آن سرو خضرا را بگو، مستان سلامت می‌کنند

آن سرو خضرا را بگو، مستان سلامت می‌کنند
کلمه
کلمه - ۱۴ اسفند ۱۳۹۳

چکیده :روز ۱۱ اسفند سالروز تولد میرحسین موسوی، نخست وزیر ایران در دوران جنگ و رهبر در حصر جنبش سبز است. برای گفتن و نوشتن از میر حسین سخن بسیار است. دوستان و دوستداران میر حسین موسوی هر یک به زبانی بعضی به شعر و برخی دیگر به نثر و گروهی با زبان احساس این روز را به نخست وزیر سابق ایران تبریک گفته اند....

کلمه – گروه اجتماعی: «اسفند که از راه می رسد، بوی بهار می پیچد و زمستان بساط برمی چیند، تو از راه رسیدی و زمستان سرد را سبز کردی ….. بمان بهار من … چون سرو بمان …» این دلنوشته یکی از دوستداران میرحسین موسوی است به مناسبت سالروز تولد او.

روز ۱۱ اسفند سالروز تولد نخست وزیر ایران در دوران جنگ و رهبر در حصر جنبش سبز است؛ کسی که ترجیح می دهد خود را نه رهبر که همراه جنبش سبز بنامد. او در چهارمین ماه تولد جنبش سبز، به محض اینکه دید ممکن است حرکت سبز مردم ایران به کیش شخصیت آلوده شود، زبان به هشدار گشود و در بیانیه شماره ۱۳ خود، در واکنش به کسانی که به اشتباه می خواستند تولد او را در روز هفتم مهر گرامی بدارند، صادقانه و صمیمانه نوشت:

مردمی که می‌خواهند سرپای خود بایستند و حیاتی کریمانه را تجربه کنند جا دارد که از نخستین قدم‌هایی که به ناکامی‌‌شان می‌انجامد بابیشترین دقت‌ها پیشگیری کنند.

"چکیده :روز ۱۱ اسفند سالروز تولد میرحسین موسوی، نخست وزیر ایران در دوران جنگ و رهبر در حصر جنبش سبز است"تولد اینجانب نه هفتم مهر که روز آشنایی با شماست. حتی اگر روز هفتم مهر به دنیا آمده بودم نیز جا نداشت حرکت شما به کیش شخصیت آلوده شود. امیدوارم این کلمات مرا صمیمانه و از سر نگرانی و نه یک شکسته‌ نفسی بی‌حقیقت و تعارف‌ گونه تلقی کنید.

حالا اما دیگر بزرگداشت تولد او کیش شخصیت نیست، نوعی تجدید پیمان است با مردی که پای عهد خود با خدا و مردم ایستاد، ولو به بهای چهار سال حصر بدتر از حبس. در سالروز تولد ۷۳ سالگی میر محصور جنبش سبز، دلنوشته ها و پوسترهای زیادی از سوی کاربران شبکه های اجتماعی و همراهان جنبش سبز منتشر شد. کسانی هم در این روزها عکس خود و پس زمینه صفحات خود در فیس بوک را به عکس میرحسین موسوی تغییر داده اند.

دوستان و دوستداران او هر یک به زبانی، بعضی به شعر و برخی دیگر به نثر و گروهی با زبان احساس، این روز را به آخرین نخست وزیر ایران تبریک گفته اند.

گزیده ای از این نوشته ها و تصاویر را در زیر می بینید:

‌‌

تصویر آخرین باری که من مهندس موسوی نخست وزیر دوران دفاع مقدس را از نزدیک دیدم و با ایشان روبوسی کردم.

آن زمان نمیدانستم حداقل تا چهار سال دیگر این مرد بزرگ را نمیبینم.

مردی که واژه مَرد را روسفید کرد…

======

آن میر غوغا را بگو وآن شور و سودا را بگو

آن سرو خضرا را بگو مستان سلامت می‌کنند

======

مبارزخستگی ناپذیرتولدت مبارک

======

سید بزرگوار محصور من

سالروز هفتاد و سومین میلادتت بر تو و همسر و فرزندان عزیزت مبارک باد

======

خیلی سخته تولد عزیزی باشه و ازش دور باشی. نتونی توی چشمای مهربون و نجیبش نگاه کنی و بگی تولدت مبارک!

تولدت مبارک رییس جمهور من! تولدت مبارک بزرگمرد!

دلتنگم و شرمنده…

======

تولد من روز آشنایی با شماست ! زادروزت خجسته و فرخنده باد نخست وزیر انقلابی ‫#‏میرحسین

هزاران درود به میرمظلوم باشهامت ما که تسلیم صحنه خطرناک نشد هرجاکه هست حضرت حق خودت حافظ و نگهدارمیرمظلوم باشهامت ما باش

یاحسین میرحسین

======

گفت «تولد من روز آشنایی با شماست».

با خود گفتم «روز بازشناسیِ تو تولد من بود، ای مَرد نقاش!»

‫#‏میرحسین جان، تولدت مبارک.

======

مرد در حصری که امروز، اولین روز هفتاد و چهارسالگی اش است، دهم تیرماه ۸۸ در وصف آنکه پیروز انتخابات اعلام شده بود، گفت: از این پس ما دولتی خواهیم داشت که از نظر ارتباط با ملت در ناگوارترین شرایط به سر می‌برد….. دولتی با پشتوانه‌های ضعیف مردمی و اخلاقی که از او انتظاری جز بی‌تدبیری، قانون‌گریزی، عدم شفافیت، تخریب ساختارهای تصمیم‌گیری و تدوام سیاست‌های ویرانگر اقتصادی نداریم، و بیم آن می‌رود که بر اثر ضعف‌های بی‌شمار ذاتی و عارضی‌اش در ورطه امتیاز دادن به بیگانگان بیفتد. این چیزی نیست که ما از آن خرسند باشیم، بلکه از آن به شدت واهمه داریم.

بیانیه شماره ۹ ‫#‏میرحسین

======

دوشنبه های سبز گرامی باد…

======

هیچوقت تسلیم هیچ صحنه ارایی خطرناکی نشد

هیچوقت ذلت پذیر نبود

۱۱ اسفند باید به خودش ببالد که زادروز فرد انقلابی در این روز است…

تولد مبارک مردی که واژه مرد رو روسفید کردی

تولدت مبارک آبروی سیاست

تولدت مبارک ایستاده بر حقوق ملت

تولدت مبارک میردلها…

======

ﺗﻮﻟﺪﺕ ﻣﺒﺎﺭﮎ ﺁﻗﺎﯼ ﺭﺋﯿﺲﺟﻤﻬﻮﺭ !

ﺍﯼ ﮐﻮﻩ ﺗﻮ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﻦ ﺍﻣﺮﻭﺯ ﺷﻨﯿﺪﯼ / ﺩﺭﺩﯼ ﺳﺖ ﺩﺭﯾﻦ

ﺳﯿﻨﻪ ﮐﻪ ﻫﻤﺰﺍﺩ ﺟﻬﺎﻥ ﺍﺳﺖ

ﻓﺮﯾﺎﺩ، ﺯ ﺩﺍﺩ ﺁﻥ ﻫﻤﻪ ﮔﻔﺘﻨﺪ ﻭ ﻧﮑﺮﺩﻧﺪ / ﯾﺎﺭﺏ ﭼﻪ ﻗﺪﺭ

ﻓﺎﺻﻠﻪﯼ ﺩﺳﺖ ﻭ ﺯﺑﺎﻥ ﺍﺳﺖ

ﺧﻮﻥ ﻣﯽ ﭼﮑﺪ ﺍﺯ ﺩﯾﺪﻩ ﺩﺭ ﺍﯾﻦ ﮐﻨﺞ ﺻﺒﻮﺭﯼ / ﺍﯾﻦ ﺻﺒﺮ ﮐﻪ

ﻣﻦ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ﺍﻓﺸﺮﺩﻥ ﺟﺎﻥ ﺍﺳﺖ

======

ﺩﺭ ﺗﺎﺭﯾﺦ ۱۱ ﺍﺳﻔﻨﺪ ۱۳۲۰ ﺩﺭ ﺧﺎﻣﻨﻪ ﺩﺭ ﺍﺳﺘﺎﻥ ﺁﺫﺭﺑﺎﯾﺠﺎﻥ ﺷﺮﻗﯽ ﻣﺘﻮﻟﺪ ﺷﺪ . ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺯﻧﺪﮔﯽ : ﺍﻭ ﺩﺭ ﺍﻭﺍﺧﺮ ﺩﻫﻪٔ ﭼﻬﻞ ﻭ ﺍﻭﺍﯾﻞ ﺩﻫﻪٔ ﭘﻨﺠﺎﻩ

ﺧﻮﺭﺷﯿﺪﯼ، ﺑﺎ ﮔﺮﻭﻩﻫﺎﯼ ﻣﻠﯽ – ﻣﺬﻫﺒﯽ ﻣﺜﻞ ﻧﻬﻀﺖ ﺁﺯﺍﺩﯼ ﻭ ﻧﻬﻀﺖ ﺧﺪﺍﭘﺮﺳﺘﺎﻥ ﺳﻮﺳﯿﺎﻟﯿﺴﺖ ﻧﺰﺩﯾﮑﯽ ﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﮐﺴﺎﻧﯽ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺟﻠﺴﻪﻫﺎﯼ ﺳﺨﻨﺮﺍﻧﯽ ﻋﻠﯽ ﺷﺮﯾﻌﺘﯽ ﺩﺭ ﺣﺴﯿﻨﯿﻪ ﺍﺭﺷﺎﺩ ﺗﻬﺮﺍﻥ ﺣﺎﺿﺮ ﻣﯽﺷﺪ .

"در سالروز تولد ۷۳ سالگی میر محصور جنبش سبز، دلنوشته ها و پوسترهای زیادی از سوی کاربران شبکه های اجتماعی و همراهان جنبش سبز منتشر شد"ﻣﯿﺮﺣﺴﯿﻦ ﻣﻮﺳﻮﯼ، ﮐﻪ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﺑﺎ ﻧﺎﻡ ﻫﻨﺮﯼ ﺣﺴﯿﻦ ﺭﻫﺠﻮ ﻓﻌﺎﻟﯿﺖ ﻣﯽﮐﺮﺩ، ﺍﺯ ﺟﻤﻠﻪ ﺍﻓﺮﺍﺩﯼ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺗﺄﺳﯿﺲ ﺟﻨﺒﺶ ﻣﺴﻠﻤﺎﻧﺎﻥ ﻣﺒﺎﺭﺯ ﺑﺎﺣﺒﯿﺐ ﺍﻟﻠﻪ ﭘﯿﻤﺎﻥ ﻫﻤﮑﺎﺭﯼ ﮐﺮﺩ . ﻣﻮﺳﻮﯼ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۴۸ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﮐﻪ ﻓﺎﺭﻏ ﺎﻟﺘﺤﺼﯿﻠﯽﺍﺵ ﺭﺍ ﺟﺸﻦ ﻣﯽﮔﺮﻓﺖ، ﺩﺭ ﯾﮏ ﻧﻤﺎﯾﺸﮕﺎﻩ ﻧﻘﺎﺷﯽ ﮐﻪ ﺯﻫﺮﺍ ﺭﻫﻨﻮﺭﺩ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﺭﺷﺘﻪٔ ﻣﺠﺴﻤﻪ ﺳﺎﺯﯼ ﺗﺮﺗﯿﺐ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ، ﺑﺎ ﺍﻭ ﺁﺷﻨﺎ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺯﺩﻭﺍﺝ ﮐﺮﺩ . ﺩﺭ ﻫﻤﺎﻥ ﺳﺎﻝﻫﺎ ﺍﻭ ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥﺩﻫﯽ ﺍﻋﺘﺮﺍﺿﺎﺕ ﺧﯿﺎﺑﺎﻧﯽ ﺑﺮ ﻋﻠﯿﻪ ﺣﮑﻮﻣﺖ، ﺑﺎﺯﺩﺍﺷﺖ ﻭ ﺯﻧﺪﺍﻧﯽ ﺷﺪ .

ﻣﺒﺎﺭﺯﺍﺕ : ﻣﯿﺮﺣﺴﯿﻦ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۵۵ ﺗﺤﺖ ﺗﻌﻘﯿﺐ ﺳﺎﻭﺍﮎ ﻭ ﺳﺎﺯﻣﺎﻥ ﻫﺎﯼ ﺍﻣﻨﯿﺘﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﻫﻤﺴﺮﺵ ﺯﻫﺮﺍ ﺭﻫﻨﻮﺭﺩ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻪ ﺗﺮﮎ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺑﻪ ﻣﺪﺕ ۱۰ ﻣﺎﻩ ﺩﺭ ﺁﻣﺮﯾﮑﺎ ﺑﺎ ﻋﻀﻮﯾﺖ ﺩﺭ ﮐﻨﻔﺪﺭﺍﺳﯿﻮﻥ ﺩﺍﻧﺸﺠﻮﯾﺎﻥ ﺍﯾﺮﺍﻧﯽ ﺑﺮ ﺿﺪﺣﮑﻮﻣﺖ ﭘﻬﻠﻮﯼ ﺩﺳﺖ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺭﺯﻩ ﺯﺩ ﻭ ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۵۶ ﺑﺎ ﺑﺎﺯﮔﺸﺖ ﺑﻪ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻣﺒﺎﺭﺯﺍﺕ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﺩﺍﺩ .

ﺩﺑﯿﺮ ﺳﯿﺎﺳﯽ : ﺑﺎ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪﻥ ﺑﻪ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﭘﺮﺭﻧﮓ ﺷﺪﻥ ﻧﻘﺶ ﺭﻫﺒﺮﯼ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻠﻪ ﺧﻤﯿﻨﯽ ﺩﺭ ﻣﺒﺎﺭﺯﺍﺕ ﺿﺪ ﺣﮑﻮﻣﺖ ﭘﻬﻠﻮﯼ، ﻣﯿﺮﺣﺴﯿﻦ ﻣﻮﺳﻮﯼ ﻧﯿﺰ ﺑﯿﺸﺘﺮ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺟﺮﯾﺎﻥ ﮔﺮﺍﯾﺶ ﭘﯿﺪﺍ ﮐﺮﺩ ﻭ ﺑﻪ ﻭﯾﮋﻩ ﺑﻪ ﻣﺤﻤﺪ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺑﻬﺸﺘﯽ، ﺍﺯ ﺭﻭﺣﺎﻧﯿﺎﻥ ﺑﺎﻧﻔﻮﺫ ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺑﻪ ﺭﻭﺡ ﺍﻟﻠﻪ ﺧﻤﯿﻨﯽ، ﻧﺰﺩﯾﮏ ﺷﺪ . ﺑﺎ ﺗﺄﺳﯿﺲ ﺣﺰﺏ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺗﻮﺳﻂ ﻣﺤﻤﺪ ﺣﺴﯿﻨﯽ ﺑﻬﺸﺘﯽ ﺩﺭ ﻧﺨﺴﺘﯿﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎﯼ ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﭘﯿﺮﻭﺯﯼ ﺍﻧﻘﻼﺏ ۱۳۵۷، ﻣﻮﺳﻮﯼ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺍﯾﻦ ﺣﺰﺏ ﭘﯿﻮﺳﺖ ﻭ ﺩﺑﯿﺮ ﺳﯿﺎﺳﯽ ﺍﯾﻦ ﺣﺰﺏ ﺷﺪ ﻭ ﻫﻢ ﭼﻨﻴﻦ ﺑﻪ ﻋﻀﻮﻳﺖ ﺷﻮﺭﺍﯼ ﺍﻧﻘﻼﺏ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺩﺭﺁﻣﺪ .

ﻧﺨﺴﺖﻭﺯﯾﺮ : ﺩﺭ ﺳﺎﻝ ۱۳۶۰ ﻭ ﺩﺭ ﮐﺎﺑﯿﻨﻪ ﻫﺎﯼ ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ ﺭﺟﺎﯾﯽ، ﻣﺤﻤﺪﺟﻮﺍﺩ ﺑﺎﻫﻨﺮ ﻭ ﻣﺤﻤﺪﺭﺿﺎ ﻣﻬﺪﻭﯼ ﮐﻨﯽ،ﻣﻮﺳﻮﯼ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻭﺯﯾﺮ ﺍﻣﻮﺭ ﺧﺎﺭﺟﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺪ . ﺑﻌﺪﺍﺯ ﮐﺸﺘﻪ ﺷﺪﻥ ﻣﺤﻤﺪﻋﻠﯽ ﺭﺟﺎﯾﯽ ﻭ ﻣﺤﻤﺪﺟﻮﺍﺩ ﺑﺎﻫﻨﺮ، ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﻭ ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﻭﻗﺖ ﺩﺭ ﺍﻧﻔﺠﺎﺭ ۸ ﺷﻬﺮﯾﻮﺭ ۱۳۶۰،ﺍﻗﺎﯼ ﻋﻠﯽ ﺧﺎﻣﻨﻪﺍﯼ، ﺭﺋﯿﺲ ﺟﻤﻬﻮﺭ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺷﺪ ﻭ ﺍﺑﺘﺪﺍ ﻋﻠﯽﺍﮐﺒﺮ ﻭﻻﯾﺘﯽ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺨﺴﺖﻭﺯﯾﺮ ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩ، ﺍﻣﺎ ﻣﺠﻠﺲ ﺑﻪ ﻭﻻﯾﺘﯽ ﺭﺃﯼ ﺍﻋﺘﻤﺎﺩ ﻧﺪﺍﺩ ﻭ ﺍﻗﺎﯼ ﺧﺎﻣﻨﻪﺍﯼ ﻋﻠﯽﺭﻏﻢ ﺍﺧﺘﻼﻓﺎﺗﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﺩﺍﺧﻞ ﺣﺰﺏ ﺟﻤﻬﻮﺭﯼ ﺍﺳﻼﻣﯽ ﺑﺎ ﻣﯿﺮﺣﺴﯿﻦ ﻣﻮﺳﻮﯼ ﺩﺍﺷﺖ، ﺍﻭ ﺭﺍ ﺑﻪ ﻋﻨﻮﺍﻥ ﻧﺨﺴﺖﻭﺯﯾﺮ ﺑﻪ ﻣﺠﻠﺲ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﺮﺩ .

ﻣﻮﺳﻮﯼ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺗﺎ ﺳﺎﻝ ۱۳۶۸ ﺑﺮﺍﯼ ۸ ﺳﺎﻝ، ﻧﺨﺴﺖﻭﺯﯾﺮ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﺑﻮﺩ . ﺍﺯ ﺁﻧﺠﺎ ﮐﻪ ﺗﻘﺮﯾﺒﺎ ﺗﻤﺎﻡ ﺩﻭﺭﺍﻥ ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮﯼ ﻣﯿﺮﺣﺴﯿﻦ ﻣﻮﺳﻮﯼ ﻫﻤﺰﻣﺎﻥ ﺑﺎ ﺟﻨﮓ ﺍﯾﺮﺍﻥ ﻭ ﻋﺮﺍﻕ ﺑﻮﺩ، ﻋﻤﻮﻣﺎ ﺍﺯ ﺍﻭ ﺑﺎ ﻋﻨﻮﺍﻥ «ﻧﺨﺴﺖ ﻭﺯﯾﺮ ﺟﻨﮓ» ﯾﺎﺩ ﻣﯽﺷﻮﺩ.

======

میلاد نجیبترین وشریفترین سیاستمدارمعاصر

“میرحسین موسوی”برهمه سبزاندیشان عزیزمبارکباد..

======

یه روزای خاصی، دل آدم واسه عزیزاش تنگ‌تر میشه… مث روزای تولد؛ بخصوص وقتی پدربزرگ باشی و ۱۱ اسفندم تولدت باشه و دوست داشته باشی نوه‌ها دورت جمع باشن…

======

وهل من امة فی الارض الا نحن،تقتال القصیده!؟!؟

آیا در دنیا ملتی پیدا میشود بجز ما،که اینگونه قصیده ها را به قتل برساند!؟!؟

تولدت مبارک

======

اعترافات یک خرده‌-بورژوایِ سرخورده ریاکار و سایه‌اش در آستانه تولد یک دوست: گفتیم به مناسبت تولد شما سوار بر موج «میر دل‌ها» نویسی شویم و هم آینه بگیریم برابر سایه‌های تکثیر شده‌مان. راستش ما اگر اخته بودیم و بی‌نوا و ترسو، اگر همه‌چیز را مصرف کردیم و از لابلای خطوط بیانیه‌های شما، یک «زندگی است که دائمی است» پیدا کردیم و با آن تقلیلمان به نشانه‌های فیسبوک را توجیه کردیم و آواره «اگو»های متورم از این کارگاه و این رونمایی و آن نمایشگاه سر درآوردیم از ضعفی تاریخی و طبیعی رنج می‌کشیدیم. اگر سبزمان کبود شد و خیابانمان، تایم‌لاین فیسبوک، ما اصحاب «ان الانسان لفی خسر» بودیم، سرگشتگانی اسیر تاریخی همیشه در خسران و شکست. ما، من و سایه‌ام، آدم‌های پشیزی بودیم، گاهی مزور، گاهی دردمند و گاهی فراموش‌کار و تن‌داده به طاعون اما چندان متفاوت از عصرمان نبودیم.

"کسانی هم در این روزها عکس خود و پس زمینه صفحات خود در فیس بوک را به عکس میرحسین موسوی تغییر داده اند"حالا از لابلای وهمِ کافه‌ها، جنون خیابان‌ها و رقص پرفریب خانه‌ها، من و سایه‌ام، تصمیم گرفتیم تولدتان را تبریک بگوییم. می‌گویم من و سایه‌ام، چون هر «ما»ی دیگری جز آن «ما»ی یگانه که در کنار هم «سیاست» را جشن گرفتیم و خطوط خیابان را دوباره از نو خط‌کشی کردیم یا وهم است یا دروغ. شما هفتاد و سه ساله می‌شوید و عمر تاریخِ خونین شکست و در به دری از هزار بالا می‌زند. امید که شما بیشتر از وحشت‌ها و ترس‌های ما زنده بمانید. سخن کوتاه.

مبارک باشد.

======

دوست عزیزم جناب آقای مهندس موسوی!

زادروزتان فرخنده؛

تندرستی و بهروزی جناب عالی و سرکار خانم دکتر رهنورد را آرزومندم.

======

آن زمان که هنوز حصری در کار نبود، تاریخ تولدش را درآوردند، که به او تبریک بگویند؛ گفت: «روز تولد من، روز آشنایی با شماست».

در برابر تمام وقاحت‌های آن دروغ‌گو، فقط گفت: «ادب مرد، بِه ز دولت اوست». گفت نمی‌خواست بیاید، مشغول نقاشی‌اش بود؛ نگران شرایط کشور شد که آمد. وقتی آمد، تا پای جان بر سر میثاقش با ملت ایستاد: «تسلیم این صحنه‌آرایی خطرناک نخواهم‌شد». این، شاه‌بیت تمام بیانیه‌های اوست، و خوب به‌یاد دارم وقتی این عبارت را خواندم، پشتم لرزید؛ مگر می‌شود هنوز کسی پیدا شود که این‌چنین مطلق و محکم، به‌تنهایی، از آرمانش دفاع کند؟

او، برای من، پاسخ پرسش بالاست. او، مردی‌ست که شیفته‌ی کاریزمایش نشد؛ هیچ‌گاه از «هم‌راه کوچک جنبش سبز» فراتر نرفت.

"اگر سبزمان کبود شد و خیابانمان، تایم‌لاین فیسبوک، ما اصحاب «ان الانسان لفی خسر» بودیم، سرگشتگانی اسیر تاریخی همیشه در خسران و شکست"مردی‌ست که در خشت خام دید، آن‌چه حاکمان در آینه هم ندیدند، و حالا هم نمی‌بینند. مردی‌ست که در هیاهوی پوزیتیویسم سخت و خشک، ندای حقوق طبیعی سر داد؛ قانون برای مردم است، نه مردم برای قانون.

میرحسین موسوی، از جنس همان مردهایی‌ست که نظیرشان سخت پیدا می‌شود؛ آن‌هایی که اهل سازش بر سر قواعد جهان‌شمول اخلاقی نیستند، و به همین خاطر هم نمی‌توانند سیاست پیشه کنند، تا با مصالحه، از بند برهند.

نام او در تاریخ ایران می‌درخشد. چه حصر برداشته‌شود و چه نه، میرحسین موسوی نشان داد می‌شود بر اصول اخلاقی ایستادگی کرد، و به سیاست آغشته نشد. تولد چنین مردی مبارک هست؛ از آن مبارک‌تر، زیستن در عصری‌ست که چنین مردی در آن نفس می‌کشد.

تولدت مبارک مَرد

======

صبا حال جگر گوشه ما چیست بگو؟

چهارمین تولدت در بند مبارک

======

خواستم بیادتان بیاورم که تولد میر حسین فرا رسیده است و برای ما روز بزرگی است. روزی که خودش گفت اهمیتش در آشنایی با ماست.

مایی که انگار فراموشش کرده ایم. اهمیت تولد میر حسین در تولد یک انسان نیست زیرا هر روز میلیونها نفر متولد می شوند. اهمیت تولد میر حسین در اشتراکی است که می تواند باعث شود ما دوباره همدیگر را بیابیم برای نجات کشورمان از خطر جهالت و جنگ. روز تولد میر حسن می تواندروز مهمی برای ملت ایران و تاریخش باشد. روزی که برای آیندگان ما می تواند روز تولد اسقامت پایداری باشد.

"ما، من و سایه‌ام، آدم‌های پشیزی بودیم، گاهی مزور، گاهی دردمند و گاهی فراموش‌کار و تن‌داده به طاعون اما چندان متفاوت از عصرمان نبودیم"روزی که می تواند یاد آور اعلام جنگ به دیکتاتوری و استبداد باشد. روزی که همه با هر زبان و هر وسیله ای می توانیم با یک تبریک ساده و کوتاه احساس کنیم که بیداریم و زنده. احساس کنیم تنها نیستیم. روزی که می تواند در همه دنیا بهانه ای برای اعتراض به حصر مخالفین سیاسی شود. …روزی که همه استادان دانشگاه، نویسندگان، معلمان، تحصیل کردگان، هنرمندان، بازیگران، شاعران، خوانندگان و نوازندگان می توانند با کلامی، شعری، قطعه ای، طرحی، عکسی، خطی، نشان دهند که که به کنج عافیت ننشسته اند و میر حسین و کروبی و رهنورد را فراموش نکرده اند…..

ارتباط ما با هم برقرار خواهد ماند، زیرا اهل برگشتن از این راه نیستی.

مرد نقاش ، ٧۴ ساله شد

نام من میرحسین موسوی است مرا

میشناسید؟

ارتباط من با شما قطع خواهد شد….ولی یقین دارم حضور شما در صحنه ادامه خواهد داشت….من اهل برگشتن از این راه نیستم…

‫#‏اخبارحصر

‫#‏رفع_حصرمطالبه_ملی

======

تولد من روز اشنایی با شماست

ت وی سینه‌ش جان جان جان… یه جنگل ستاره داره…

======

به خاموشی مسخر میکند در پرده دلها را

طلسمی

کز خط آن یاقوت لب زیر نگین دارد

میرزا نصیر اصفهانی

تولدت مبارک

======

روزی که اومدی… گفتی اومدی تا کرامت انسان رو پاس بداری؛ اومدی چون از دروغ خسته شدیم… اومدی که به دروغ نه بگیم؛ به دزدی به بی‌حرمتی…

راستشو بگم اول باورت نکردم…

فکر کردم شعاره؛ فکر کردم مثل همیشه گول زدنه… فکر کردم یه همراهی کوتاه‌مدت و یک سوء‌استفاده عظیمه!

اما بعد… با یه دنیا آرزو بهت رأی دادم… با یک دنیا باور برای فردایی بهتر! خوش‌بین نبودم؛ باورت کرده بودم… توی لحن صدات چیزی بود که قبلا تو هیچکس ندیده بودم!

فردای انتخابات؛ یه نامه نوشتم برات… هیچوقت نخوندیش؛ نشد بخونی… نشد به دستت برسونم اما توی نامه‌ام با همون سادگی یه دختر ۲۵ ساله از سیاست بی‌خبر بهت التماس کردم بمونی… که تنهامون نذاری؛ پا پس نکشی!

حالا ۶ سال گذشته از اون روزا… حالا چهار ساله؛ ۴ سال کذایی و لعنتی محرومیم از بودنت؛ از صدات… اما همراهمونی!

به قولت عمل کردی مـــــــرد… تو قلبم برای همیشه ماندگار شدی؛ حالا دیگه برام حکم الگوی بزرگ صبر و مقاومتو داری… حالا دیگه اسمت که میاد قلبم می‌تپه؛ دلم میریزه…

خیلی پرروام که اینارو مینویسم…

خیلی رو میخواد؛ بشینی درد و دلتو به کسی بگی که پشتشو خالی کردی؛ که پشتت ایستاد و تنهات نذاشت… که تنهاش گذاشتی!

اما من میگم… چون تو صدای منی! تو تبلور همه آرزوهای سوخته و باورهای گم شده نسل منی… تو میرحسینم… تو رییس‌جمهور قلبمی!

تو اسطوره مقاومت و پایداری و صداقتی…

و من؛ منِ ناچیز… من هیچ و کوچیک بزرگترین آرزوم آزادیت… بزرگترین رویام دیدنت از نزدیکه!

کاش به رویام برسم…

تولدت مبارک رییس‌جمهور قلبـــــم

======

“تولد من روز آشنایی با شماست”

تولدت مبارک مرد مردستان… مرد امیدها و باورها… رییس‌جمهور من

======

هر چند به جبر منزوی تر شده ای

در حصری و در حصر ، قوی تر شده ای

بردند تو را به حبس تا کم بشوی

تو “میرحسین موسوی” تر شده ای

======

تمام حجت من بر جوانمردی، میرحسین موسوی است

میر حسین عزیزم

یادت بسان سرو سهی، همیشه سبز در دل جوانه می زند

۷۳ سالگیت مبارک

======

بعدها در تاریخ خواهند نوشت: به ۱۱ اسفند ۱۳۲۰ در خامنه متولد شد.

او تنها سیاست‌مداری بود که مردم با نام کوچکش صدا می‌کردند. میرحسین

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

رادیو زمانه - ۱۴ اسفند ۱۳۹۳
رادیو زمانه - ۱۴ اسفند ۱۳۹۳