اولین عید فطر بدون وزیر شعار!

تابناک - ۱۸ مرداد ۱۳۹۲

 تسنیم نوشت:
مردم ایران پایان رمضان را در صبح عید به نماز ایستادند. نمازی به اقامه آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اما «لبیک »های مرحوم مرتضایی فر جای خالی نماز امروز بود.
صبح عید فطر، مصلای دانشگاه تهران. صبحانه های صلواتی شهرداری و مردم، چهره های خواب آلود کودکانی که هنوز با یک ماه سروصدای پدرومادرها عادت به سحرخیزی پیدا نکرده اند. همه چیز تاحد خیلی زیادی شبیه همان سال های قبل بود. اما عید امسال یک فرق اساسی داشت.

"نمازی به اقامه آیت الله خامنه ای رهبر معظم انقلاب اما «لبیک »های مرحوم مرتضایی فر جای خالی نماز امروز بود.صبح عید فطر، مصلای دانشگاه تهران"عید فطری بود بدون «لبیک» های بلال انقلاب.
صدای مرحوم مرتضایی فر در حافظه تاریخی ایرانی ها ماندگار شده است. امسال اولین عیدفطر ایرانی بدون وزیر شعار است. هر چند که در سال های آخر هم خستگی و بیماری توانش را گرفته بود اما امسال دیگر صدایش شنیده نشد. هرسال «اللهم اهل الکبریا و العظمه....» با همان نوای همیشگی مرحوم مرتضایی فر حال و هوای خیابان های محدود به دانشگاه تهران و از آن بیشتر هوش و حواس نمازگزاران فطر را به خود مشغول می کرد. اما امسال گوینده ای جوان پشت تریبون نماز فطر قرار گرفته بود و هر چند با همان صلابت روزهای جوانی مرتضایی فر می خواند اما ...
***صبح روز ۱۲ فروردین ۱۳۵۷ / بهشت زهرا
«حضرت امام با شور و هیجانی بی نظیر در حال صحبت بودند که فرمودند، من دولت تعیین می کنم، من تو دهن این دولت می زنم...

در همین حال، مردم هم که به اشتیاق آمده بودند، شروع کردند به دست زدن، من متوجه شدم که دست زدن معنایی ندارد، برای همین فریاد زدم الله اکبر که به یادماندنی شد»
این شروع راهی است که مرحوم مرتضایی فر را به مدت ۳۰ سال تبدیل به تک مکبر رسمی انقلاب می کند. سخنانی که از لسان خود او منتشر شده بود.

« و هیچ نماز جمعه ای هم در تهران بدون حضور بنده برگزار نشد. حتی اگر سفر هم می رفتم، شب جمعه می آمدم و مراسم نماز جمعه که تمام می شد برمی گشتم. هیچ وقت نماز جمعه را از دست نمی دادم.»
۵۷ تا ۸۶ یک عمر است. با قیافه جدی و مصممی به پشت تریبون می آمد.

"صبحانه های صلواتی شهرداری و مردم، چهره های خواب آلود کودکانی که هنوز با یک ماه سروصدای پدرومادرها عادت به سحرخیزی پیدا نکرده اند"میکروفن را چک می کرد سرفه کوتاهی می کرد و بدون اینکه حالت صورتش تغییر کند شروع می کرد."نماز نماز..."
***
آخرین جمعه سال ۶۳/ نماز جمعه/ دانشگاه تهران
آیت الله خامنه ای خطیب نماز جمعه آن روز است. صدام اعلام کرده بود که تهران و دانشگاه تهران را آن روز و آن ساعت خواهد زد و مردم بیشتر آمده بودند. اواسط نماز است که بمبی در دانشگاه منفجر می شود. و جمعیت به هم می ریزد. پشت میکروفن می رود و خونسرد این جمله تاریخی اش را بیان می کند: «لطفاً توجه کنید! رئیس محترم جمهوری اسلامی ایران، هم اکنون به خطبه های عالمانه ی خود ادامه می دهند.» خودش تعریف می کند که «می خواستم به امام پیغام دهم که آقا زنده است.»

چه تاریخی که در دل وزیر شعار ایران می گذشت و آرام می گرفت.

وزیر شعار؟
« آیت الله توسلی یک بار مرا دیدند و فرمودند آقای مرتضایی فر خبر داری وزیر شعار شده ای؟ با تعجب پرسیدم چطور؟ گفتند دیروز امام (ره) از حاج احمد آقا حال شما را پرسیدند که حاج احمد آقا فرمودند وزیر شعار را می فرمایید که امام خندیدند و از آنجا بود که این موضوع سراسری شد و به خاطر نفس گرم امام (ره)، بدون این که کسی تبلیغ کند، همه جا به من وزیر شعار می گویند.»
***حج تمتع سال ۶۶/ بیابان های عرفات
«خاطرم هست که سربازان جنایتکار سعودی داشتند می کشتند و شکنجه می دادند و بنده تا آخر ایستادم! قرار بود حجاج تا محدوده ای بروند و جلوتر نروند. همین طور که بنده شعار می دادم، آنها از آن محدوده خارج شدند و سعودی ها هم شروع به تیراندازی کردند. بنده هم نمی دانستم در آنجا درگیری شده است، چون فاصله از میدان معابده تا جایی که بنده بودم سه چهار کیلومتر بود. سعودی ها دنبال بهانه می گشتند و البته گروه های تندرویی هم بودند که چنین برنامه ای را راه بیندازند.»

به تاریخ انقلاب، تاریخ خاطرات مرتضایی فر اضافه می شود. صدای انقلاب حالا دیگر رساتر شده است.

"عید فطری بود بدون «لبیک» های بلال انقلاب.صدای مرحوم مرتضایی فر در حافظه تاریخی ایرانی ها ماندگار شده است"در روزی که رهبر انقلاب درباره مسلمانان سرتاسر دنیا و خطاب به آنان سخن می گوید مکبر نماز ایشان کسی نیست جز مرحوم مرتضایی فر. مردی که نگاهش همیشه همین جامعیت درباره اسلام را داشته و محدود به مرزهای جغرافیایی جمهوری اسلامی نشد. او هم طرازش همچون امامی که پیروش بود، بین المللی است.
***4 ماه است که مرحوم مرتضایی فر به دنیای دیگری رفته و امسال اولین نماز عید فطر بی رنگ صدای پرصلابت مرتضایی فر حال و هوای دیگری داشت.

حافظه تاریخی اتفاقات انقلاب ایران حالا دیگر از بالا نگاهمان می کند، بدون اینکه گره های ابرویش تنگ تر شود وقتی انبوه جمعیت را می بیند و صدایش را بلندتر می کند تا همه بشنوند.
«اللهم اهل الکبریاء و العظمه ...»

منابع خبر

اخبار مرتبط