بسیجی که متعلق به مدرسه عشق است، از دوستی مردم لذت می‌برد

بسیجی که متعلق به مدرسه عشق است، از دوستی مردم لذت می‌برد
کلمه
کلمه - ۴ آذر ۱۳۹۵

چکیده :این جمله را در یک مراسم که تعدادی از بسیجیان در حال اعزام به جبهه بودند، گفتم. این بسیجیان دل‌کنده از هر چیز در حال عزیمت به جبهه‌ها بودند و بنده نتوانستم با هیچ بیان دیگر احساساتم را در مورد بسیج بیان کنم و اکنون هم هنوز بر آن عقیده هستم؛ به نظر بنده یک بسیجی که متعلق به مدرسه عشق است، فراتر از جناح عمل می‌کند و دید ملی و نه جناحی دارد؛ تهدید و تتمیع در آن موثر نیست و وقتی به الگویی برای تبعیت و پیروی می‌اندیشد....

کلمه – گروه خبر: «بسیج مدرسه عشق است» از جملات به‌یادماندنی دهه اول انقلاب اسلامی است که تا سال ۱۳۸۸ شاید بسیاری از گوینده اصلی آن مطلع نبودند تا اینکه مشخص شد این شعرگونه عمیق و خاطره‌انگیز که آن سال‌ها در رسای مدافعان حقیقی دین و میهن سروده شد و در هر کوی و برزن پژواک یافت از سخنان نخست وزیر امام بوده است.

میرحسین موسوی در کنفرانس مطبوعاتی ۱۷ فروردین ماه ۱۳۸۸ در پاسخ به خبرنگاری گفت: «من برای خودم غیر درست نمی کنم و اینگونه نیست که سریع خط قرمز بکشم و افراد را به غیر نظام یا خودی و غیرخودی تبدیل کنم من با اصلاح‌طلبان و اصولگرایان ارتباط قوی دارم و گفتم من اصلاح‌طلبی هستم که دایم به اصول رجوع می‌کنم و دستم را به کسانی که قانون، اصول و نظام را قبول دارند دراز می‌کنم، من در آن زمان گفته بودم” بسیج مدرسه عشق است” و هنوز هم به این مساله اعتقاد دارم. در عین حال می‌دانم در میان شعارهای اصلاح طلبی هم شعارهای زیبایی هست و به معنای این نیست که تایید آن شعارها اصول را نفی می کند».

همچنین میرحسین در همان ماه در جمع نخبگان علمی استان خوزستان در پاسخ به سوال یکی از سخنران‌ها در مورد عبارت «بسیج، مدرسه عشق است»، گفت:

«بنده‌ این جمله را در یک مراسم که تعدادی از بسیجیان در حال اعزام به جبهه بودند، گفتم. این بسیجیان دل‌کنده از هر چیز در حال عزیمت به جبهه‌ها بودند و بنده نتوانستم با هیچ بیان دیگر احساساتم را در مورد بسیج بیان کنم و اکنون هم هنوز بر آن عقیده هستم؛ به نظر بنده یک بسیجی که متعلق به مدرسه عشق است، فراتر از جناح عمل می‌کند و دید ملی و نه جناحی دارد؛ تهدید و تتمیع در آن موثر نیست و وقتی به الگویی برای تبعیت و پیروی می‌اندیشد، به یاد شهید باکری‌ها و همت‌ها و امثال آن می‌افتد، بسیجی که متعلق به مدرسه عشق است، از دوستی مردم لذت می‌برد. حافظ عرض و ناموس مردم بدون توجه به اختلافات سلیقگی خود با آنهاست و این بسیجی حرمت حریم‌های خصوصی مردم را در مقابل تهاجمات گوناگون حفظ می‌کند و در ادای وظیفه خود پیرو حق است.

"حافظ عرض و ناموس مردم بدون توجه به اختلافات سلیقگی خود با آنهاست و این بسیجی حرمت حریم‌های خصوصی مردم را در مقابل تهاجمات گوناگون حفظ می‌کند و در ادای وظیفه خود پیرو حق است"بسیجی شاگرد مدرسه عشق شاگرد امام است که بازوان بلندش همه ملت را در برمی‌گرفت و در این بسیجی که آماده دفاع از حریم اسلام و ملت خودش است، پول و هدیه و متاع دنیوی ارزشی ندارد.

این بسیجی رای مستقل خود را دارد و مثل رهبر خود که فرمودند من یک رای دارم و کسی آن‌را نمی‌داند، رای می‌دهد و این بسیجی الهام‌بخش است و این بسیجی از جنس زاهدان شب و شیران روز است و ما می‌دانیم که بسیج امروز فرزند بسیج دیروز است و این قابلیت را دارد که همچنان مدرسه عشق باشد. مدرسه‌ای که دوستی و محبت و یگانگی و وحدت را در میان ملت دنبال کند؛ این بسیجی حافظ امانت‌های سنگینی است که ملت به او می‌سپارد. من هنوز هم به آن شعار اعتقاد دارم».
اگر فرهنگ بسیجی نبود، …

میرحسین موسوی در آذرماه سال ۸۸ نیز پس از آنکه عده‌ای سازمان‌یافته با نام و نشان بسیج به مردم حمله کردند در بیانیه‌ای با بیان اینکه، بسیج چه بود و چه خواهد بود و چه باید باشد؟ نوشت:

بسیجی که امام می‌‌خواست در مقابل ملت قرار نمی‌گرفت، بلکه در کنار مردم و پشت‌سر آنان بود؛ بسیجی که فراتر از جناح‌ها عمل کند و بازوان بلندش همه اقشار را در بر بگیرد؛ بسیجی که از دوستی مردم لذت ببرد؛ بسیجی که به دنبال رفاقت و محبت و یگانگی مردم باشد؛ بسیجی که بدون توجه به اختلافات سلیقه‌ای خود با دیگران حافظ عرض و ناموس‌شان باشد، که آنان یا برادر او در دینند و یا نظیر او در آفرینش؛ بسیجی که حرمت حریم‌های خصوصی مردم راحفظ کند. امام بسیج را به عنوان ابزاری برای قدرت حاکمان نمی‌خواست، بلکه نهادی برای قدرت مردم می‌دید تا حاکمیت آنان بر سرنوشتشان تضمین نماید. قرار بود رفتار و اندیشه بسیجی در مردم اثر کند، نه آن که قدرت بسیج بر سر مردم فرود آید.

قرار نبود بسیج جیره‌خوار دولت شود و به ازای دستگیر کردن مردم در اجتماعات پاداش سرانه بگیرد. افسوس بر بسیج اگر تا حد یک حزب سیاسی تنزل کند؛ این آن چیزی نیست که امام ما برای بسیجیان می‌خواست. قرار نبود بسیج به دستگاهی تبدیل شود که اختیار انتخاب و آزادی رای را از مردم بستاند.

برادران بسیجی من! کدام عیب و کاستی در آرزوهای امام برای بسیج وجود داشت که از آنها کناره گرفته ‌شود؟ و چرا باید چهره‌ای که با زحمات گذشتگان شما پدید آمد به کدورت‌ها آلوده گردد؟ شما خود با مردمید و از مردمید. مفاهیمی که فطرت مردم آنها را می‌پسندد چرا باید در نزد برخی از دوستان بسیجی ما نفرت ایجاد کند؟ کدام زشتی در نام‌هایی چون آزادی وجود دارد که وقتی بر زبان می‌آید قلب بعضی از آنان را مشمئز می‌کند، گویی که نام بزرگترین گناهان باشد؟ حال آن که هنوز بزرگترین میعادگاه‌ها در اکثر شهرهای ما به نام آزادی خوانده می‌شوند. مگر نمی‌گوییم عنوان‌هایی چون حقوق بشر، حقوق زنان، حقوق اقلیت‌ها، و امثالشان محمل‌هایی است تا قدرت‌ها ریاکارانه خویشتن را به آنها الصاق کنند و سیمایشان را زیبا جلوه دهند؟ چرا آنهایی که قاعدتا باید صاحبان اصلی و اصیل چنین آرمان‌هایی باشند از آنها فاصله می‌گیرند؟ مگر می‌خواهند مکتب‌شان کریه جلوه کند؟ چرا این مفاهیم را لعن می‌کنیم و ملاک بی‌دینی قرار می‌دهیم؟ دینی که چونان یک بوته گل دلخواه برای بشر ارمغان آورده شد، از بس که آموزه‌هایش ملایم و موافق با فطرت بود.

"مدرسه‌ای که دوستی و محبت و یگانگی و وحدت را در میان ملت دنبال کند؛ این بسیجی حافظ امانت‌های سنگینی است که ملت به او می‌سپارد"مبادا آن را تبدیل به یک بوته خار کنیم تا هرکس با هر گوشه از آن تماس می‌گیرد زخمی شود؛ زخم‌هایی از نوع آنچه جوانان ما در خیابان‌ها می‌بینند.

بسیج نیز سی سال پیش از این همچون یک بوته گل و یک پارچه نور متولد شد. آیا اگر کسی رجعت به آن عهد نورانی و نخستین را بخواهد به انقلاب پشت کرده است و دست به براندازی نظام زده است؟ آیا اگر کسی بازگشت به نسخه اصیل انقلاب اسلامی را طلب کند، آیا اگر کسی خواستار آن اسلام ناب محمدی که امام منادی و معرف آن بود باشد و از خرافه‌پرستی‌ها و قشری‌گری‌هایی که با نام دین به مردم فروخته می‌شود بیزاری بجوید، آیا اگر کسی اجرای بدون‌تنازل قانون اساسی را دنبال کند، آیا اگر کسی از وفاداری به عهدهای ایمانی و انسانی بپرسد جز به دادگری فراخوانده است؟ آیا چنین کسانی باید در خیابان‌ها کتک بخورند، در زندان‌ها شکنجه ببینند و به حبس‌های طولانی‌مدت محکوم شوند؟ آیا اسلام و قرآن اجازه می‌دهد مردمی که با مسالمت حاکمانشان را به عدالت امر می‌کنند کشته شوند؟

به گزارش انصاف نیوز، به نظر می رسد که در حصر ماندن امثال مهندس موسوی، بهترین فرصت برای تبلیغات مخالفان ارزش‌هایی در جامعه مانند بسیج و خاطرات خوب انقلاب و دوره‌ هشت ساله مقاومت دولت و مردم در برابر دشمنان و زیاده‌خواهان است که با این پیش‌فرض، سرنوشت متصدیان امروز امور را نیز گمانه‌زنی کنند.

منابع خبر

اخبار مرتبط