تاجزاده: هنوز اقتدارگراها متهم ردیف اول حمله به کوی دانشگاه هستند

جوابیه دوم تاجزاده به رسالت: هنوز هم اقتدارگراها متهم ردیف اول حمله به کوی دانشگاه هستند
نوروز
جنبش راه سبز - ۶ اسفند ۱۳۹۳

جرس: در پی اتهام زنی های مکرر روزنامه محافظه کار «رسالت» به سید مصطفی تاجزاده که از روز اول اجرای حکم ظالمانه ۶ سا له اش در حصر و انفرادی به سر می برد، وی تاکنون دو جوابیه برای این روزنامه فرستاده که برخلاف قانون مطبوعات تاکنون چاپ نشده است.

به گزارش نوروز، این زندانی سیاسی درجوابیه دوم خود آورده است: «می دانم که آقای مصباح دروغ گفتن را برای اهداف مقدس مشروع خوانده و به این ترتیب دست شما را برای ایراد اتهام و افتراء به مخالفانتان باز کرده است. بهره مندی از مصونیت قضائی نیز شما را از اجرای قانون و درج جوابیه ها معاف نموده است اما نمی فهمم که چرا به نتایج ویرانگر روش خود نمی اندیشید که افزون بر انزوای روزافزون سیاسی، کاهش تیراژ و سقوط اخلاقی، افکار عمومی را نیز برای شنیدن توضیحات متهمانتان کنجکاوتر و مشتاق تر می کنید.»

متن کامل این جوابیه به شرح زیر می باشد:

به نام خدا

مدیر مسئول محترم رسالت

با سلام و احترام

۱- در سرمقاله ۱۷ آذرماه مدعی شدید که «تاجزاده یک عنصر انقلابی در دولت اصلاحات دست اندرکار پروژه توسعه سیاسی بود. او و رفقایش به این مفهوم دست یافته بودند که توسعه سیاسی یعنی دموکراتیزاسیون و دموکراتیزاسیون یعنی سکولاریزاسیون» ۹ روز بعد همان ادعای کذب را به نحو دیگری تکرار کردید. « تاوقتی اصلاح طلبی دموکراتیزاسیون تعریف شود و دموکراتیزاسیون نیز مدرنیزاسیون تعریف شود و مدرنیزاسیون نیز سکولاریسم تعریف شود به طور اجتناب ناپذیری اصلاح طلبی به سمت اپوزیسیون شدن حرکت می کند.

"او و رفقایش به این مفهوم دست یافته بودند که توسعه سیاسی یعنی دموکراتیزاسیون و دموکراتیزاسیون یعنی سکولاریزاسیون» ۹ روز بعد همان ادعای کذب را به نحو دیگری تکرار کردید"این راهی است که تاجزاده وقتی معاون سیاسی وزارت کشور بود با کیان تاج بخش نماینده سورس در تهران طراحی کردند. این طرح منجر شد به این که اصلاح طلبان سر از فتنه تیر ۷۸ درآوردند.» (رسالت ۹/۲۶)

۲- می دانم که آقای مصباح دروغ گفتن را برای اهداف مقدس مشروع خوانده و به این ترتیب دست شما را برای ایراد اتهام و افتراء به مخالفانتان باز کرده است. بهره مندی از مصونیت قضائی نیز شما را از اجرای قانون و درج جوابیه ها معاف نموده است اما نمی فهمم که چرا به نتایج ویرانگر روش خود نمی اندیشید که افزون بر انزوای روزافزون سیاسی، کاهش تیراژ و سقوط اخلاقی، افکار عمومی را نیز برای شنیدن توضیحات متهمانتان کنجکاوتر و مشتاق تر می کنید! مگر نمی بینید که قوه قضائیه به اعتراف آقای صادق لاریجانی از تشکیل دادگاه آقایان موسوی و کروبی عاجز است زیرا دلواپس تأثیر سخنان آن بزرگواران اند. به هر رو من طبق وظیفه جوابیه را ارسال و اعلام می دارم که عدم انتشار آن علاوه بر قانون شکنی آشکار رسالت ،نشانگر فقدان اعتماد به نفس گردانندگان آن روزنامه محترم و بی اعتمادی آنان به درک و شعور خوانندگانش تلقی می شود.

۳- همواره گوهر اصلاحات را در دموکراتیزاسیون خوانده ام اما هرگز آن را معادل سکولاریزاسیون و حتی مدرنیزاسیون ندانسته ام. من به پلورالیزم سیاسی معتقدم و آن را شرط زندگی مسالمت آمیز و دموکراتیک می دانم که تنها در آن صورت ایران برای همه ایرانیان خواهد شد.

تکثرگرایی به معنای پذیرش ایران رنگین کمانی و چند صدایی است که در آن هر شهروند با هر عقیده و سلیقه ای از حقوق مدنی و سیاسی بهره مند و آماده ایفای تکالیف مدنی خویش است. پلورالیزم سیاسی یعنی قبول دیگری و نفی استانداردهای غیراخلاقی دوگانه. یعنی بپذیریم که هیچ فرد یا حزب و جناحی هیچ محدودیتی را که بر خود نمی پسندد بر دیگری تحمیل نکند و آن چه را حق خویش می شمارد برای سایرین نیز به رسمیت بشناسد.

۴- مرحوم مدرس با همه احترامی که نزد آیة الله خمینی داشت اما در مسئله مخالفت با طرح جمهوری مورد انتقاد وی واقع شد. در حقیقت آن چه بنیانگذار نظام به ویژه در نوفل لوشاتو وعده داد، آغاز عصر جمهوریت ایران با تأسیس جمهوری اسلامی بود نه استقرار حکومت مطلقه فردی که رضاشاه نیم قرن قبل از پیروزی انقلاب آن را رژیم یک نفره خواند و شایسته ایرانیان معرفی کرد. براین اساس دموکراسی خواهی و تکثر طلبی بازگشت به شعارهای اصلی انقلاب است.

"این راهی است که تاجزاده وقتی معاون سیاسی وزارت کشور بود با کیان تاج بخش نماینده سورس در تهران طراحی کردند"در جانب مقابل هرگامی برای تبدیل جمهوری اسلامی به نظام خلافت یا در جهت احیای حکومت کشیشان و کلیسا در قرون وسطی اما به نام اسلام در ایران، انحراف از آرمان های ملت محسوب می شود. به بیان دیگر کوشش برای این که اسلحه و اطلاعات، سرمایه و رسانه و زندان و دادگاه در اختیار فرماندهی سپاه قرار گیرد و نماینده ولی فقیه «مهندسی معقول و منطقی انتخابات» را وظیفه ذاتی آن بخواند به استحاله نظام و نظامی و پادگانی کردن جمهوری اسلامی منجر می شود. بدعت تلاش برای حزب کردن نهادهای انتصابی از قبیل شورای نگهبان، قوه قضائیه، صداوسیما و ... است .به علاوه این آقای مصباح است که پس از رأی منفی ۹۲٪ ایرانیان به نامزد پیشنهادی اش (۴۶ میلیون از ۵۰ میلیون نفر) در موضع اپوزیسیون قرار گرفته است و ملت را بی صلاحیت می خواند. این در حالی است که شعار اصلی ما «اجرای کامل قانون اساسی» و بر پایی انتخابات آزاد و سالم با همه لوازم و لواحقش است.

۵- مردم ما در حال حاضر از دو طرف در فشار قرار دارند.

جناح جنگ طلب غربی بویژه با سوء استفاده از جنایات تکفیری ها و با اشاعه اسلام هراسی در سطح وسیعی در صدد ایجاد زمینه و فضا برای اعمال تضییقات بیشتر علیه ایران و ایرانیان است. در داخل نیز حقوق ستیزان حرفه ای و کاسبان تحریم به اسم اسلام و انقلاب و مبارزه با تهاجم فرهنگی به جنگ با آزادی های اساسی شهروندان ایران زمین و شکست مذاکرات هسته ای پرداخته اند و صد البته خوراک خوبی برای دسته اول تهیه کرده و می کنند.

۶- بی کفایتی مدیریتی، انسداد سیاسی، طالبانی گری فرهنگی و حرام خواری و فسادپروری اقتصادی جناح اقتدارگرا که مردم را در لفظ بصیرت ترین ملت ها می خواند و در عمل با آنان هم چون صغیرترین ملت ها رفتار می کند، بیشترین آسیب را به اعتماد مردم و نیز به معنویات و اخلاق عمومی زده ، موج دین گریزی را به وجود آورده است. اندوه آور آن که هر قدر آزادی ستیزان ایرانی بر غلظت و شدت سانسورها و سرکوب ها و بگیر و ببندها می افزایند به همان میزان دین گریزی قشرهایی از مردم به دین ستیزی آنان گرایش می یابد. مسئولیت این روند خطرناک در درجه نخست با اقتدارگرایانی است که روزنامه رسالت در سالهای اخیر یکی از سخنگویان آن به شمار می رود. هم چنان که متهم ردیف اول رشد الحاد گرایی و ماتریالیسم در اروپا، کلیسا بود.

۷- ورود غیرقانونی یگان ویژه نیروی انتظامی همراه با لباس شخصی های سازمان یافته و شناخته شده به کوی دانشگاه و ضرب و شتم شدید و بی سابقه دانشجویان بی گناه و بی پناه را به هر نام و توجیهی که بخوانید، مقابله با فتنه یا با براندازی، ماهیت جنایت را تغییر نخواهد داد و اقتدارگراها از مظان اتهام تبرئه نخواهد کرد.

"من به پلورالیزم سیاسی معتقدم و آن را شرط زندگی مسالمت آمیز و دموکراتیک می دانم که تنها در آن صورت ایران برای همه ایرانیان خواهد شد"شما هرگز نمی توانید خاطره آن فاجعه تلخ را از اذهان عمومی بزدایید یا مسئولیت خود را در آن انکار کنید. مگر ملت ایران پس از ۶۱ سال، ۱۶ آذر ۳۲ را فراموش کرده است که انتظار دارید ۱۸ تیر ۷۸ را آن هم تنها پس از گذشت ۱۵ سال از یاد ببرد یا جناح اقتدارگرا را متهم ردیف اول این هجوم غیرانسانی نخواند؟به باور من مادام که دادگاهی مستقل آمران و مباشران اصلی آن هجوم وحشیانه را علنا محاکمه و مجازات نکند شما همچنان در جایگاه متهم قرار خواهید داشت.

سید مصطفی تاجزاده

بهمن ۱۳۹۳
 

منابع خبر

اخبار مرتبط