حدیث امام رضا (ع) در فضیلت عید غدیر

جهان نیوز - ۱۲ آبان ۱۳۹۱

به گزارش جهان به نقل از مهر، علامه سید محمد حسین حسینی طهرانی در مجلد نهم از کتاب امام شناسی (که به مباحث: احتجاج ها به حدیث غیر و عید غدیر اختصاص دارد) حدیث حضرت امام رضا (ع) در فضیلت عید غدیر را به نقل از مناقب ابن شهر آشوب چنین آورده است:

حدیث حضرت امام رضا (ع) در فضیلت عید غدیر

از حضرت رضا (ع) وارد است که: «حضرت امام رضا (ع)گفتند: پدر من از پدرش روایت کرده است که: روز غدیر در آسمان‏ها مشهورتر است از روی زمین، خداوند تعالی در بهشت فردوس قصری دارد که یک خشت آن نقره، و یک خشت آن از طلاست، و در آن ۱۰۰ هزار قبه (اطاقی که سقف آن به شکل گنبد مستدیر است) و ۱۰۰ هزار خیمه از یاقوت سبز است، خاک آن مشک و عبیر است، و در آن ۴ نهر است: نهری است از خمر (شراب مست کننده) و نهری است از آب، و نهری از شیر، و نهری است از عسل.

در اطراف و جوانب آن قصر درختانی است که همه گونه میوه ها را دارند، و بر آنها پرندگانی است که بدن هایشان از لؤلؤ و بالهایشان از یاقوت است، و به انواع نغمه ها و آوازها نغمه‏سرائی دارند. چون روز غدیر شود اهل آسمان‏ ها داخل این قصر می‏شوند، و خداوند را تسبیح و تقدیس می‏نمایند، و تهلیل می‏گویند. آنگاه این مرغان به پرواز درمی‏آیند، و خودشان را در آب می‏افکنند و سپس از آب بیرون آمده، و بدن‏های‌تر و تازه خود را در آن مشک و عبیر می‏مالند. و چون فرشتگان جمع شوند، همه این مرغان به پرواز می‏آیند، و آن مشک و عبیر بدن خود را، بر آنان می‏پاشند، و آن ملائکه در آن روز آنچه بر سر فاطمه (س) نثار شده است، برای همدیگر به رسم هدیه می‏برند.

چون روز غدیر، به پایان می‏رسد، ندائی به آنان می‏رسد: برگردید! و در منازل و مراتب خود مستقر گردید! خداوند به جهت گرامی داشتی که برای محمد و علی نموده است، شما را از هر خطری و از هر لغزشی، تا سال دیگر چنین روزی در مصونیت و امن قرار داده است‏».

ایشان در ادامه می نویسد: در اقبال این خبر به تمامه آورده شده و در تتمه آن چنین آورده است: «و سپس حضرت رضا رو کردند به من و گفتند: ای پسر أبونصر! هر کجا باشی در روز عید غدیر خود را در نزد أمیرالمؤمنین(ع) حاضر کن! زیرا خداوند درآن روز گناه ۶۰ ساله هر مرد مؤمن و هر زن مؤمنه و هر مرد مسلم و هر زن مسلمه را می‏آمرزد و از آتش آزاد می‏کند در برابر آنچه را که در ماه رمضان و شب قدر و شب فطر آزاد کرده است. و یک درهم انفاق در آن روز برای برادران عارف خود در مقابل هزار درهم است و در این روز احسان خودت را بر برادرانت زیاد کن و هر مرد مؤمن و زن مؤمنه‏ای را شاد کن.

و سپس فرمود: ای اهل کوفه، به شما خیر کثیری داده شده است و شما از کسانی هستید که خداوند دلهای آنها را به ایمان آزمایش کرده است و پیوسته در تحت سیطره وق در تذلیل و مقهور و مورد امتحان و بلا بوده‏اید و بلا بر شما از جوانب می‏ریزد و سپس کاشف الکرب العظیم آن بلا را برمی‏دارد.

"چون روز غدیر شود اهل آسمان‏ ها داخل این قصر می‏شوند، و خداوند را تسبیح و تقدیس می‏نمایند، و تهلیل می‏گویند"سوگندبه خدا که اگر مردم فضلیت روز غدیر را به حقیقت آن بدانند ملائکه هر روز با آنها ده بار مصافحه می‏کنند.»

معنای ‌عید در لغت‌ و در اصطلاح‌ مردم‌

ایشان با تأکید بر این مطلب که: باری عید غدیر را عید گویند، به جهت آنکه آن خاطرات و مسائل مهمه که در آن روز در خم غدیر به وقوع پیوست، و آن خطبه رسول الله، و گرفتند بازوی علی را بطوری که سپیدی زیر بغل هر دو معلوم شد، و نشان دادن و معرفی نمودن به مردم، و سپس امر به تسلیم به لفظ السلام علیک یاامیرالمؤمنین به پیرو نصب آن حضرت را به خلافت رسول الله، و إعطاء ولایت کلیه الهیه، و نزول آیه اکمال دین و اتمام نعمت، و آیه تبلیغ و انقیاد وتسلیم مخالفان در برابر آن عظمت و ابهت و شکوه واقعی و ظاهری، و سپس مخالفت کردن آنها به مجرد رحلت رسول‏خدا، و بالأخره آن  پیامدهای سریع و غیرها ، همگی در روز عیدغدیر برمی‏گردد، و عود می‏کند، و خود را نشان می‏دهد، و آن برکات نازله پیوسته بر اهلش فرو می‏آید و می‏ریزد.

در ادامه خاطر نشان می کند: کلمه عید از ماده عود است ‏یعنی بازگشتن. در «اقرب الموارد» گوید: عید به موسم و هر روزی که در آن اجتماعی و یا تذکار و یادبودی از صاحب فضیلتی بوده باشد، گفته می‏شود، و بعضی گفته‏اند: برای هر حادثه مهمی. ابن اعرابی گوید: برای آنکه در هر سالی آن واقع و حادثه، با فرح و سرور مجددی عود می‏کند... .

حال که معنای عید را در لغت دانستیم، ببینیم در اصطلاح مردم و طوائف و ملل و نحل کلمه عید را به چه معنی استعمال می‏کنند؟ و برای وضوح این مطلب می‏گوییم: در نزد هر طائفه و جماعت، و هر ملت و مذهبی، یک چیز مخصوص دارای اهمیت است که چون سالگرد آن واقعه و حادثه، و یا آن خاطره برسد، به جهت‏بزرگداشت و تجلیل از روح و معنای آن، آن خاطره را تجدید می‏کنند، و به سرور و فرح در یادبود آن واقعه می‏گذرانند و با آنکه نفس آن حادثه گذشته است، ولی با یادبود و خاطره موجود باقیمانده از آن در ذهن، خود را به روح و جان آن حادثه نزدیک می‏کنند، و نفس و روح خود را از یادبود آن اشراب و متمتع‏ می‏سازند.

دنیاپرستان چون وصول به منافع دنیوی فقط مورد نظر و هدف آنهاست، در وقت ‏بروز و ظهور حادثه دنیوی عید می‏گیرند، پادشاهان پس از لشکرکشی و خون‏ریزی و غلبه بر حریف و سلطه بر اقوام مورد نظر جشن می‏گیرند، و طاق نصرت می‏بندند، و آن خاطره پیروزی را همه ساله اعاده می‏کنند. ایرانیان قدیم نوروز را عید می‏گرفتند، به جهت آنکه سبزه از زمین می‏روید و درخت‏ها سبز می‏شود و فصل خرمی و شادابی زمین است، فصل خزان و زمستان سپری شده، و اینک زمین رو به رشد و نمو است.

این منطق کسانی است که ابدا با معنویات و روحانیات سر و کار ندارند، و ارزش‏های انسانی را فقط در ماده و سبزه می‏جویند، و در حقیقت ‏با عید بهائم که آنها در فصل بهاران شاد و شادابند، و در مرغزارها و مراتع می‏چرند، و در فصل زمستان افسرده و کسل و خزیده هستند، چه تفاوتی دارد؟ آنها بدان صورت، انسان هم بدین صورت.حقیقت و واقعیت ‏یکی است، برای آنها بدان شکل، و برای این انسان دو پا بدین شکل.

ولی ادیان الهی برای پیروان خود بر اساس ارزش‏های انسانی، و وصول به اهداف ایمانی و خروج از شرک و آزادی از دست جباران و طاغیان زمان که بشر را استخدام نموده و برای منافع استکباری خود از او متمتع می‏شده‏اند، اعیاد را پایه‏ریزی کرده‏اند.

معنای عید یک درجه از تزکیه و تطهیر بالاتر رفتن است

علامه طهرانی با خاطرنشان کردن این نکته که در دین مقدس اسلام روز فطر و روز قربان و روز جمعه عید است به فلسفه عید بودن این روزها چنین اشاره می کند: اما در فطر به جهت‏ آنکه در یکماه تمام مردم دست از زیاده‏روی در شهوات برداشته، روزها روزه، و شب‏ها به قیام مشغول، و با بهره‏هائی بیش از سایر ایام همچون انفاق در راه خدا، و تلاوت بیشتری از کلام خدا، و چشم‏پوشی از محرمات و مکروهات، نفس اماره خود را تزکیه و تطهیر نموده‏اند، حالت روحانیت و معنویت در ایشان بالا رفته است، و سبکی و تجرد و امکان عروج به عوالم قدس برای آنها امکان بیشتری پیدا کرده است، زیرا طعام و شهوت و غضب کلید جهنم و سلطه شیطان است...

در این موقع که موقع گرفتن نتیجه و مزد است، آن روز را باید عید گرفت، و از خداوند کریم و رحیم عیدی دریافت کرد. اما عید گرفتن نه به معنای ساز و دهل زدن است، و نه به معنای شیرینی خوردن و رنگارنگ پوشیدن، و تفریح و تفرج بهیمانه کردن، بلکه به معنای یک درجه از تزکیه و تطهیر بالاتر، و یک صیقل بهتر به نفس دادن تا آماده برکات و نزول موآئد آسمانی گردد.

و اما در قربان، به جهت آنکه مردم به عشق لقاء و دیدار وجه الله، دست از خانه و لانه و وطن و کسب و کار و شهرت و جاه و جمیع علائق شسته، و به سوی بیت الله الحرام من کل فج عمیق روان شده، و طواف و سعی و وقوف در عرفات را که خارج از حرم است، بجای آورده سپس داخل در حرم و مشعر آمده و شب را به اذن دخولی که از حضرت او دریافت کرده است، در مزدلفه آرمیده، و سپس به منی آمده، و شیطان را هفت‏بار سنگ زده، و قربانی کرده، و سر تراشیده، و در این مدت پای و سر برهنه به دنبال حبیب در جستجو و در تکاپو بوده است.

اینک جای آن دارد که موقع خروج از احرام است، به شکرانه قبولی اعمال و پذیرش این اعمال سخت، و در عین حال شیرین و لذت‏بخش عید بگیرد، و الحمد لله بگوید، و به مراسم عید که آنهم باز ذکر خدا و تطهیر بیشتری است، مهیا گردد، نماز عید بخواند، و زبان به تقدیس و تمجید الهی بگشاید...

ایشان می افزاید: روز جمعه عید است، چون روز اجتماع مردم به نماز جمعه و شنیدن خطبه‏ها و تطهیر است و به همین جهت اسلام نام آن را جمعه گذارد، یعنی روز اجتماع و به هم پیوستگی امت مسلمان، و در قبل از اسلام آن را یوم العروبة می‏گفتند. اسلام نماز جمعه را واجب کرد، به وجوب عینی تعیینی در هر زمان تا روز قیامت و تارک آنرا لعنت فرستاد. و لیکن شرط صحت آن با جماعت و در تحت نظر و امامت امام عادل و یا منصوب از ناحیه اوست. در زمان حضور امام، خودش اقامه می‏کند، و در زمان غیبت ‏بر فقیه عادل جامع الشرائط که به ادله نیابت عامه، متکفل وظائف امام است واجب است اقامه کند.

نماز جمعه واجب است ‏به وجوب مطلق، نه به وجوب مشروط، مانند حج نسبت ‏به استطاعت، بلکه مانند نماز ظهر است نسبت ‏به طهارت و غسل و وضوء.

"آنگاه این مرغان به پرواز درمی‏آیند، و خودشان را در آب می‏افکنند و سپس از آب بیرون آمده، و بدن‏های‌تر و تازه خود را در آن مشک و عبیر می‏مالند"و بنابراین امام و حاکم شرع، شرط انعقاد و صحت و شرط واجب است نه شرط وجوب. فلهذا اگر امام در غیبت ‏بود و فقیه جامع الشرائط قدرت بر حکومت نداشت، و در تقیه بسر می‏برد، بواسطه ترک نماز جمعه، همه مردم گنهکارند به جهت ترک نماز عینی تعیینی که حائز اهمیت ‏سرشاری است و بر همه آنها واجب است قیام کنند و تشکیل حکومت اسلامی دهند، تا آن امام غائب ظهور کند، و یا فقیه مقبوض الید، مبسوط الید گردد، و بتواند اجراء حدود کند، و منع از ثغور اسلام بنماید.

و از جمله وظائف حاکم، تشکیل نمازهای جمعه در قلمرو حکومت اوست. افرادی که در زمان حکومت جائره نماز جمعه نمی‏خوانند، معذب می‏شوند که: چرا تشکیل حکومت اسلامی نداده‏اید؟! که بتوانید نماز جمعه بخوانید، گر چه با نداشتن حاکمی چنین، نماز از آنها صحیح نیست و مردود است. و به همین جهت که روز جمعه، روز عید و اجتماع است، و مردم پاک و پاکیزه می‏شوند، و از خطاها و گناهان یک هفته گذشته بیرون می‏آیند.

عید غدیر افضل‌ اعیاد است‌

علامه طهرانی (ره) در خصوص عید غدیر چنین بیان می کند: اما عید غدیر، که اشرف و افضل اعیاد است، به جهت ربط امت ‏با امام، و وحدت دل‏های آنان با ولایت، و ورود در سلک سالکان راه، و روندگان طریق مودت و محبت و ایثار و انفاق، و عقل و شعور، و گسترش نور ربانی، و نفحات قدسیه سبحانی، و ارتباط ملک با ملکوت است.

عید غدیر، روز عبودیت و تسلیم در برابر حق، و خروج از فرعونیت نفس اماره، و انداختن ریسمان ذل رقیت ‏حضرت سبحان است، و اقرار و اعتراف به یگانه خاصه از خواص درگاه با عظمت او، و قدم در صراط مستقیم ایقان نهادن، و گام استوار و راستین در ترک تجاملات نمودن، و بدون شائبه و تعارف به حق و حقیقت و واقعیت در آمدن، و از زمره بهائم خارج شدن، و به صف انسان پیوستن است.

عید غدیر، ندای حضرت قدوس و سبوح را: به حصر ولایت در قرآن کریم به ایها الرسول بلغ پاسخ صحیح دادن، و گفتار حضرت پیامبر اعظمش را به: من کنت مولاه فعلی مولاه با جان و دل پذیرفتن، و در تحت دعای اللهم وال من ‏والاه قرار گرفتن، و از نفرین خانمان سوز و عاد من عاداه بیرون شدن، و استقبال از و انصر من نصره، و استدبار از و اخذل من خذله نمودن است.

عید غدیر، تماشای جمال ملکوتی مولی الموالی امیرالمؤمنین (ع)را بر روی دو دست پیغمبر معظم، در فراز منبر برآمده بر پالانهای اشتران، در زیر درختان سمرات وادی جحفه در غدیر خم، و نمایش دادن ولایت را به کافه مردم، و نزول ملکوت و جبروت در این عالم ملک است که: هان ای دشمنان علی و ای مخالفان اهل بیت که پیوسته رسول خدا را با شکایت‏هائی که از علی می‏کردید، آزار و اذیت می‏رسانیدید، اینک بدانید که: علی سزاوار شکایت نیست، و در خور اذیت و آزار نیست. او والی ولایت، و یگانه شاهباز بلند پرواز سدره‏نشین کاخ عرفان است.

او از خود شما به جان‏های شما نزدیکتر است، و ولایتش بیشتر است.او تکوینا و تشریعا سید و سالار و سرور و سپهسالار شماست!

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

تابناک - ۱۲ آبان ۱۳۹۱