مذاکره با «مک‌فارلین» با اجازه امام(ره) بود

آیت الله موسوی تبریزی: امام نمی‌خواست با آمریکا بجنگد
کلمه
تابناک - ۲۵ بهمن ۱۳۹۲

آیت‌الله «موسوی تبریزی» با بیان اینکه اولین شعار انقلاب ما و مردم ما برای پیروزی انقلاب، آزادی بود، گفت: «همه مردم ایران، اعم از روحانی و غیرروحانی، خانم‌ها و آقایان، حتی آنهایی که نسبت به برخی مسایل اسلامی مثل حجاب بی‌توجه بودند، به مساله آزادی اهمیت می‌دادند، آنها آزادی انسانیت را می‌خواستند؛ می‌خواستند انسان‌‌ همان‌طوری که خداوند آفریده، انسان باشد.»

به گزارش ایلنا، دبیرکل مجمع مدرسین حوزه علمیه قم و دادستان اسبق کل انقلاب افزود: «امام‌خمینی(ره) در‌‌همان فرانسه تاکید می‌فرمودند که دولت اسلامی یک دولت دموکراتیک به معنای واقعی است و برای همه اقلیت‌های مذهبی، آزادی به‌طور کامل است؛ و هرکس می‌تواند اظهار عقیده خودش را داشته باشد و اسلام جواب همه عقاید را به عهده دارد و دولت اسلامی تمام منطق‌ها را با منطق جواب خواهد داد. در فرانسه، از امام‌راحل می‌پرسند مراد شما از جمهوری‌اسلامی چیست؟ می‌فرمایند همین دموکراسی که شما اینجا دارید؛ به اضافه اسلام که ما قانون اساسی را تعیین می‌کنیم و بر اساس اسلام حرکت می‌کنیم.»

او با انتقاد از مواضع برخی از گروه‌های مخالف دولت درخصوص توافق هسته‌ای جمهوری اسلامی ایران با گروه ۱+۵، گفت: «جمعی در این مملکت فریاد می‌زنند همه‌چیزمان از بین رفت و نابود شد، چراکه سفیران ایران رفتند با منطق و عزت و عظمت با عده‌ای از قدرت‌های خارجی صحبت کردند؛ متاسفانه بعضی‌ها هم می‌گویند امام‌خمینی همیشه دلش می‌خواست که با آمریکا بجنگد؛ تهمت از این بالا‌تر می‌شود؟ کی امام(ره) دلش می‌خواست با کسی بجنگد؟ چه زمانی امام(ره) گفت ما با آمریکا قطع رابطه می‌کنیم؟ وقتی امام(ره) از فرانسه به ایران آمد و انقلاب پیروز شد، سفارت آمریکا در ایران فعال بود؛ مامور کمیته با اسلحه حکومت ایران گذاشتند که حتی سفارت آمریکا در ایران را محافظت کنند؟ این حرف‌ها چیست که به منطق جمهوری‌اسلامی توهین می‌کنند؟ کی امام دلش می‌خواست با این جنگ کند، با آن جنگ کند؟ هیچ وقت نمی‌خواست. حتی امام(ره) در رابطه با مسایلی هم که لازم بود وقتی در اطلاعیه بفرمایند، به مسوولان مملکتی اعم از وزارت‌خارجه کشور و... می‌فرمودند شما بروید کارخودتان را کنید، یعنی راه دیپلماسی را باید انجام دهید.»

وی با بیان اینکه ما نباید چشممان را به واقعیات ببندیم، گفت: «برخی دایما شعار می‌دهند آمریکا با ما خوب نمی‌شود، خب معلوم است خوب نمی‌شوند؛ فکر می‌کنند علم غیب می‌گویند یا کشف بزرگی کرده‌اند؛ چه کسی هست که نداند آمریکا ابرقدرت جهان با آن هژمونی که دارد، می‌آید و امروز به نفع ما حرکت می‌کند؟ اصلا مگر می‌شود؟ اگر یک قدم هم برمی‌دارد، خودش نیاز دارد؛ اما اگر ما عاقل باشیم، آن یک قدم آمریکا برای نیاز خودش را تبدیل می‌کنیم به دو قدم برای خودمان؛ اما در عین حال آگاهیم و اطلاعات را باید به دست بیاوریم که دشمن چگونه حرکت می‌کند، ولو در سایه صلح.»

دادستان اسبق انقلاب در ادامه گفت: «یک وقتی مرحوم آیت‌الله‌العظمی منتظری(رض) نامه‌ای به امام(ره) در رابطه با پایان جنگ نوشتند؛ امام‌خمینی(ره) در جواب نامه آیت‌الله منتظری، نامه نوشته بودند که در مجلس هم خوانده شد؛ یک جمله مهم آن نامه امام(ره) این بود که شما اطمینان داشته باشید و تردید در ادامه جنگ، خیانت به رسول‌الله(ص) است و شما با همه بزرگی‌تان از مسئولان جنگ حمایت کنید؛ آیت‌الله منتظری هم دیگر جواب ندادند. حدود ۱۳روز پس از نامه آیت‌الله منتظری و جواب امام به نامه ایشان، امام(ره) قطعنامه را قبول کردند؛ یعنی‌‌ همان شخصیت سیاسی که گفته بودند تردید در جنگ خیانت به رسول‌الله است همین آدم گفتند من در اینجا حاضرم خودم را فدا کنم و فدا کرد و جام زهر خورد؛ یعنی اینکه می‌خواستم در جنگ پیروز شوم اما به خاطر مصلحت مردم، خودم را فدا کردم.

"حتی امام(ره) در رابطه با مسایلی هم که لازم بود وقتی در اطلاعیه بفرمایند، به مسوولان مملکتی اعم از وزارت‌خارجه کشور و.."این یکی از بهترین ویژگی‌های رهبر است که ۱۳روز پیش یک همچین حرفی گفته و اکنون بیاید این قطعنامه را قبول کند. چرا؟ روشن است. ما در مجلس بودیم و می‌دانستیم. آقای «محسن رضایی» به‌عنوان فرمانده کل سپاه پاسداران نامه‌ای نوشته بود و حضرت آیت‌الله «هاشمی» هم برده بود خدمت امام(ره). آقای مهندس «میرحسین موسوی»، آن وقت به امام(ره) نامه نوشته بود که از نظر بودجه، ما دیگر هیچ بودجه‌ای نداریم، چون واقعا مساله فروش نفت بسیار بسیار کم شده بود، تحریم‌ها اثر گذاشته بود و...؛ این دو نامه خدمت امام(ره) رفت؛ وقتی امام(ره) این دو نامه را دید حجت برایشان تمام شد؛ مصلحت در این بود که قطعنامه را بپذیرد، هیچ اشکالی هم ندارد؛ این بزرگی امام(ره) است.»

«موسوی تبریزی» در ادامه افزود: «شما فکر می‌کنید جریان «مک‌فارلین» و مذاکراتی که دوستان آن موقع راه انداختند و خیلی هم مذاکرات خوبی بود، بدون اجازه «امام‌خمینی»(ره) بود؟ نه؛ با اذن «امام‌خمینی»(ره) و با اطلاع امام(ره) و اطلاع بزرگان بود؛ حالا شرایط جوری عنوان شد که مساله دیگری است.

یک روزی در همین مجلس‌شورای‌اسلامی، برخی از تندروها آمدند علیه آقای «ولایتی» به‌عنوان وزیرخارجه کارهایی کردند و می‌خواستند به بهانه جریان مک فارلین او را استیضاح کنند؛ البته پشت پرده‌اش می‌خواستند علیه آقای «هاشمی» اعتراض کنند، چون ریشه این مذاکره دست آقای «هاشمی» به‌عنوان رییس مجلس بود؛ آن وقت بعضی‌ها که آن وقت گروه خاصی در مجلس بودند نامه نوشتند و آقای «ولایتی» را در مجلس خواستند که استیضاح یا سوال کنند.

امام راحل متوجه شدند پشت این جریان خراب کردن آقای «هاشمی» است؛ آن تعبیر امام‌خمینی(ره) که اینها از اسراییل بدترند در اینجاست؛ چرا؟ برای اینکه یکی از حساس‌ترین قدرت‌هایی که آن روز نمی‌خواست این مذاکرات انجام بگیرد اسراییل بود؛ البته طوری هم برخی کار‌ها با اسراییل انجام شده بود که من کار ندارم، بنا این بود که آن مذاکرات مخفی باشد، اما وقتی اسراییل اطلاعات پیدا کرد مساله را فاش کرد؛ اسراییل به خاطر منافع خودش این جنجال را کرد. اما چهارنفر در مجلس و جای دیگر جنجال می‌کردند و آگاهانه یا نا‌آگاهانه به نفع دیگران این کار را کردند و اگر آن روز آن مساله جریان «مک‌فارلین» درست دنبال می‌شد و به نتیجه می‌رسید قطعا خیلی از ضرر‌ها را نمی‌کردیم و این کار پیش نمی‌آمد و امروز هم به بسیاری از این تحریم‌ها دچار نمی‌شدیم و مسایل خیلی بهتر حل می‌شد.»

منابع خبر

اخبار مرتبط