دانش پیامبر(ص)، مبدأ و خاستگاه دانش امام(ع)

دانش پیامبر(ص)، مبدأ و خاستگاه دانش امام(ع)
خبرگزاری فارس
خبرگزاری فارس - ۱۲ بهمن ۱۳۹۵

دانش پیامبر(ص)، مبدأ و خاستگاه دانش امام(ع)

نگاشته حاضر با رویکردی تحلیلی به بررسی احادیث هزار درب دانش "الف باب"پرداخته و آن را با تکیه بر گفتار اندیشمندان فریقین پیگیری نموده است.

۳-۲. شرح واژگان روایت

دو احتمال درباره واژه "باب" در روایت؛ «عَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلِیّاً (ع) أَلْفَ بَابٍ یَفْتَحُ کُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَاب»  (کلینی، ۱۴۰۷، ج ۱، ص۲۳۹)، مطرح است:

مقصود از نخستین واژه باب، جنس خاصی از علم است و مراد از الف باب انوع مختلف مندرج در ذیل آن می‌باشد.
احتمال دیگر آنکه مراد از باب نخست نوعی از علم است و مقصود از واژه باب دوم صنف هائی از آن باشد. (ملاصالح مازندانی، ۱۴۲۱، ج ۵، ص 334‑335)

همچنین نسبت به واژه "کلمه" گفته شده است: ممکن است مراد از نخستین واژه کلمه، در روایت؛ «أَوْصَی رَسُولُ اللَّهِ ص إِلَی عَلِیٍّ ع بِأَلْفِ کَلِمَه یَفْتَحُ کُلُّ کَلِمَه أَلْفَ کَلِمَه» (کلینی، ۱۴۰۷، ج  ۱، ص۲۹۶)؛ نوع باشد و مراد از کلمه دوم صنف است و مقصود از نخستین واژه باب در این روایت جنس است و مراد از دومی نوع می‌باشد. (ملاصالح مازندرانی، ۱۴۲۱، ج ۶، ص144‑145) در مقصود از هزار (الف) احتمال داده شده است مراد از این عدد، بیان کثرت باشد که امکان افزایش آن هست. (همو، ص۱۴۵)

۴.

"دانش پیامبر(ص)، مبدأ و خاستگاه دانش امام(ع)نگاشته حاضر با رویکردی تحلیلی به بررسی احادیث هزار درب دانش "الف باب"پرداخته و آن را با تکیه بر گفتار اندیشمندان فریقین پیگیری نموده است.۳-2"دانش امام(ع)؛ دانشی الهی و وابسته به کمال روحی

در یک نگاه به نوع دانش امام، این باور مطرح است که علم امام از مسیر تعلیم عادی به ایشان انتقال یافته است. بر این اساس ممکن است گفته شود دانش امام، علمی الهامی و افاضه شده از خداوند به امام نیست، بلکه اطلاع یافتن از  وقایع و حوادثی جزئی است که توسط پیامبر(ص) صورت گرفته است و از این رو میان امام و دیگران در اینکه امکان آگاه شدن از آن امور و انتشار آن وجود داشته است، تفاوتی نیست. اما این انگاره از نگاه اندیشمندان شیعی، دیدگاهی سطحی و ظاهری به شمار آمده است که فرایند آن تصور فضیلت پیشوایان شیعه از سایرین تنها در قدرت و قوت حفظ شنیدارها یا فراوانی حفظ شده‌ها خواهد بود.

فیض کاشانی حقیقت گفتار در چیستی و ماهیت بهره مندی امام از دانشی عظیم را، به مقام روحی و معنوی امام نسبت و بر این باور است که نفوس پاک و قدسی ائمه اطهار(ع) به نور دانش و نیروی معرفت از جهت پیروی از رسول خدا(ص) با تلاش و عبادت به همراه فزونی استعداد اصلی و پاکی فطری و طهارت غریزی، کامل و تمام شده است. تا به آنجا که ایشان محبوب خداوند شده‌اند، همچنان که خود می‌فرماید: «فَاتَّبِعُونِی یُحْبِبْکُمُ اللَّهُ» و خداوند آنکه را دوست دارد از نزد خود  به او افاضه دانش و اسرار، بدون واسطه امر مباینی مانند شنیدن یا رویت یا اجتهاد خواهد نماید به اینگونه که نفس او آینه‌ای روبرو و محاذی حق و منعکس کننده امر الهی می‌شود. (فیض کاشانی، ۱۴۰۶، ج ۱، ص258‑260)

علامه مجلسی نیز بر این باور است که اتصال روحانی و افاضه از روح مقدس حضرت رسول به قلب امام، منجر به این آموختن شده است نه سوال ظاهری و بیان گفتاری، چرا که زمان محدود این امر چنین اقتضائی را نداشته است (مجلسی، ۱۴۰۶، ج ۳، ص237‑238) و از این روست که نفس قدسی امام استعداد رهیافت و پذیرش امور غیبی مورد افاضه الهی را دارد.

این سخن سنجیده است که تمامی علوم بی واسطه یا با واسطه از مبدا الهی است، اما با توجه به این اصل که برتری و تفاوت‌ها در صحنه قابلیّت دریافت و آگاهی یابی از غیب الهی متبلور است.

بدین گونه که این امر اختصاص به نفوسی می‌یابد که با عنایت الهی مورد توجه قرار گرفته است. همانگونه که خداوند می‌فرماید: «عَلِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلیَ  غَیْبِهِ أَحَدًا . إِلَّا مَنِ ارْتَضیَ  مِن رَّسُول». (الجن: ۲۶-۲۷)

سید بن طاوس با توجه به این نکته در اشاره به گونه‌های فضائل می‌نویسد: «فضیلت یا نفسانی است یا بدنی یا خارجی. فضائل نفسانی دو نوع دارد: یا علمی است و یا عملی».

"احتمال دیگر آنکه مراد از باب نخست نوعی از علم است و مقصود از واژه باب دوم صنف هائی از آن باشد"وی آنگاه می‌نویسد: «روایت الف باب دلالت بر فضیلت نفسانی علمی امام دارد». (سید بن طاووس، ۱۳۹۹، ص۵۱۸)

۵. فزونی یافتن دانش انتقالی

از پر بحث‌ترین موضوعات ذیل روایت الف باب، تبیین فرایند افزایش دانش انتقالی از پیامبر به امام علی(ع) است. با توجه به اینکه مقصود از تعلیم، ایجاد علم نیست، هرچند این ایجاد ملازم با اوست و تعلیم پیامبر به امام علی(ع) تنها دست یابی به صور جزئی نیست، بلکه آمده سازی نفس حضرت با قواعد و قوانین کلی است. از این رو در یک نگاه شایع مراد از الف کلمه، قواعدی کلی و اصولی و قوانین ضبط شده و مجمل دانسته شده است که امکان استنباط احکام جزئی و مسائل فرعی تفصیلی از آنها وجود دارد.

(ن.ک: فیض کاشانی، ۱۴۰۶، ج ۲، ص۳۲۲)

در تأیید این گفتار، گفته شده است: «اگر امور تعلیمی منحصر در صور جزئی بود دیگر نیازی به دعاء برای فهم حضرت نبود، چرا که فهم صور جزئی امری ممکن و آسان برای همگان است. آنچه نیاز به دعا و آماده ساختن ذهنی دارد امور کلی برای جزئیات و کیفیت انشعاب از امور کلی و تفریع و تفصیل آن و اسباب ادراک آن است. و مقصود از انفتاح در روایت: علَّمنی رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله ألف باب من العلم فانفتح لی من کلّ باب ألف باب؛ تفریع و انشعاب قوانین کلی از آنچه پر اهمیت‌تر از آن است می‌باشد». (بحرانی، ۱۳۶۲، ج ۱، ص83‑85)

بر این اساس در پاسخ به این پرسش که چگونه می‌توان از نصوص قرآنی و اخبار آحاد محصور و متناهی به حکم حوادث بی پایان رسید؛ می‌توان به این نکته توجه داد که هر چند نصوص قرآنی متناهی‌ هستند، اما این منافات با توان آن برای پاسخ گوئی حوادث گوناگون ندارد و این امر از باب توسعه‌ استنباط و استخراجی است که در نص ممکن است موجود باشد و مسئله مطرح در روایات الف باب تایید کننده این سخن است و در نتیجه حادثه و مسئله‌ای را نمی‌توان یافت که حکمی مستفاد از شرع برای آن یافت نشود. (ن.ک: سیدمرتضی، ۱۴۰۵، ج ۱، ص316‑318)

علاوه بر سید مرتضی، ابن میثم و فیض کاشانی؛ مجلسی پدر نیز اولویت تبیینی خود از روایات الف باب را آگاهی اجمالی در عین امکان کشف تفصیلی خصوصیات و جزئیات می‌داند.

"(ملاصالح مازندرانی، ۱۴۲۱، ج ۶، ص144‑145) در مقصود از هزار (الف) احتمال داده شده است مراد از این عدد، بیان کثرت باشد که امکان افزایش آن هست"(مجلسی اول، بی تا، ج ۱، ص186‑187) که این دانش به صورت دفعی و نه به گونه تدریجی تحقق یافته است. (همو، ج۲، ص۲۲۶) وی با اشاره به گزارش‌های گوناگون از تعلیم هزار باب یا هزار کلمه یا هزار حرف می‌نویسد: «امکان دریافت این دانش تنها به صورت رمزی یا علم مکاشفی ممکن است که مخصوص امام است و درک حقیقت آن برای ما سنگین است». (همو، ج ۱۳، ص۲۷۳) همچنین به روایت موسی بن بکر از امام صادق(ع) در استدلال بر این مطلب اشاره شده است.[14] (ن.ک: فیض کاشانی، ۱۴۰۶، ج ۲، ص ۳۲۲)

اما در نگاهی دیگر با تصریح به اینکه حقیقت علوم این ابواب، یعنی هزار باب و حقیقت تفصیل آن و تفصیل جزئیات مندرج در آن را تنها خدا، پیامبر(ص) و اوصیاء او می‌دانند، گفته شده است: «اما این تحدیث و تعلیم و تعلم در صور جزئی نبوده آنچنان که مشهور است بلکه به دلیل صفای نفس پاک و قدسی حضرت امیر بوده است که آن هم در طول همراهی ایشان از کودکی با پیامبر(ص) ایجاد شده است[15] به گونه‌ای که مستعد و آماده برای دریافت و نقش بستن علوم الهی و امور غیبی و صور کلی و جزئی به صورت دفعی و یک به اره برای ایشان فراهم شده است». (ملاصالح مازندرانی، ۱۴۲۱، ج ۱۲، ص۱۵۲)

شیخ مفید نیز در این زمینه می‌نگارد: «برخی از شیعه بر این باورند که معنای روایت الف باب آن است که پیامبر برای امام تصریح به چیزی نموده است که حکم اجمالی در اوست نه حکم تفصیلی، مانند یحرم من الرضاع ما یحرم بالنسب، که از این مسئله حرمت خواهر رضاعی و مادر و خاله و عمه و فرزند برادر و خواهر استفاده می‌شود. و همانند روایت: «الربا فی کل مکیل وموزون، یحل من الطیر ما یدف و یحرم منه ما یصف، ویحل من البیض ما اختلف طرفاه، ویحرم منه ما اتفق طرفاه، ویحل من السمک ما کان له فلوس، ویحرم منه ما لیس له فلوس» که از هر یک از آنها مسائلی چند استفاده می‌شود.

اما وی این سخن را بر دیگر احتمالات مطرح در تبیین روایت[16] ترجیح نمی‌داند».[17] (مفید، ۱۴۱۴، ص۱۰۷)

۶. دانش پیامبر(ص)، مبدأ و خاستگاه دانش امام(ع)

امیرالمومنین(ع) هنگامی که به توصیف ترکان مغول پرداخت، یکی از اصحاب حضرت، از علم غیب بودن سخنان حضرت و آگاهی حضرت از دانش غیب سوال می‌کند، که حضرت به تفکیک علم غیب ذاتی الهی و دانش بشری می‌پردازد و آنگاه در انتهای کلام خود مبدأ و منشأ دانش خود را پیامبر(ص) معرفی می‌نماید: «وَ مَا سِوَی ذَلِکَ فَعِلْمٌ عَلَّمَهُ اللَّهُ نَبِیَّهُ ص فَعَلَّمَنِیهِ وَ دَعَا لِی بِأَنْ یَعِیَهُ صَدْرِی وَ تَضْطَمَّ عَلَیْهِ جَوَانِحِی ». (بحرانی، ۱۳۶۲، ج۱، ص۸۳ ۸۵)

هر چند عظمت دانش انتقالی پیامبر(ص) به امیرالمومنین(ع) در درک مردم نمی‌آید؛ «فَمَا یَدْرِی النَّاسُ مَا حَدَّثَهُ». (ابن بابویه، ۱۴۰۳، ج ۲، ص۶۵۰) امیرالمومنین در مواضع دیگری نیز به وابستگی علمی خود به پیامبر اشاره کرده: «إِنَّ فِی صَدْرِی هَذَا لَعِلْماً جَمّاً عَلَّمَنِیهِ رَسُولُ اللَّه » (صفار، ۱۴۰۴، ص ۳۰۵، ح۱۲) و در عین حال برجستگی دانش خویش را با توجه به زایش دانش‌های دیگر از آن و وجود ظرفیت توانائی این افزایش در خویش و انحصار آگاهی از آن در خود و پیامبر (صفار، ۱۴۰۴، ص ۳۱۰، ح۷) و با بیان این نکته که اگر پاسدارانی امین بر آن می‌یافتم، با ودیعه نهادن برخی از آن دانش، ایشان را بهره‌مند از دانشی بسیار می‌نمودم، معرفی می‌نماید. (ابن بابویه، ۱۴۰۳، ج ۲، ص۶۴۵؛ مفید، ۱۹۹۳، ص۲۸۳)

عبدالله بن عمر نیز در گزارش خود از لحظات پایانی عمر پیامبر(ص)، به مسئله خلوت حضرت با امیرالمومنین(ع) اشاره و مسئله الف باب را مطرح و آنگاه نقل می‌کند؛ وقتی از حضرت پرسیده شد آیا آنچه را دریافت نمودی حفظ نمودی، ایشان در جواب با تایید آن، به عمق این ادراک با عبارت "و عقلته" اشاره می‌فرماید.

"دانش امام(ع)؛ دانشی الهی و وابسته به کمال روحیدر یک نگاه به نوع دانش امام، این باور مطرح است که علم امام از مسیر تعلیم عادی به ایشان انتقال یافته است"برتری این دانش به گونه‌ای است که امام علی در برابر یهود نیز به مسئله الف باب و بهره مندی از دانش گسترده پیامبر اشاره دارد. (ابن بابویه، ۱۴۰۳، ج ۲، ص۶۴۳، ح۲۳)

یونس بن رباط نقل می‌کند همراه کامل تمار در محضر امام صادق(ع) بودیم که کامل تمار خواستار عرضه روایتی شد که آن را شنیده است، وی عرضه می‌کند، شنیده‌ام که پیامبر در مریضی پایان عمر در روز وفاتشان هزار باب دانش را به امام علی حدیث نمود که هر بابی گشاینده هزار باب بوده است، حضرت با تایید این گفتار، دانش منتشر شده از ائمه برای شیعیانشان را تا آن دوره یک یا دو باب از آن هزار باب علم معرفی می‌نماید. این روایت علاوه بر دلالت بر شهرت یافتن این مسئله در عصر امام صادق(ع) دلالت می‌نماید دانش انتقالی از ائمه به پیروانشان از منبع دانش انتقالی از پیامبر به امام علی(ع) تغذیه می‌شود. (فیض کاشانی، ۱۴۰۶، ج ۲، ص322‑324)

موید دیگر این گفتار پاسخ امام کاظم(ع) به چگونگی آگاهی و دانش ائمه است در حالی که پس از پیامبر(ص) نبی دیگر نبوده است و اهل بیت نیز درجه نبوت نداشته‌اند؟ حضرت با اشاره به آیه: «لا تُحَرِّکْ بِهِ لِسانَکَ لِتَعْجَلَ بِهِ»می‌فرماید: «آنچه را پیامبر به امر الهی برای دیگران به زبان نیاورد، ما را مخصوص به آن فرمود. از این رو از میان اصحاب خود تنها با علی به نجوا می‌نشست و پس از نزول آیه «وَتَعِیَها أُذُنٌ واعِیَه» پیامبر، خطاب به اصحابشان فرمود که از خدا خواسته‌ام آن را گوش تو قرار دهد».

آنگاه حضرت، گفتار امام علی(ع) در مسجد کوفه: عَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ (ص) عَلِیّاً أَلْفَ بَابٍ یَفْتَحُ کُلُّ بَابٍ أَلْفَ بَاب  را، از مکنون سرّ و امور اختصاص یافته به حضرت می‌داند که پس از ایشان تنها ائمه(ع) آن را به ارث برده‌اند. (همو، ج۳، ص۷۷۵ - ۷۷۶) و اینگونه اتصال دانش ائمه اطهار به رسول خدا را با استناد به دلائل بیان می‌نماید.

۷. شاخه‌های دانش الف باب

محتوای دانش الف باب حیطه گسترده‌ای از علوم را فرا گرفته است. روایت اصبغ بن نباته از امیرالمومنین نشان می‌دهد این تعلیم شامل حلال و حرامی به گستره طول حیات بشر و نیازهای انسان بوده است که در فرایند فزونی یافتن و گسترده شدن به دربهای دیگر دانش، به علم منایا و بلایا و فصل الخطاب رسیده است. (سلیم بن قیس، ۱۴۲۲، ص330‑331؛ حلی، ۱۴۲۴، ص ۲۱۴)

مصادیق تاریخی نیز گواه بر فراگیری شاخه‌های گوناگونی از دانش در نتیجه آگاهی از هزار درب علم است.

"بدین گونه که این امر اختصاص به نفوسی می‌یابد که با عنایت الهی مورد توجه قرار گرفته است"ابن عباس که خود نقل کننده روایت الف باب است هر چند درک آن را مشکل می‌داند، اما انکار آن را صحیح نمی‌داند و آنگاه با اشاره به حضورش در ذی قار و خیمه امیرالمومنین(ع) می‌گوید؛ حضرت امیر، امام حسن و عمار را به سوی کوفه برای گردآوری سپاه فرستاد و آنگاه با ذکر عددی مشخص فرمود، ای ابن عباس، حسن نزد تو با این تعداد سرباز خواهد آمد. ابن عباس می‌گوید با خود گفتم اگر تعداد همانی باشد که حضرت فرمود بدون شک این آگاهی از هزار باب علمی است که حضرت بهره‌امند از آن شده است. با ورود سپاه کوفیان تعداد آنان را از کاتب لشکر پرسیدم و او تعداد را همان عددی فرمود که امام فرموده بود. (سلیم بن قیس، ۱۴۲۲، ص ۳۳۰ ‑331؛ ابن شاذان، ۱۴۲۳، ص ۳۹)

از دیگر حوادثی که آگاهی آن توسط حضرت مستند به مسئله تعلیم الف باب شده است، می‌توان به حرکت سپاه حضرت از کوفه به مدائن و نافرمانی عمرو بن حریث به همراه هفت نفر اشاره داشت که برای تمسخر با حیوانی که گرفته بودند به عنوان خلیفه بیعت کردند. پس از وارد شدن آنان به مدائن، در ورودی مسجد حضرت آنان را دید و با اشاره به مردم فرمود: «یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص أَسَرَّ إِلَیَّ أَلْفَ حَدِیثٍ فِی کُلِّ حَدِیثٍ أَلْفُ بَابٍ لِکُلِّ بَابٍ أَلْفُ مِفْتَاح » و آنگاه با تلاوت آیه «َوْمَ نَدْعُوا کُلَّ أُناسٍ بِإِمامِهِم » (الاسراء: ۷۱) فرمود، به خدا سوگند روز قیامت هشت نفر به همراه امامشان که حیوانی است بر می‌خیزند که از نام آنان آگاهم.

(مفید، ۱۹۹۳، ص 282‑284)

مسئله آگاهی حضرت از ویژگی‌های جسمانی افراد (همو، ص304‑ ۳۰۵) و همچنین آگاهی از حب و بغض واقعی نسبت به خودشان از دیگر نمودهای دانشی است که به تعلیم الف باب مستند شده است. (همو، ص۳۱۱)

نتیجه گیری

علم یکی از مؤلفه های اصلی در موضوع جانشینی پیامبر(ص) بوده و نهاد امامت را به خود اختصاص می‌دهد.
در منابع حدیثی، کلامی و تفسیری اهل سنت به روایت "الف باب" پرداخته شده است.
مجموع گزارشات منابع اهل سنت از انتقال هزار باب علم از پیامبر(ص) به امام علی(ع) حکایت دارد، که هر یک این ابواب، هزار باب دیگر علم را به سوی ایشان گشوده است.
گوناگونی منابع و طرق حدیث، اعتماد بر محتوای صادر شده در منابع اهل سنت را پدیدار می سازد.
برخی از محدثان و متکلمین اهل سنت با نگاهی انکاری، به هجمه در گزارش‌ها و روایاتی پرداخته‌اند که بیانگر فضیلت و برتری خاصی برای اهل بیت(ع) می‌باشد. از جمله این موضوعات می‌توان به روایات الف باب اشاره نمود.
بر اساس گزارش شیخ مفید، برخی از فقهاء اهل سنت و گروهی از معتزله با استناد به روایت الف باب، صحّت مسئله اجتهاد و قیاس را نتیجه گرفته‌اند. شیخ مفید با دلیل این نوع استنباط را برداشتی ناصحیح معرفی می‌کند و احتمالات مطرح در روایات الف باب را بیان می‌نماید.
روایات الف باب در منابع و جوامع حدیثی شیعه فراوان و ادعای تواتر در آن وجود دارد.
بر اساس گزارش روایات مسئله تعلیم هزار باب دانش به امام علی(ع) در عصر صحابه و تابعین مطرح و در دوره امام باقر(ع) و امام صادق(ع) جزء آموزه‌ها و باورهای عمومی شیعه محسوب می‌گشته است.
انگاره انحصار آگاهی و علم امام از مسیر عادی و طبیعی از سوی اندیشمندان شیعه تخطئه شده است، بلکه نفس قدسی امام استعداد رهیافت و پذیرش امور غیبی مورد افاضه الهی را دارد.
از نگاه اندیشمندان شیعه اتصال روحانی و افاضه از روح مقدس حضرت رسول(ص) به قلب امام(ع)، منجر به آموختن الف باب شده است. با توجه به گستردگی دانش انتقالی، امکان دریافت این دانش تنها به صورت رمزی یا علم مکاشفی ممکن بوده که مخصوص امام است.

"همانگونه که خداوند می‌فرماید: «عَلِمُ الْغَیْبِ فَلَا یُظْهِرُ عَلیَ  غَیْبِهِ أَحَدًا "از این رو تعلیم پیامبر(ص) به امام علی(ع) تنها دست یابی به صور جزئی نیست، بلکه آماده سازی نفس حضرت با قواعد و قوانین کلی است.
مقصود از انفتاح در روایت الف باب، تفریع و انشعاب قوانین کلی از آنچه پر اهمیت‌تر از آن است می‌باشد.
امام علی(ع) با وابسته دانستن دانش خود به پیامبر اکرم(ص) برجستگی دانش خویش را از سایرین با توجه به زایش دانش‌های دیگر از آن و وجود ظرفیت توانائی این افزایش در خویش و انحصار آگاهی از آن در خود و پیامبر(ص) معرفی می‌نماید.
با توجه به محتوای هزار درب دانش، می‌توان ادعا نمود الف باب یکی از مبادی دانش امام به حلال و حرام و احکام الهی است که از طریق پیامبر اکرم(ص) برای امام حاصل شده است.
 از مجموع آنچه گذشت ادعای شیعه در بهره مندی پیشوایان خویش از علمی وافر، ریشه‌ها و چگونگی بهره مندی ایشان از دانشی ویژه و الهی اثبات و این گفتار ادعای انحصار مرجعیت دینی و علمی در ائمه اثنی عشر را ثابت می‌نماید.

پی نوشت:

[15]. در مورد عمق و پیوستگی رابطه امام علی(ع) با پیامبر اکرم(ص) علاوه بر کتب تاریخی ن.ک: (شریف رضی، ۱۴۱۴، ص۳۰۱).

[16] . به احتمالات مطرح از نگاه شیخ مفید اشاره رفت. الفاظ روایت هم "فتح" دارد هم "یفتح"، می توان این احتمال را مطرح نمود که اگر در خانواده حدیثی "فتح" ترجیح یابد تفسیر علامه که اصول کلی تعلیم داه شده که مقدمه استنباط احکام جزئی است تقویت می شود اما اگر "یفتح" را ترجیح دهیم مثلا از نظر حجم گزارشات بیشتر باشد آن گاه استمراه و فزونی معنادار خواهد بود.

[17] . ملاصالح مازندانی در جمع میان روایات؛ که از سوئی امام را عالم به تمام علوم می داند و از سوئی بحث افزایش روزانه و نوبه نو در آنها مطرح است به دو نکته اشاره دارد؛ ۱.

علم پیشوایان شیعه به برخی از اشیاء بالفعل است و به برخی از اشیاء بالقوه است که ملاصالح از آن به بالقوه القریبه تعبیر می کند و در توضیح آن می نویسد؛ به این معنی که در حصول دانش به این امور تنها توجه یافتن نفوس قدسی و پاک ایشان کفایت می کند. از اینگونه آگاهی یافتن تعبیر به جهل شده است به دلیل آنکه بالفعل حاصل نیست. با این تفسیر میان برخی از روایات که دلالت بر علم ایشان به تمام اشیاء دارد و برخی که دلالت بر عدم آگاهی ایشان دارد می توان توافق ایجاد نمود. ۲. علم ائمه اطهار علیهم السلام به اشیائی که وجود می یابند علمی اجمالی و ظلی است که هنگامه آشکار شدن آن اشیاء در اعیان هر روز و شب به علم شهودی و حضوری منجر می شود و روشن است گونه دوم دانش و علم با اولی مغایر است.

"(الجن: ۲۶-۲۷)سید بن طاوس با توجه به این نکته در اشاره به گونه‌های فضائل می‌نویسد: «فضیلت یا نفسانی است یا بدنی یا خارجی"(ملا صالح مازندرانی، ۱۴۲۱: ۵ ، ص۳۳۷)

مراجع

منابع

- قرآن کریم.

- ابن بابویه (شیخ صدوق)، (۱۴۰۳) الخصال، تصحیح و تعلیق: غفاری، علی اکبر، قم:جامعه مدرسین.

- ابن جوزی، عبدالرحمن بن علی (۱۴۰۳)، الموضوعات، تحقیق: محمد عثمان، عبدالرحمن، بیروت: دارالفکر.

- ابن حبان، محمد (بی تا)، المجروحین، تحقیق، ابراهیم زاید، محمود، مکه المکرمه: دارالباز.

- ابن شاذان، شاذان بن جبرئیل القمی (۱۴۲۳)، الروضه فی فضائل أمیر المؤمنین، بی جا.

- ابن شهر آشوب، محمد بن علی (۱۳۷۶)، مناقب آل أبی طالب، نجف: مکتبه الحیدریه.

- ابن عدی، عبدالله (۱۴۰۹)، الکامل فی ضعفاء الرجال، تحقیق: زکار، سهیل، بیروت: دارالفکر.

- ابن عساکر، علی بن الحسن (۱۴۱۵)، تاریخ مدینه دمشق، تحقیق: شیری، علی، بیروت: دارالفکر.

- اصفهانی، ابو نعیم احمد بن عبدالله (۱۴۰۹)، حلیه الاولیاء، بیروت: دار الکتب العلمیه..

- ایجی، میر سید شریف (۱۳۲۵)، شرح المواقف، قم: انتشارات الشریف الرضی، افست قم.

- بحرانی، ابن میثم (۱۳۶۲)، شرح نهج البلاغه، قم: چاپخانه دفتر تبلیغات اسلامی.

- برقانی، احمد بن محمد (۱۴۱۰)، المعجم فی اسامی شیوخ ابی بکر الاسماعیلی، تحقیق، منصور، زیاد محمد، المدینه المنوره: مکتبه العلوم و الحکم.

- بیاضی عاملی نباطی، علی بن یونس (بی تا)، الصراط المستقیم، بی جا: المکتبه المرتضویه لإحیاء الآثار الجعفریه

- ترمذی، محمد بن عیسی (۱۴۰۳) سنن ترمذی (الجامع الصحیح). تحقیق: عبداللطیف، عبدالوهاب، بیروت: دار الفکر.

- تستری، شهید نورالله (۱۱۵۶)، إحقاق الحق، نسخه خطی: من مخطوطات موقع مرکز الفقیه العاملی لإحیاء التراث.

- تفتازانی، سعد الدین مسعود بن عمر (۱۴۰۱)، شرح المقاصد فی علم الکلام، پاکستان: دار المعارف النعمانیه.

- همو، (۱۴۰۹) شرح المقاصد، تحقیق: عمیره، عبدالرحمن، قم: شریف رضی.

- حاکم نیشابوری، محمد(۱۴۰۰)، معرفه علوم الحدیث، بیروت: دار الآفاق الحدیث.

- حر عاملی، محمد بن حسن (۱۴۰۳)، الفوائد الطوسیه، قم: المطبعه العلمیه.

- همو، (۱۴۱۸)، الفصول المهمه فی أصول الأئمه،  قم: نگین، مؤسسه معارف إسلامی إمام رضا (ع).

- حسنی مغربی، احمد بن محمد (۱۴۰۳)، فتح الملک العلی بصحه حدیث باب مدینه علم علی، تحقیق، امینی، محمد هادی، اصفهان: مکتبه امیر المؤمنین.

- حلی، حسن بن سلیمان (۱۳۷۰)، مختصر بصائر الدرجات، نجف: منشورات المطبعه الحیدریه، النجف الأشرف، قم: انتشارات الرسول المصطفی (ص).

- همو، (۱۴۲۴)، المحتضر، نجف: انتشارات المکتبه الحیدریه.

- حلی، حسن بن یوسف (۱۴۰۷)، کشف المراد فی شرح تجرید الاعتقاد، قم: موسسه نشر اسلامی.

- حلیمی، حسین بن حسن؛ محمد فوده، حلمی(۱۳۹۹)، المنهاج فی شعب الایمان، بیروت: دار الفکر.

- خمینی، سید روح الله (۱۳۸۵)، الرسائل، قم: مؤسسه اسماعیلیان.

- ذهبی، محمد بن احمد (۱۳۸۲)، میزان الاعتدال، تحقیق: البجاوی، علی محمد، بیروت: دار المعرفه.

- همو، (۱۴۰۹)، تاریخ الاسلام، تحقیق: تدمری، عمر عبدالسلام، بیروت: دار الکتاب العربی.

- ذهبی، محمد بن احمد (۱۴۱۳)، سیر أعلام النبلاء، تحقیق : إشراف وتخریج : شعیب الأرنؤوط، تحقیق : حسین الأسد، بیروت: ۱۴۱۳ ، مؤسسه الرساله.

- همو، (بی تا)، تذکره الحفاظ، بیروت: دار احیاء التراث العربی.

- رازی، ابوحاتم محمد بن ادریس (۱۳۷۱). الجرح و التعدیل. بیروت: دار احیاء التراث العربی.

- رازی، فخر الدین محمد بن عمر (۱۴۲۰). مفاتیح الغیب.

بیروت: دار احیاء التراث العربی.

- زرندی حنفی، محمد بن یوسف(۱۳۷۷). نظم درر السمطین. بی جا.

- سید بن طاووس، علی بن موسی (۱۳۹۹). الطرائف فی معرفه مذاهب الطوائف.قم: خیام.

- همو، (۱۴۱۳). التحصین.

"فزونی یافتن دانش انتقالیاز پر بحث‌ترین موضوعات ذیل روایت الف باب، تبیین فرایند افزایش دانش انتقالی از پیامبر به امام علی(ع) است" قم: نمونه، مؤسسه دار الکتاب (الجزائری).

- سید مرتضی، علی بن حسین (۱۴۰۵). رسائل الشریف المرتضی. قم: مطبعه سید الشهداء،دار القرآن الکریم.

- شاکر، محمد تقی؛ برنجکار، رضا (۱۳۹۱). «امامت و خاتیمت از دیدگاه قرآن و حدیث». مجله کتاب قیم، شماره ۶.

- همو، (۱۳۹۱).

«کتاب الجامعه ونقش آن در فرآیند تبیین آموزه‌های شیعی». مجله پژوهش‌های قرآن و حدیث، شماره ۷..

- شریف رضی، محمد بن حسین (۱۴۱۴). نهج البلاغه. تصحیح صبحی صالح، بی جا: هجرت.

- شهرزوری، عثمان بن عبدالرحمن؛ صلاح، محمد بن عویضه (۱۴۱۶). مقدمه ابن الصلاح فی معرفه علوم الحدیث.

"با توجه به اینکه مقصود از تعلیم، ایجاد علم نیست، هرچند این ایجاد ملازم با اوست و تعلیم پیامبر به امام علی(ع) تنها دست یابی به صور جزئی نیست، بلکه آمده سازی نفس حضرت با قواعد و قوانین کلی است"بیروت: دار الکتب العلمیه.

- شیبانی، عمرو ابن أبی عاصم(۱۴۱۳). السنه. تحقیق : محمد ناصر الدین الألبانی، بیروت: المکتب الإسلامی.

- صفار، محمد بن حسن(۱۴۰۴). بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد صلّی الله علیهم. قم.

- عسقلانی، ابن حجر (۱۴۱۵).

تقریب التهذیب. تحقیق: عطا، عبدالقادر، بیروت: دار الکتب.

- همو، (۱۴۰۸). مقدمه فتح الباری. بیروت: دار إحیاء التراث العربی.

- عواد، بشار و همکاران (۱۴۱۳). المسند الجامع.

"از این رو در یک نگاه شایع مراد از الف کلمه، قواعدی کلی و اصولی و قوانین ضبط شده و مجمل دانسته شده است که امکان استنباط احکام جزئی و مسائل فرعی تفصیلی از آنها وجود دارد"بیروت: دار الجیل و الکویت، الشرکه المتحده.

- غیب غلامی، حسین (۱۴۲۰). الامام البخاری و فقه اهل العراق. بیروت: دار الاعتصام.

- فیض کاشانی، ملا محسن(۱۴۰۶). الوافی. اصفهان: طباعه أفست نشاط أصفهان، مکتبه الامام أمیر المؤمنین علی (ع).

- کلینی، محمد بن یعقوب (۱۴۰۷).

الکافی. تهران: الإسلامیه.

- مازندرانی، ملا محمد صالح(۱۴۲۱). شرح أصول الکافی. بی جا: دار إحیاء التراث العربی للطباعه والنشر والتوزیع.

- متقی هندی، علاء الدین علی (۱۴۰۹). کنز العمال.

"(ن.ک: فیض کاشانی، ۱۴۰۶، ج ۲، ص۳۲۲)در تأیید این گفتار، گفته شده است: «اگر امور تعلیمی منحصر در صور جزئی بود دیگر نیازی به دعاء برای فهم حضرت نبود، چرا که فهم صور جزئی امری ممکن و آسان برای همگان است"تحقیق: بکری، حیانی، بیروت: مؤسسه الرساله.

- مجلسی، محمد باقر (۱۴۰۶). ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار. قم: مطبعه الخی‌ام، قم، مکتبه آیه الله المرعشی.

- همو، (۱۴۰۳). بحار الانوار الجامعه لدرر الاخبار الائمه الاطهار(ع). بیروت: مؤسسه الوفاء.

- مجلسی، محمد تقی(بی تا).

روضه المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه. بی جا: بنیاد فرهنک اسلامی حاج محمد حسین کوشانپور.

- مزی، جمال الدین (۱۴۰۶). تهذیب الکمال. تحقیق : تحقیق وضبط وتعلیق : الدکتور بشار عواد معروف، بیروت: مؤسسه الرساله.

- مظفر، محمد حسن (۱۴۲۲). دلائل الصدق لنهج الحق.

"آنچه نیاز به دعا و آماده ساختن ذهنی دارد امور کلی برای جزئیات و کیفیت انشعاب از امور کلی و تفریع و تفصیل آن و اسباب ادراک آن است"قم: آل البیت.

- مفید، محمد بن محمد(۱۴۱۴) الفصول المختاره، بیروت: دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع.

- همو، (۱۴۱۴). الإرشاد. مؤسسه آل البیت (ع) لتحقیق التراث . بیروت : دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع.

- همو، (۱۹۳۳). الاختصاص.

بیروت: دار المفید للطباعه والنشر والتوزیع.

- مناوی، محمد عبدالرئوف بن علی (۱۴۱۵). فیض القدیر شرح الجامع الصغیر.تحقیق:تصحیح أحمد عبد السلام،  بیروت: دار الکتب العلمیه.

- میلانی حسینی، سید علی اصغر(۱۳۹۲). جواهر الکلام فی معرفه الامامه و الامام. قم: انتشارات الحقایق.

- نیشابوری، نظام الدین (۱۴۱۶). غرائب القرآن و رغائب الفرقان.

"و مقصود از انفتاح در روایت: علَّمنی رسول اللَّه صلی اللَّه علیه وآله ألف باب من العلم فانفتح لی من کلّ باب ألف باب؛ تفریع و انشعاب قوانین کلی از آنچه پر اهمیت‌تر از آن است می‌باشد»"تحقیق: عمیرات، زکریا، بیروت: دار الکتب العلمیه.

- هلالی کوفی، سلیم بن قیس (۱۴۲۲). کتاب سلیم بن قیس.قم: نگارش دلیل ما.

- هیثمی، علی بن ابی بکر(۱۴۰۸). مجمع الزوائد. بیروت: دار الکتب العلمیه.

نویسندگان:

محمدتقی شاکر: دانشجوی دکتری دانشگاه قرآن و حدیث قم (نویسنده مسئول)

علی رضا بهرامی: دانش آموخته کارشناسی ارشد دانشگاه قرآن و حدیث قم

مجله تحقیقات علوم قرآن و حدیث

انتهای متن/

منابع خبر

اخبار مرتبط