محمدرضا تاجیک: برخی اصلاحات را به بازی قدرت گره‌ زده‌اند

محمدرضا تاجیک: برخی اصلاحات را به بازی قدرت گره‌ زده‌اند
کلمه
کلمه - ۱۶ دی ۱۳۹۵

چکیده : حیات اصلاح‌طلبی این نیست که صرفا در تسابق قدرت وارد بشود؛ بلکه باید اصول خود را حفظ کند، الهیات اصلاح‌طلبی را رعایت کند، اخلاق اصلاح‌طلبی را مراعات کند و بداند که بالاخره حیات اصلاح‌طلبی پیش از آنکه در پالسی تعریف بشود، در قاعده هرم جامعه و در میان ریزبدنه‌های جامعه تعریف می‌شود. ما باید در آنجا سکنا بگزینیم و از آنجا فعالیت‌های خود را شروع کنیم...

کلمه – گروه خبر: محمدرضا تاجیک معتقد است که جنبش اصلاح‌طلبی بهتر از آن است که آن را اسیر بازی‌های قدرت کنیم.

بر این اساس می‌گوید که در چهار سال دولت روحانی هویت جریان اصلاح‌طلبی کم‌رنگ شده است و بر این گفته تاکید می‌کند که جنبش اصلاح‌طلبی هرچقدر از یک جنبش اجتماعی و فرهنگی فاصله می‌گیرد و حیات و کنشگری خود را در چارچوب ماکروفیزیک قدرت و ماکروپالسی تعریف می‌کند به اصطلاح خاصیت‌زدایی می‌شود.

این استاد دانشگاه در گفت‌وگو با روزنامه شرق به آسیب‌شناسی جریان اصلاح‌طلبی پرداخته و گفته است. او درباره خارج شدن جریان اصلاح طلبی از انزوا پس از انتخابات ۱۳۹۲ ریاست جمهوری معتقد است: «جریان اصلاحات در هژمونیک‌شدن گفتمان و جریان اعتدال نقش بسزایی داشت؛ بنابراین به یک معنا از حاشیه بیرون‌آمدن را مدیون خودشان هستند تا اینکه وام‌دار و باردار دیگران. فرض من بر این نیست که اصلاح‌طلبی برای صدا و حیات خود باید آن را از دیگری دریوزگی کند.

"این استاد دانشگاه در گفت‌وگو با روزنامه شرق به آسیب‌شناسی جریان اصلاح‌طلبی پرداخته و گفته است"اصلاح‌طلبی جریانی نیست که بتوان آن را محو کرد، بلکه یک جریان توفنده در جامعه امروز ماست؛ پس دیگران باید از آن صدا و ذیل سایه آن حیات بگیرند. به‌هرحال در شرایطی که یک تغییر تاریخی صورت می‌گیرد، این مجال هم برای اصلاح‌طلبان فراهم می‌شود که بیشتر در صحنه حضور داشته باشند.»

او در توضیح این گفته اضافه می کند: « ببینید، توجه کنید (تصریح می‌کنم چون می‌دانم که به‌هرحال برخی منتظرند که نقد بکنند) تصریح می‌کنم که من نمی‌گویم نباید به سیاست اندیشید، من نمی‌گویم حتی نباید دغدغه و دل‌آشوبه‌ ماکروفیزیک قدرت و ماکروپالسی داشت. اما درعین‌حال معتقدم، این جنبش دارای ابعاد و صورت‌هایی است که نباید آن را در یک بعد خلاصه کرد. این جفا به جنبش اصلاحات است. جنبش اصلاحات یک جنبش کاملا مردمی است.

در سپهر ذهنی و در روان و روح بسیاری از جوان‌های این کشور رسوخ، نشت و رسوب کرده است.»

او برای تاثیرگذاری بیشتر این جریان معتقد است: « اصلاح‌طلبی جنبشی است توأمان اجتماعی، زیباشناختی و فرهنگی. حیات اصلاح‌طلبی این نیست که صرفا در تسابق قدرت وارد بشود؛ بلکه باید اصول خود را حفظ کند، الهیات اصلاح‌طلبی را رعایت کند، اخلاق اصلاح‌طلبی را مراعات کند و بداند که بالاخره حیات اصلاح‌طلبی پیش از آنکه در پالسی تعریف بشود، در قاعده هرم جامعه و در میان ریزبدنه‌های جامعه تعریف می‌شود. ما باید در آنجا سکنا بگزینیم و از آنجا فعالیت‌های خود را شروع کنیم. حرکت‌های خود را در آنجا ساماندهی کنیم و بتوانیم جوان‌ها و نسل آتی را پرورش بدهیم، نه اینکه صرفا توجه‌مان به مسئله قدرت جلب شود؛ زیرا این مسئله آفات خاص خودش را هم دارد و طبیعتا بسیاری را با یک پرسش بزرگ مواجه می‌کند که آیا اصلاح‌طلبان هم برای رسیدن به قدرت امروز با فلان ‌کس دست نمی‌دهند! فردا با آن ‌کس دیگر! آیا بالاخره وقتی قدرت و کسب قدرت هدف می‌شود، این ائتلاف‌ها نمی‌تواند اَشکال مختلفی بگیرد؟ و طرف مقابل این ائتلاف نمی‌تواند افراد و جریان‌های مختلفی به اقتضای شرایط باشد؟! این سؤال بزرگی است که ما باید بالاخره یک جا حرمت حریم خودمان را حفظ کنیم.»

تاجیک در ادامه تاکید می‌کند: «تا وقتی متولیان اصلاح‌طلبی حرمت حریم خودشان را حفظ می‌کنند، این حریم حرمت دارد. وقتی خود متولیان از آن به‌راحتی عبور می‌کنند و اجازه می‌دهند که این حرمت‌شکنی انجام بشود یا فضای گفتمانی را آن‌قدر فراخ می‌کنند که هر کسی به اقتضای شرایط و برای کسب قدرت می‌تواند درون آن قرار بگیرد، این طبیعتا یک شکل خاصی از جدایی جریان از اصالت خود تلقی می‌شود.

"فرض من بر این نیست که اصلاح‌طلبی برای صدا و حیات خود باید آن را از دیگری دریوزگی کند"ما نباید اجازه بدهیم که از دیده و دل برود. نگذاریم جریان اصلاح‌طلبی از دیده و دل جوان‌های ما برود.»

او همچنین درباره جریان اعتدال در سیاست امروز گفته است: «من باور ندارم که اعتدال را بتوان در قاب و قالب یک گفتمان در معنای دقیق کلمه تعریف کرد. آنچه به عنوان گفتمان اعتدال نامیده می‌شود، در شرایط کنونی یک «نام» است، یک اسم است، یک اسم بی‌مسما. دقیق آن تعریف نشده است. عناصر مفهومی و نظری آن تعریف خاصی ندارد و حتی در مواضع اعتدالی که ایستاده است، دقیقا تعریف دقیقی از اعتدال ندارد.

آیا قسمتی از راست و قسمتی از چپ یک جریان را معتدل می‌کند یا نه دوری از چپ و راست یک جریان را معتدل می‌کند؟ این دقیقا در فضای اعتدال‌گرایی مشخص نیست. من قبلا هم گفته‌ام، جریان اعتدال از این استعداد و پتانسیل برخوردار نیست که بتواند اعتدال را در قامت یک گفتمان مفصل‌بندی، تدوین و تئوریزه کند و آن را به عنوان یک آلترناتیو گفتمانی در شرایط کنونی جامعه به نمایش بگذارد؛ بنابراین، شاید علت لیز‌خوردن بسیاری از اعتدالیون در مواضع خود اعم از سیاست داخلی و خارجی، اقتصاد و فرهنگ و هنر به دلیل همین ابهام و ایهامی است که در فضای گفتمانی آنها وجود دارد. ابهام و ایهام همیشه هم نقش منفی بازی نمی‌کند. گاهی اجازه می‌دهد شما در مواقع لازم لیز بخورید! گاهی اجازه می‌دهد به اقتضای زمانه، دوز اصلاح‌طلبی خود را بیشتر کنید. گاهی به شما اجازه می‌دهد سر از راست دربیاورید و به‌هرحال به اقتضای شرایط، می‌توانید گفتمان را متلون یا منعطف کنید.»

دکتر تاجیک در این زمینه معتقد است که این موضع، طبیعتا مشکلاتی را هم به همراه خواهد داشت که امروز شاهد این موضوع هستیم.

"اصلاح‌طلبی جریانی نیست که بتوان آن را محو کرد، بلکه یک جریان توفنده در جامعه امروز ماست؛ پس دیگران باید از آن صدا و ذیل سایه آن حیات بگیرند"شاید امروز لازم باشد که دوستان اعتدال‌گرا تلاش کنند تعریف مشخص‌تری از گفتمان اعتدال‌گرا داشته باشند.

منابع خبر

اخبار مرتبط