«زبان‌شناسی ‌اجتماعی»، در تحلیل بخشی از روایات بسیار سودمند است

«زبان‌شناسی ‌اجتماعی»، در تحلیل بخشی از روایات بسیار سودمند است
خبرگزاری فارس
خبرگزاری فارس - ۱۵ خرداد ۱۳۹۶

«زبان‌شناسی ‌اجتماعی»، در تحلیل بخشی از روایات بسیار سودمند است

نگاهی که در زبان‌شناسی ‌اجتماعی اساس تحلیل قرار می‌گیرد، در تحلیل بخشی از روایات می‌تواند بسیار سودمند باشد و اطلاعات جالبی به ما بدهد، البته در پاره‌ای از موارد چنین تحلیل‌هایی در میان علمای گذشته به چشم می‌خورد.

به گزارش خبرنگار آئین و اندیشه خبرگزاری فارس، زبان‌شناسی علمی است که به مطالعه و بررسی روشمند زبان می‌پردازد. در واقع، زبان‌شناسی می‌کوشد تا به پرسش‌هایی بنیادین همچون زبان چیست؟، زبان چگونه عمل می‌کند و از چه ساخت‌هایی تشکیل شده‌است؟، انسان‌ها چگونه با یکدیگر ارتباط برقرار می‌کنند؟، زبان آدمی با سامانه ارتباطی دیگر جانوران چه تفاوتی دارد؟، کودک چگونه سخن گفتن می‌آموزد؟، زبان بشر چگونه تکامل یافته‌ است؟، زبان‌ها چه قرابتی با یکدیگر دارند؟، ویژگی‌های مشترک زبان‌های جهان کدامند؟، انسان چگونه می‌نویسد و از چه راهی زبان نانوشتاری را واکاوی (تحلیل) می‌کند؟، چرا زبانها دگرگون می‌شوند؟ و … پاسخ گوید. زبانشناسی اجتماعی شاخه‌ای از علم زبان‌شناسی است که به مطالعهٔ تأثیرات عوامل اجتماعی مانند هنجارهای فرهنگی، توقعات و بافت بر ویژگی‌ها و مدل‌های زبانی آنان می‌پردازد. شاخه های مختلف زبان شناسی مانند معناشناسی و زبان شناسی اجتماعی از مباحث جدید و بسیار تأثیرگذار به ویژه در مطالعات قرآنی و حدیثی به شمار می‌رود. در گفتگو با حجت الاسلام والمسلین دکتر علیرضا قائمی نیا سردبیر فصلنامه ذهن به زبان‌شناسی‌ اجتماعی و کاربرد آن در تحلیل روایات پرداختیم که اکنون از نظر شما می گذرد.

قائمی نیا با بیان اینکه فرض اساسی زبان‌شناسی ‌اجتماعی sociolinguistics (یا به قول عرب‌ها سوسیولسانیات) این است که زبان آئینه جامعه است.

"زبانشناسی اجتماعی شاخه‌ای از علم زبان‌شناسی است که به مطالعهٔ تأثیرات عوامل اجتماعی مانند هنجارهای فرهنگی، توقعات و بافت بر ویژگی‌ها و مدل‌های زبانی آنان می‌پردازد"زبان هر کس آئینه جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کند و از این رو، از تحلیل زبان هر کس می‌توان به جامعه او پلی زد و اطلاعاتی نسبت به آن به دست آورد. زبان از این نظر هویت اجتماعی دارد و پدیده‌ای اجتماعی است، البته کشف ارتباط زبان با جامعه و این که چگونه عناصر یک جامعه در زبان ظاهر می‌شود بسیار دشوار است، ولی زبان شناسی اجتماعی تلاش می‌کند تا محورهای این ارتباط و نحوه کشف آنها را روشن کند.

وی افزود: نگاهی که در زبان‌شناسی ‌اجتماعی اساس تحلیل قرار می‌گیرد، در تحلیل بخشی از روایات می‌تواند بسیار سودمند باشد و اطلاعات جالبی به ما بدهد، البته در پاره ای از موارد چنین تحلیل‌هایی ـ نه چندان ضابطه‌مند ـ در میان علمای گذشته به چشم می‌خورد. به عنوان مثال، در صحیح بخاری از عبدالله بن عمر نقل شده که روزی با رسول خدا(ص) در سفر بودیم و ایشان از ما عقب افتاد  و به ما رسیدند در حالی که وضو می‌گرفتیم و پاهای خود را مسح کردیم. پس رسول خدا(ص) این صحنه را دیدند و با صدای بلند فریاد زدند: «ویل للاعقاب من النار»: وای بر پشت  پاها از آتش. متن روایت به این صورت است: عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَمْرٍو قَالَ تَخَلَّفَ عَنَّا النَّبِیُّ - صلی الله علیه وسلم - فِی سَفْرَةٍ سَافَرْنَاهَا ، فَأَدْرَکَنَا وَقَدْ أَرْهَقَتْنَا الصَّلاَةُ وَنَحْنُ نَتَوَضَّأُ ، فَجَعَلْنَا نَمْسَحُ عَلَی أَرْجُلِنَا ، فَنَادَی بِأَعْلَی صَوْتِهِ «وَیلٌ لِلأَعْقَابِ مِنَ النَّارِ».

مَرَّتَینِ أَوْ ثَلاَثًا ». در یکی از سفرها پیامبر(ص) از ما عقب افتاد و بعد ما به ایشان برخورد کردیم، در حالی که نماز عصر را به آخرین وقت آن انداختیم، پس وضو گرفتیم و پاهایمان را مسح می کردیم پس پیامبر(ص) سه بار با صدای بلند فریاد زد: وای بر پشت پاها از آتش جهنم. این مهمترین حدیثی است که اهل سنت در دفاع از شستن پاها به جای مسح آن آورده‌اند، ولی شیخ بهایی در کتاب اربعین، تحلیلی جامعه‌ شناختی از آن ارائه داده است و می نویسد: شرایط اجتماعی در آن زمان به گونه‌ای بود که اعراب حجاز معمولا کفش به پا نمی‌کردند و پاشنه های آنها ترک می خورد و از آنها خون می‌آمد و گمان می‌کردند مالیدن بول به آنها، ‌آنها را درمان می‌کند. پیامبر(ص) هم امر فرمودند که پاهای خود را نخست بشویند. (اربعین، شیخ بهایی، ص ۱۱۹) شیخ بهایی در ادامه تحلیل فوق بر این نکته هم تأکید می‌کند که سکوت پیامبر(ص) در برابر «فجعلنا نتوضّأ ونمسح علی أرجلنا» دلیلی بر صحت این بخش و تأیید آن بوده است.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی در ادامه سخنانش تصریح کرد: بالاترین عنوانی که برای پیامبر(ص) در قرآن به چشم می‌خورد «عبده» است.

"شاخه های مختلف زبان شناسی مانند معناشناسی و زبان شناسی اجتماعی از مباحث جدید و بسیار تأثیرگذار به ویژه در مطالعات قرآنی و حدیثی به شمار می‌رود"«سُبْحانَ الَّذی أَسْری‏ بِعَبْدِهِ لَیلاً مِنَ الْمَسْجِدِ الْحَرامِ إِلَی الْمَسْجِدِ الْأَقْصَی الَّذی بارَکْنا حَوْلَهُ... »(اسراء/۱)، «الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذی أَنْزَلَ عَلی‏ عَبْدِهِ الْکِتابَ وَ لَمْ یجْعَلْ لَهُ عِوَجاً»(حدید/۱)، «تَبارَکَ الَّذی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی‏ عَبْدِهِ لِیکُونَ لِلْعالَمینَ نَذیراً» (الفرقان/۱)، «فَأَوْحی‏ إِلی‏ عَبْدِهِ ما أَوْحی‏»(النجم/۱۰)، «هُوَ الَّذی ینَزِّلُ عَلی‏ عَبْدِهِ آیاتٍ بَیناتٍ لِیخْرِجَکُمْ مِنَ الظُّلُماتِ إِلَی النُّورِ وَ إِنَّ اللَّهَ بِکُمْ لَرَؤُفٌ رَحیمٌ» (الحدید/۹). توجه به مفهوم‌سازی این آیات سودمند است. در این آیات «عبده»، به تعبیر زبان‌شناسی شناختی، در کانون توجه (یا روی صحنه) قرار می‌گیرد و خدا در حاشیه توجه (یا پشت صحنه). به عبارت دیگر‌ خدا کمرنگ و «عبده» پررنگ ذکر می‌شود.

از سوی دیگر خدا موجودی است که ماجرا را نقل می‌کند؛ یعنی گویا بیرون از ماجرا ایستاده و آن را نقل می‌کند. بنابراین، خدا در این آیات مفهوم‌سازی دوگانه دارد: ۱ـ ناظری که از بیرون نگاه می‌کند و ماجرا را نقل می‌کند.(بیرون صحنه) ۲- رکنی کمرنگ از ماجرا که کاری انجام داده؛ مثلاً کتاب را فرستاده یا وحی کرده و غیره. (پشت صحنه) مفهوم‌سازی دوگانه در این مورد بدین معناست که بنده خدا در تعابیر برجسته می‌شود؛ چون بنده خداست و خدا موجودی می‌شود که ناظر و پشت صحنه است. خدا، پادشاهی در تعبیر را هم به بنده خودش می‌دهد.

وی با تأکید بر اینکه بهره گرفتن از مباحث زبان‌شناسی از چند جهت می‌تواند به مطالعات حدیثی کمک کند، گفت: اولا به کمک زبان‌شناسی جدید و شاخه‌های آن می‌توانیم دستگاه ارجاعی بسیار قوی فراهم بیاوریم و در آن ارتباط احادیث با آیات را به خوبی تحلیل کنیم و آنها را با تحلیل زبان‌شناختی مناسب به قرآن برگردانیم. دست یافتن به چنین دستگاهی آرزوی بسیاری از دانشمندان علوم حدیث بوده که امروزه در پرتو این دانش امکان‌پذیر شده است.

"زبان هر کس آئینه جامعه‌ای است که در آن زندگی می‌کند و از این رو، از تحلیل زبان هر کس می‌توان به جامعه او پلی زد و اطلاعاتی نسبت به آن به دست آورد"ابزارهای سنتی، مانندِ علم اصول و مباحث ادبی، با این‌که قابلیت‌ها و توانایی‌های فراوانی در ارجاع روایات به قرآن دارند، ولی مباحث متنوع زبان‌شناسی جدید می‌تواند محدودیت‌های این ابزارهای سنتی را کنار بگذارد و از این جهت کمک زیادی به دانشمندان حدیث کند و زمینه‌های پیوند میان روایات و آیات را بسیار دقیق‌تر و نظام‌مندتر روشن سازد. این مباحث می‌تواند به محقق کمک کند تا از محدودیت‌های موجود هم پا فراتر بگذارند تا به تحقیقات بسیار گسترده‌تری در زمینه احادیث بپردازد. ثانیا به کمک این مباحث می‌توانیم به انسجام و پیوند خود روایات نیز بیشتر پی‌ببریم. ثالثا می‌توانیم به کمک این دانش‌ها تحلیل مناسب‌تری از محتوای احادیث به دست آوریم. پاره‌ای از برداشت‌ها از احادیث بر پایه تحلیل‌های زبانی نامناسب استوار شده‌اند.

وی در پایان سخنانش اظهارداشت: گاهی یک واژه در اجتماع به کار می‌رود، ولی بنا به دلایلی در فرهنگ‌های لغت ثبت نمی‌شود.

یکی از دلایل این امر به گسترش دلالی الفاظ بر می‌گردد؛ بدین معنا که الفاظ به تدریج در طول زمان دلالت‌های جدیدی می‌یابند. به عنوان مثال، واژه «جِدة» (بدون تشدید) از این قبیل است که در روایات در مورد حج به کار رفته است. این واژه در عصر عباسی به معنای توانگری و بی‌نیازی و مال بوده است. به دو نمونه از روایات در این مورد توجه کنید: «عَنْ عَلِی بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِیهِ مُوسَی(ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ الْحَجَ‏ عَلَی‏ أَهْلِ‏ الْجِدَةِ فِی کُلِّ عَامٍ». عَنْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ(ع) قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ فَرَضَ الْحَجَ‏ عَلَی‏ أَهْلِ‏ الْجِدَةِ فِی کُلِّ عَام‏.

در هر دو روایت مراد از «جِدة» توانگری و تمکن مالی است، البته در معاجم و فرهنگ‌های اولیه لغت این معنا ذکر نشده و تنها در فرهنگ‌ها و معاجم بعدی آمده است، زیرا این دلالت بعداً برای این واژه پیدا شده است.

انتهای پیام/

منابع خبر

اخبار مرتبط