حج ابراهیمی نیاز همیشه جهان اسلام

تابناک - ۱۱ مهر ۱۳۹۳

سعدا‌لله زارعی در یادداشت روز کیهان نوشت:
اسلام ناب محمدی(ص) یعنی اسلامی که پیامبر بزرگوار اسلام برای آن مبعوث شده و دارای ابعاد مختلف زندگی فردی و اجتماعی، دنیوی و اخروی در حوزه‌های مختلف سیاسی، اجتماعی، امنیتی، اقتصادی، فرهنگی و... است.اگر اسلام را از یکی از این‌ها تهی کنیم و یا چیز دیگری را جای آن بگذاریم این دیگر آن اسلامی نیست که نبی‌مکرم اسلام برای آن مبعوث گردیده است اما اسلام آمریکایی، اسلامی است که به آمریکا کمک می‌کند تا بر ممالک اسلامی سیطره پیدا کند از آنجا که روح اسلام در همه ابعادی که ذکر شد، مانع مهمی بر سر راه سیطره آمریکا می‌باشد بنابراین لاجرم باید همه ابعاد و زوایای اسلام ناب محمدی(ص ) دگرگون شود و پذیرای ضد خود گردد. از این رو اسلام آمریکایی تنها به یک بعد اسلام ناب کار ندارد.
در عین حال بدون شک اسلام آمریکایی بنا به شرایط شکل‌های متفاوتی پیدا می‌کند و به عبارت دیگر به تناسب مخاطب راه جدیدی را در پیش می‌گیرد. بعضی گمان کرده‌اند، اسلام آمریکایی همان لیبرالیزم یا سکولاریزم و یاترکیبی از این دو و موارد مشابه به این‌هاست در حالی که بایدگفت؛ اسلام آمریکایی صبغه لیبرالیستی و سکولاریستی هم دارد اما در جوامعی که به لحاظ روحی - روانی با این مکاتب میانه‌ای ندارد، اسلام آمریکایی با جلوه دیگری ظاهر می‌شود و بساط خود را پهن می‌کند. از این رو رهبر معظم انقلاب اسلامی، روز گذشته در پیام برائت از مشرکین خویش یادآور شدند: «اسلام آمریکایی، پوشاندن لباس اسلام بر نوکری اجانب و دشمنی با امت اسلامی است» در اینجا آمریکا نمی‌گوید شما لیبرال شوید تا به خدمت من در آئید، بلکه می‌گوید با همین ظاهر اسلامی به آنچه می‌گویم عمل کن بنابراین می‌توان گفت، برای آمریکا لیبرالیزم و سکولاریزم اصالت ندارد بلکه خدمت به آمریکا اصالت دارد و از آنجا که در یک دوره طولانی غربی‌ها گمان می‌کرده‌اند که به خدمت در آوردن نیازمند همسو کردن فکر افراد با خود است و بدون آن امکان‌پذیر نیست بر توسعه تفکر لیبرالیستی‌ها تاکید کرده‌اند.

"این‌ها اگرچه با سیاست‌هایی مثل «اسکان» ضعیف شده‌اند ولی هنوز در سه عنصر اصلی قبیله یعنی «نسب»، «عصب» و «حسب» تمرکز داشته و از آنها تبعیت می‌نمایند"آمریکایی‌ها امروز متوجه شده‌اند که دایره نفوذ و اثرگذاری لیبرالیسم و سکولاریسم محدود است و تنها بخشی از جوامع را در برمی‌گیرد و از این رو آنان این قید را که لازمه نوکری را لیبرال بودن می‌دانستند، برداشته‌اند. کما اینکه در یک دوره زمانی  حزب بعث که در بسیاری از کشورهای منطقه شعبه داشت، بعثیسیزم را تنها دالان انتقال جوامع به آرمان‌های بعثی می‌دانست ولی از دهه ۱۳۷۰ متوجه شد که ایدئولوژی بعث کشش لازم را ندارد و باید فکری برای توسعه سیاسی نفوذ آن از راهی غیر ایدئولوژیک پیدا کرد. صدام حسین در این مقطع با دامن زدن به تفاخر قبیله‌ای تلاش کرد تا قبایل عرب عراق که هر کدام دارای رگ و ریشه‌های بنیادی در کشورهای پیرامون خود بودند را تحت نفوذ خود درآورد که البته بنا به دلایلی به نتیجه نرسید.
سرویس‌های اطلاعاتی غرب و بخصوص دو سرویس پویاتر یعنی،۶  Mi و CiA در همین دهه ۱۳۷۰ به غرب یادآور شدند که برای بدست گرفتن غرب آسیا نیاز به کار روی دو عنصر «قبیله» و «قومیت» وجود دارد. قبایل در منطقه عربی بخصوص در مناطقی که ساختارهای قبیله‌ای دگرگون نشده‌اند، هنوز هویت و کارکرد سابق خود را حفظ کرده‌اند.
قبایل در عراق، عربستان، اردن و یمن هنوز تا حد زیادی هویت و کارکرد خود را در جدا بودن از حکومت‌ها حفظ کرده‌اند. این‌ها اگرچه با سیاست‌هایی مثل «اسکان» ضعیف شده‌اند ولی هنوز در سه عنصر اصلی قبیله یعنی «نسب»، «عصب» و «حسب» تمرکز داشته و از آنها تبعیت می‌نمایند.

آمریکایی‌ها و انگلیسی‌ها با کار اطلاعاتی دقیق روی قبایل و با توجه به قلمرو آنها و فرامرزی بودن این قلمرو به این نتیجه رسیده‌اند که نفوذ در قبایل می‌تواند آنان را تحت شرایطی در مدار سیاست غرب قرار دهد. آنان معتقدند درگیری قبیله‌ای با قبیله دیگر می‌تواند مرزهای شناخته شده جغرافیایی را بشدت تحت‌تاثیر قرار داده و به شکل‌بندی تازه‌ای در جغرافیا بیانجامد نمونه‌های اخیر در عراق و سوریه از این موضوع حکایت می‌نمایند ما می‌توانیم با استفاده از فرهنگ و منطق قرآن بگوئیم این نوعی بازسازی هوشمند از «عصبیت جاهلی» است. قرآن کریم به مسلمانان یادآور می‌شود که نعمت اسلام را پاس داشته و بیاد آورید زمانی که بر حفره‌هایی از آتش اختلاف قرار داشتند و به واسطه اسلام برادری جای آن را گرفت.
سرویس‌های اطلاعاتی غرب با راهبرد سیطره بر جوامع اسلامی به مقوله «قومیت» توجه ویژه‌ای دارند. قومیت، مرز مستحکمی است که فردرا از علقه‌های مؤثر معنوی نظیر دین و انسانیت جدا می‌کند و جای آن را به «قوم‌گرایی افراطی» می‌دهد. غرب معتقد است برای آنکه برنامه واقعی جهان اسلام که از نیاز جدی آنها نشأت می‌گیرد یعنی شکل‌‌دهی به جوامعی مقتدر و پیشرفته را از دستور کار جهان اسلام خارج کنند، آنان را به ارزش‌های موهوم آدرس می‌دهند.

"قومیت، مرز مستحکمی است که فردرا از علقه‌های مؤثر معنوی نظیر دین و انسانیت جدا می‌کند و جای آن را به «قوم‌گرایی افراطی» می‌دهد"قومیت البته یکی از مختصات جوامع است و خداوند متعال هم آن را وسیله‌ای برای تمییز جمعی از جمع دیگر دانسته ولی این به آن معنا نیست که قومی تحت هر شرایطی بر سایر اقوام برتری و فضیلت دارد. قرآن کریم در بعضی از آیات خود به برتری قوم بنی‌اسرائیل در یک دوره‌ای و به واسطه تبعیت خاص آنان از پیامبران الهی گواهی می‌دهد ولی در آیات دیگر برتری و برتری طلبی آنان را رد کرده و آنان را در معرض انتقادهای تند قرار می‌دهد به واسطه آنکه دستورات پیامبران الهی را رها کرده و رسم و آئینی برخلاف آئین انبیاء را در پیش گرفته‌اند. سرویس‌های اطلاعاتی غرب بازسازی ناسیونالیزم و فعال‌سازی گسل‌های اقوام با یکدیگر را در دستور کار خود قرار داده‌اند.
غربی‌ها معتقدند فعال‌سازی «قبایل» و «قومیت‌ها» و بخصوص تفوق طلبی آنان می‌تواند صفوف مسلمانان را از هم جدا کرده و رودرروی هم قرار دهد. جالب این است که آمریکایی‌ها پس از پیشروی‌های داعش در استانهای غربی عراق در خردادماه گذشته در اظهارنظرهای رسمی آن را دارای ماهیتی قوم‌گرایانه دانسته و خواهان توجه دولت عراق به حقوق اقوام شدند کما اینکه همین الان در یمن در حال فعال‌سازی قومیت‌ها در برابر انقلاب مردمی این کشور هستیم. آمریکایی‌ها در این جا دو کار را با هم انجام می‌دهند، از یک سو هر حرکت اصیل که با منافع غرب و رژیم صهیونیستی همخوانی نداشته باشد را متهم به قومیت گرایی می‌نمایند و از سوی دیگر قومیت‌های دیگر را برای مقابله با آن جریان مخالف غرب وارد میدان می‌نمایند.

از این رو رهبر معظم انقلاب در پیام روز گذشته خود فرمودند:‌«دشمن مکار بر آن است که با افروختن آتش جنگ‌های خانگی میان مسلمانان، انگیزه‌های مقاومت و مجاهدت را در آنان به انحراف کشانده، رژیم صهیونیستی و کارگزاران استکبار را که دشمنان حقیقی‌اند، در حاشیه امن قرار دهد.»
اسلام ناب محمدی(ص) اهداف و برنامه‌های خود را بر مبنای توانمندسازی جهان اسلام و مسلمانان و مقابله با سیطره کفار قرار داده است. وحدت درونی جهان اسلام، رفع اختلافات میان برادران مسلمان، نفی هر نوع برتری طلبی غیرموجه گروهی از مسلمانان از گروهی دیگر از مسلمانان، نفی هرچیزی که مسلمانان را در مقابل هم قرار می‌دهد و بخصوص با سدکردن راه ورود دشمنان جهان اسلام به درون پیکره آن در راس برنامه‌های اسلام ناب است. حج که بزرگترین کنگره سیاسی عبادی اسلام بوده و در سطح ادیان الهی نیز از باشکوه‌ترین مراسم دینی محسوب می‌گردد، با «برائت از مشرکین» آمیختگی دارد و به تعبیر حضرت امام سراسر حج برائت است.
در واقع ما در حج بار دیگر مهم‌ترین پیام اسلام را که پیامبر بزرگوار(ص) در طول ۲۳ سال اجزاء آن را با دقت بیان کرد، بازخوانی می‌کنیم و همه مسلمانان از هر نژاد و رنگ و زبان و ملیت و نحله‌ فکری و قبیله در این بازخوانی مشارکت دارند، در این بازخوانی دو مفهوم‌ اساسی وجود دارد، حرکت بر محور توحید و دوری از مشرکان. اگر بخواهیم پیام حج که پیام اسلام ناب محمدی(ص) است را با زبان روز بازخوانی کنیم می‌بینیم که شکل‌دهی به امت اسلامی و مقابله با غرب و وابستگان آن که مانع این شکل‌دهی هستند، در آن متبلور است.
حوادث سال‌های اخیر و بخصوص آنچه در عراق، سوریه و غزه مشاهده کرده‌ایم، بیانگر آن است که همگرایی حول محور توحید و کنار گذاشتن اختلافات قومی و قبیله‌ای و به حاشیه راندن عواملی که به نام قوم و قبیله و مذهب و صدالبته با کارگردانی آمریکا و اسرائیل در حال پراکندن نفرت و جنایت در میان امت اسلامی هستند اولویت درجه یک را دارد.
در بعد منطقه‌ای و جهانی، امروز بخش عمده انرژی امنیتی و نظامی آمریکا صرف مداخله در امور این منطقه حساس می‌شود در واقع طی سه دهه گذشته همه ظرفیت‌ امنیتی نظامی غرب مصروف این منطقه شده است، خود همین به خوبی نشان می‌دهد که منشأ اصلی درگیری‌ها و تنش‌ها همین نیروها هستند وگرنه اگر فرض را بر این بگذاریم که اینها می‌خواهند با به دست گرفتن امنیت بر این منطقه مسلط شوند پس چرا هر چه اینها نیروی بیشتری وارد می‌کنند، مشکل منطقه ما بیشتر می‌شود؟ خود این مسئله به ما می‌گوید که تمامی درگیری‌هایی که به نام القاعده، داعش، جبهه النصره، احرار‌الشام، ارتش حر و امثال اینها در ممالک اسلامی به اجرا درمی‌آید، با تمرکز عملیاتی و امنیتی غرب در ممالک اسلامی ارتباط دارد.

"قومیت البته یکی از مختصات جوامع است و خداوند متعال هم آن را وسیله‌ای برای تمییز جمعی از جمع دیگر دانسته ولی این به آن معنا نیست که قومی تحت هر شرایطی بر سایر اقوام برتری و فضیلت دارد"این روزها اسناد زیادی منتشر شده‌اند که نشان می‌دهد داعش در پایتخت‌های همان کشورهایی که امروز ائتلاف ضدداعش را تشکیل داده‌اند دفتر رسمی دارد. دو روز پیش یک روزنامه سرشناس ترکیه‌ای فاش کرد و حتی آدرس داد که رهبر گروه داعش در گرماگرم زمانی که مجلس ترکیه مصوبه‌ای را مبنی بر اجازه ارتش ترکیه به ورود به خاک سوریه برای سرکوب داعش از تصویب اکثریت گذراند، ابوبکر البغدادی یک دفتر رسمی و با مشارکت و حضور رئیس سرویس اطلاعاتی ترکیه «میت» افتتاح کرده است!

منابع خبر

اخبار مرتبط