بازجویان حجاریان در بازی شطرنج مات کلام او شدند

موج آزادی - ۹ مهر ۱۳۸۸

در این بین، نباید ضعف فیزیکی سعید حجاریان باعث غفلت از توانایی های ذهنی او شود، بلکه برعکس، آنچه در اینجا اهمیت دارد توانایی های ذهنی او است که حداقل در این زمینه باید گفت که حجاریان توانایی های منحصر به فردی دارد. شاید همین توانایی های خاص حجاریان بود که وقتی سعید شریعتی اعترافنامه حجاریان را در دادگاه خواند، افراد زیادی را به تعجب انداخت چرا که چنان اعترافنامه ای را از وی بعید می دانستند. دامنه این تعجب تا آنجا پیش رفته که حتی مبلغین چرخش و تغییر حجاریان هم در توجیه آن کار آسانی نداشته اند و چه در مصاحبه تلویزیونی و چه مطبوعاتی یکی از مسائلی که از وی می پرسند واقعیت تغییر او است. گویا مصاحبه کنندگان خودشان چندان اطمینان و اعتمادی به تغییر وی ندارند و به دیده شک و تردید به آن نگاه می کنند. البته باید اعتراف کرد که تردید آنان نیز تا اندازه زیادی به جا و درست است و باید در کلام حجاریان مراقب بود، چرا که او در شطرنج استنطاق استادی است ماهر.

"شاید همین توانایی های خاص حجاریان بود که وقتی سعید شریعتی اعترافنامه حجاریان را در دادگاه خواند، افراد زیادی را به تعجب انداخت چرا که چنان اعترافنامه ای را از وی بعید می دانستند"اگر با همین دید شک و تردید به گفته های او نگاه شود، می توان به نکاتی پی برد که هم موید تردید هستند و هم زوایای پنهان و مخفی شده در لابلای کلمات او را آشکار می کنند. برای نمونه نظریه فوران نفرتی که او در مصاحبه های اخیر مطرح کرده نمونه جالب توجهی برای بررسی است. او در مصاحبه اش با ایرنا می گوید؛ « اولا وقایع پس از ۲۲ خرداد وقایع کمی نبودند. این همه خسارت مالی و جانی و فوران تنفر در تاریخ بعد از انقلاب بی سابقه بوده است. این تنفر میان برادران یک خانواده بزرگ در سابق نه در سنن ملی سابقه داشته و نه در سنن اسلامی».

حجاریان پیش از این نیز در میزگرد تلویزیونی خود همین موضوع را گفته بود. او با وجود آن که تاکید می کند پدیده فوران نفرت در تاریخ ایران به این صورت بی سابقه بوده و قائل به ریشه خارجی برای آن است، مثالهایی از قبیل تصفیه خونین سال ۵۴ بین مارکسیستها و مسلمانان و وقایع صدر مشروطه را برای این پدیده ذکر می کند. ظاهر سخنان او به صورتی است که گمان می رود اتفاقات و درگیریهای پس از انتخابات ناشی از اعتراض به نتیجه انتخابات از سوی میرحسین موسوی و کروبی بوده و ۶ عاملی که در ادامه مصاحبه با ایرنا برشمرده چنین تصویری را القاء می کند، اما توجه و دقت در فحوای کلام وی چیز دیگری را نشان می دهد. این موضوع را می توان از دو زاویه به دست آورد. نخست آن که دلالت فوران نفرت در کلام حجاریان مورد دقت قرار بگیرد و دوم آن که تناسب بین مفهوم فوران نفرت و مثالهای ذکر شده ارزیابی شود.

"دامنه این تعجب تا آنجا پیش رفته که حتی مبلغین چرخش و تغییر حجاریان هم در توجیه آن کار آسانی نداشته اند و چه در مصاحبه تلویزیونی و چه مطبوعاتی یکی از مسائلی که از وی می پرسند واقعیت تغییر او است"فوران نفرت یعنی چه؟ پاسخ این پرسش را باید در توجه به پرسشی کاملا ساده یافت؛ آیا به اعتراضات خیابانی و درگیریهای بعد از انتخابات دلالت دارد؟ پرسشی ساده با پاسخی به مراتب ساده تر. روشن است که فوران نفرت مورد نظر او به همین وقایع بعد از انتخابات دلالت دارد و ظاهر سخن وی نیز حاکی از همین امر است. نکته اصلی دقیقا در همین موضوع است، یعنی تعبیر وقایع بعد از انتخابات و اعتراض به نتیجه آن به فوران نفرت. در این تعبیر دو نکته مندرج است. اول آن که فوران نفرت حجاریان به معنای آن است که نفرت قبل از انتخابات وجود داشته و انتخابات مفر یا بهانه ی فوران آن بوده است.

باید توجه کرد که حجاریان از «تولید نفرت» سخن نمی گوید و میرحسین و دیگر علل را مسبب ایجاد نفرت نمی داند بلکه او از فوران نفرت سخن می گوید. در واقع، او در کلام خود اصل وجود نفرت را به میرحسین و انتخابات و اعتراضات منسوب نمی کند، بلکه این عوامل را از دلایل فوران آن برمی شمرد. نکته دوم در سخن وی آن است که او فوران را درست به معنای خروج با شدت و حدت هر چه تمامتر به کار برده است، به گونه ای که وی در ادامه سخن خود از وحشت زدگی اش در قبال این پدیده سخن می گوید. او از ظهور شدید نفرتی پس از انتخابات سخن می گوید که هیچ سابقه ای در تاریخ ایران نداشته که به عنوان یک ناظر از نظاره آن دچار وحشت شده است. ارتباط بین این دو نکته از تعبیر فوران نفرت فحوای پنهانی کلام حجاریان را آشکار می کند.

"گویا مصاحبه کنندگان خودشان چندان اطمینان و اعتمادی به تغییر وی ندارند و به دیده شک و تردید به آن نگاه می کنند"برای روشن تر شدن این فحوا بهتر است که تعبیر وی فوران نفرت را با فوران آتشفشان مقایسه کرد، به گونه ای که وقایع بعد از انتخابات مشابه انفجار آتشفشانی است که مواد مذاب را با شدت از دل زمین به بیرون پرتاب می کند. در این تشبیه معلوم می شود که منظور وی از فوران نفرت تجمع انبوه نفرت در متن جامعه است که از شدت انباشتگی به دنبال روزنه ای برای خروج است و به محض آن که روزنه ای بیابد با شدت تمام فوران کرده و تولید وحشت می کند. بنابر این وجه، انتخابات و وقایع بعد از آن نقش همان روزنه آتشفشانی را داشته که مفری برای خروج شدید نفرت شده و چنان خسارات جانی و مالی ببار آورده که پیش از این سابقه نداشته است. صرف نظر از  از صحت و سقم ادعای حجاریان و ارتباط آن با واقع امر، به نظر می رسد که تعبیر فوران نفرت در کلام وی چیزی نیست که با چرخش و تجدیدنظر مبنایی وی تناسبی داشته باشد. به عبارت دیگر، اگر فرض شود که سعید حجاریان دستگیر نشده و به زندان نیافتاده بود و به قول خودش مجالی برای خلوت و تنهایی و اندیشیدن به کردار و گفتار پیشینش نیافته بود، باز هم او می توانست تعبیر فوران نفرت را به همین صورت بیان کند و وقایع بعد از انتخابات را با تعبیر فوران نفرت تحلیل کند.

این فرض از آنجا بیشتر تقویت می شود که او گذشته از آن که کسانی چون میرحسین را تولید کنندگان نفرت بر نشمرده، حتی معلوم نمی کند که این فوران دقیقا از سوی چه کسانی به وجود آمده؛ معترضین، اراذل و اوباش، مامورین خودسر یا افراد دیگر؟! او فقط از تنفر میان برادران یک خانواده بزرگ سخن می گوید و با این کلام، تنفر را بین همه تقسیم می کند و به این وسیله همه را در آن دخیل دانسته و گناه کار را به گردن تمام افراد جامعه می اندازد، خواه معترض یا مامور انتظامی. در واقع، او مامور انتظامی که وظیفه حفظ آرامش و نظم عمومی دارد را به همان اندازه دخیل در انفجار آتشفشان تنفر دانسته است که معترضان به نتیجه انتخابات یا معدودی اراذل متعدی به جان و مال مردم در آن نقش داشته اند. در واقع، اگر حجاریان در همان فرض در نظر گرفته شود باز می شد انتظار داشت که به همین صورت فوران تنفر را به این افراد نسبت دهد و به این وسیله بر انتخابات و نتیجه ان انتقاد وارد کند. زاویه قابل تامل دوم در مورد تناسب مثالهای حجاریان با مفهوم فوران نفرت است. قبل از هر چیز، او تاکید دارد که این پدیده «نه در سنن ملی» و «نه در سنن اسلامی» سابقه نداشته است.

"البته باید اعتراف کرد که تردید آنان نیز تا اندازه زیادی به جا و درست است و باید در کلام حجاریان مراقب بود، چرا که او در شطرنج استنطاق استادی است ماهر"بنابر این، او به طور طبیعی نباید به مواردی از ظهور این پدیده در گذشته استناد می کرد، اما او به دو ریشه آنارشیستی و کمونیستی صدر مشروطه و قبل از انقلاب اشاره می کند. نکته قابل توجه در این است که مفهوم فوران نفرت وی تکیه بر مفهوم شدت دارد که اصولا با توجه به آن، فوران، قابل توجیه است و می توان مدعی وحشت از آن شد، اما مثالهایی که او می زند به هیچ وجه دلالتی بر شدت ندارند و ابعاد وسیعی از جامعه را دربر نمی گیرند تا تناسبی با مفهوم فوران نفرت داشته باشند. به عبارت دیگر، تعبیر فوران نفرت به معنای کالبدشکافی تعارض و درگیری در سطح کلان اجتماعی است و نه در سطح یک گروه با اقدامات فردی تروریستی. به این معنا، وقایع بعد از انتخابات و تعبیر وی از آن به فوران نفرت بحث از درگیری در خانواده بزرگ اجتماعی است و هیچ تناسبی با اقدامات تروریستی گروهی یا فردی ندارد و نمی تواند هیچ ریشه ای در آن داشته باشد. سعید حجاریان با مباحث جامعه شناسی آشنا است و به خوبی می داند که ادعای تنفر در خانواده بزرگ ریشه های اجتماعی خاص خود را می طلبد که از انگیزهای گروهی مثالهای وی بسیار عمیقتر هستند.

به نظر می رسد که وی با ذکر آن مثالها سعی کرده تا ریشه های مورد نظرش را در زیر آنها پنهان سازد. این موضوع که منظور واقعی سعید حجاریان از طرح نظریه فوران نفرت چه بوده را کسی نمی تواند با دقت تمام معلوم کند، به خصوص آن که یک متخصص جنگ روانی مثل او به خوبی می داند چگونه می توان منظور خود را در لایه های پیچیده کلامی پنهان کرد. در واقع، به راحتی می توان تصور کرد که او همانند مهارت دوران جوانی اش در شطرنج بازی، می داند بازی شطرنج کلامی خود با بازجویان و مصاحبه کنندگان را به چه صورتی انجام دهد تا آنچه را می خواهد بگوید به صورتی معکوس و در زیر لایه های کلامی بیان کند تا طرف مقابل گمان برد که سخنان مطلوب وی را به زبان رانده است. و اما نفرتی که حجاریان از آن بیم داده ، از قضا می تواند خساراتی جدی و جبران ناپذیر به هویت اجتماعی و سیاسی ایران وارد آورد و نظام جمهوری اسلامی را به محاق برد. وجود همین خطر ، مقام معظم رهبری را به هشدار در مورد آن و لزوم حفظ اخوت و صمیمیت و وحدت واداشته است.

"اگر با همین دید شک و تردید به گفته های او نگاه شود، می توان به نکاتی پی برد که هم موید تردید هستند و هم زوایای پنهان و مخفی شده در لابلای کلمات او را آشکار می کنند"با این حال، باید از تلاش همه جانبه ی جریان نوکیسه ای که به ظاهر ، خود را دایه ی دلسوز تر از مادر برای نظام و انقلاب معرفی می کند ولی می کوشد به کمک ابزارهای رسانه ای خود موج نفرت ،کینه و دشمنی را در میان جریانات و چهره های سیاسی درون نظام تقویت کند، نگران بود.   منبع: سایت فرارو

منابع خبر

اخبار مرتبط