من لعنتی! دستی دستی زنم را باختم!!

من لعنتی! دستی دستی زنم را باختم!!
خدمت
خدمت - ۱۲ مهر ۱۳۹۵

به گزارش خدمت؛ «...علاقه‌ای به درس و مدرسه نداشتم. پدرم خیلی جوش می‌زد و می‌گفت به فکر آینده‌ات باش. من دل به کار دادم، استادکار فنی خوبی از آب در‌آمدم. بعد از سربازی هم مغازه‌ای جفت‌وجور کردم. در‌آمدم عالی بود و به قول پدرم مثل اسب کار می‌کردم.

"من از بچگی عاشق دخترعمویم بودم و به خواسته دلم رسیدم.زندگی‌ام داشت رونق می‌گرفت و همه‌چیز خوب پیش می‌رفت"برایم به خواستگاری رفتند. من از بچگی عاشق دخترعمویم بودم و به خواسته دلم رسیدم.

زندگی‌ام داشت رونق می‌گرفت و همه‌چیز خوب پیش می‌رفت. متاسفانه مغازه‌ام را پاتوق دوستان لاابالی کردم. می‌آمدند و می‌نشستند و من هم تا دیر وقت مشغول کار بودم. کم‌کم صحبت از مسافرت‌های مجردی پیش آمد و اصلا نفهمیدم چطور معتاد شدم.

عمویم طلاق دخترش را گرفت و بزرگ‌ترین شکست زندگی‌ام این بود که همسرم را از دست دادم.

شکست بعدی، ازدواج دخترعمویم بود. خیلی عذاب می‌کشیدم و خودم را لعن و نفرین می‌کردم؛ اما به‌جای آن‌که راه رفته را برگردم و خودم را اصلاح کنم، در منجلاب اعتیاد غوطه‌ور شدم.

مشکلات زندگی‌ام مثل زخم عفونی یکی پس از دیگری سر باز کردند و سردرگم شده بودم. اجاره مغازه‌ام چند ماه عقب افتاد و مجبور شدم مغازه را خالی کنم. من لعنتی دست‌آخر به یک دزد خشن خیابانی تبدیل شدم. ماموران کلانتری١٣ دستگیرم کردند.

"کم‌کم صحبت از مسافرت‌های مجردی پیش آمد و اصلا نفهمیدم چطور معتاد شدم.عمویم طلاق دخترش را گرفت و بزرگ‌ترین شکست زندگی‌ام این بود که همسرم را از دست دادم"گفتم به‌خاطر تامین موادمخدر دست به این سرقت می‌زدم. من بازنده واقعی هستم و سلامتی‌ام، عشقم و سرمایه‌ام را از دست دادم.»

منبع: رکنا

منابع خبر

اخبار مرتبط