بررسی و شناخت سازوکارهای شبکه‏های اجتماعی

بررسی معضلات اجتماعی در کنفرانس احزاب بریتانیا
بی بی سی فارسی
موج آزادی - ۱۶ مهر ۱۳۸۸

این روزها همه جا در جهان سخن از پایگاه‏های اینترنتی است چون Facebook(فیس‏بوک)، My Space(مای‏اسپیس یا فضای من) و LinkedIn(لینکداین). این چنین پایگاه‏هایی ابزاری است که به شکل دست‏جمعی به آن‏ها شبکه‏های اجتماعی می‏گویند یا اگر بخواهیم دقیق‏تر بگوییم پایگاه‏های اینترنتی شبکه‏های اجتماعی. این پایگاه‏های اینترنتی شبکه‏های اجتماعی به افراد اجازه می‏دهند (و گاه به سازمان‏ها) که به صورت Online یا به صورت وصل به شبکه اینترنتی پرونده‏هایی (Profiles) را ایجاد کنند و از طریق ثبت خود در پایگاه‏های اینترنتی، دیگرانی که علایقی مشابه دارند را بیابند و به تبادل آراء و دانش و اطلاعات بپردازند. حتی از این طریق با هم آشنا شوند و در دنیای غیر مجازی یکدیگر را ببینند. اگر این روزها به پارک‏های معروف دنیا سر به زنید (البته در شهرها و مناطقی که پارک رفتن آزاد است، چه فردی و چه جمعی)، ده‏ها مورد از این نوع گروه‏ها را می‏توان یافت که در دنیای مجازی عضو یک شبکه اجتماعی اصلی و همینطور چندین شبکه اجتماعی فردی اند و در زمان‏های معینی خارج از دنیای مجازی یکدیگر را نیز می‏بینند و مراوده حضوری می‏کنند، حتی دوست‏یابی یا همسریابی هم از طریق شبکه‏های اجتماعی ممکن است.

"این روزها همه جا در جهان سخن از پایگاه‏های اینترنتی است چون Facebook(فیس‏بوک)، My Space(مای‏اسپیس یا فضای من) و LinkedIn(لینکداین)"در واقع این افراد از طریق وصل شدن آن‏لاین شبکه های ارتباطی و در گام بعدی شبکه های پشتیبانی و حمایت ایجاد می‏کنند. اجازه دهید به محیط سرزمین عزیزمان بازگردیم. اکنون نیز در ایران هر آدمی (آقای x و خانم y) پشت کامپیوترش می‏نشیند و دنیای مجازی را جستجو می‏کند؛ از انواع موانع می‏گذرد و دستچینی از مطالب در هر زمینه‏ای (آشپزی، گل، حیوانات اهلی، حتی مسایل روز کشور) را جمع‏آوری کرده و برخی از آن را حتی برای افرادی که آدرس پست الکترونیک آنان را نیز دارد می‏فرستد. حال اگر این افرادی که یک طرفه با هم نامه الکترونیکی مبادله می‏کنند و از طریق این نشانی به هم مربوط‏اند، سازمان‏یافت‏تر شوند، یعنی ۱۰ نفر یا ۱۲ نفر بدون اسم و فامیلی خود، نامی مجازی برای خود نهند و کلمه عبوری انتخاب کنند و این ۱۰، ۲۰ یا ۵۰ نفر(معمولاً ۱۵ نفر بیشتر نباید باشد، البته برای کارهای خاص) به طور مرتب بدون آن که یکدیگر را بشناسند با هم در ارتباط باشند و در زمینه‏ی مورد علاقه خود به مبادله نامه الکترونیک به پردازند یک شبکه اجتماعی را در دنیای مجازی پدید آورده‏اند. حال این شبکه‏ها باید از طریق پایگاه‏های اینترنتی مادر تغذیه شوند و سازماندهی گردند و دایماً تغذیه در آن حیطه مثلاً دوستداران اسب، انواع اسب، نوع تشخیص اسب خوب از اسب نادرست و ...

که البته اینجا باید یک نکته ای را نیز بیان کرد و آنکه خوب خیلی‏ها می‏توانند روی این شبکه‏ها بیایند و اطلاعات نادرست درباره اسب ارایه کنند. اینجاست که شبکه‏ها اصولی را برای خود تدوین می‏کنند؛ مثلاً می‏دانند که آزار به حیوانات برنامه آنان نیست، پس اگر کسی پیشنهاد سنگ زدن به اسب را کرد معلوم می‏شود جزیی واقعی از شبکه نیست. این دنیای مجازی جهانی انتها در هر زمینه را در اختیار افراد قرار می‏دهد. حال که ۱۰-۱۲ یا ۱۵ نفر یک شبکه اجتماعی یکدل و یک صدا مثلاً در زمینه دوست داشتن اسب ایجاد کردند، هر کدام از اعضا می‏توانند به شبکه دیگری وصل باشند. اینجاست که شبکه کندوی عسل ایجاد می‏شود که هر شبکه از طریق یک نفر به یک شبکه دیگر وصل است.

"این چنین پایگاه‏هایی ابزاری است که به شکل دست‏جمعی به آن‏ها شبکه‏های اجتماعی می‏گویند یا اگر بخواهیم دقیق‏تر بگوییم پایگاه‏های اینترنتی شبکه‏های اجتماعی"این شبکه از چند پایگاه‏ اینترنتی اصلی مثلاً مربوط به انجمن دوست داران اسب جهان یا ایران یا خاورمیانه انواع اطلاعات را دریافت می‏کنند تا اسب را بهتر بشناسند. این افراد در گروه‏های ۱۰-۱۵ نفره می‏توانند یکدیگر را نبینند(فیلم فارنهایت ۴۵۲ را اگر دیده باشیم هر انسانی نام یک کتاب بود مثلاً آقای بینوایان، ویکتورهوگو، خانم زندگی بر روی می سی سی پی، مارک تواین...) و حتی حضوری هم با نام اینترنتی خود مراوده داشته باشند، به اسب سواری بروند، اسب‏های یکدیگر را دیده و با آن‏ها آشنا شوند و هزار و یک مسأله دیگر. تا بدین جا بحث شبکه‏های اجتماعی در دنیای مجازی مشخص گردید. اجازه دهید تاکید شود که شبکه‏های اجتماعی در دنیای غیر انتفاعی یعنی مثلاً تشویق مردم به کتاب‏خوانی، یا حفظ محیط زیست، انقلابی باور نکردنی پدید آورده‏اند. گام بعدی تخصصی‏کردن شبکه‏هاست.

یعنی شبک‏های اجتماعی که حول موضوع اسب و دوست‏داشتن اسب با هم آشنا شده‏اند و می‏توانند بالقوه ۶ میلیارد نفر باشند در سراسر جهان. اینجاست که باید گروه‏های کاری ایجاد کنند. مثلاً باید فکر کرد موضوع شبکه چیست؟ بعد پرسید چنین شبکه‏ای به چه چیزی نیاز دارد؟ بعد تعدادی گروه‏های کاری را معرفی کرد. مثلاً گروه‏کاری سرود، گروه کاری کاریکاتور، گروه کاری اصول سازمان‏دهی، گروه کاری پژوهش، گروه کاری روحیه و اخلاق اسب دوستی و هیچ محدودیتی هم وجود ندارد. البته مهمترین مسأله اصول حفاظتی در مورد ورود نامحرمان است که شاید هیچ کاری نمی‏توان کرد.

"در واقع این افراد از طریق وصل شدن آن‏لاین شبکه های ارتباطی و در گام بعدی شبکه های پشتیبانی و حمایت ایجاد می‏کنند"افراد می‏توانند خود را در این شبکه‏ها جا بزنند. تنها راه تشخیص نحوه سلوک افراد در میان مدت است. مثلاً گروه کاریکاتور خط قرمزهای خود را تعریف می‏کند و سر لوحه آن پرهیز از توهین به هر شکل و به هر دلیل، برای هر منظور است. این اصل حفاظتی ۸۰ درصد موارد را کنترل می کند. ۲۰ درصد می‏ماند برای گروه روابط عمومی که مرتباً ارتباط آن‏ها با شبکه را تکذیب کند و افراد نامحرم را شناسایی نماید این امر مشابه ویروس است باید شبکه اجتماعی نامحرم‏یاب خوبی داشته باشد.

بالاخره سوال مهم آن است که مخاطبان یک سازمان یا گروه اجتماعی، خیریه یا هیئت یا هر چه که باشد، بسیار متنوع‏اند و همه دارای دسترسی به اینترنت نیستند. در این رابطه دو کار می‏توان کرد اول آنکه شبک‏های اجتماعی موظف شوند تا برنامه روزمره و تحلیل روزمره درباب موضوع مورد علاقه خود مثلاً پرورش اسب را به اطلاع اطرافیان بدون اینترنت و ضمناً مورد اعتماد برسانند و این کار را با نظم و حس وظیفه شناسی انجام دهند. به دیگر سخن شبکه مجازی به شبک‏ای حقیقی وصل شود. راه دوم شاید استفاده از سی‏دی است. امروزه در اکثر خانه ها دستگاه پرکردن سی‏دی وجود دارد، شبکه اجتماعی با رساندن سی‏دی، آخرین اطلاعات را به گروه‏های محروم و گروه‏های فاقد دسترسی به دنیای مجازی بر عهده می‏گیرد.

"حال این شبکه‏ها باید از طریق پایگاه‏های اینترنتی مادر تغذیه شوند و سازماندهی گردند و دایماً تغذیه در آن حیطه مثلاً دوستداران اسب، انواع اسب، نوع تشخیص اسب خوب از اسب نادرست و .."برای افرادی که امکان استفاده از سی‏دی را هم ندارند، شبکه مجازی به شبکه‏ای شفاهی تبدیل می‏شود. امّا بحث اصلی ورود به سازمان مسطح است. با سازمانی مسطح در دنیای مجازی حول محور اینترنت و نامه الکترونیک آشنایی مختصری به دست آمد. اما سازمان مسطح چگونه سازمانی است؟ فرض کنید افراد از طریق پایگاه‏های اینترنتی مادر مثلاً متعلق به انجمن ایرانی دوستداران اسب، ارتباط با مغز متفکر با سلول اصلی را حفظ کنند. یعنی به صورت روزمره با فشار دکمه‏ای بفهمند موضوع امروز و رفتار امروز با خواست امروز، این هفته این ماه، اصول پایدار همیشگی، تاکنیک‏های لحظه به لحظه چیست؟ مرحله بعد پیاده‏کردن همان شبکه اجتماعی مجازی در دنیای عینی است.

مثلاً ۱۰ یا ۱۵ نفری که کاملاً یکدیگر را می‏شناسند و به هم اطمینان دارند، یک سلول مسطح را پدید می‏آورند. این سلول بر اساس توانایی‏های خود فعالیتی محوری را تعریف می‏کند و در کنار فعالیت توان ارتباطاتی خود را نیز مشخص می‏سازد و تقسیم کار می‏نماید. با این کار یک سلول واقعی پدید آمده است و سلول‏ها شبکه اجتماعی واقعی یا غیر مجازی را می‏سازند. باز هم هر فرد یا سلول می‏تواند به سلول دیگری با رعایت اصول حفاظتی وصل شود و شبکه کندویی که عنوان شد را پدید آورد. اجازه دهید با مثال ساده‏ای از تاریخ ایران این بحث ادامه یابد.

"که البته اینجا باید یک نکته ای را نیز بیان کرد و آنکه خوب خیلی‏ها می‏توانند روی این شبکه‏ها بیایند و اطلاعات نادرست درباره اسب ارایه کنند"بهترین مثال سازمان‏های مسطح هیئت‏های محله‏ای در تاریخ اجتماعی ایران است. مهم آن است که در شرایط نامساعد، دفتر رئیس و مرئوس و کارت عضویت حذف می‏شود. همه عضو هستند و هیچ کس عضو نیست. در شهرهای ایران در گذشته، ماه‏های محرم، صفر، رمضان که می‏آمد و در مناسبت‏های خیریه‏ای مثلاً زغال زمستان، لباس و لوازم و تحریر اول مهر، لباس و وسایل اولیه پذیرایی شب عید، جهاز دختران، کمک برای اعمال جراحی و درمان و دکتر و ... این‏ها هم توسط شبکه‏های اجتماعی با سازمان‏های مسطح انجام می‏شد.

علم و کتل در خانه‏ی افراد یا امامزاده یا مسجد نگاهداری می‏شد. در روزهای منتهی به مراسم کم‏کم سروکله آدم ها پیدا می‏شد. رابطه رئیس و مرئوسی نبود، تنها رابطه احترام بزرگ و کوچک و احترام معتمد محل و توده مردم بود. امروزه دنیای مجازی یکی از بهترین شیوه‏های شکل‏دهی سلول‏های دنیای واقعی یا آدم‏های زنده است. شکل‏دهی این سلول‏ها بسیار ساده است.

"اینجاست که شبکه‏ها اصولی را برای خود تدوین می‏کنند؛ مثلاً می‏دانند که آزار به حیوانات برنامه آنان نیست، پس اگر کسی پیشنهاد سنگ زدن به اسب را کرد معلوم می‏شود جزیی واقعی از شبکه نیست"مهم تداوم آنان و حفظ ارتباط با مدیریت مجازی یا پایگاه‏های اینترنتی مادر است. به مثال توجه کنید. فرض کنید هدف ایجاد شبکه امانت کتاب در محله یا منطقه شهری یا روستا و ایل است. (باید به یاد داشت که اساساً سلول‏ها باید با کارهای عادی، مجاز، عام المنفعه هم‏گروه و سلول‏ها را حفظ کنند، هم مورد اعتماد مردم شوند و هم سلول‏های جدید را شکل دهند) گام اول: یا محور یا موضوع محوری شکل‏دهی به یک سلول(این سلول می‏تواند خانوادگی، دوستانی، محله‏ای، هیئتی، مسجدی، دانشکده‏ای، مدرسه‏ای و ... باشد) گام دوم: پیش گامی چند نفر برای گروه پیشگامان امانت دادن کتاب و طرح موضوع در بین مردم گام سوم: شکل‏گیری سلول با رعایت تمامی اصول حفاظتی گام چهارم: تقسیم کار بین اعضاء که برای این کار هدف به فعالیت‏های متنوع تقسیم می‏شود.

مثلاً امانت‏دادن کتاب متشکل از چند فعالیت (توجه شود هر برنامه متشکل از چند پروژه است، هر پروژه متشکل از چندین فعالیت) مثلاً امانت دادن کتاب یک پروژه است از برنامه آگاه سازی از برنامه سواد آموزی و ... امانت دادن کتاب شامل: ۱. اعلام موضوع در محله، در دانشکده، در روستا ۲. ثبت نام از کتاب داران علاقمند به امانت دادن کتاب ۳. فهرست کردن کتاب های قابل امانت دادن ۴.

"حال که ۱۰-۱۲ یا ۱۵ نفر یک شبکه اجتماعی یکدل و یک صدا مثلاً در زمینه دوست داشتن اسب ایجاد کردند، هر کدام از اعضا می‏توانند به شبکه دیگری وصل باشند"اعلام فهرست به مردم ۵. ثبت درخواست مردم ۶. جستجو در فهرست کتاب‏ها برای یافتن کتاب‏های درخواستی ۷. پیک‏های گرفتن کتاب از صاحب کتاب، تحویل به متقاضی ۸. پس گرفتن و تحویل مجدد به صاحب کتاب ۹.

گرفتن مجدد و دادن به متقاضی بعدی. این‏ها فعالیت اصلی است. بعد جلدکردن کتاب‏ها، تهیه پلاستیک جلد کردن، تهیه چسب، اقدام به جلد کردن و چسب زدن و شماره گذاری و تمامی این‏ها فعالیت است. گام پنجم: انجام فعالیت‏های ریز شده گام ششم: ثبت اعضاء و کتاب‏ها و راه‏افتادن سلول امانت دادن کتاب با مثال قبلی یک سلول با شبکه اجتماعی حقیقی شکل گرفته است که باز هم اعضای آن هر یک بدون ارتباط با بقیه می‏توانند به سلول‏های دیگری به عنوان رابط وصل شوند. چشم اسفندیار یا پاشنه آشیل بحث آن است که خوب مردم همکاری کردند و صدها، هزاران سلول اجتماعی مجازی و حقیقی شکل گرفت، شبکه ارتباط CD محور و شبکه ارتباط شفاهی و سینه به سینه هم برای افراد بی‏سواد و یا فاقد اینترنت متشکل گردید؛ حال در نبود سلسله مراتب، هماهنگی آن‏ها با هم چگونه انجام می‏شود؟ اینجاست که نقش پایگاه‏های اینترنتی مادر به عنوان هدایت کننده و جایگزین آن در صورت اختلال در خدمات‏رسانی پایگاه‏های اینترنتی مادر حیاتی می‏گردد.

"اینجاست که شبکه کندوی عسل ایجاد می‏شود که هر شبکه از طریق یک نفر به یک شبکه دیگر وصل است"این کار به عهده ستاد مرکزی و لایه‏های سایه آن است. اجازه دهید مسأله دقیق‏تر تشریح شود. سازمان‏های سلسله مراتبی امروزه علیرغم کارآیی، با فساد، باندبازی و غیره روبرو هستند. در ایران تشکل‏های سیاسی سلسله مراتبی در بسیاری از موارد کم‏اعتبار و ضربه‏پذیرند و مردم از آنان حال درست یا نادرست، چندان تبعیتی نمی‏کنند. سازمان‏های مسطح، سازمان‏هایی "شبه سازمان" و پراکنده اند.

لیکن بحث هماهنگی و کنترل در آن‏ها معضلی جدی است. سازمان‏های مسطح اخلاق و ایمان محوراند. و دارای چهار بعد می باشند: ۱. بعد ساختاری ۲. بعد فرهنگی ۳.

"این شبکه از چند پایگاه‏ اینترنتی اصلی مثلاً مربوط به انجمن دوست داران اسب جهان یا ایران یا خاورمیانه انواع اطلاعات را دریافت می‏کنند تا اسب را بهتر بشناسند"بعد ایده‏ای یا ایدئولوژیک ۴. بعد محیطی. بعد ساختاری، به ساختار درونی مربوط است که متشکل از صدها سلول بهم پیوسته کندوی عسل شکل است. در بعد ساختاری شوراهای هماهنگی اهمیت اساسی دارد، اگر لایه اول را گروه های کاری موضوع محور یا سلول‏ها بنامیم، هر۵۰ تا ۱۰۰ سلول باید به یک شورای هماهنگی وصل شود. لایه‏های بعدی سلول‏های عضوگیری‏ای انشعاب‏های درون سازمان‏اند.

نه انشعاب به معنای جدایی، انشعاب مانند افزودن انشعاب آب و برق، یعنی اضافه شدن سلول به سلول‏های قبلی (Extendnded). بعد فرهنگی در سازمان‏های غیر سلسله مراتبی اهمیتی اساسی دارد. زیرا هیچ نظارت سلسله مراتبی، اجبار سازمانی وجود ندارد. ولی در سازمان‏های مسطح پر هزینه معمولاً فرهنگ سازمانی بالاست. بعد ایده‏ای و ایدئولوژیک، نظام ارزش‏های سازمان را تعریف می‏کند، اصول حفاظتی در این بعد قرار می‏گیرد.

"اجازه دهید تاکید شود که شبکه‏های اجتماعی در دنیای غیر انتفاعی یعنی مثلاً تشویق مردم به کتاب‏خوانی، یا حفظ محیط زیست، انقلابی باور نکردنی پدید آورده‏اند"بالاخره بعد محیطی، به رابطه سازمان شبکه‏ای با دنیای خارج مربوط است که در مورد ایران محیط نامساعد نام دارد. اساساً سازمان‏های شبک‏ای مسطح چه مجازی چه حقیقی گروه کار محوراند. لذا شورای تقسیم کار و هماهنگی در سطح میانه و شورای عالی هماهنگی و سای‏های آن بسیار مهم‏اند. سازمان‏های مسطح را ساختارهای تکثیری یا متکثر پیوندی نیز گفت‏اند که بر معرفت دست‏جمعی با آزادی عمل سلول‏ها در محدوده قانون استوارند. به همین دلیل تدوین ضوابط و اصول حفاظتی سخت مهم است.

نکته مهم در سازمان شبک‏ای، همطرازی اعضا استد و رابطه مراد و مریدی به شدت نفی می‏شود. اعضای بالغ و آگاه باید با جایگزین‏های متعدد، مخصوصاً در شورای هماهنگی مرکزی تعریف شوند؛ به شکلی که نبود هر عضو به تنهایی به شبکه صدمه‏ای نمی‏زند. ساز و کارهای هماهنگی نیز اجتماعی‏اند. سازمان‏های شبکه‏ای یا درونی‏اند یا پایدار و یا پویا. رابطه شورای هماهنگی مرکزی و شوراهای هماهنگی سطح میانی و گروه‏های کاری موضوع محور، از طریق منشور جبهه‏ای ارگانیک تعریف می‏شود.

"یعنی شبک‏های اجتماعی که حول موضوع اسب و دوست‏داشتن اسب با هم آشنا شده‏اند و می‏توانند بالقوه ۶ میلیارد نفر باشند در سراسر جهان"تدوین منشور دستورالعمل فعالیت برای هماهنگی گروه های کاری، امری مستقل است. لذا تحمل اعتراض باید بالا باشد، زیرا سازمان با پراکندگی سیاسی- جغرافیایی-غیرهرمی غیر متمرکز و مسطح روبرو است و هسته‏های ارائه دهنده خدمات اصلی، تعریف شده بر پهنای جمعیت گسترده‏اند. خود هسته‏ها با هم در حال تبادل دایمی اطلاعات هستند. سلول‏ها را می‏توان خانوادگی - دوست محور، خرده محله‏ای - محله‏ای، ناحیه شهری، منطقه شهری-شهری - استانی یا ملی تعریف کرد. هست‏های موضوع محور با همان گروه‏های کاری تخصصی، مکان محور، مجازی، مالی، سایت‏ساز، فیلتر شکن، اطلاع‏رسان، سازمان ده و نظایر این موارداند که بعد به صدها موضوع بر اساس توان اعضاء تقسیم می‏شوند.

معمولاً هسته‏ها با رادیکالیسم مختلف تعریف می‏شوند که در صورت تعطیلی، هسته‏های معتدل‏تر به حیات خود ادامه دهند. رهبری سیاسی، غیر ساختاری و درون‏گروهی و فقط در چارچوب القاء وظیفه انجام می‏شود. رهبری ارزشی است نه سلسله مراتبی و مجمع یا شورای هماهنگی حساس‏ترین ارگان است که مطالب پایگاه‏های اینترنتی مرکزی را جهت‏دهی می‏کند و اصول کلی را تعریف کرده اما مانع نوآوری نمی‏شود. اهمیت سازمان‏های مسطح، نوآورانه بودن آن‏هاست

منابع خبر

اخبار مرتبط