ایران در موضوع هسته ای سر آمریکا کلاه گذاشته است

تابناک - ۱۰ مهر ۱۳۹۳



«دیوید فروم»(

David Frum

) فردی که سخنرانی محور شرارت بوش را نوشته بود، در جدیدترین مقاله خود که در نشریه آتلانتیک آمریکا نوشته، می گوید ایران سر آمریکا را کلاه گذاشته است.

فروم در سالهای اول ریاست‌جمهوری جورج بوش پسر به عنوان نویسنده نطق‌های او و بیانیه‌ها و متن‌های گروههای راستگرا از جمله موسسه نومحافظه‌کار آمریکن اینترپرایز کار می‌کرد. وی توانست در اوائل سال ۲۰۰۲ توجه رسانه‌ها را جلب کرد، چرا که همسرش دانیل کریتندن که یک نویسنده ضدفمینیسم بود، در ای‌میلی دوستانه برای چند نفر از دوستانش نوشت، شوهر او بوده که عبارت «محور شرارت» را در نطق جورج بوش قرار داده‌است.

فروم در ابتدای مقاله خود در نشریه آتلانتیک با اشاره به مذاکرات هسته‌ای بین ایران و (۵+۱) می نویسد؛ سال گذشته ایران در بحران هسته ای بود ولی حالا آنها در آستانه دستیابی به یک پیروزی دیپلماتیک خیره‌کننده در برابر آمریکا هستند.

وی در ادامه می نویسد، امروز مجبورید در برابر قوانین ایران تعظیم کنید، چرا که

آنها

در آستانه به ثمر رساندن پیروزی دیپلماتیک خیره کننده در برابر امریکا و حتی پیروزی چشمگیرتر هستند.

ایران تمام این کارها را با بلوف زدن انجام داده است. رقبای ایران دارای برتری‌های مادی در حوزه پول، تکنولوژی، قدرت نظامی و ... بودند، اما رهبران ایران دارای شفافیت هدف و اراده پیروزی بودند.

"در واقع بدون این خصلت‌ها، مزیت‌های مادی رقبا فایده‌ای نداشت.فروم مدعی است، در سال گذشته وضعیت ایران نامساعد بود"در واقع بدون این خصلت‌ها، مزیت‌های مادی رقبا فایده‌ای نداشت.

فروم مدعی است، در سال گذشته وضعیت ایران نامساعد بود. به عنوان مثال ارزش پول ملی ایران به دلیل تحریم‌های اقتصادی آمریکا که از سال ۲۰۱۱ آغاز شده بودند به یک سوم کاهش یافت. همچنین تورم و بی کاری نیز افزایش پیدا کرده بود. در حالی وضعیت اقتصادی ایران مساعد نبود که از سوی دیگر نیز مهمترین متحد منطقه ای ایران یعنی بشار اسد، نیز تحت حمله شبه‌نظامی‌های مخالف داخلی و نیز تهدیدات اوباما قرار داشت.

اما امروز، آمریکا و بریتانیا حملات هوایی را بر علیه دشمنان اسد، با اسد هماهنگ می‌کنند. ایران از تحریم‌های

قابل توجهی رهایی یافته است.

ارز ایران تقویت شده، تورم مهار شده و سرمایه‌گذاری و تجارت خارجی احیاء شده است و همچنین آمریکا به صورت فزاینده‌ای خواسته‌های خود برای اعمال محدودیت‌های هسته‌ای بر ایران را کاهش داده است.

فروم با اشاره به گزارش اخیر نیویورک تایمز می‌نویسد: دولت اوباما از خواسته‌ بلند مدت خود مبنی بر اینکه ایران سانتریفیوژهای هسته‌ای خود را برچیند، عقب کشیده و فقط به جای آن صرفا از تهران خواسته شده، اتصال سانتریفیوژها را از یکدیگر قطع کند. در واقع ایران می‌تواند پیشروی خود به سمت توانایی هسته‌ای را در هر زمان ادامه دهد و تنها هزینه آن تأخیری است که برای اتصال دوباره این دستگاه‌ها باید متحمل شود.

این پیشنهاد اخیر نشان می دهد که تیم مذاکراتی ایران در هر دور به امتیازات آمریکایی‌ها علاقه ای نشان نداده و بیشتر درخواست کرده است. تا جایی که بهترین ناظران خارجی می گویند، ایرانی ها توانسته‌اند این امتیازات را بگیرند.

نویسنده این مقاله در ادامه مدعی می شود که در حال حاضر هر گونه توافق نهایی باید ایران را از دست یابی به سلاح هسته ای متوقف کند. در این زمان هرگونه امضای توافق به معنای جلوگیری از کامل کردن ساخت بمب توسط ایران است.

وی در ادامه اذعان می کند که امریکا چه دستاورد فوق‌العاده‌ای در مذاکرات داشته است! ایران باید این رویداد را به عنوان یک مطالعه موردی در دانشکده‌های بازرگانی تدریس کنند.

رهبران ایران چگونه این کار را انجام دادند؟ ایران در حالی وارد مذاکره شد که می دانست باید چیزی بفروشد تا چیزی را بخرد.

"به عنوان مثال ارزش پول ملی ایران به دلیل تحریم‌های اقتصادی آمریکا که از سال ۲۰۱۱ آغاز شده بودند به یک سوم کاهش یافت"چیزی که باید می فروختند، برنامه هسته ای بود و آنچه را که باید می خریدند، روابط نرمال بیشتر با امریکا و کشورهای غربی بود. اما این موضوع اتفاق نیفتاد.

نشریه آتلانتیک در ادامه این مقاله مدعی می شود که مذاکرات آغاز شد به این دلیل که ایالات متحده دارای ابزاری قدرتمندی در مقابل ایران از تحریم تا خرابکاری و نیروی نظامی داشت. اما رهبران ایران می‌دانستند سیاست چماق و هویج آمریکا نیز بی‌اثر است. زیرا چماقی که حریف نخواهد مورد استفاده قرار دهد اصلا چماق نیست و هویجی که خود آمریکا بیشتر تمایل به خوردنش دارد اصلا هویج نیست.

فروم در پایان به نتیجه متعجب کننده مذاکرات اشاره می کند و می نویسد؛ آمریکا مذاکرات هسته‌ای را از موضع قدرت آغاز کرد ولی در تمام مدت مذاکرات به مانند طرف ضعیف‌تر رفتار کرده است. آمریکا به صورت آشکاری نشان داده که گرسنه توافق است و ایران از این گرسنگی نهایت استفاده را برد.

یکی از نشانه‌های فروپاشی قابل توجه امریکا، تصمیم ماه جولای برای تمدید مذاکرات هسته‌ای بود، آن هم درست ۲۰ روز پس از اینکه جان کری، وزیر خارجه آمریکا، در یادداشتی در واشنگتن‌پست هشدار داد که هیچ گونه تمدیدی وجود نخواهد داشت؛ مگر اینکه ایران تمایل خالصی برای پاسخ به نگرانی‌های مشروع جامعه بین‌المللی از خود نشان دهد.

این در حالی بود که ایران محکم سر جای خود ایستاد و تمدید را نیز به هر نحو به دست آورد. از آن روز به بعد، مذاکره کننده‌های ایرانی دلیل لازم را در اختیار داشتند تا باور کنند که دست بالا را در برابر رقبای ضعیف‌تر خود دارند.

رهبران ایران با نبوغ خود تمام قواعد مذاکرات را دگرگون ساختند. در واقع آنها به جای اینکه برنامه هسته‌ای خود را در ازای نزدیکی دوباره پیشنهاد دهند، نزدیکی به غرب را در ازای پذیرش ظرفیت هسته‌ای بیشتر ایران از جانب آمریکا پیشنهاد دادند.

رهبران ایران آمریکایی‌ها را متقاعد ساختند که نزدیکی با آمریکا بیشتر به نفع آمریکا است تا آنها. بنابراین این آمریکا است که باید برای دستیابی به نزدیکی امتیازات هسته‌ای بدهد نه ایران....

فروم در نتیجه گیری می نویسد؛ امریکا به سمت نتیجه‌ای می‌رود که در آن ایران همه چیزی که می‌خواهد را بدست آورده و هیچ چیز پرداخت نخواهد کرد. آمریکایی‌ها نه تنها فریب خواهند خورد، بلکه ما معتقدیم، قربانیان این فریب به روزنامه‌نگاران درباره پیروزی دیپلماتیک خود گزارش خواهند داد و بدبختی بیشتر در این است که خود نیز آن را باور خواهند کرد.

.

منابع خبر

اخبار مرتبط