بال هلی‌کوپتر می‌چرخدکه می‌گویید بالگرد؟

جهان نیوز - ۱۴ تیر ۱۳۹۲



عبدالله کوثری معتقد است، فارسی آموختن و ایجاد حس حمیت میهنی از معادل‌



سازی برای واژه‌های بیگانه مهم‌تر است.

این مترجم پیشکسوت در گفت‌وگو با ایسنا، درباره دلایل برخورد همراه با تمسخر مردم در مواجهه با واژه‌های مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی گفت: درباره برخی از واژه‌ها چون «بالگرد» هم چنین برخوردی از سوی مردم دیده می‌شد،‌ زیرا نمی‌دانم چند نفر جز در مکاتبات رسمی به جای «هلی‌کوپتر» می‌گویند «بالگرد»، اصلا هم معلوم نیست آن‌چه که بالا می‌گردد‌، بال باشد؛ بلکه بیش‌تر شبیه فلکه است.

او در ادامه عنوان کرد: ماجرا برمی‌گردد به این‌که ما چقدر می‌توانیم نام اشیا را به فارسی بازگردانیم؟ برای رادیو تلویزیون هم که به همین نام نامیده شده‌اند، مگر چه اتفاقی افتاده است؟ بخش بزرگی از زبان ما امروز عربی است، غلط‌ترین کار،‌ کار کسانی بود که می‌خواستند از فارسی، عربی‌زدایی کنند، ما باید این اتفاق را بپذیریم و بدانیم که این اتفاق نه برای زبان ما که برای هر زبانی می‌افتد. ممکن است در فارسی ورود واژه‌های بیگانه بیش‌تر باشد، چون ما هیچ‌یک از این ابزارها را خودمان ابداع نکره‌ایم، اگر خودمان آن‌ها را می‌ساختیم، واژه‌اش را هم ابداع می‌کردیم.

کوثری ادامه داد: من چند وقت پیش روی واژه‌نامه‌ای اقتصادی کار می‌کردم، واقعیت این است که مشکل ما این نبود که فارسی واژه‌ها چه می‌شود‌، مسأله این است که اقتصاد مالی در آمریکا ۵۰ سال از ما جلوتر است و برخی از واژه‌ها در ذهن تحلیل نمی‌شدند و ما مجبور بودیم واژه به واژه ترجمه کنیم، چون ما از سفته و چک و این‌ها بالاتر نرفته‌ایم.

"عبدالله کوثری معتقد است، فارسی آموختن و ایجاد حس حمیت میهنی از معادل‌‎سازی برای واژه‌های بیگانه مهم‌تر است"

این مترجم پیشکسوت تأکید کرد: مقصودم این است که وقتی شما خود سازنده هستید، دست‌تان باز است. اما ما نه در علوم انسانی و نه صنعت سازنده نیستیم و تنها ترجمه می‌کنیم و تا زمانی که ما سازنده نباشیم، همواره چنین مشکلی را داریم. زمانی ما می‌توانیم واژه‌ای را به واژه‌ای در فارسی برگردانیم که یک واژه متناظر با آن داشته باشیم، مانند چیزی که در فلسفه قدیم داشتیم، اما اگر بگویید «برگک»، مردم نمی‌دانند منظور شما چیست.

او ادامه داد: با فارسی کردن واژه، مفهوم آن در ذهن ایرانی جا نمی‌افتد. مسخره کردن هم از این‌روست که یک چیز خارجی وارد ذهن مخاطب می‌شود.

من نمی‌دانم «پَروَن‌جا» (به جای زونکن) در دبیرستان و دانشگاه آیا معنا می‌دهد و یا این‌که چقدر جا می‌افتد؟

کوثری با انتقاد از روند فعالیت فرهنگستان عنوان کرد: دامنه گسترش واژه‌ها از سوی فرهنگستان خیلی کند است. چند نفر مگر ممکن است نشریه فرهنگستان را بخوانند؟ بسیاری از استادان ما در ترجمه معتقدند مشکل اساسی ما ورود واژه بیگانه نیست و مسأله نحو زبان است که نباید آسیب ببیند. «این خانه به وسیله پدرم ساخته شد» بسیار بدتر از این‌ است که به جای بالگرد بگوییم هلی‌کوپتر.

او در عین حال گفت: نمی‌توان گفت همه کارهای فرهنگستان بد بوده است. واژه‌هایی مانند فرودگاه‌، فروشگاه‌ و دادگستری در میان مردم جا افتاده است و درباره آینده واژه‌های کنونی که در فرهنگستان تصویب می‌شود، بستگی به آدم‌ها و نگاه آن‌ها دارد.

"ممکن است در فارسی ورود واژه‌های بیگانه بیش‌تر باشد، چون ما هیچ‌یک از این ابزارها را خودمان ابداع نکره‌ایم، اگر خودمان آن‌ها را می‌ساختیم، واژه‌اش را هم ابداع می‌کردیم"در این مورد نمی‌توان داوری کرد و باید آینده مشخص شود. اما بحث اصلی من این است که چه الزامی وجود دارد که نام‌های خارجی عوض شود؟ من این را نمی‌فهمم، خصوصا این‌که واژه فارسی نه خوش‌آواتر است و نه کوتاه‌تر و گاه حتا پیچیده‌تر هم هست. «پرون‌جا» در مقابل زونکن که دو بخش دارد، طولانی‌تر است.

عبدالله کوثری درباره این موضوع که چرا برخی استفاده از واژه‌های فرنگی را تشخص می‌پندارند، گفت: این نوع برخورد بد است و در دوره‌های پیشین هم دیده می‌شد. اکنون با ورود وسایل ارتباط جمعی و اینترنت و اس‌ام‌اس می‌بینیم که بسیاری استفاده از حروف انگلیسی را راحت‌تر از حروف فارسی می‌بینند و این نتیجه 30‌ سال بی‌توجهی به فرهنگ فارسی است و این موضوع به نظر من مهم‌تر است تا استفاده از یک واژه خارجی.



او اظهار کرد: جوانان ایرانی فارسی بلد نیستند و فکر می‌کنند این زبان را می‌شناسند. باید آمار گرفت و دید که چقدر از بچه‌هایی که روزی ۱۰ ساعت پای اینترنت هستند، فارسی می‌خوانند. یا باید در این بچه‌ها علاقه ایجاد شود و یا حمیت میهنی. کدام یک از این‌ها را در جوان‌های خود ایجاد کرده‌ایم؟ این احساس یا باید در دبستان و دبیرستان ایجاد شود و یا در خانواده. چند نفر قدر میهن را می‌دانند و در خانواده‌شان به آن‌ها گفته می‌شود به جای هری‌پاتر ‌«ده نفر قزلباش» را بخوانند؟ چند خانواده متوسط ایرانی از بچه‌های‌شان می‌خواهند که سعدی بخوانند؟ ما به خودمان و آن‌چه که داریم، بی‌توجه‌ایم و وسایل جدید هم همه چیز را ساده می‌کنند و ما فکر می‌کنیم این خیلی خوب است که همه چیز ساده می‌شود، اما روز به روز تنبل‌تر می‌شویم.

"این مترجم پیشکسوت تأکید کرد: مقصودم این است که وقتی شما خود سازنده هستید، دست‌تان باز است"

کوثری افزود: می‌گویند قائم‌مقام کیست؟ برای یافتن این سؤال می‌روند توی اینترنت و در ویکی‌پدیا یک صفحه می‌خوانند، بعد فکر می‌کنند قائم‌مقام را می‌شناسند. خدا را شکر در زمان ما اینترنت نبوده و باید برای شناختن قائم‌مقام یک کتاب می‌خواندیم. ما به سوی ساده‌سازی بدی می‌رویم. در ادبیات هم همین رخ داده است. می‌گویند زبان باید ساده شود و به زبان امروز نزدیک شود.

بعد زبان امروز می‌شود زبان یک فرد. شاملو‌ و اخوان هم به زبان امروز می‌نوشتند، بیضایی هم به زبان امروز می‌نویسد؛ اما آیا با زبان دیگران قابل مقایسه است؟ ادبیات ما شده است ادبیات رادیو و تلویزیون و چند نویسنده میان‌مایه. نویسندگان ما بعد از این همه سال هنوز جای «را»ی مفعولی را بلد نیستند.

منابع خبر

اخبار مرتبط