مشارکت استراتژیک تاشکند-دهلی‌نو وزنه تعادل قدرت در آسیای مرکزی

خبرگزاری فارس - ۱۳ مهر ۱۳۹۷

مشارکت استراتژیک تاشکند-دهلی‌نو وزنه تعادل قدرت در آسیای مرکزی

در متن تشدید رقابت قدرت ها در منطقه، «دهلی نو» نسبت به «تاشکند» به عنوان شریک استراتژیک نگاه می کند که قادر به تغییر موازنه قدرت در آسیای مرکزی خواهد بود.

«ایگور پانکروتینکو» کارشناس سیاسی روس در یادداشتی که در اختیار خبرنگار خبرگزاری فارس در دوشنبه قرار داد، به بررسی نتایج سفر «شوکت میرضیایف» رئیس جمهور ازبکستان به هند و تاثیر آن بر وضعیت رقابت‌های منطقه ای پرداخته است.

در این یادداشت آمده است: از آنجا که اصطلاح «مشارکت استراتژیک» به هر دلیلی به طور مکرر استفاده می شود، تا حدود زیادی از اعتبار افتاده است. به محض اینکه کشورها در مورد پیاده سازی یک پروژه سیاسی یا اقتصادی به توافق برسند، نمایندگان رسمی آنها بلافاصله از «ماهیت استراتژیک روابط دو جانبه» سخن به میان آورده و به این موضوع که تا کجا زمینه تحقق آن فراهم می باشد، توجه خاصی نشان نمی دهند.

البته این اشاره ربطی به مناسبات میان هند و ازبکستان ندارد، چرا که استراتژیک بودن روابط بین دو کشور بسیار واضح است. گذشته از آن پروژه های مشترک این دو کشور نه تنها کاملا واقعی و قابل اجرا می باشند بلکه قادر به تغییر جدی توازن قدرت در آسیای مرکزی و از جمله در افغانستان نیز خواهد بود.

نشست بازرگانان و کارآفرینان هند و ازبکستان که در تاریخ ۲۸ سپتامبر در «دهلی نو» برگزار شد، نشان داد که دو طرف بیشتر روی چه زمینه های اقتصادی تمرکز خواهند کرد. مسلما تاشکند و دهلی نو نسبت به بازارهای یکدیگر علاقه مندی دارند. ازبکستان قصد دارد عرضه محصولات کشاورزی، کود، فلزات غیر آهنی و نادر، فرآورده های نساجی و پتروشیمی خود به هند را گسترش دهد.

طرف هند، مشارکت تجاری با تاشکند را به عنوان فرصتی برای افزایش صادرات کالاهای پزشکی، محصولات دارویی، فلزات آهنی، تجهیزات فن آوری های مختلف و قطعات یدکی خودرو می داند.

مقامات عالی دو کشور افزایش سه برابری حجم معاملات تجاری (از ۳۲۳.۶ میلیون دلار در سال ۲۰۱۷ تا یک میلیارد دلار تا سال ۲۰۲۰) را در دستور کار قرار داده اند.

"امروز به دلایل مختلف، تاشکند مناسب ترین شریک بالقوه دهلی نو برای گسترش حضور سیاسی آن در منطقه به شمار می‌رود.البته در این رابطه موضوع اصلی افغانستان است"هرچند این موضوع برای تاشکند و دهلی نو دارای جذابیت زیادی است ولی اهداف واقعی دو طرف عمیق تر از آن می باشد.

بحث فقط محدود به دو هزار تن اورانیوم نیست که هند طبق قرارداد امضا شده در سال ۲۰۱۴ دریافت می‌کند. میرضیایف و تیم وی که امروز به دنبال تحقق برنامه های گسترده‌ای در جهت انتقال اقتصاد ازبکستان به سطح ماهیتا جدید و درخور نیازهای قرن ۲۱ می باشند، نسبت به حضور یک بازیگر قدرتمند که نه تنها قادر به ارائه کالا بلکه فن‌آوری های مورد نیاز تولیدات مشترک باشد، علاقه مندی دارد.

البته حضور ۱۴۵ شرکت با مشارکت سرمایه هند در ازبکستان رقم قابل توجهی است ولی دهلی نو و تاشکند آن را کافی نمی دانند. اگر ایده ساخت پارک های صنعتی هند در ازبکستان که در حال حاضر مورد بحث و بررسی قرار گرفته است عملیاتی شود (کاری که چین در مورد کشورهای همکار خود دارد پیاده می کند)، پس شماره شرکت های مشترک با فن آوری بالای ازبکستان و هند (که در حال حاضر فقط ۲۱ شرکت با سرمایه ۱۰۰ درصدی هند فعالیت دارد) به مراتب افزایش خواهد یافت.

البته ماهیت استراتژیک داشتن همکاری های اقتصادی دو کشور با موارد فوق محدود نمی‌شود.

در حال حاضر به نوعی پیرامون تاشکند «مربعی» از بازیگران خارجی (چین، هند، کره جنوبی و ترکیه) شکل گرفته است که به دنبال گسترش هرچه بیشتر حضور خود در بازار و اقتصاد ازبکستان می باشند. مسلما رقابت بین آنها، برای رهبری ازبکستان فرصت بسیار خوبی را جهت به دست آوردن مزایای حداکثر اقتصادی (و از جمله از طریق تنظیم رقابت میان آنها با هدف توسعه آن عده از بخش های اقتصادی که برای تاشکند در اولویت قرار دارد) فراهم می کند.

البته روشن است که هند نیز تلاش می کند تا توسعه مشارکت استراتژیک در حوزه های اقتصادی را با نیازهای سیاست خارجی خود مرتبط کند. امروز به دلایل مختلف، تاشکند مناسب ترین شریک بالقوه دهلی نو برای گسترش حضور سیاسی آن در منطقه به شمار می‌رود.

البته در این رابطه موضوع اصلی افغانستان است.

ازبکستان با ورود فعال به فرآیند حل و فصل معضل افغانستان و ارائه رویکردهای جدید، موفق به پیشرفت قابل توجهی در این زمینه شد. به طور طبیعی هند ضمن همکاری با تاشکند همچنین به دنبال بهبود وضعیت خود به عنوان یکی از حامیان این فرآیند می باشد.

به ویژه این نکته که اجرای پروژه «تاپی» بدون مشارکت فعال ازبکستان با مشکل مواجه خواهد شد، برای دهلی نو اهمیت اساسی برخوردار می باشد. البته علاقه هند به ازبکستان در رابطه به منافع سیاسی و امنیتی فقط محدود به بحث افغانستان نبوده بلکه این کشور پروژه چینی «یک کمربند - یک جاده» را چالش اصلی خارجی برای خود می‌داند.

مشکل رهبری هند در آن است که هیچ ابزاری برای تاثیرگذاری مستقیم برای شرکای چین در آسیای مرکزی جهت جلوگیری از تحقق این پروژه چینی در اختیار ندارد. تنها امکانی که برای دهلی نو باقی می ماند این است که از راه پیشنهاد پروژه های جایگزین تحقق «یک کمربند - یک جاده» را با مشکل مواجه کند.

نمونه بارز چنین رویکردی را می توان در مثال پیوستن دهلی نو در ۳ فوریه سال ۲۰۱۸ به پروژه دهلیز حمل و نقل بین المللی «ایران، عمان، ترکمنستان و ازبکستان» مشاهده کرد.

هنوز معلوم نیست که واشنگتن نسبت به درخواست های مکرر دهلی نو برای عدم ایجاد ممانعت جهت مشارکت ایران در این پروژه چه واکنشی نشان خواهد داد. همچنین بین هند و آمریکا در خصوص تحت تاثیر تحریم های ضد ایرانی قرار ندادن پروژه های مشترک دهلی نو و تهران گفت و گوهای جدی ادامه دارد.

"ازبکستان با ورود فعال به فرآیند حل و فصل معضل افغانستان و ارائه رویکردهای جدید، موفق به پیشرفت قابل توجهی در این زمینه شد"پکن نسبت به این پروژه ها به عنوان ابزار بازدارندگی چین نگاه می کند. 

برای دومین سال است که هند تلاش متقاعد کردن «کاخ سفید» روی این موضوع را دارد که در برخی موارد ایران برای مقابله با نفوذ چین می تواند مفید باشد. کابینه دونالد ترامپ اعتقاد زیادی نسبت به این موضوع ندارد ولی همزمان در حال بررسی این بحث است که چگونه می توان از دهلی نو به عنوان شریک استراتژیک خود حمایت به عمل آورد.

حتی اگر هم دهلی نو در رابطه به پروژه دهلیز حمل و نقل بین المللی «ایران، عمان، ترکمنستان، ازبکستان و هند» به موفقیت دست پیدا نکند، باز هم در آینده نزدیک پروژه جایگزین در برابر «یک کمربند - یک جاده» چین را برای تاشکند معرفی خواهد کرد.

با این حال مشارکت استراتژیک هند و ازبکستان تاثیر قابل توجهی بر وضعیت در آسیای مرکزی خواهد داشت .به عبارت دیگر صف بندی به اصطلاح سنتی و معمولی قدرت های خارجی در این منطقه به تدریج دارد به صفحه ای از تاریخ تبدیل شده و به جای آن سیستم جدید بازدارندگی و وزنه متقابل مستقر می‌شود. در شکل گیری این فرآیند تاشکند بدون اغراق یکی از نقش های کلیدی را بازی می‌کند.

انتهای پیام/ح

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

خبرگزاری فارس - ۱۳ مهر ۱۳۹۷