هواپیماربایی هواپیمایی لوفتهانزا با طرح ترور کسینجر

هواپیماربایی هواپیمایی لوفتهانزا با طرح ترور کسینجر
دیپلماسی ایرانی
دیپلماسی ایرانی - ۳ دی ۱۳۹۵

دیپلماسی ایرانی: قرن بیستم به گفته بسیاری از مورخان، قرن تحول های شگرف بوده است. قرنی که در آن جنگ های بی نظیر تاریخ نظیر جنگ های جهانی اول و دوم رخ دادند و تاریخ بشریت به دست افراد و سیاستمدارانی که هر کدام طرحی برای رسیدن به مصالح و منافع خود داشتند، تغییرات شگرف یافت که مسیر طبیعی بسیاری از امت ها و کشورها را تغییر داد. در این میان تقسیم جهان به جهان غرب و جهان سوم تعابیری نامتجانس به وجود آورد که از درون این تناقضات افراد تحول خواهی ظهور کردند که در حقیقت می خواستند در برابر خواسته ها و طرح های منفعت طلبانه جهان غرب بایستند. افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرت های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد. کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند.

"افرادی که آرمان خواهانی بودند که گمان می کردند آرمانشان آن قدر قدرت دارد تا بتواند در برابر قدرت های بزرگ جهان بایستد و رویای مدینه فاضله آنها را تحقق بخشد"افرادی که جهان غرب آنها را تروریست های بین المللی نه آرمان خواه می داند. در این جا بخش سی و سوم این کتاب را می خوانید:

فصل ششم؛

طرح ترور کسینجر

همه چیز در پالما دی مایورکا آرام بود. چهار گردشگری که به گذرنامه های ایرانی به شهر آمده بودند هیچ شبهه ای ایجاد نکردند. دو مرد و دو زن فقط برای گردشگری در یک هتل اقامت داشتند. هیچ کس نمی داند که این چهار نفر دو هفته قبل به بغداد فرا خوانده شده بودند و خود را در برابر دکتر ودیع حداد دیده بودند بعد از آن که در اردوگاه «بخش خارجی» در یمن جنوبی آموزش دیده بودند.

گردشگران منتظر سلاح مانده بودند، آنها هم رسیده بودند و دیگر چیزی جز اجرا باقی نمانده بود.

در ۱۴/۱۰/۱۹۷۷ از فرودگاه مدینه هواپیمایی از نوع «بوئینگ 737»، وابسته به شرکت «لوفتهانزا»ی آلمان غربی با ۶۸ مسافر که در میان آنها ۴ مهماندار و خلبان و کمک خلبان بودند، به پرواز در آمد. مسافران آلمانی و اسپانیایی بودند و به همراهشان یک امریکایی نیز بود. ناگهان یک زن که با خود دو بمب دست ساز به همراه داشت اعلام کرد که هواپیما را ربوده است. نام زن، سهیلا اندراوس، گردشگر بود که تنها فرد نجات یافته از تیم هواپیماربایان بعد از هواپیماربایی در آسمان خاورمیانه و خلیج ]فارس[ بود که سفرش در ماگادیشو به پایان رسید.

هواپیما در قبرس و بحرین و دبی سوخت رسانی شد، فرودگاه های متعددی پذیرفتن آنها را رد کردند، بنابراین هواپیما به سمت عدن پرواز کرد و ناگهان آن جا را ترک کرد و به ماگادیشو که قبل از این اعلام کرده بود هواپیمای ربوده شده را نمی پذیرد، پرواز کرد. هواپیماربایان خلبان را کشته بودند برای این که موفق شده بود در جریان پرواز بین فرودگاه ها اطلاعاتی از هواپیماربایان را فاش کند.

"کتاب "اسرار جعبه سیاه" گفت وگو با چهار نفر از همین آرمان خواهانی است که تلاش کردند به خیال خود قدرت های بزرگ را وادار به تسلیم در برابر اراده آهنین خود کنند"بعد از پنج روز و زیر سایه تاریکی، کوماندوهای آلمان غربی به هواپیمای پارک شده در ماگادیشو حمله کردند و زهیر عکاشه (فرمانده تیم) و نبیل حرب و نادیه دعیبس را کشتند، سهیلا اندراوس گردشگر به دلیل شلیک گلوله هایی که به ریه اش و پاهایش و جاهای دیگری از بدنش اصابت کرده بود، زخمی شد.

هواپیماربایان گفته بودند که وابسته به «سازمان مبارزه با امپریالیسم جهانی» هستند و خواستار آزادی زندانیان در زندان های آلمان غربی و فلسطینیان دستگیر شده در ترکیه هستند. رفقای ودیع حدید تاکید می کنند که عملیات برای پول نبود و دستیابی به خون بها در میان مطالباتشان نبود.

پنج سال قبل «بخش خارجی» قرار دیگری را با «لوفتهانزا» گذاشته بود که با قبول "بون" با خواسته هواپیماربایان در آن موقع پنج میلیون دلار پرداخت کرد در مقابل هواپیمایی که به عدن رفته بود، آزاد شد. اما قرار دوم خونین شد.

برای اولین بار است که بعضی سرنخ های حقیقی این عملیات فاش می شود. هیچ ارتباطی با ماگادیشو نداشت. مدتی قبل رئیس جمهوری یمن جنوبی، سالم ربیع در جریان دیدارش با ودیع حداد با پذیرفتن هواپیمایی که «بخش خارجی» می خواست آن را برباید، موافقت کرد و این را هم پذیرفت که اگر مقام های آلمان غربی با مطالبات هواپیماربایان مخالفت کردند، هواپیما منفجر شود.

اما زد و خوردهایی که در عدن در لحظه نزدیک شدن هواپیما و فرود در آن جا به وجود آمد، محاسبات تغییر کرد. هواپیماربایان به ماگادیشو رفتند در حالی که جسد خلبان هم همراهشان بود، مساله ای که سبب شد بون در خودداری از پذیرفتن شرایط پافشاری بیشتری کند. برای اولین بار است که رئیس جمهوری سومالی، محد سیاد بری خان، «دوست» سابق حداد، که خود اعتراف می کند که مسئول «بخش خارجی» فردای ربوده شدن هواپیما به سرعت خود را به ماگادیشو رساند تا موقعیت را بشناسد. سیاد بری به میهمان گفت: «آنها فرزندان من هستند اما آنها را در یک سازش فروختم».

و توضیح می دهد که حداد طرح ترور وزیر امور خارجه سابق امریکا، هنری کسینجر را در دمشق یا قاهره در جریان سفرش به آن جاها برای پایان دادن به درگیری ها را طراحی کرده بود، اما سرعت انتقال وزیر امریکایی باعث شد که طرح اجرا نشود.

همچنین روشن می شود که عراق رئیس «بخش خارجی» را حمایت مالی کرده بود، البته پولی که داده بود خیلی کم بود، و لیبی نیز کمک های محدودی داده بود.

عملیات ماگادیشو آخرین ضربه بود. حداد با آن شرایط و وضعیت از پایتخت آن کشور آفریقایی رفت.

چند هفته بعد بیماری حداد را فرا می گیرد و سفرهای درمانی اش آغاز می شوند که در آخر با مرگش در برلین شرقی در ۲۸ مارس ۱۹۷۸ پایان می یابد.

ادامه دارد...

منابع خبر

اخبار مرتبط