موتور محرک مردان چیست؛ رقابت یا حسادت؟
تقریبا اکثر قریب به اتفاق افراد، هیجانات منفی ناخوشایند مختلفی را کم و بیش در زندگی خود تجربه میکنند که میتوان از این جمله هیجانات منفی، به حس حسادت اشاره کرد.این واقعه در مردان و زنان نمودهای متفاوتی داشته است، اما قدر مسلم برخی اوقات حسادت تا جایی پیش رفته که سبب ایجاد دوئلهای عشقی و در نهایت قتلهای ناخواسته و اتفاقی شده اســت.روانشـنـاسان معتقدند"اساسا کسانی بیشترحسادت میکنند که توانمندیهای خودشان را دست کم میگیرند و به موقعیت والای دیگران غبطه میخورند."حسادت میتواند هیجان منفی و همچنین هیجان مثبت باشد. یک نوع حسادت مثبت داریم که به آن غبطه میگویند. غبطه در واقع همان حسادت است اما هیجان منفی تولید نمیکند. ما وقتی یک دانشمند ایرانی را میبینیم که در یک المپیاد علمی جایزه میگیرد ممکن است به او غبطه بخوریم؛ در واقع حسادت و غبطه یک احساس هستند فقط جهتشان با هم فرق میکند. در توضیح این مطلب میتوان گفت که حسادت جهتش به سمت شخص دیگر است. اما غبطه جهتش به سمت خود فرد است.
"مثلا ما وقتی به یک فرد زیبا حسادت میکنیم در دل میگوییم ای کاش زیبایی اش زایل شود اما وقتی غبطه میخوریم میگوییم من باید ورزش کنم تا تناسب اندام پیدا کنم و ظاهرم بهتر شود"مثلا ما وقتی به یک فرد زیبا حسادت میکنیم در دل میگوییم ای کاش زیبایی اش زایل شود اما وقتی غبطه میخوریم میگوییم من باید ورزش کنم تا تناسب اندام پیدا کنم و ظاهرم بهتر شود. در واقع حسادت مثل یک زخم است که وقتی زخمی شدی دیگر زخمی شدهای، اما میتوانی با دسترسی به یکسری راهکارها وجودت را واکسینه کنی که کمتر زخمی شوی و طوری حرکت کنی که تیرهای حسادت کمتر روی تنت بنشیند.چه افرادی به دیگران بیشتر حسادت میکنند؟کسانی بیشتر حسادت میکنند که توانمندیهای خودشان را دستکم میگیرند ولی کسانی که خودشان را توانا میدانند ممکن است به موقعیت والای دیگران غبطه بخورند تا اینکه حسادت کنند. اما یک نکته دیگر در مورد حسادت وجود دارد و آن اینکه بیشتر افراد همسطح و همطبقه به هم حسادت میکنند. هر چه پایگاه اجتماعی افراد به هم نزدیکتر باشد بیشتر به هم حسادت میکنند. مثلا دو نفر از یک شهر تبدیل به چهره شدهاند که یکی فوتبالیست قهرمان و دیگری وزنهبردار قهرمان است.
حال هر کدام از این دو نفر هر چقدر هم موفقیت به دست بیاورند به هم حسادت نمیکنند چون نوع رشته ورزشی آنها با هم فرق دارد ولی ممکن است دو فوتبالیست به هم حسادت کنند.راه از بین بردن حسادت چیست؟بهترین راه از بین بردن حسادت این است که تواناییهای خود را بشناسیم و آنها را تقویت کنیم.اما ما هر چقدر تواناییهای خود را تقویت و آنها را شکوفا کنیم همچنان همه افراد از لحاظ توانایی در یک سطح نیستند و همین امر خود سبب ایجاد حسادت میشود.گوته میگوید <موفقیت یعنی اینکه آنچه را که میخواهی به دست آوری اما خوشبختی آن است که از آنچه به دست آوردی لذت ببری.>بنابراین نکتهای که هست اینکه اگر فردی تواناییهای خود را شناخته باشد و آنها را شکوفا کند خواهناخواه به یک درجه از پذیرش نفس میرسد.حال فرض کنید یک نفر توانایی هایش را کاملا شکوفا کند اما از اینکه تواناییهای او در حد متوسط است ممکن است احساس نارضایتی کند و قطعا این نگرش در او حسادت ایجاد خواهد کرد.اگر فردی با تواناییهای متوسط نهایت تلاش خود را بکند و آن را به اوج برساند میزان حسادتش به شدت کاهش خواهد یافت. ولی عمدتا حسادت در اشخاصی ایجاد میشود که بیشتر از اینکه تلاششان را درجهت پرورش تواناییهای خود پیش ببرند ، معطوف به این میکنند که ببینند زندگی دیگران چه دستاوردی داشته است. این افراد منتظر این هستند که سعادت، درخانهشان را بزند و از اینکه شانس درخانه دیگران را زده، همیشه گلهمند هستند.چه کنیم که حسادت تبدیل به غبطه شود؟باید یک مقدار ذهنمان را از آموزههاییکه اجتماع به ما تحمیل میکند منفک کرده و یک بار دیگر واژههایمان را خودمان تعریف کنیم. ما در بمباران تبلیغاتی عجیب و غریبی قرار داریم. بدون آنکه خـودمـان بـدانـیـم ارزشهـا بـا ابـزارهـای مـخـتـلـف بـه ما تلقین میشود؛بنابراین موفقیت را فقط در شکل خاصی میپذیریم.
"اما یک نکته دیگر در مورد حسادت وجود دارد و آن اینکه بیشتر افراد همسطح و همطبقه به هم حسادت میکنند"ما اگر بتوانیم وقتی که حسادت میکنیم دریابیم که این حسادت ناشی از ناخشنودی از وضع موجود است و بعد وضع مطلوب و ایدهآل را که میتواند ما را خشنود کند در ذهنمان تعریف کنیم، طبیعتا راه هم پیش روی ما گذاشته شده و این حسادت تبدیل به غبطهمی شود. اما همیشه اینطور نیست، گاهی اوقات ما ایدهآلها را برای خودمان تعریف میکنیم اما به آنها نمیرسیم!در این مرحله باید تعریفهایمان را از ایدهآل مورد بازنگری قرار دهیم. در جوامع صنعتی هر حرفه وهر تخصص ، جایگاه خود را دارد اما در جامعه ما فقط یکسری پوزیشنهای خاص اعتبار دارند بنابراین، این اشخاص هم ایدهآلهایشان همان میشود که جامعه به آنها دیکته کرده است.روح حاکم بر جامعه باعث میشود افراد ، ناخودآگاه به سمت ایدهآلهای جامعه حرکت کنند. اگر این اتفاق بیفتد معنیاش این است که در واقع شخصیت افراد در حال مسخ شدن است.در این مرحله به قول پین کلوید، همه این ایدهآلها تبدیل به دیوارهای آجری میشوند که دورتادور ما را احاطه میکنند و آن موقع به یک چکش نیاز است که این دیوار شکسته شود.گاهی این دیوار خیلی محکم است، به طوری که با هیچ چکشی شکسته نمیشود ! در این خصوص حق انتخاب وجود دارد. میتوانی یک آجر شوی درون این دیوار، در این صورت باید بپذیری که آجر شدن درون این دیوار، حسادت ورزیدن، رنج کشیدن، غصه خوردن وسایر احساسهای ناخوشایند را به همراه دارد. اما راه دیگری هم وجود دارد و آن اینکه چکش را برداری و دیوار را بشکنی تا خوشبختی را احساس کنی و از هر لحظه زندگیات استفاده کنی.آیا زنها بیشتر از مردان حسادت میکنند؟واقعیت این است که مردها از زنان حسودتر هستند اما مردها بسترهای اجتماعی دارند که حسادت خود را به عنوان رقابت جلوه دهند، ولی زنها این بستر را ندارند.
مثلا اگر مردی اتومبیلش را عوض کند میگوید اتومبیل جدید امکاناتش بهتر از اتومبیل قبلی است اما اگر زنی گردنبندش را عوض کند میگوید انگیزهاش چشم و همچشمی با دیگران بوده است!انسانهای بزرگ نیز اگر نگوییم حسادت، لااقل غبطه را تجربه کردهاند. مثلا میگویند در روز قیامت مومنان به مقام والای امیرالمومنین علی(ع) غبطه میخورند.با این اوصاف، ما نمیتوانیم منکر وجود حسادت شویم. مهم این است که وقتی احساس حسادت به ما دست داد بتوانیم آن را درست مدیریت کنیم.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران