* رفیقِ انقلابیِ ما در مخالفت با «اصلاح طلبان»، حتا از خوردنِ سبزیجات و میوه‌هایِ سبزرنگ هم پرهیز میکند. * رفیقِ اصلاح طلبِ ما برایِ فراموش نکردنِ «اصلاحات»، روزی چند بار صورتش را اصلاح میکند. * رفیقِ انقلابیِ ما گوشتِ سُرخ نکرده نمی‌خورَد.

*

رفیقِ انقلابیِ ما در مخالفت با «اصلاح طلبان»، حتا از خوردنِ سبزیجات و میوه‌هایِ سبزرنگ هم پرهیز میکند.

*

رفیقِ اصلاح طلبِ ما برایِ فراموش نکردنِ «اصلاحات»، روزی چند بار صورتش را اصلاح میکند.

*

رفیقِ انقلابیِ ما گوشتِ سُرخ نکرده نمی‌خورَد.

*

رفیقِ انقلابیِ ما هنگامِ نقاشی، فقط از رنگِ سرخ استفاده میکند.

*

«انجمنِ شاعرانِ کُهن سرایِ معاصر» ساقی را به دلیلِ تقلبیِ بودنِ مِی، اخراج کرد.

"* رفیقِ انقلابیِ ما در مخالفت با «اصلاح طلبان»، حتا از خوردنِ سبزیجات و میوه‌هایِ سبزرنگ هم پرهیز میکند"

*

شاعرِ کهن سرایِ معاصر آنقدر با شعرِ نو مخالف است که حتا شبِ عید هم لباسِ نو نمی پوشد.

*

شاعرِ کهن سرایِ معاصر هنگامِ ساختنِ طویلترین قصیده‍ی تاریخِ ادبیات، وقتی قافیه کم آوَرد، از شدّتِ تأثُر و نومیدی، دست به انتحار زد.

*

شاعرِ کهن سرایِ معاصر به دلیلِ اضافه وزن، رژیمِ شعرِ سپید گرفت.

*

گُل، بُلبُل، شمع، پروانه، سَرو، نرگس و تعدادِ دیگری از واژه ها علیهِ شاعرِ کهن سرایِ معاصر، دست به تظاهراتِ اعتراضی زدند.

*

ماه در اعتراض به شاعرِ کهن سرایِ معاصر، در مُحاق، بَست نشست.

*

هیچ بنی بشری را ندیده ام که فکر نکند «پندار» و «گفتار» و «کردار»ش نیک نیست.

*

«انجمنِ شاعرانِ کهن سرایِ معاصر» ساقیِ سیم ساق را از کار برکنار کرد، چون یک روز فراموش کرده بود اپیلاسیون کند.

*

رفیقِ دموکراتِ آزادیخواهِ ما میگوید: «من خواهر مادرِ کسی را که دموکراسی و آزادی را قبول نداشته باشد، یکی می‌کنم.»

*

رفیقِ دموکراتِ آزادیخواهِ ما می‌گوید: «من حاضرم جانم را بدهم تا مخالفم حرفش را بزند، ولی بعد، حتماً خرخره اش را میجَوَم!»

*

رفیقِ انقلابیِ تازه دموکرات شده‍ی ما در اعتراض به «خشونت»، زد چند تن از خشونت طلبان را لَت و پار و روانه‍ی بیمارستان کرد.

*

رفیقِ انقلابیِ تازه دموکرات شده‍ی ما در سخنرانیِ اخیرش علیهِ «اعدام»، خاطرنشان کرد که پس از انقلاب، تنها سَرانِ حکومتِ فعلی را اعدام خواهند کرد.

*

تنها کسی که دیوانِ خواجه حافظِ شیرازی را تصحیح نکرده، خودِ آن مرحوم است.

"* رفیقِ اصلاح طلبِ ما برایِ فراموش نکردنِ «اصلاحات»، روزی چند بار صورتش را اصلاح میکند"

*

برخی از هم‌میهنانِ ما انگار هیچ کارِ دیگری ندارد جُز «افتخار» به میراثِ گرانقدرِ پیشینیان.

*

رفیقِ چپِ سابقِ ما سالهاست تنهاکارش اظهارِ ندامت از اندیشه ها و عملکردهایِ گذشته‍ی خویش است.

*

رفیقِ چپِ سابقِ ما ـ در حالی که شپش تویِ جیبش سه قاپ می ریزد ـ مدّتهاست در باره‍ی فواید و محاسنِ «نظامِ سرمایه داری» مشغولِ پژوهش است.

*

اینطور که رفیقِ چپِ سابقِ تازه دموکرات شده‍ی ما میگوید، گویا ایشان از همان پَرِ قنداق، دموکرات و آزادیخواه بوده است.

*

پرویز تناولی ـ مجسمه سازِ ما ـ تنهاهنرمندی است که با «هیچ»، به موفقیّت و شهرتِ فراوان دست یافته است.

*

از آنجا که «همه چیز را همگان دانند.»، ندانستن برخی موارد طبیعی است، امّا آنچه غیرِطبیعی، بد و حتا زشت است توجیهِ نادانی، پافشاری بر آن و کَل‌کَل کردن در ادامه‍ی ندانستن است.

*

طرف از مدافعان و فعالانِ جنبش «برابریِ زن و مرد» است، امّا هنوز هم همسرش را «عیال» خطاب میکند.

*

هم میهنِ پارسیِ سَره گویِ ما در پاسخِ «سلامِ» من، با چنان لحنی میگوید: «درود بر شما!» که از صد تا فحشِ خواهرمادر هم بدتر است.

*

طرف به «برابریِ حقوقِ زن و مرد» باوَر دارد و حتا خود را یک پا «فمینیست» هم میداند، امّا هرچه میکوشد نمیتواند از کتک زدنِ همسرش خودداری کند.

*

طرف مدافعِ فعّالِ «برابریِ حقوقِ زن و مرد» است، امّا هر کار میکند نمیتواند فراموش کند که زنها یک دنده‌ شان کم است.

"* شاعرِ کهن سرایِ معاصر آنقدر با شعرِ نو مخالف است که حتا شبِ عید هم لباسِ نو نمی پوشد"

*

طرف مدافعِ فعّالِ «برابریِ حقوقِ زن و مرد» است، امّا فقط کافی است در طولِ ماه، یک بار در خانه ظرف بشویَد، تا عالَم و آدم را خبر کند.

* 

اگر عضو یکی از شبکه‌های زیر هستید می‌توانید این مطلب را به شبکه‌ی خود ارسال کنید: