفاق کنند، از نظر اسلام این حکومت، حکومت نامشروعی است"این، پایهی مشروعیّت ما است. در نظام جمهوری اسلامی مبنای نظام و مشروعیّت نظام متّکی به حق و عدل است. ۱۳۸۹/۴/۷ [12] مشروعیّتِ ... همهی ارکان و اجزای نظام اسلامی به رعایت احکام الهی است. ۱۳۷۱/۳/۷ [13] مشروعیّت همهی ما بسته به انجام وظیفه و کارآیی در انجام وظیفه است.
بنده روی این اصرار و تکیه دارم که بر روی کارآییها و کارآمدی مسئولان طبق همان ضوابطی که قوانین ما متّخذ از شرع و قانون اساسی است، بایست تکیه شود. هرجا کارآمدی نباشد، مشروعیّت از بین خواهد رفت. اینکه ما در قانون اساسی برای رهبر، رئیسجمهور، نمایندهی مجلس و برای وزیر شرایطی قائل شدهایم و با این شرایط گفتهایم این وظیفه را میتواند انجام بدهد، این شرایط، ملاک مشروعیّتِ بر عهده گرفتن این وظایف و اختیارات و قدرتی است که قانون و ملّت به ما عطا میکند؛ یعنی این حکم ولایت، با همهی شعب و شاخههایی که از آن متشعب است، رفته روی این عناوین، نه روی اشخاص. تا وقتیکه این عناوین، محفوظ و موجودند، این مشروعیّت وجود دارد. وقتی این عناوین زایل شدند، چه از شخص رهبری و چه از بقیّهی مسئولان در بخشهای مختلف، آن مشروعیّت هم زایل خواهد شد.
"1382/۹/۲۶ [6] بنابراین، پایهی مشروعیّت حکومت فقط رأی مردم نیست؛ پایهی اصلی تقوا و عدالت است؛ منتها تقوا و عدالت هم بدون رأی و مقبولیت مردم کارایی ندارد؛ لذا رأی مردم هم لازم است"۱۳۸۳/۶/۳۱ [14]
۶. آیا خواست و رأی مردم در مشروعیت نظام اسلامی میتواند نادیده گرفته شود؟
هیچکس در نظام اسلامی نباید مردم، رأی مردم و خواست مردم را انکار کند. حالا بعضی، رأی مردم را پایهی مشروعیّت میدانند؛ لااقل پایهی اعمال مشروعیّت است. بدون آراءِ مردم، بدون حضور مردم و بدون تحقّق خواست مردم، خیمهی نظام اسلامی، سرِپا نمیشود و نمیماند. ۱۳۷۸/۳/۱۴ [15]
۷.
تفکر دینی برای دستیابی به اهداف حکومت اسلامی و مشروعیت اِعمال ولایت (حاکمیت) تکیه بر چه امری دارد؟
در تفکّر دینی، اساس حاکمیّت دین و نفوذ دین و قدرت دین، تکیهی به مردم است. تا مردم نخواهند، تا ایمان نداشته باشند، تا اعتقاد نداشته باشند، دین حاکم نمیشود. ... در قانون اساسی،... همهی مراکز قدرت هم، مستقیم یا غیر مستقیم با آراءِ مردم ارتباط دارند و مردم تعیینکننده و تصمیمگیرنده هستند و اگر مردم حکومتی را نخواهند، این حکومت در واقع پایهی مشروعیت خودش را از دست داده است.
"او حکومت و ولایت امر مردم را ناشی از یک ارزش معنوی میداند، اما فقط این ارزش معنوی هم کافی نیست برای اینکه انسان فعلاً و عملاً حاکم و والی باشد، بلکه مردم هم در اینجا سهمی دارند و آن بیعت است .."۱۳۷۷/۱۲/۴ [16]
۱. خطبههای نماز جمعه تهران، ۱۳۶۶/۳/۲۲
۲. نهجالبلاغه (صبحی صالح)، خطبه ۳، ص: ۵۰.
۳. بیانات در دیدار استادان و دانشجویان قزوین، ۱۳۸۲/۹/۲۶
۴. خطبههای نماز جمعه تهران، ۱۳۶۶/۳/۲۲
۵.
بیانات در دیدار استادان و دانشجویان قزوین، ۱۳۸۲/۹/۲۶
۶. همان
۷. همان
۸. خطبههای نماز جمعه تهران، ۱۳۶۶/۳/۲۲
۹. بیانات در اولین کنگره بینالمللی نهجالبلاغه، ۱۳۶۰/۲/۲۹
۱۰.
"منشأ اصلی مشروعیت نظام جمهوری اسلامی از دیدگاه اسلام چیست؟ مشروعیّت این نظام به تفکّر اسلامی و به استواری بر پایهی اسلام است؛ مشروعیّت مجلس و رهبری هم بر همین اساس است"بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی، ۱۳۸۲/۳/۷
۱۱. بیانات در مراسم هفدهمین سالگرد ارتحال حضرت امام خمینی (رحمهالله)، ۱۳۸۵/۳/۱۴
۱۲. بیانات در دیدار رئیس و مسئولان قوهی قضائیه، ۱۳۸۹/۴/۷
۱۳. پیام به مناسبت افتتاح چهارمین دورهی مجلس شورای اسلامی، ۱۳۷۱/۳/۷
۱۴. بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۱۳۸۳/۶/۳۱
۱۵.
خطبههای نماز جمعه تهران در دهمین سالگرد حضرت امام خمینی (رحمهالله)، ۱۳۷۸/۳/۱۴
۱۶. بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با مدیران مسئول و سردبیران نشریات دانشجویی، ۱۳۷۷/۱۲/۴
انتهای پیام/
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران