علی مطهری: کاش امام چند سال بیشتر زنده بود؛ وضع امروز ما خیلی بهتر بود
چکیده :علی مطهری میگوید ای کاش امام چند سال بعد از جنگ هم بودند و رهبری ایشان را در حالت عادی هم میدیدیم شاید برای امروز ما خیلی بهتر بود. طه هاشمی با تاکید بر اینکه کسانی که خودشان متهم هستند، حالا شاکی میشوند، خاطرنشان میکند: وقتی این شد طبیعی است از نگاه امام دور خواهیم شد. جواد اطاعت گفت: ممکن است کسانی بیانات امام را برای انتخاب صحیح بدانند؛ اما حق انتخاب مردم را به مقام رهبری تسری...
علی مطهری در همایش «مجلس، انتخابات، امام خمینی(س)» با تاکید بر اینکه باید برگردیم به قانون اساسی میگوید ای کاش امام چند سال بعد از جنگ هم بودند و رهبری ایشان را در حالت عادی هم میدیدیم شاید برای امروز ما خیلی بهتر بود.
او یکی از مشکلات نمایندگان مجلس را نوع برداشت آنها از ولایت فقیه میداند. نماینده مردم تهران در مجلس با بیان اینکه برخی فکر میکنند هر کاری انسان میکند اول باید نظر ولی فقیه را بگیرند، میگوید: خیلی طرحها بوده در مجلس مطرح شده و تا یک جاهای خوبی هم پیش میرود و چند وقت روی آن کار میشود و بعد در کمیسیون میآید، یک کسی میگوید ما دیروز با رهبری ملاقات داشتیم که آقا مخالف با این طرح بودند، آن طرح بایگانی میشود و در آرشیو قرار میگیرد.
مطهری همچنین با انتقاد از خطوط قرمز مصنوعی ساخته شده مرتبط با قوه قضائیه خاطرنشان میکند: لذا هر کاری میخواهند میکنند، روزنامه میبندند، بازداشت میکنند و مجلس ساکت است و کسی هم نمیتواند جلویشان عرض اندام کند.
در بخش دیگری از این همایش سیدطاها هاشمی با تاکید بر اینکه مسائل فرهنگی در یک نظام در یکی دو سال شکل نمیگیرد میگوید که امروز اگر ما مشکلی وارد میدانیم به خاطر این است که عملکردهای گذشته را باید نقد کنیم؛ اما کسی که متهم است حالا شاکی شده است!
معاون فرهنگی دانشگاه آزاد با انتقاد از روند برخورد با مسائل فرهنگی از یک سو و چشمپوشیها از دیگر سو میگوید: شما بفرمایید کجا دانشگاه یک مجوز اردوی مختلط دارد، مجوز کنسرت موسیقی دارد، ولی فرض کنید پنج تا دانشگاه با هم در کوه میروند، دولت تمام نیروهایش را که بسیج کند نمی تواند این کنترل را داشته باشد ولی خیلی راحت چشم بر عملکردهای غلط گذشته میپوشند.
هاشمی با تاکید بر اینکه کسانی که خودشان متهم هستند، حالا شاکی میشوند به دلیلی که مثلاً یک لباس متفاوتی در دولت حاکم است، خاطرنشان میکند: وقتی این شد طبیعی است از نگاه امام دور خواهیم شد.
جواد اطاعت دیگر سخنران این همایش نیز معتقد است که امام خمینی نظامی را بر اساس آراء مردم پایه گذاری می کند.
او با بیان اینکه در مواردی نقش آراء مردم در نوشته ها و گفته های رهبر انقلاب ایران پر رنگتر می شود. این سخن امام خمینی را نقل می کند که؛ ما تابع آراء ملت هستیم ملت هر طور رای داد ما هم تبعیت می کنیم.
"چکیده :علی مطهری میگوید ای کاش امام چند سال بعد از جنگ هم بودند و رهبری ایشان را در حالت عادی هم میدیدیم شاید برای امروز ما خیلی بهتر بود"ما حق نداریم خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان چیزی را تحمیل کنیم.
امام در فراز دیگری می گویند: بارها گفته ام مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و گروه و دسته ای حق تحمیل فرد یا افرادی را به مردم ندارند. جامعه اسلامی ایران مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند.
اطاعت در پایان سخنان خود خاطرنشان کرد: ممکن است کسانی این جملات و بیانات را برای انتخاب نمایندگان مجلس و یا رئیس جمهوری که به عنوان وکلای مردم انتخاب می شوند صحیح بدانند؛ اما حق انتخاب مردم را به مقام رهبری و ولایت امت اسلامی در عصر غیبت تسری ندهند.
امام خمینی مردم را حاکم بر سرنوشت خودشان میدانست
حجتالاسلام والمسلمین محمدکاظم تقوی مجری برنامه به عنوان آغازگر این میزگرد گفت: ما نصوصی از امام داریم که تفسیری جز این ندارد که امام حق تعیین سرنوشت را برای مردم قبول داشت و مردم را حاکم بر سرنوشت خودشان میدانست و تصمیم مجلس را از حقوق اولیه مردم. امام در یک جملهای میفرماید از حقوق اولیه هر ملتی است که باید سرنوشت و تعیین شکل و نوع حکومت خود را در دست داشته باشد (صحیفه امام، ج۴، ص۳۶۷) در یک بیان دیگر در (ج۵، ص۲۳۶) دارند که با روی کار آمدن رضا خان این سه اصل اسلامی در همین حکومت پایمال شد، اول اصل لزوم عدالت در قانون اسلامی، دوم اصل آزادی مسلمین در رأی به حاکم و تعیین سرنوشت خود، سوم اصل استقلال کشور اسلامی از دخالت اجانب و تسلط آنها بر مقدرات مسلمین.
به چه بیانی روشنتر و غیر قابل تأویلتر امام بیان کنند که مردم قیّم نمیخواهند، حاکم بر سرنوشت خودشان هستند و امر حکومت به آنها واگذار میشود.
بر اساس همین مسئله مجلس مطلوب و نماینده مطلوب از نگاه امام چیست؟ این جمله مجلس در رأس امور حضرت امام اخباری نیست بلکه انشائی است، آیا ما توانستیم این جمله را محقق کنیم؟ امام شاید در بین علمای گذشته هیچ کسی را در تکرار ذکر خیر از آنها به اندازه شهید مطهری ذکر نکرد و از سوی دیگر نماینده مطلوب ایشان شهید مدرس است؛ به عنوان یک نماینده بیدار، امین، شجاع و مدافع حقوق ملت، این نشان دادن الگوی عملی.
سؤالم از اساتید محترم این است که ما در محقق کردن این مبنای اساسی امام در نظام سازی و مدیریت جامعه که مجلس را که رأس ارگانها میدید آیا توانستیم مجلس را در رأس امور داشته باشیم؟ سؤال دوم اینکه آیا مجالس نه گانه ای که تاکنون داشته ایم توانسته اند دو وظیفه محوری را (قانون گزاری و نظارت) انجام دهند؟
مطهری: اینکه فلان زیرمجموعه رهبری مالیات نمی دهد و مجلس هم تفحص نمیکند، خلاف قانون اساسی است
علی مطهری در این میزگرد با تاکید بر اینکه باید برگردیم به قانون اساسی میگوید ای کاش امام چند سال بعد از جنگ هم بودند و رهبری ایشان را در حالت عادی هم میدیدیم شاید برای امروز ما خیلی بهتر بود.
نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی می گوید: راجع به دو سؤال شما اولاً اینکه امام فرمودند مجلس در رأس امور است دقیقاً به چه نحوی است؟ با توجه به اینکه ما اصل ولایت فقیه داریم، اینکه نمیتواند بالاتر از آن باشد، این در رأس امور بودن در ذیل ولایت فقیه است، لذا در خیلی جاها شما میبینید که با یک حکم حکومتی نظر تغییر میکند، آقای احمدینژاد میگفت «مجلس در رأس امور نیست»، چرا ایشان این حرف را زد؟ یک استدلالی داشت که جای بحث دارد که وقتی امام فرمود مجلس در رأس امور است موقعی بود که ما نظام ریاست جمهوری نداشتیم، بلکه نظام نخست وزیری داشتیم و نخست وزیر را هم مجلس تعیین میکرد، لذا مجلس در رأس امور بود، ولی بعد از آن که رئیس جمهور به طور مستقیم توسط مردم انتخاب میشود مجلس در رأس امور نیست، این جواب را ایشان میداد که این قابل بحث است. بعد هم جوابی که داده میشود این است که امام بعد از آن هم گفتند، بعد از ریاستی شدن حکومت هم گفتند.
در مورد اینکه آیا ما توانستیم مجلسی در رأس امور داشته باشیم، قطعاً نتوانستیم یک مجلس ایدهآلی در طول سی و چند سال داشته باشیم. شاید مجالس اول و دوم قویتر بودند، ولی من فکر میکنم هر چه جلوتر آمدیم مجالس ما یک مقدار ضعیفتر شده و سطح آن پائینتر آمده که برمیگردد به کیفیت انتخابات و جهت آن این است که احزابی وجود ندارند و کاندیداها مجبور میشوند که به جایی اتکا پیدا کنند و بعد طبعاً مدیون آنها میشوند و در دوره نمایندگی روی رفتارشان تأثیر میگذارد که باید دین خود را به آنها ادا کنند.
احیاناً بعضی بدهکار مالی میشوند که در طول نمایندگی باید بدهیشان را پرداخت کنند، طبیعی است که چنین نمایندهای نمیتواند قانونگذار خوبی بشود و ناظر خوبی بر اجرای قانون بشود.
و دخالت بعضی نهادهای حکومتی در انتخابات هم یک مسئلهای هست که به نظر من باعث شده ما مجالسمان رو به ضعف بگذارند، چون باز افرادی که انتخاب میشوند مدیون فلان نهاد حکومتی است و این مجبور است که همیشه از او دفاع کند. و تعداد نمایندگانی که صرفاً به اعتبار شخصیت خودشان وارد مجلس میشوند خیلی کم است، البته طبیعی است که هر کاندیدایی مورد حمایت افراد و گروهها قرار میگیرد، ولی نحوهی حمایت مهم است که به چه شکلی باشد؟ آن کسی که مثلاً میگوید من پنج میلیارد خرج کردم وارد مجلس شدم واقعاً نماینده واقعی نیست، ولی اینکه مردم عادی جمع کردند هر کسی کمک کرده ما منع نمیکنیم، ولی این کارهای غیر طبیعی را ما مضرّ میدانیم.
یکی از فشارهای زمان نمایندگی است که یک نماینده اگر وارد بعضی حوزهها شود در همان دورهای که نماینده هست تحت فشار قرار میگیرد، یعنی ما زیاد دیدیم که فرض کنید یک کسی سؤال از رئیس جمهور را امضا کرده بود گفت ما وقتی رفتیم حوزه انتخابیه دیدیم جلوی دفتر ما جمع شدند و زدند شیشهها را شکستند و علیه ما شعار دادند. که نماینده طبعاً برای عبور از این امور ممکن است در خیلی جاها سکوت کند.
دیگری نگرانی از آینده؛ خیلی حقایق را ممکن است نمایندهای بداند ولی ابراز نکند، از ترس اینکه در پایان دوره رد صلاحیت بشود، که البته عذر موجهی نیست، مگر بناست که همیشه انسان در مجلس باشد؟ انسان یک دوره در مجلس باشد ولی درست وظیفهاش را انجام بدهد.
یکی هم نوع برداشت از ولایت فقیه است که به نظرم در خیلی از اصولگراها این مشکل وجود دارد که فکر میکنند هر کاری انسان میکند اول باید نظر ولی فقیه را بگیرند. لذا قدرت ابداع و ابتکار در اینها وجود ندارد، خیلی طرحها بوده در مجلس مطرح شده و تا یک جاهای خوبی هم پیش میرود و چند وقت روی آن کار میشود و بعد در کمیسیون میآید، یک کسی میگوید ما دیروز با رهبری ملاقات داشتیم که آقا مخالف با این طرح بودند، آن طرح بایگانی میشود و در آرشیو قرار میگیرد.
اینها چیزهایی است که یک مقداری دست مجلس را میبندد، و ممکن است باعث شود که مجلس نتواند ـ چه در حوزه قانونگذاری و چه در حوزه نظارت ـ به وظیفه خودش درست عمل کند.
در ادامه این بحث مطلبی را مطرح میکنم، خود امام گاهی اوقات امام در کارهای مجلس دخالت میکرده و پیغام میدادند. در مسئله انتخاب نخست وزیر، نخستوزیری مهندس موسوی که رئیس جمهور وقت که رهبر انقلاب بودند مایل بودند که تغییر کند، ولی امام مخالفت کردند و وارد شدند و نظر خودشان را اعلام کردند و طبعاً مجلس در یک محذوری واقع میشود، این سؤال هست که آیا این کار درست است یا غلط؟ اینها با شرایط جنگ قابل توجیه است، این دخالتها با شرایط اضطراری و شرایط جنگ قابل توجیه است و میدانید که آن ۹۹ نفری که با انتخاب ایشان مخالفت کردند مورد تمجید امام واقع شدند و گفتند اینها به وظیفه خودشان نمایندگیشان عمل کردند و بعد نمایندگانی نامهای به امام نوشتند که در این چند سال خیلی کارها با دستور شما بوده و برخلاف قانون انجام شده و تکلیف را روشن کنید که ما چکار کنیم؟ امام فرمود اینها به خاطر شرایط اضطراری و دوره جنگ بوده، و الا از این پس در چارچوب قانون عمل خواهیم کرد و این نکته بسیار مهمی است.
خیلی از افراد آن روشها را امروز میخواهند به شرایط عادی سرایت بدهند، مثلاً یک بار امام سخنرانی کردند که قلمهای مسموم باید شکسته شود، دو روز بعد ۱۷ روزنامه بسته شد، این در دورهای بود که ما در جنگ بودیم و بعضی روزنامهها روحیه مردم را تضعیف کردند، خیلی از آزادیها را میشود محدود کرد، هیچ اشکالی ندارد ولی اینکه آن کار الآن بشود این غلط است، ما الآن در شرایط عادی هستیم و نیازی به این کارها نیست، من بعضی جاها هم گفتم که ای کاش امام چند سال بعد از جنگ هم بودند و رهبری ایشان را در حالت عادی هم میدیدیم شاید برای امروز ما خیلی بهتر بود.
من میخواهم راجع به نقش مجلس قوی در کشور که مرتبط با سؤال شما هم هست که مجلس قوی خیلی کارها میتواند در این کشور بکند، من معتقدم واقعاً اگر مجلس قوی و واقعی داشته باشیم نمایندگان واقعی مردم در مجلس باشند واقعاً خیلی کارها میشود کرد و معتقدم خیلی از باری که روی دوش رهبری است برداشته میشود، ایشان مجبور نیست که در خیلی از جاها وارد شود، الآن ما یک خطوط قرمز مصنوعی در مجلس داریم، مسائل مرتبط به قوه قضائیه اساساً در مجلس قابل طرح نیست، در حالی که به نظر من طبق قانون اساسی قابل طرح است، اصل ۱۶۰ وزیر دادگستری را رابط میان قوای سه گانه میداند، هر سؤالی که بپرسید در ارتباط با قوه قضائیه بایگانی میشود و به هیچ وجه مطرح نمی شود در حالی که قانون اساسی میخواهد بگوید این وزیر رابط است و باید پاسخ را بگیرد و بیان کند، لذا هر کاری میخواهند میکنند، روزنامه میبندند، بازداشت میکنند و مجلس ساکت است و کسی هم نمیتواند جلویشان عرض اندام کند.
یا درباره مسائل مرتبط به زیر مجموعه رهبری با اینکه خودشان میگویند شما میتوانید از منزل هم تفحص کنید وارد نمیشوند، فلان نهاد مربوط به رهبری مالیات نمیدهد، هر کسی که درآمدی دارد باید مالیات بپردازد، مجلس هم جرأت ورود ندارد، اینها نقصهایی است که وجود دارد.
چرا کسی نباید بتواند درباره مسائل سال ۸۸ صحبت کند و این حاکی از تناقض است، چون قانون اساسی میگوید یک مجلس میتواند در همه امور کشور وارد شود، ولی ما خودمان یک خطوط قرمزی برای خودمان درست کردیم و وارد نمیشویم.
"طه هاشمی با تاکید بر اینکه کسانی که خودشان متهم هستند، حالا شاکی میشوند، خاطرنشان میکند: وقتی این شد طبیعی است از نگاه امام دور خواهیم شد"لذا باید برگردیم به قانون اساسی و ان شاءالله میتوانیم مجلس بهتری داشته باشیم.
معاون فرهنگی دانشگاه آزاد: از عملکردهای غلط گذشته چشمپوشی میکنند؛ نگران کنسرت و اردوی دانشجوییاند
سیدطه هاشمی با تشریح یک بام و دو هوای برخی بهانه جویان خاطرنشان می کند که وقتی نمایندگان در مقابل خطاها سکوت کرده و نیروهای خود را برای مسائل حاشیه ای صرف می کنند، طبعا از نگاه امام خمینی فاصله گرفته اند.
طه هاشمی می گوید: من فکر میکنم مشکل اصلی ما بحث تربیت است؛ بدون تردید حکومت باید در اسلام شکل بگیرد، همه مکاتب اجتماعی وقتی ادعا داشته باشند که بخواهند جامعهای را اداره کنند و ناظر به مسائل اجتماعی و فردی بحث دارند اولین چیزی که مطرح میکنند بحث تشکیل حکومت است.
بر این اساس کار حکومت تربیت انسانهاست؛ اگر بخواهیم مقایسه کنیم حکومتهای توتالیتر و استبدادی که تخصصاً از موضوع خارج است، حکومتهای کمونیستی که محور و مدار شعارشان عدالت بود، حکومتهای لیبرالیستی محورشان آزادی بود، امام حکومت اسلامی در بیان حضرت امام عدالت و آزادی در پرتو معنویت (اسلام) را در دستور کار دارد؟
آیا ما جامعهمان را از درون خانهها (همان امامی که در زمان طاغوت میگفت آموزش و پرورش را به ما بدهید) طوری تربیت کرده ایم که امروز این جامعه همهی صفات درستی که باید یک شهروند مسلمان داشته باشد را حائز باشد؟ و در عین حال بداند مجلس جای طرح این مشکلات نیست، چه کسی که در بیرون مجلس هست چه کسی که در درون مجلس هست، خود نمایندههای ما هم سرگردان هستند، من یک دور مجلس بودم؛ خود نماینده هم سرگردان است که وظیفهاش چیست؟ از همان اول پایه اشتباه بوده است.
این مسائل به اینجا برمی گردد که اگر ما بر اساس دیدگاه امام و مکتبی که امام عرضه کردند جامعه را طوری تربیت کرده بودیم که هر موضوع و بخشی از حکومت را در جای خودش ببیند انتظارها هم متعادل بود، اما علت اصلی این مشکلاتی که امروز در غرب و شرق است (با وجود توسعه) خلأ معنویت است. ولی خود ما گاهی اوقات معنویت را رها میکنیم؛ در حالی که هر کدام از ما اگر شعارهایمان را به صورت تک بعدی ببینیم حکومت اسلامی نخواهد بود، چرا جامعهی ما امروز بیشترین خشونتها را دارد، عجیب است شما در همین کشورهای آسیای جنوب شرقی، یک دعوا نمیبینید، یک ماه هم که باشید دعوا نمیبینید! ولی در جامعه ما عصبیت، پرخاشگری، (جامعه که میگویم نه فقط مردم؛ بلکه حاکمان بیشتر باید خودشان را بیشتر به مولفه های تربیتی آراسته کنند) وجود دارد که نشان می دهد جامعه ما یک جامعهی تربیت شده نیست.
اخلاق که مهمترین و اصلیترین هدف بعثت انبیاست استقرار ارزشهای انسانی است. اما الآن که در جامعه دینی نگاه کنیم آیا این هدف محقق شده که حال از مجلس انتظار داشته باشیم که آن ویژگیها را داشته باشد؟ همین فرد از جامعه داخل مجلس میشود، یا پولش بیشتر است، یا بیشتر حمایت میکنند، یا زورش بیشتر است و می تواند وارد مجلس شود؛ مهم این است که جامعه تربیت نشده است؛ الآن هم نمیتوانیم بگوییم ۳۵ سال زمان کمی است، البته در شکلگیری حکومت مستمر و مستحکم زمان طولانی نیست ولی به هر حال از این جامعه انتظار است ما گاهی اوقات در مسائل اولیه اخلاقی، از مهمترین افرادی که در مجلس و جاهای مختلف و ادارات و قوه قضائیه و … انتظار هست رعایت کنند میبینیم اصول اخلاقی رعایت نمیشود، مردم چرا به نماینده پناه میبرند؟ چون مشکل دارند، میبینند این دستگاه که باید به کارش برسد نمیپردازد.
اگر هر چیزی در جای خودش باشد، مدل تربیتی ما یک مدل صحیحی باشد، از درون خانهها باید تربیت شروع شود، ما الآن در خانه به بچهها درس های فراوانی یاد میدهیم، مادر در خانه یک شکل، در مدرسه یک شکل، درخیابان یک شکل است، بچه در دبستان دخترانه است نه یک مرد است و دیوارش هم کشیده میگوید باید چادر سر کنید، بعد در خیابان میبینیم اینطور بدحجابی وجود دارد؛ این بچه دچار تضاد شخصیتی میشود، رشد میکند و میآید مصالح امور را به دست میگیرد.
مشکل دیگر این است که این حوزههای تربیتی و فرهنگی هم شده در چنبرهی مسائل سیاسی، ما را به این طرف و آن طرف می شکند. مسائل فرهنگی در یک نظام در یکی دو سال شکل نمیگیرد بلکه یک فرآیندی دارد، الآن اگر ما مشکلی وارد میدانیم به خاطر این است که عملکردهای گذشته را باید نقد کنیم؛ اما کسی که متهم است حالا شاکی شده است!
دانشگاه یک برشی از جامعه است، همه روانشناسان تربیتی معتقدند شخصیت فرد قبل از دوره دانشگاه شکل گرفته، دانشگاه چه کار میتواند برای تربیت کند؟ ولی شما ببینید چقدر فشار روی دانشگاههاست که چرا شخصیت دانشجو فلان جور نیست؟ دانشگاهی که شخصیت دانشجویانش شکل گرفته و با زور هم نمی شود چیزی را تحمیل کرد چه انتظاری از آن وجود دارد؟ جای دیگر باید تربیت شکل بگیرد، نظام آموزش و تربیت ما، در سال هزاران میلیارد تومان از بودجه ملت صرف کارهای فرهنگی میشود و باید بررسی شود که چه جوابی در مقابل انتظارات دارد؟
به اعتقاد من قبل از هر چیزی باید توجه به مکتب تربیتی امام داشته باشیم، الآن یک سفیری که میخواهد خارج از کشور برود چهار ماه به او آموزش میدهند که تشریفات چطور باشد، آداب چطور باشد، اما نماینده ما کجا یاد میگیرد حتی بحث قانونگذاری و نظارتی که وظیفه اصلیاش است.
در مورد سخن دکتر مطهری که گفتند نماینده باید خود را نماینده مردم بداند، من همین جا عرض می کنم که مردم هم جزئی از نظام است، در نظام جمهوری اسلامی مجلس هم جزئش هست، نماینده مجلس در عین اینکه نماینده مردم است باید در ارتباط با اصلاح امور تلاش کند با وضع قوانین و کارهای نظارتیاش همه امور را اصلاح کند ولی به هر حال جزئی از این نظام است یعنی نمیتوانیم نماینده را جزئی از نظام ندانیم، ولی نمایندهای که از حقوق مردم دفاع میکند راست و چپ هم ندارد، ممکن است از بعضی جهات با نگاه آقای دکتر مطهری مخالف باشند ولی در کلام ایشان الگوی نمونه «نماینده مردم است» که از این تعریف میتوانیم استفاده کنیم.
اگر فردی ضعیف باشد، مشکل داشته باشد، پرونده داشته باشد اغماض میکنند ولی کسی که کوچکترین اشتباه کرده باشند بزرگش میکنند و در صلاحیّتش تأثیر دارد در موضع گیریها تأثیر دارد، در محکوم کردنها، این مجلسی نیست که مطلوب امام باشد! امام با زمان حرکت کرده، اینکه من عرض کردم امام از حکومت اسلامی که در مبحث بیع مطرح کردند و جمهوری اسلامی را به رأی میگذارند یعنی یک حرکت رو به جلو، در بحث مجمع تشخیص مصلحت نظام امام قطعاً در طول این ده سال احساس کرد باید یک تشکیلات جدیدی شکل بگیرد یعنی در واقع یک عدول از بعضی نظرات خودشان، شما در خیلی از موارد نگاه کنید امام در مسائل اجتماعی و حکومت و بحث موسیقی و نکات دیگر…، یکبار به حضرت آیت الله قدیری گفتم امام در ارتباط به موسیقی به شما تشر زد (صحیفه امام، ج۲۱، ص۱۴۹و۱۵۰) زیرا امام جواب نامه ایشان در مورد حکم شطرنج و موسیقی را دادند و بعد ایشان نامه نوشتند به امام و امام از ایشان تجلیل کرد چون جزو بهترین شاگردان حضرت امام بودند. (همان، ص۱۶۰)
بالأخره جامعه را چرا سردرگم گذاشتیم؟ البته این بحث موسیقی را الآن ببینید همین جاست که اعتقادات را سست میکند، البته بحث مجلس داریم و نمیخواهم وارد این بحث شویم، شما ببینید کمیسیون فرهنگی مجلس را از آغاز تا امروز که باید سیاستگزاریها را در قالب قانون در بیاید، ببینید نقاط آسیبپذیر جامعه را چقدر وارد شده؟ الآن که با تلگرام و فیسبوک با هم قرار میگذارند و بیرون میروند، میگوید آقا شما بفرمایید کجا دانشگاه یک مجوز اردوی مختلط دارد، مجوز کنسرت موسیقی دارد، ولی فرض کنید پنج تا دانشگاه با هم در کوه میروند، دولت تمام نیروهایش را که بسیج کند نمی تواند این کنترل را داشته باشد ولی خیلی راحت چشم بر عملکردهای غلط گذشته میپوشند، کسانی که خودشان متهم هستند، حالا شاکی میشوند به دلیلی که مثلاً یک لباس متفاوتی در دولت حاکم است، وقتی این شد طبیعی است از نگاه امام دور خواهیم شد.
ولی جریانی که امام ترسیم میکند در مکتب تربیتی، تا زمانی که شکل نگرفته، سبک زندگی که اشاره کردم همین است وظیفه حکومت غیر از اینکه مدل زندگی بسازد چیز دیگری نیست، جامعه که در معرض امواج است و ما نمیتوانیم جلوی امواج ماهوارهای را بگیریم، الآن میگویند ۹۰ درصد مردم ماهواره میبینند بیش از ۹۰ درصد مردم هم میدانند بعضی از فیلمها و سریالهای این ماهواره مضرّ است و مخرّب خانواده و زندگی است ولی چرا میبینند؟ چون برنامه درستش را نمی بینند! صدا و سیما گاهی اوقات یک برنامه فرهنگی میسازد آن طرف آبیها هم میبینند، پس میتوانیم برنامهای بسازیم که جاذبه داشته باشد ولی شما ببینید این پولی که خرج حوزه فرهنگی میشود چه میشود؟ الآن جوانانی که با آنها مواجهیم، تازه بخواهیم جوانانه فکر کنیم خودمان را میگذاریم جای جوان ۳۰ سال پیش، اینکه میگویم نگاه باید از منظر امام نگاه زمان شناسانه است و امام با زمان حرکت کرد و لذا باید مجلسی شکل بگیرد، غیر از آن چه که دوستان هم فرمودند و در نظرات امام هم پیگیری کنیم، فرمایشات مقام معظم رهبری، همه اینها شرایط نماینده خوب را تعریف کردند ولی مهم این است که این مجلسی که شکل میگیرد بتواند به این معضلات بپردازد، شما بروید در کمیسیونها ببینید این پاسخگوی حل این معضلات هست یا نه.
اطاعت: امام میگفت خدا به ما حق نداده که چیزی را به ملتمان تحمیل کنیم
جواد اطاعت: در بحث حقوقی که اشاره شد ساختار حقوقی ما مختلط است، واقعیتش را بخواهیم نه ما نظام ریاستی هستیم، نه نظام پارلمانی هستیم و نه نیمه ریاستی و نیمه پارلمانی هستیم. کشورها را میشود یکی از این الگوها قرار داد ولی ایران نظام حقوقی مختلط دارد و به نظرم یکی از مشکلات به همین موضوع برمی گردد. یک نکته دیگر که ما مشکل داریم مشکلمان نظام های انتخاباتی است، اتفاقاً دو هفته پیش قم بودم آنجا راجع به نظامهای انتخابات دنیا و ایران بحث کردم که این نظام انتخاباتی غیر از این مجلس نباید بیشتر انتظار داشته باشید.
ولی نکتهای که اشاره کردند هر دو بزرگوار که این مجلس فاصله دارد به آنچه که حضرت امام میخواست اینکه مجلس به وظیفه اصلیاش قانونگذاری و نظام نمیپردازد. در اینجا باید تعریضی داشته باشم و آن اینکه شما نمیتوانید مردم را قانع کنید که نماینده انتخاب کنند و مشکلاتشان را رسیدگی نکنند و یا به آنها مراجعه نداشته باشند. در دنیا به این واقعیت جوامع انسانی رسمیت داده اند، یک مجلسی است به نام مجلس عوام یا مجلس سفلی، در مقابلش مجلس علیا، یا مجلس سنا یا رده بالا قرار دارد.
"این سخن امام خمینی را نقل می کند که؛ ما تابع آراء ملت هستیم ملت هر طور رای داد ما هم تبعیت می کنیم"مجلس عوام فلسفهاش همین است که در نظام انتخاباتی این مجالس حوزهها کوچکتر است، تک کرسی است و مردم مستقیماً به نماینده خود رای میدهند و شناخت شخصی تعیین کننده تر است و احزاب کمتر ایفای نقش میکنند و در این الگو چون انتخاب چهره به چهره است مجبور است مطالبات مردم را تمکین کند، دنیا این را به رسمیت شناخته و جایگاه پیدا کرده. یکی از نمایندگان مجلس ششم داشتیم که دائماً از مطالبات مردم صحبت میکرد که چرا حقوق معلمان را افزایش نمیدهید، چرا طرح خودگردانی بیمارستانها را لغو نمی کنید. از طرفی در قانون اساسی هم یک بند داریم که نماینده مجلس نمیتواند قانونی را پیشنهاد بدهد، مگر اینکه منابع مالیاش را تأمین کند، یکی از دوستان به این نماینده ایراد گرفت، گفت من نماینده مردم هستم و خواستهها و مطالبات مردم را باید فریاد بزنم چه انجام بشود و چه انجام نشود، این را میگویند مجلس عوام، ایراد هم ندارد، فردی رای می آورد که مردم دوستش دارند و خواستههای مردم را فریادمی زند، در کنارش مجلس سنا، علیا، است که بجز در کشورهایی مثل انگلستان این مجلس هم با انتخابات شکل می گیرد؛ اما الگوی انتخاباتی آن متفاوت است، همانند مجلس دوم آلمان که انتخابات آن به شیوه تناسبی و حزبی است. در این الگو چون مردم مستقیم و چهره به چهره رای نمی دهند، افراد کارشناس تر و با فراغ بال بیشتری از مردم و مطالبات آنها به مجلس راه می یابند و قوانین مصوب برایندی از مجلس عوام و مجلس علیا می باشد. یعنی هم به مطالبات مردم توجه دارد و هم به منافع درازمدت تر کشور و ملت و مصالح و منافع ملی.
در رابطه با بحث حضرت امام یک نکته عرض کنم و آن اینکه امام یک کار بزرگی در ایران انجام داده که کمتر به آن توجه میشود و آن اینکه فقها و علمای ما قبل از حضرت امام اصولاً به نظام سیاسی اسلام اعتقادی نداشتند، مداخله برخی از فقها از جمله آخوند خراسانی، عبدالله مازندارانی و دیگران در نهضت مشروطه نیز از باب دفع افسد به فاسد بوده است کما اینکه نویسنده رساله «کلمه حق یراد بها الباطل» نیز در همین باره می نویسد: چون علمای اعلام تکلیف خود ندانسته که مباشر امر سلطنت شوند از روزی که مولای ایشان در کوفه شهید کردند،باب سلطنت شرعیه بسته شده،حالا بالضروره تن به این سلطنت داده، رغما سکوت دارند و می خواهند که سلطنت غیر مشروعه مستبد را لااقل اصلاحی نمایند و در تحت قید آوردند و محدودش بکنند و مانع از اجرای شهوات نفسانیه او بشوند.
همین موضوع بوده است که در طول تاریخ تشیع بجز امام خمینی در انقلاب اسلامی، فقها اهتمامی برای به دست گیری قدرت سیاسی نداشته اند، بیانگر نوع نگاه فقهی آنان به مسئله زمامداری در عصر غیبت معصوم (ع) است.
برخی از علما هم از صدر مشروطه تاکنون که مسأله انتخابات، رأی مردم و بطور کلی حاکمیت ملت در ایران مطرح شده است، در مقابل حاکمیت رای مردم واکنش منفی نشان دادهاند.
کما اینکه شیخ فضل الله نوری می فرمایند، اعتبار به اکثریت آراء، اگر چه در امور مباحه بالاصل هم باشد، چون بر وجه قانون التزام شده و میشود، حرام تشریعی و بدعت در دین است «و کل بدعه ضلاله». مباح را هم، اگر التزام به آن نمایند و لازم بدانند و بر مخالفت آن، جزاء مترتّب نمایند حرام است.
اما امام خمینی با نفی این پارادایم فکری نظامی را بر اساس آراء مردم پایه گذاری می کند. مواضع ایشان هم در این خصوص بسیار روشن است. امام خمینی، قبل از پیروزی انقلاب در پاریس، در پاسخ خبرنگار روزنامه لس آنجلس تایمز که از نوع حکومت آینده ایران سؤال میکند میگویند: “شکل حکومت ما جمهوری اسلامی است. جمهوری به معنای اینکه متکی بر آرای اکثریت است و اسلامی برای اینکه متکی به قانون اسلام است”.
در مواردی نیز نقش آراء مردم در نوشته ها و گفته های رهبر انقلاب ایران پر رنگتر می شود.
"مشکل دیگر این است که این حوزههای تربیتی و فرهنگی هم شده در چنبرهی مسائل سیاسی، ما را به این طرف و آن طرف می شکند"وی عنوان می دارد: ما تابع آراء ملت هستیم ملت هر طور رای داد ما هم تبعیت می کنیم. ما حق نداریم خدای تبارک و تعالی به ما حق نداده است، پیغمبر اسلام به ما حق نداده است که ما به ملتمان چیزی را تحمیل کنیم… اساس این است که مساله دست من و امثال من نیست و دست ملت است.
در ایران ملت حکومت می کند، اینجا آراء ملت حکومت می کند، این ارگانها را ملت تعیین کرده است و تخلف از حکم ملت برای هیچ یک از ما جایز نیست و امکان ندارد، میزان رای ملت است، ملت یک وقت خودش رای می دهد. یک وقت یک عده ای را تعیین می کند که آنها رای بدهند. آن در مرتبه دوم صحیح است و الا مرتبه اول حق مال خود ملت است… اینها باید رای بدهند. بهانه ها را کنار بگذارید؛ از خدا بترسید با ملت شوخی نکنید، رای مردم را هیچ حساب نکنید، مردم را به حساب بیاورید.
امام خمینی خطاب به نمایندگان مجلس نیز می گوید: دمکراسی این است که آراء اکثریت و آن هم این طور اکثریت معتبر است؛ اکثریت هرچه گفتند آراء ایشان معتبر است ولو به خلاف به ضرر خودشان باشد.
شما ولی آنها نیستید که بگویید این به ضرر شما است. ما نمی خواهیم بکنیم، شما وکیل آنها هستید ولی آنها نیستید. شما آن مسائلی که مربوط به وکالتتان هست و آن مسیری که ملت ما دارد روی آن مسیر راه بروید ولو عقیده تان این است که آن مسیری که ملت رفته خلاف صلاحش است. خوب باشد. ملت می خواهد این طور بکند.
"کشورها را میشود یکی از این الگوها قرار داد ولی ایران نظام حقوقی مختلط دارد و به نظرم یکی از مشکلات به همین موضوع برمی گردد"به ما و شما چه کار دارد؟ خلاف صلاحش را می خواهد. ملت رای داده، رائی که داده متبع است.
ایشان در خصوص انتخابات مجددا می فرمایند: مردم در سراسر کشور در انتخاب فرد مورد نظر خود آزادند واحدی حق تحمیل خود یا کاندیداهای خود یا دیگران را ندارد. هیچ مقامی و حزبی و گروهی و شخصی حق ندارد به دیگران که مخالف نظرشان هستند، توهین کنند یا خدای نخواسته اقشاگری نمایند. گرچه همه حق تبلیغات صحیح برای خود یا کاندیدای خود یا دیگران را دارند و هیچ کس نمی تواند جلوگیری از این حق نماید.
امام در فراز دیگری می گویند: بارها گفته ام مردم در انتخابات آزادند و احتیاج به قیم ندارند و هیچ فرد و گروه و دسته ای حق تحمیل فرد یا افرادی را به مردم ندارند. جامعه اسلامی ایران مسلم قدرت تشخیص و انتخاب کاندیدای اصلح را دارند.
البته مشورت در کارها از دستورات اسلامی است. ولی هیچ کس نباید توقع داشته باشد که دیگران اظهار نظر و اظهار وجود نکنند.
حال ممکن است کسانی این جملات و بیانات را برای انتخاب نمایندگان مجلس و یا رئیس جمهوری که به عنوان وکلای مردم انتخاب می شوند صحیح بدانند؛ اما حق انتخاب مردم را به مقام رهبری و ولایت امت اسلامی در عصر غیبت تسری ندهند.
این در حالی است که امام خمینی در پاسخ به استفتاء نمایندگان خویش در دبیرخانه ائمه جمعه و جماعات سراسر کشور شرط تولی امور مسلمین را آراء اکثریت آنان می داند و در پاسخ به این سوال که در چه صورت فقیه جامع الشرایط بر جامعه اسلامی ولایت دارد؟ می نویسند: ولایت در جمیع صور دارد لکن تولی امور مسلمین و تشکیل حکومت بستگی دارد به آراء اکثریت مسلمین که در قانون اساسی هم از آن یاد شده است و در صدر اسلام تعبیر می شده به بیعت با ولی مسلمین.
مهمتر و روشنتر اینکه در اواخر عمر در پاسخ به آیت الله مشکینی می نویسد: اگر مردم به خبرگان رای می دادند تا مجتهد عادلی را برای رهبری حکومتشان تعیین کنند وقتی آنها همه فردی را تعیین کردند تا رهبری را برعهده بگیرد قهری او مورد قبول مردم است. در این صورت او ولی منتخب مردم میشود و حکمش نافذ است.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران