سرنوشت دردناک دزد تکرو
کیفقاپ تکرو، اعتیاد پدرش را دلیلی بر تکاپو در دنیای تبهکاران میداند. وقتی پسری نوجوان بود پدرش وی را از خانهای پر دود بیرون انداخت و وی سرگردان خیابانها شد.
به گزارش ایران، اوایل فروردینماه سال جاری زنی با مراجعه به کلانتری ۱۳ ورامین ادعا کرد کیفش توسط جوان موتور سواری به سرقت رفته است.
این زن وحشت زده گفت: در خیابان خلوتی به سمت خانهام میرفتم که ناگهان صدای موتوری را در نزدیکیام احساس کردم، در همین لحظه جوان موتورسواری کیفم را قاپید و بهسرعت پا به فرار گذاشت و دیدم که دزد کیفم تنها است و همدستی ندارد.
با دستور بازپرس «کوهپایه» از شعبه دوم بازپرسی دادسرای ورامین، تیمی از مأموران اداره مبارزه با سرقت پلیس آگاهی شرق تهران برای ردیابی این دزد تک رو وارد عمل شدند.
کارآگاهان در گام نخست تحقیقات پیبردند طعمههای دیگری در دام این کیف قاپ موتور سوار گرفتار شدهاند و تجسسها نشان می داد بیشتر سرقتها در خیابانهای خلوت صورت گرفته است.
مأموران با افزایش این سرقتها آلبوم مجرمان سابقه دار را پیش روی طعمههای کیف قاپ جوان گذاشتند و خیلی زود «حمید» که به تازگی از زندان آزاد شده بود شناسایی شد.
تجسسها برای دستگیری «حمید» کلید زده شد و در حالی که ردی از مخفیگاه وی در دست نبود کارآگاهان با اقدامهای پلیسی توانستند خانه «حمید» را در ورامین ردزنی کنند.
عقربهها ساعت هشت صبح ۲۹ اردیبهشتماه را نشان میداد و مأموران در عملیاتی غافلگیرانه وارد مخفیگاه وی شدند و «حمید» را که با دیدن مأموران شوکه شده بود دستگیر کردند.
دزد تک رو وقتی دید که مأموران کیفهای سرقتی را داخل خانهاش پیدا کردهاند به ناچار اقرار کرد.
گفتوگو با دزد تک رو
«حمید» که ۳۳ ساله است پدرش را عامل بدبختیها و زندان رفتنش میداند و میگوید بهخاطر بیکار بودن و نیاز مجبور به سرقت شده است.
چند بار زندان رفتی؟
۱۶ بار به خاطر جرمهای مختلف دستگیر شدهام.
نخستین بار چند سال داشتی که زندان رفتی؟
۱۲ ساله بودم که به خاطر حمل مواد که برای پدرم بود دستگیر شدم.
اعتیاد داری؟
دو سال است که ترک کردم.
از چند سالگی مواد میکشیدی؟
همیشه به پدرم که فکر میکردم از مواد کشیدن و بدبختیهایش میترسیدم اما وقتی در جمعی که همه ساعت استراحتم گروهی در آنجا مواد میکشیدند قرار گرفتم برای تجربه و کنجکاوی، کمی از مواد شیمیایی را کشیدم اما همان دود ابتدایی کافی بود تا مرا به خودش وابسته کند.
ازدواج کردی؟
به دختر جوانی علاقه پیدا کردم و با همه مخالفتهایی که وجود داشت با هم عقد کردیم اما وقتی به جرم سرقت دستگیر شدم، وی به اصرار خانوادهاش از من جدا شد.
چطور با همسرت آشنا شدی؟
چند سال پیش وقتی از زندان آزاد شدم از مادرم پول گرفتم و در ورامین یک کافی شاپ راهاندازی کردم و با همسرم در همانجا آشنا شدم.
کافی شاپ؟
بله، من به خاطر نیاز و از روی بیکاری سرقت میکردم اما وقتی برای خودم مغازهای راهانداختم دیگر خلاف نکردم تا اینکه همسایههای مغازهام از کارم شکایت کردند و مغازهام را بستند و دوباره مجبور به دزدی شدم.
آخرین بار کی از زندان آزاد شدی؟
عید سال ۹۳ بود و در واقع آخرین روز سال گذشته وقتی دوران محکومیتم تمام شد.
چرا دوباره دزدی کردی؟
خانوادهای ندارم، وقتی از زندان آزاد شدم تنها با یک جفت دمپایی دولتی و لباس آزاد شدم و پولی نداشتم و به همین خاطر با گذشت یک هفته دوباره شروع به کیفقاپی کردم.
روزی چند کیف میقاپیدی؟
آنقدر حرفهای هستم که اگر بخواهم میتوانم به تنهایی روزی ۲۰ کیف سرقت کنم ولی تنها بهاندازه نیازم سرقت میکردم و هفتهای یک بار کیفی را سرقت میکردم.
چرا تک رو بودی؟
هیچگاه به شریک اعتقادی نداشتم و وقتی تنها هستم کمتر وسوسه میشوم دزدی کنم.
تا کی میخواهی دزدی کنی؟
هر بار که دستگیر میشدم داخل زندان منتظر بودم که آزاد شوم تا انتقام بدبختی هایم را با سرقت از مردم بگیرم اما دیگر خسته شدهام و چون نمیخواهم همسرم را از دست بدهم دیگر
دزدی نمیکنم.
از چه چیز خسته شدی؟
بیشتر عمرم را در زندان بودم و همیشه در زمانهایی که آزاد بودم با کفش میخوابیدم و سایه پلیس را احساس میکردم، میخواهم آرامش را تجربه کنم.
چهکسی را مقصر سرنوشت زندگیات میدانی؟
پدرم.
چرا؟
وقتی ۱۲ ساله بودم به خاطر اعتیادش مرا از خانه بیرون انداخت. شبها در خیابان میخوابیدم و مادرم چند باری مرا به خانه بازگرداند اما پدرم دوباره مرا بیرون انداخت پدرم تنها به خودش فکر میکرد و حتی شنیدم همه سرمایه مادرم را دود کرده و از مادرم جدا شده و با زن دیگری ازدواج کردهاست.
هیچ وقت معنای پدر داشتن را احساس نکردم و وقتی کسی نبود که دستانم را بگیرد مجبور به دزدی شدم.
موتور را از کجا تهیه کردی؟
موتور یکی از دوستانم بود که از وی قرض گرفته بودم.
از کیف قاپیهایت بگو.
از بچگی روی موتور بودم و در موتورسواری حرفهای هستم به همین خاطر به تنهایی در خیابانها به دنبال سوژه میگشتم و بعد از شناسایی در حالی که موتور در حالت خلاص و بیصدا بود خودم را کنار طعمه هایم میرساندم و بعداز قاپیدن کیفها به سرعت پا به فرار میگذاشتم.
.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران