اعلام آمادگی یک زندانی سیاسی برای شهادت در دادگاه: بدن شکنجه شده ستار بهشتی را به چشم دیدم

اعلام آمادگی یک زندانی سیاسی برای شهادت در دادگاه: بدن شکنجه شده ستار بهشتی را به چشم دیدم
کلمه
پیک ایران - ۲۱ آذر ۱۳۹۲

یازدهم آبان ماه سال ۹۱ کلمه از بازداشت و ضرب و شتم ستار بهشتی توسط پلیس امنیت خبر داده بود و کمتر از یک هفته پس از آن خواهر این سبز گمنام اعلام کرد که از پلیس امنیت به وی اعلام کرده اند که که این جوان ۳۵ ساله جان خود را از دست داده و آنها باید روز آینده برای دریافت پیکرش مراجعه کنند.

به گزارش کلمه ، اینک حسین رونقی، زندانی محبوس در بند ۳۵۰ که یکی از شاهدان آثار شکنجه بر بدن ستار بهشتی بوده و اعلام کرده بود که آماده ی شهادت در دادگاه است، با توجه به اینکه امکان حضور در دادگاه و ارائه ی شهادت خود را نیافته در نامه ای سرگشاده خطاب به قاضی ایزدی، رییس شعبه ۱۰۵۷ دادگاه کیفری ضمن اعلام دوباره آمادگی برای شهادت در خصوص این پرونده، مشاهدات خود را نوشته است.

شهادت نامه ای که از داخل زندان اوین هرچند که در واقع باید کارگشای حق طلبان برای یافتن حقیقت باشد باز هم بی جواب مانده است.

متن این شهادت که به مراجع قضایی نیز ارسال شده و اینک در اختیار کلمه قرار گرفته به شرح زیر است:

به: قاضی ایزدی، رییس شعبه ۱۰۵۷دادگاه کیفری

موضوع: اعلام آمادگی جهت گواهی و ادای توضیح در خصوص پرونده قتل مرحوم ستار بهشتی

با سلام و تقدیم احترام؛

اخیرا در زندان از طریق جراید مطلع شده‌ام که در جریان رسیدگی به پرونده قتل مرحوم ستار بهشتی اتهام «قتل عمد» را از عداد اتهامات منتسب به متهمان خارج کرده و عنوان اتهامی را به «قتل شبه عمد» تغییر داده‌اید. بر این اساس به منظور تشحیذ خاطر آن مرجع محترم قضایی لازم دیدم از آنجا که در زندان محبوسم و امکان حضور در محکمه را ندارم، برخی از آنچه در این پرونده را یا به چشم دیده و یا از زبان آن مرحوم در بند ٣۵٠ زندان اوین -اندکی پیش از وقوع قتل- شنیده‌ام را برای اولین بار بیان دارم، به آن امید که در این مرحله از دادرسی به کشف حقیقت کمک کرده باشم و از این رو همین جا آمادگی خود را جهت حضور در محضر دادگاه و ادای گواهی و توضیح اعلام می کنم.

البته اینجانب هیچگاه طرفدار مجازات های سالب حیات نبوده‌ام اما آنچه همواره از آن حمایت کرده و بدان اعتقاد داشته‌ام، دادرسی عادلانه، کشف حقیقت و اجرای قانون با هدف اصلاح و پیشگیری از نقض حقوق انسان‌ها بوده است.

دادرس محترم

نکات آتی را به مقتضای وظیفه انسانی و اخلاقی‌ام بازگو می کنم و امید آن دارم که به روشن شدن زوایای پنهان این پرونده و نیز احیای عدالت مدد رسانده باشم.

اینجانب اندکی پس از ورود مرحوم ستار بهشتی به بند ۳۵۰ اوین (تاریخ ۱۰ آبان) با وی آشنا شده و پس از گفتگوی کوتاهی متوجه شدم که وضعیت جسمی او بر اثر اتفاقاتی که حین دور اول بازجویی‌ها (یعنی روزهای ۱۰ آبان تا ۱۱ آبان) روی داده نامساعد و نگران کننده است.

اینجانب در‌‌ همان شب حضور ستار در بند ٣۵٠ آثار و علایم زیر را بر روی بدن آن مرحوم مشاهده کردم:

-آثار آسیب دیدگی و کبودی بر روی مچ های هر دو دست که نتیجه آویزان کردن از سقف و دستند قپانی بود.

- تورم و کبودی شدید در بالای پیشانی، سمت چپ سر آن مرحوم.

- آثار خون ریزی در چشم چپ.

- آثار کبودی روی صورت و جراحت روی لب‌ها.

- آثار متعدد کبودی در ناحیه قفسه سینه، پهلو و شکم که نتیجه مشت و لگد بازجو بود.

- جراحت روی پا‌ها و لنگیدن به هنگام راه رفتن.

- گلایه او از درد در ناحیه بیضه.

- سرگیجه و حالت تهوع.

همچنین مرحوم ستار بهشتی مطالب و جزییات تکان دهنده ای در باب نحوه رفتار بازجو عنوان کرد که شخصا با آنکه روایت های متعددی از شکنجه در پلیس امنیت شنیده بودم اما این میزان از خشونت و شدت عمل با توجه به نوع و سطح فعالیت ستار توجیه پذیر نبود. مرحوم ستار بهشتی نقل می کرد که بازجو وی را در حالی که از سقف آویزان کرده بود مورد ضرب و شتم قرار داده است؛ آن مرحوم که به شدت نگران تکرار شکنجه‌ها بود اظهار می کرد: «درحالی که دستبند قپانی به من زده بوده و روی زمین‌‌ رهایم کرده بودند بازجو پا روی سرم گذاشته و به مادر و خواهرم فحاشی می کرد». مرحوم بهشتی بیان می کرد:

«در یک مورد دست و پایم را به صندلی بسته بودند و بازجو با مشت و لگد به جانم افتاده بود». ستار عنوان می کرد که بازجو صراحتا به وی گفته بود: «می کشمت و نمی گذارم زنده از اینجا بیرون بروی، حتی نمی گذارم جنازه‌ات به دست مادرت برسد، تنها راهی که می توانی از اینجا بیرون بروی و دوباره مادرت را ببینی همکاری با من است و اینکه آن چیزی را که من می خواهم بگویی و بنویسی».

مرحوم ستار اظهار می کرد که زخم روی گردن‌اش به دلیل استفاده از شوک الکتریکی است که علاوه بر مشت، لگد و کابل برای شکنجه او استفاده شده بود.

"مرحوم بهشتی بیان می کرد:«در یک مورد دست و پایم را به صندلی بسته بودند و بازجو با مشت و لگد به جانم افتاده بود»"آن مرحوم با گلایه از درد بیضه اظهار می داشت که در حین بازجویی و بعد از چند ضربه به شکم و بیضه‌اش در ادرار خود خون مشاهده کرده بود.

متاسفانه ایشان عنوان می کرد که بازجو با اجبار به عریان شدن وی را تلویحا به آزار جنسی تهدید کرده بود.

جناب قاضی

پس از افشای قتل در بازداشتگاه پلیس فتا مسئولان بار‌ها عنوان کردند که مستند و موضوع اتهام ستار بهشتی مطالب منتشره در وبلاگش بوده است، اما جالب است بدانید این حد از شکنجه و رفتارهای غیرقانونی بنا به گفته خود ستار نه با هدف اخذ اقرار در خصوص محتوای وبلاگ و یا حتی صفحه فیس بوک ستار بلکه به منظور اطلاع از نام کاربری و رمز اشتراک او در فیس بوک و اعترافاتی در این زمینه بوده است. بنابراین محور بازجویی مطالب و محتوای وبلاگ و صفحه فیس بوک نبوده بلکه هدف غیرقانونی دستیابی به حریم خصوصی متهم انگیزه دو دور بازجویی توام با شکنجه و منجر به مرگ بوده است.

دادرس محترم

می دانید که ستار بهشتی تنها چهار روز در بازداشت بود که یک روز آن نیز در بند ٣۵٠ اوین بدون بازجویی و شکنجه سپری شد. شما اکنون عهده دار قضاوت هستید، وقتی فردی را در کمتر از ٣۶ ساعت تا این حد مورد ضرب و شتم قرار می دهند و با تهدید به قتل که خود جرمی مجزاست، صراحتا به او می گویند تو را می کشیم، زنده‌ات نمی گذاریم. و حتی در کلام خود در مورد سرنوشت جنازه فرد مضروب نیز اظهار نظر می کنند، آیا می توان از عدم وجود قصد و سوءنیت در قتل سخن گفت؟ آیا این مقدار خشونت و آزار و ایذاء جسمی و روحی «نوعا کشنده» نیست؟ آیا یک بازجو که علی القاعده از این شیوه اعتراف گیری مکررا استفاده کرده و آگاه به شدت ضربات خود و توان تحمل جسم افراد است می تواند با سوءاستفاده از جایگاه‌اش با توسل به هر نوع ابزار شکنجه فیزیکی بر متهم بتازد و آنگاه در پیشگاه قانون مدعی عدم سوءنیت و تعمد شده و از عواقب عمل مجرمانه خود رهایی یابد؟!

اینجانب ضمن تکرار اعلام آمادگی جهت ادای این توضیحات در محضر دادگاه خواستار ثبت و رسیدگی به این وجیزه در آن مرجع محترم قضایی می باشم.

با تشکر و تجدید احترام

سید حسین رونقی ملکی

زندان اوین
 

منابع خبر

اخبار مرتبط