اقتصاد مقاومتی یا اقتصاد سرکاری!

پیک ایران - ۲۳ مهر ۱۳۹۶


جمعه گذشته، احمد علم‌الهدی نماینده ولی‌فقیه در استان خراسان‌رضوی در خطبه‌های نماز‌جمعه مشهد با اشاره به اینکه باید در مقابل عربده‌کشی دشمن ظالم شجاع باشیم، ابراز نارضایتی کرد که چرا اقتصاد مقاومتی اجرا نشده است. از نظر ایشان "رهبری نسخه افتصادی دادند و آن هم اقتصاد مقاومتی، اما متاسفانه نه مردم دنبال این نسخه رفتند و نه مسئولان."

واقعیت چیست و چرا علم الهدی بعد از گذشت چند سال از اقتصاد مقاومتی به یاد این مسئله افتاده است؟

اقتصاد مقاومتی برای نخستین بار توسط خامنه ای در شهریور ماه سال ۱۳۸۹ در اوج تحریم های بین المللی طرح شد. نخست کسی آن را جدی نگرفت. حتی در کارزار انتخاباتی سال ۹۲ نیز کاندیداها هر یک عناوین دیگری به برنامه ها و وعده های اقتصادی خود دادند. برای مثال محسن رضایی از اقتصاد مردمی سخن راند.

"حتی در کارزار انتخاباتی سال ۹۲ نیز کاندیداها هر یک عناوین دیگری به برنامه ها و وعده های اقتصادی خود دادند"اما سمبه رهبر طبق معمول پر زور بود و رهنمودها و بصیرت هایش "دُرّ گرانیها". در تاریخ بهمن ماه ۱۳۹۲ ابلاغیه ای رسمی از سوی مقام رهبری صادر شد و رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را موظف کرد که اقتصاد مقاومتی را پیش ببرند. بعد از آن بارها همایش پژوهشی برگزار شد، مقالات بسیار توسط "کارشناسان اقتصادی" در مورد اینکه اقتصاد مقاومتی چیست، نوشته شد و حوزویان این طرح را ادامه اقتصاد اسلامی دانستند. ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی زیر نظر اسحاق جهانگیری معاون اول رئیس جمهور تشکیل شد. دم دستگاه جدیدی به ادارات دولتی در سطح مرکزی و استانی افزوده شد.

خامنه ای سال ۹۵ را سال اقتصاد مقاومتی اعلام کرد و از مسئولین خواست که نقشه راه اقتصاد ارائه دهند و وعده داد که "میشود با اقتصاد مقاومتی به جنگ بیکاری رفت؛ میشود به جنگ رکود رفت؛ میشود گرانی را مهار کرد؛ میشود در مقابل تهدیدهای دشمنان ایستادگی کرد؛ میشود فرصتهای بسیاری را برای کشور ایجاد کرد و از فرصتها استفاده کرد؛ شرطش این است که برای اقتصاد مقاومتی کار و تلاش انجام بگیرد."

بعد از چنین فشارهایی ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی به دست و پا افتاد؛ تا کنون بیش از چهل جلسه تشکیل داد. حرفهای بسیار در ستایش بصیرت رهبر در این جلسات زده شد. طرحهای گوناگون ریخته شد و به نهادهای اقتصادی کشور اعلان شد که این طرحها را در دست گیرند. برای سال ۹۶ ، لیست عناوین پروژه های ابلاغی به تفکیک دستگاه اجرایی منتشر شد. که شامل ۹۵ پروژه ریز و درشت است: یعنی همان طرحهای همیشگی این بار به نام مقاومتی.

"در تاریخ بهمن ماه ۱۳۹۲ ابلاغیه ای رسمی از سوی مقام رهبری صادر شد و رؤسای قوای سه گانه و رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام را موظف کرد که اقتصاد مقاومتی را پیش ببرند"استانداری مرکز تا کنون هفت جلد کتاب در مورد چگونگی پیشبرد اقتصاد مقاومتی در زمینه های مختلف منتشر کرد. اما در عمل کار ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی این شده که هرازچندگاهی با انتشار فرم های اداری مختلف به مسئولین آموزش دهد که چگونگی این فرم های اداری را پر کنند.

با این همه تبلیغات، هنوز کسی دقیقا نفهمید که اقتصاد مقاومتی چیست و قرار است چکار کند. البته رهبر در ابلاغیه سال ۹۲ خود در ضمیمه ای که با مشورت مجلس تشخیص مصلحت تهیه کرد، سیاستهای کلان اقتصاد مقاومتی را در ۲۴ بند توضیح داد. چشم اندازی بیست ساله تصویر کرد که در آن اقتصاد ایران مقاوم و شکوفا می شود و زندگی اقشار فقیر و متوسط بهتر. همان زمان برخی از کارشناسان این سیاستهای کلی را رونویسی از "تمدن بزرگ" محمد رضا شاه پهلوی دانستند که به گل نشست.

این سیاستهای کلی در کلیات و جزئیات در تضاد با بسیاری از بندهای قانون اساسی و امتیازات ویژه روحانیت و مهتر از آن قوانین  حاکم بر اقتصاد ایران و جهان قرار دارد و موجب شده اقتصاد ایران دچار تناقضات بیشتری شود. برای مثال از یک طرف بر توسعه درون زا و خودکفایی انگشت گذاشته شد از سوی دیگر بر برون نگری و استفاده از فرصتهای خارجی، امری که موجب واردات دهها میلیادری از چین شده و به ورشکستگی کارگاههای بزرگ و کوچک داخلی منجر شده است. از یکسو بر "اقتصاد دانش بینان" صحبت می شود، از سوی دیگر مدام بر تقویت جهل و خرافه مذهبی تاکید می شود امری که فرار دستجمعی مغزها شده است.

واقعیت این است که آرزوهای خامنه ای مبنی بر اقتصاد مقاومتی خواب و خیالی بیش نبوده و نیست. علیرغم نقشه ریزی های ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی، اقتصاد ایران راه پر هر ج و مرج و معوج خود را رفته و می رود.

" بعد از آن بارها همایش پژوهشی برگزار شد، مقالات بسیار توسط "کارشناسان اقتصادی" در مورد اینکه اقتصاد مقاومتی چیست، نوشته شد و حوزویان این طرح را ادامه اقتصاد اسلامی دانستند" بنیه  این اقتصاد ضعیفتر و در مقابل بازار جهانی شکننده تر شده است و وضعیت زندگی اکثریت مردم ناگوارتر. این است نتیجه واقعی اجرای یا عدم اجرای اقتصاد مقاومتی. طرحهای خیالی رهبری از همان ابتدا قابل اجرا نبوده و با منطق و قوانین حاکم بر اقتصاد ایران که تا خرخره وابسته به اقتصاد جهانی است هیچ تطابقی ندارد.

حال که نتایج آشکار شده و اقتصاد کشور در معرض فروپاشی قرار گرفته است. علم الهدی ندا سر می دهد که اقتصاد مقاومتی اصلا اجرا نشده است.

بدون اینکه بگوید این چگونه رهبری است که نه مسئولان نسخه وی را عملی می کنند و نه مردم؟ عیب کار کجاست؟ برنامه اقتصاد مقاومتی ایراد دارد یا به رهبری اهمیتی داده نمی شود؟ یا به دلیل اختلافات جناحی اقتصاد مقاومتی پیش نمی رود؟ یا اینکه نسخه اقتصاد مقاومتی در اساس  برنامه ای برای سر کار گذاشتن مردم بوده  و هست.

البته انتقاد علم الهدی کاربرد جناحی نیز دارد. علم الهدی تقصیر را به گردن جناح روحانی می اندازد و می خواهد با نشانه رفتن مقاماتی چون إسحاق جهانگیری به عنوان مسئول ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی راه را برای قدرت گیری بیشتر اصول گرایان هموار کند.

اما مشکل اصلی جای دیگری است: کشتی "حماسه اقتصاد مقاومتی" به گل نشسته است. در آستانه دور جدید تحریم های احتمالی از جانب ترامپ، گردانندگان جمهوری اسلامی دچار وحشت شده اند.

"طرحهای گوناگون ریخته شد و به نهادهای اقتصادی کشور اعلان شد که این طرحها را در دست گیرند"قرار بود مسئولین و مردم همچون کودک فداکار با فرو کردن انگشت خود در ترک های  سد، آنرا مقاوم کنند. اما واقعیت چیز دیگری است. دستان مسئولین در چیب شان قرار دارد و مردم نیز حاضر نیستند دست همکاری با نظامی دهند که که مسبب  درد و رنجهایشان است.
رامین دادخواه
برای پیک ایران

منابع خبر

اخبار مرتبط