حسن یونسی: نقد وقایع ۸۸ را به بعد از رفع حصر از رهبران جنبش موکول کردهایم
جرس: حسن یونسی، فعال اصلاح طلب و از اعضای هیات موسس ندای ایرانیان، ضمن شرح آنچه "مانیفست نسل دوم اصلاحطلبان" گفته شده، به صراحت مواضع تشکل متبوع خود در مورد انتقادات مطرح شده در خصوص نوع گفتمان این جریان، حوادث پس از انتخابات سال ۸۸، نحوه تعامل با حاکمیت، احساس نگرانی سیدمحمد خاتمی برای ایجاد انشقاق در جریان اصلاحات و... را توضیح می دهد.
به گزارش ایلنا، چند وقتی است که ندای برخی از جوانان اصلاحطلب بلند شده است، جوانانی که پس از انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته فضا را برای فعالیت خود مهیا دیدند و برای حضور فعال و موثر در عرصه سیاسی کشور دست به کار شدند. آنها نام ندای ایرانیان را برای خود برگزیدند و نقد گذشته این جریان را به عنوان چراغی برای ادامه مسیر اصلاحطلبانه مبنای کار خود قرار دادند.
این جوانان اصلاحطلب گرد صادق خرازی دیپلمات کهنهکار و سیاستمداری که دو جناح فعال کشور برای او احترام قائل هستند، جمع شدند و شروع به طرح مانیفست خود کردند.
"آنها نام ندای ایرانیان را برای خود برگزیدند و نقد گذشته این جریان را به عنوان چراغی برای ادامه مسیر اصلاحطلبانه مبنای کار خود قرار دادند"آنها در مواضع رسمی خود اعلام کردند که برای رسیدن به اهداف مدنظر گفتوگو خواهند کرد و چنانچه به نتیجه دلخواه دست پیدا نکنند یا سازش کرده یا اینکه موضوع را مسکوت خواهند گذاشت و این آغازی برای هجمه به ندای ایرانیان بود.
حسن یونسی فرزند دستار ویژه رییس جمهور در امور اقلیتها که از اعضای هیات موسس ندای ایرانیان محسوب میشود در گفتوگو با ایلنا به سوالات و نقدهای مطرح شده در خصوص فعالیتهای این تشکل به صراحت پاسخ میدهد. او در این گفتوگو به بیان مانیفست نسل دوم اصلاحطلبان میپردازد و به صراحت مواضع تشکل متبوع خود در مورد انتقادات مطرح شده در خصوص نوع گفتمان این جریان، حوادث پس از انتخابات سال ۸۸، نحوه تعامل با حاکمیت، احساس نگرانی سیدمحمد خاتمی برای ایجاد انشقاق در جریان اصلاحات و... را بیان می کند.
یونسی همچنین در مورد ارتباط این جریان با صادق خرازی و جزئیات دیدار وی با رهبری در خصوص تشکل ندای ایرانیان توضیحاتی ارائه کرد که متن کامل آن به این شرح است:
در آغاز، صبغه تاریخی حزب ندای ایرانیان را بفرمائید و اینکه چه ضرورتهایی موجب شد تا به تشکیل یک حزب جدید بپردازید.
آن چیزی که برای ما مسلم است و بر پایه آن تصمیم به این کار گرفتیم، لزوم فعال شدن دوباره اصلاحطلبان و تفکر اصلاحطلبی در میان جریانات سیاسی کشور است. متاسفانه در سالهای گذشته و بالاخص از سال ۸۸ به بعد، عرصه برای فعالیت اصلاحطلبان به شدت تنگ شده بود و عملا از فعالیت اصلاحطلبان در همه عرصهها ممانعت به عمل آمد و مانعتراشیهایی شروع شد، به این حد که اگر جمعی از اصلاحطلبان میخواستند دور هم جمع شوند و یک مهمانی کوچک و مختصری هم داشته باشند، نمیتوانستند. این عامل و یک سلسله دلایل دیگر که درباره آنها توضیح مفصل خواهم داد، ما را به این نتیجه رساند که به سهم خودمان گامی در این هدف برداریم، ما اثرات و آسیبهای حذف تفکر اصلاحطلبی را در سالهای اخیر مشاهده کردهایم.
ریشه این حرکت (حزب ندا) تلاشی است که در سال ۸۷ و از سوی برخی از جوانان اصلاحطلب برای دعوت از آقای خاتمی برای کاندیداتوری شکل گرفت.
از سال ۸۸ و مجموعه اتفاقاتی که رخ داد، روند حذف اصلاحطلبان متاسفانه تشدید شد که میتوان شروع آن را ۱۳ خرداد ۸۸ و سخنان تحریک کننده کاندیدای رقیب اصلاح طلبان دانست و پس از آن ما شاهد یک سلسله رفتارها و عکسالعملهایی بودیم که فضا را به سوی خروج از عقلانیت سیاسی، کدورت، بدبینی و سوتفاهم پیش برد و نتیجه آن هزینهای بود که بخش عمدهای از آن توسط مردم پرداخته شد و در نهایت ضررش به نظام و مجموعه اصلاحطلبی و اصولگرایی وارد شد.
بعد از سال ۸۸، فضا به نحوی جلو رفت که زمینه برای کمترین تنفس اصلاحطلبان تنگ و تنگتر شد تا اینکه به انتخابات سال ۹۲ رسیدیم. انتخابات سال ۹۲ در میانه یک ناامیدی که بر تمامی فضای سیاسی جامعه و کشور و بالاخص در میان اصلاحطلبان ایجاد شده بود و در شرایطی که گروههای اصلاحطلب علیرغم مدیریت بسیار درخشان آقای خاتمی و همراهی آقای هاشمی و سایر افراد برجسته اصلاحطلب و اصولگرا تاکید بر حضور داشتند، از جانب برخی از احزاب اصلاحطلب یا نسبت به حضور در صحنه انتخابات ابراز ناامیدی و بینتیجه بودن میشد یا اگر این نظر اعلام نمیشد، عملا فعالیتی برای حضور در صحنه انتخابات صورت نمیگرفت.
باز در این میان شاهد بودیم که جوانان وارد عرصه شدند و نهایتا تلاش آنها با مدیریت آقای خاتمی و همراهی آقای هاشمی منتج به نتیجه شد. در این میان سخنان رهبری نظام مبنی بر حق الناس بودن آرای مردم نیز تاثیر به سزایی در ایجاد فضای امن و اطمینان داشت.
از آن زمان به اینسو، بحثهای جدی در میان اصلاحطلبان درگرفت که از روزنه بوجود آمده حاصل از دولت آقای روحانی استفاده کنیم. برخی از جریانهای اصلاح طلب معتقد بودند که این بار مسیری را برویم که به اتفاقات سال ۸۴ و پیامدش، سال ۸۸ منجر نشود. این دغدغه نه فقط از جانب دوستان مجموعه ندای ایرانیان بلکه از سوی بسیاری از جریانات اصلاحطلب وجود داشت و دارد و قطعا برای جریان اصلاحطلب، یکی از مهمترین دغدغهها، کار حزبی و تشکیلاتی است.
بر این اساس، تلاشهایی برای سازماندهی جوانان و جمع زیادی که عملا وارد دوران میان سالی شده بودند صورت گرفت اما با این رویکرد که با توجه به تجربیات، یک آسیب شناسی نسبت به گذشته داشته باشد.
"این جوانان اصلاحطلب گرد صادق خرازی دیپلمات کهنهکار و سیاستمداری که دو جناح فعال کشور برای او احترام قائل هستند، جمع شدند و شروع به طرح مانیفست خود کردند"به عبارت دیگر هر چند که فعالیتهای سیاسی اش را حول محور گفتمان خالص و ناب اصلاح طلبی تعریف میکند اما نقاط قوت و ضعف آن دوران را بشناسد و در جهت رفع آن بکوشد. از اشتباهات گذشته درس بگیرد و موفقیتهایش را سرلوحه قرار دهد تا از این طریق، گذشتهاش را چراغ راه آینده قرار دهد.
من اصلاحطلبی را از منظر روشی به دو دسته تقسیمبندی میکنم: یک دسته اصلاحطلبیای که مبتنی بر نوآوری، خلاقیت و جهش است و دسته دوم، اصلاحطلبی که مبتنی بر بهبود مستمر است. اصلاحطلبی دسته اول، منتظر بزنگاههای تاریخی است تا از این بزنگاههای تاریخی مانند انتخابات برای یک حرکت اجتماعی استفاده کند. اتفاقی که در سال ۷۶ رخ داد نمونهای از این نوع جهش و اصلاحطلبی است و حتی اتفاقی که در سال ۹۲ اتفاق افتاد حاصل این مدل اصلاحطلبی است که یک سر آن ریشه در تدبیر و مدیریت رهبران اصلاحات و به خصوص آقای خاتمی داشت و از سوی دیگر، مبتنی بر حرکت نسلهای جوان اصلاحطلب بود. اما ما معتقدیم که برای حرکت پایدار و مستمر، نمیتوان فقط به اصلاحطلبی دسته اول دلخوش بود و منتظر بزنگاههای تاریخی نشست بلکه باید به سمت یک نوع بهبود مستمر رفت.
به نظر میرسد، نوع گفتمان به وجود آمده پس از انتخابات سال ۹۲، با این نوع اصلاحطلبی یعنی اصلاحطلبی مستمر قرابت بیشتری دارد.
از سوی دیگر، نفس انتخابات سال ۹۲ نشان داد که راه اصلاحطلبی بسته نیست و روزنههایی برایش وجود دارد. نشان داد که هیچ گروه و تفکری نمیتواند خواست و ارادهاش را به جامعه تحمیل کند و از سوی دیگر، نشانههایی بروز کرد که نشان میداد مجموعه حاکمیت و اصول گرایان خرد گرا نیز از تجربیات سالهای گذشته درسهایی گرفتهاند و از تندروی و افراطی گری که در هشت سال ۸۴ تا ۹۲ وجود داشت، کلافه شده اند و شاید به نوعی تمایلی از سوی آنها برای ایجاد یک اصلاحطلبی مستمر به وجود آمده است و رویکردی که به نظر ما از ده سال پیش آقای خاتمی مد نظر داشت اما کمتر مورد توجه واقع شد و متاسفانه بسیاری از ما، نسبت به آن دیدگاه، درک درستی نداشتیم و چه بسا خاتمی را تخطئه و متهم به کندروی میکردیم، گذر زمان نشان داد که اگر جامعه، اصلاحاتی را هم خواهان باشد، این اصلاحات را پذیراست و عجله و شتاب نمیپذیرد.
به هرحال انتخابات ۹۲ حاصل تجربه گرانسنگی بود که اینک باید دقیقتر نسبت به آن رفتار کرد و قدرش را دانست. هرچند که شرایط هنوز صد در صد ایجاد نشده و بسترهای لازم فراهم نشده است اما ما چارهای جز حضور نداریم. یا باید سکوت کنیم و کنار بنشینیم و یا باید روشهای دیگری را اتخاذ کنیم که بیثمریاش طی سالهای اخیر به اثبات رسیده است. ما تلاش کردیم در این میان راه دیگری در پیش بگیریم.
"آن چیزی که برای ما مسلم است و بر پایه آن تصمیم به این کار گرفتیم، لزوم فعال شدن دوباره اصلاحطلبان و تفکر اصلاحطلبی در میان جریانات سیاسی کشور است"حتی با اینکه امید به نتیجه دادنش کم باشد ولی چاره دیگری وجودی ندارد. معتقدیم بعد از اتفاقات ۸۸، امکان فعالیت در چارچوب گروهها و احزاب قبلی و حتی با افراد قبلی مشکل شده است.
چرا؟
چون از یک طرف، بسیاری از گروهها و احزابی که تا قبل از سال ۸۸، امکان فعالیت حزبی داشتند، از سال ۸۸ به بعد، امکان فعالیت حزبی را از دست دادهاند و مجوزی برای فعالیت به آنها داده نمیشود. دلیل دوم نیز این است که بسیاری از افرادی که در آن گروهها و احزاب فعالیت میکردند، متاسفانه یا به زندان رفتند و اینک دوره ممنوعیت و محرومیت از فعالیتهای سیاسیشان را سپری میکنند و با کوچکترین فعالیت آنها برخورد میشود یا به جبر زمانه از کشور رفتهاند یا اینکه منفعل و خانهنشین شدهاند. علاوه بر آن، بعد از سال ۸۸ که نقطه عطفی در فعالیت سیاسی کشور بعد از انقلاب است، مرزبندیهای سیاسی در جریانات اصلاحطلب و اصولگرا آنچنان بهم خورده و نزدیکیها و دوریها اتفاق افتاده که فعالیت افراد در چارچوبهای سابق سخت شده است.
شما خود را در مجموعه گفتمان اصلاحطلبی تعریف میکنید یا بنا دارید گفتمان جدیدی عرضه کنید؟
اندیشه و گفتمان اصلاح طلبی، اصول و عناصر روشن و مشخصی دارد که عبارتند از تکیه بر مردمسالاری، تکیه بر فرهنگ ملی و دینی، تلاش برای اصلاح کاستیها و کجیها، قانون مداری، اخلاقمداری، دفاع از حقوق قانونی شهروندان و.... ما به این اصول پایبندیم.
بنابراین محور فعالیتهای سیاسی ما اندیشه اصلاح طلبی است اما در شیوه پیگیری اجرای این اهداف با برخی از افراد و گروههای اصلاح طلبی اختلاف نظر داریم کما اینکه به برخی سیاستهای گذشته و برخی رویکردهای گذشته نقد داریم.
مجموعا برداشت من این است که انتخابات ۹۲ نقطه عطفی برای بازگشت به مسیر تعامل و تفاهم و تنش زدایی است. این خاصیت و ذات اصلاح طلبی است که متناسب با شرایط زمانی و محیطی برای تاثیرگذاری و پیگیری اهداف حرکت می کند. اکنون مجموعه دوستان ما در این حزب درصددند فضای مثبت ایجاد شده را کانالیزه کنند و توسعه دهند.
یعنی میخواهید از ۸۸ عبور کنید؟
ما معتقدیم باید از وقایع ۸۸ و پس از آن عبور کرد. اگرچه هنوز برخی زخمها و حصرها و حبسها باقی است ولی امیدواریم با گفتوگو و ایجاد فضای حسن نیت و تفاهم با گشایش بیشتر و آفتابی شدن آسمان سیاست در ایران این زخمها نیز التیام پیدا کند. ما نگاهمان به آینده است و تلاش خواهیم کرد با بهرهگیری از تجربیات گذشته اهداف اصلاح طلبانه را در فضای همدلانه و همراه با جلب اعتماد با نظام دنبال کنیم.
"برخی از جریانهای اصلاح طلب معتقد بودند که این بار مسیری را برویم که به اتفاقات سال ۸۴ و پیامدش، سال ۸۸ منجر نشود"تلاش برای توسعه کشور و رفاه و آسایش مردم در سایه امنیت، آرامش و دوری از مجادلههای تلخ، گزنده و دشمنی آفرین امکان پذیر است. قانون اساسی مبنای فعالیتهای ما خواهد بود اما برای رسیدن به اجرای کامل قانون اساسی و دموکراسی حاضر نیستیم از چارچوبهای قانونی خارج شویم و به رفتارهایی متوسل شویم که اهداف خیرخواهانه را بدخواهانه جلوه میدهد.
بعضا شنیده می شود که شما نسبت به گذشته اصلاحات نقد دارید. این انتقادها چیست؟
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران