نباید دست شورای نگهبان اینقدر باز باشد

روز - ۱۵ خرداد ۱۳۹۲

کمتر از ۸ روزبه انتخابات ریاست جمهوری باقی ست؛ انتخاباتی که اسفندیار رحیم مشایی و حامیان اش در دولت، همچنان منتظر حکم حکومتی رهبر جمهوری اسلامی برای بازگرداندن او به عرصه رقابت هایش هستند. اما آقای مشایی با استناد به چه مواردی رد صلاحیت شده است؟ درباره آیت الله هاشمی رفسنجانی، براساس اظهارات برخی اعضای شورای نگهبان، عدم توانایی جسمی و بالا بودن سن به عنوان دلیل ردصلاحیت یا به قول شورای نگهبانی ها، عدم احراز صلاحیت حکایت دارد، اما درباره اسفندیار رحیم مشایی تاکنون اظهارنظری نشده است. گویی که نیازی به اعلام مستندات ردصلاحیت نزدیک ترین فرد به محمود احمدی نژاد در ۸ سال گذشته احساس نشده است.

در همین زمینه سراغ علی اصغر حسینی، وکیل اسفندیار رحیم مشایی رفته و پرسیده ام که آقای مشایی به چه دلیل رد صلاحیت شد؟ آقای حسینی می گوید که در این زمینه حرف زیاد دارد ومی افزاید: "تصمیمی که درخصوص آقای مشایی در شورای نگهبان گرفته شده تحت تاثیر جو سازی هایی بوده که علیه ایشان در رسانه ها توسط برخی افراد و با اغراض سیاسی و با هدف دشمنی با دولت صورت گرفته و هیچ دلیل و مدرکی برای عدم التزام ایشان به اسلام، عدم التزام ایشان به ولایت فقیه و قانون اساسی اصولا وجود ندارد چون اگر داشت تاکنون در مراجعه قضایی حداقل یک حکم علیه ایشان صادر شده بود یا پرونده ای علیه ایشان تشکیل شده بود. هیچ موردی وجود نداشته و همه قضاوت هایی که درخصوص آقای مشایی بوده و متاسفانه مبنای قضاوت شورای نگهبان هم قرار گرفته براساس یکسری شایعات و یکسری تهمت ها بوده که در خصوص ایشان مطرح شده و هیچ کدام هم ثابت نشده و مشخص نیست چرا به این موارد توسط شورای نگهبان استناد شده".

"کمتر از ۸ روزبه انتخابات ریاست جمهوری باقی ست؛ انتخاباتی که اسفندیار رحیم مشایی و حامیان اش در دولت، همچنان منتظر حکم حکومتی رهبر جمهوری اسلامی برای بازگرداندن او به عرصه رقابت هایش هستند"

آقای حسینی میگوید: "اگر شورای نگهبان دلایلی دارد که آقای مشایی التزام به اسلام و ولایت فقیه و قانون اساسی ندارد خب اعلام کنند. ما صراحتا میخواهیم اگر دلایلی دارند اعلام کنند ما ایرادی نداریم و با آغوش باز استقبال میکنیم اگر آقایان دلایلی دارند اطلاعی دارند رسانه ای کنند اعلام شود دلیل ردصلاحیت ایشان چیست".

اوهمچنین از عدم رسیدگی به شکایت موکلش از محمدباقر قالیباف میگوید؛ شکایاتی که آقای مشایی علیه افراد و رسانه ها مطرح کرده و"کسانی که علیه او مطالبی نوشته اند".

مصاحبه "روز" با علی اصغر حسینی، وکیل اسفندیار رحیم مشایی را در ذیل بخوانید.

آقای حسینی دلیلی که برای رد صلاحیت آقای مشایی از سوی شورای نگهبان عنوان شده چیست؟ و آیا مستنداتی دال بر این قضیه به او ارائه شده است؟

من اتفاقا در این زمینه حرف زیاد دارم چون به نظر من شاید ایراد چندانی به شورای نگهبان نباشد، ایراد اصلی در حوزه قانونگذاری است.

ما در حوزه قوانین مربوط به تایید صلاحیت رئیس جمهور و اجراز صلاحیت دچار مشکل و خلا هستیم. یعنی قوانینی وضع شده که دست شورای نگهبان را باز میگذارد که در مواردی بنا بر سلیقه خود و بدون اینکه به هیچ کجا پاسخگو باشد، بتواند درمورد حتی التزام افراد و اشخاص به اسلام و مسلمان بودن و نبودن آنها تصمیم گیری کند. باید در حوزه قانونگذاری برویم به سمت قوانین و مقرراتی که جنبه عینی داشته باشد. یعنی شورای نگهبان به مثابه یک دادگاه عمل کند و مستدل و مستند درباره صلاحیت و عدم صلاحیت افراد تصمیم گیری کند. البته اعضای شورای نگهبان می گویند ما بحث احراز صلاحیت داریم نه ردصلاحیت.

"گویی که نیازی به اعلام مستندات ردصلاحیت نزدیک ترین فرد به محمود احمدی نژاد در ۸ سال گذشته احساس نشده است"در احراز صلاحیت تفاوت با موارد دیگر این است که شورای نگهبان باید به این حجت قانونی و شرعی برسد که شخص ویژگی هایی راکه برای شخص در قانون بیان شده دارا است. و شورای نگهبان می تواند به راحتی بگوید که من به این نتیجه رسیده ام که فرد این صلاحیت را ندارد و هیچ نیازی هم به پاسخگویی و مستند و مستدل کردن این نظر خود ندارد. این ایراد برمیگردد به بحث قانونگذاری ما و قوانین ما باید به سمتی بروند که نه تنها شورای نگهبان بلکه دست هیچ مرجع دیگری را باز نگذارند که بتواند در خصوص اشخاص به این راحتی تصمیم گیری بکند و هیچ پاسخگویی هم در کار نباشد. درباره سئوال شما البته من معتقدم احراز صلاحیت نشدن به جای رد صلاحیت شدن، بیشتر بازی با کلمات است چون برای ردصلاحیت اشخاص بایددلایلی وجود داشته باشد. اینکه مثلا آقای مشایی یا هر شخص دیگری با عنوان عدم التزام به اسلام، که یک مفاهیم کلی است و مصادیق آن مشخص نیست چیست، ردصلاحیت می شوند با کدام مستند و استدلال برای شورای نگهبان این قضیه محرز شده؟ اینها همه مبهم است و چون پاسخگویی هم متاسفانه از جانب شورای نگهبان وجود ندارد آقایان میگویند ما هیچ الزامی نداریم به کسی توضیح دهیم که چرا این صلاحیت ها را احراز نکردیم.

به نظر من ایراد اصلی به قوانینی که در این خصوص وجود دارد برمیگردد و البته تفسیری که خود شورای نگهبان از بحث نظارت دارد. آقایان نظارت را منحصر به نظارت استصوابی و نظارت استطلاعی دانسته اند و میگویند چون نظارت شورای نگهبان استطلاعی نیست پس استصوابی محسوب می شود. در صورتی که مفهوم تقسیم بندی نظارت به استصوابی و استطلاعی مفهوم فقهی است که اینجا مفهومی ندارد. رسیدگی شورای نگهبان به بحث صلاحیت افراد باید یک رسیدگی انتزاعی و شبهه قضایی باشد. یعنی شورای نگهبان به مثابه یک قاضی و داور تصمیم گیری کند و موارد قانونی را با ویژگیهای اشخاص انطباق دهد و مستند و مستدل بگوید چرا این شخص صلاحیت رئیس جمهور شدن را ندارد.

"آقای حسینی میگوید: "اگر شورای نگهبان دلایلی دارد که آقای مشایی التزام به اسلام و ولایت فقیه و قانون اساسی ندارد خب اعلام کنند"این ایراد از اول وجود داشته و تا زمانیکه قوانین اصلاح نشوند این ایراد به قوت خود باقی است. ما باید به سمتی حرکت کنیم که این ایرادات برطرف شود و شرایط رئیس جمهور شدن را از یک شرایط ذهنی به سوی یکسری شرایط عینی ببریم، یعنی شرایطی که قابل لمس باشند و اشخاص قبل از صلاحیت بدانند تایید می شوند یا ردصلاحیت. این شیوه درست نیست و امروز درخصوص آقای مشایی اتفاق افتاده فردا ممکن است درخصوص شخص دیگری هم این اتفاق بیفتد. ایراد ساختاری در این حوزه وجود دارد و باید اصلاح شود.

من از صحبت شما این برداشت را میکنم که دلیل ردصلاحیت آقای مشایی را عدم التزام به اسلام عنوان کرده اند درست است؟

شورای نگهبان جوابگو نیست در این حوزه و نیازی هم به پاسخگویی نمی بیند چون بحث احراز است و به راحتی میگوید من احراز نکردم و هیچ الزام قانونی هم ندارم بگویم چرا نکردم.

به این حجت نرسیدم که آقای مشایی یا هر شخص دیگر این صلاحیت را دارد که به عنوان کاندیدا معرفی شود و واجد صلاحیت اعلام شود از طرف ما. معتقدم هردلیلی که مستند این تصمیم شورای نگهبان قرار گرفته باید مستند و مستدل باشد و شورای نگهبان و سایر مراجع نظارتی حق ندارند درخصوص التزام افراد به اسلام، ولایت فقیه و قانون اساسی به این راحتی تصمیم گیری کنند. ما در آموزه های دینی مان این را داریم که التزام اشخاص به اسلام مفهومی نیست که دیگران بتوانند درباره آن اظهار نظر کنند. من معتقدم قوانین ما در این خصوص باید اصلاح شود. ما برای حکم عدم التزام به اسلام باید دلیل داشته باشیم.

"ما صراحتا میخواهیم اگر دلایلی دارند اعلام کنند ما ایرادی نداریم و با آغوش باز استقبال میکنیم اگر آقایان دلایلی دارند اطلاعی دارند رسانه ای کنند اعلام شود دلیل ردصلاحیت ایشان چیست""چرا مثلا التزام اقای مشایی به اسلام، ولایت فقیه و قانون اساسی احراز نشده. کدام عمل ایشان، کدام حکمی که علیه ایشان صادر شده و کدام حرف ایشان مستند این قضیه است؟ به نظر من ایراد اصلی کار به همان بحث نظارتی استصوابی شورای نگهبان است.

آقای مشایی اعتراض کرده اند اما شورای نگهبان درخصوص صلاحیت کاندیداهای ریاست جمهوری یک مرحله ای بررسی میکند و محلی برای اعتراض در قانون پیش بینی نشده. در عین حال آقای مشایی از رهبر خواسته دخالت کند. آیا ایشان تاکنون پاسخی به آقای مشایی در این زمینه داده است؟ شما خبری دارید؟

در جریان نیستم اما بحث حقوقی اش این می شود که تصمیم شورای نگهبان در این زمینه قطعی و لازم الاجراست.

البته ما سابقه در خود جمهوری اسلامی سراغ داریم که مقام معظم رهبری با حکم حکومتی کاندیدایی را که ردصلاحیت شده بود و صلاحیت اش از سوی شورای نگهبان احراز نشده بود به صحنه انتخابات برگرداندند. یعنی اینطور نیست که حالا آقایان بگویند که سازو کار انتخابات همین است که هست و اگر آقای مشایی تایید صلاحیت شود بدعت محسوب می شود و.. خیر اینطور نیست این مساله سابقه داشته در نظام انتخاباتی ما و حداقل یک مورد را ما سراغ داریم در خصوص آقای معین.

و البته آقای مهرعلیزاده.

بله آقای مهرعلیزاده هم همین طور و اگر قرار باشد این اتفاق بیفتد به هیچ وجه بدعت محسوب نمی شود چون مسبوق به سابقه است و آقایانی که میگویند بحث ظلم به آقای مشایی اینجا مصداق ندارد چون شورای نگهبان احراز نکرده صلاحیت ایشان را و نظر شورای نگهبان فصل الخطاب است و حکم حکومتی موضوعیت ندارد ظاهرا سوابق تاریخی این قضیه را فراموش کرده اند که اینگونه صحبت میکنند.

"اوهمچنین از عدم رسیدگی به شکایت موکلش از محمدباقر قالیباف میگوید؛ شکایاتی که آقای مشایی علیه افراد و رسانه ها مطرح کرده و"کسانی که علیه او مطالبی نوشته اند""به هر حال من معتقدم تصمیمی که درخصوص آقای مشایی در شورای نگهبان گرفته شده با همه احترامی که برای اعضای شورای نگهبان قائل هستم تحت تاثیر جو سازی هایی بوده که علیه ایشان در رسانه ها توسط برخی افراد و با اغراض سیاسی و با هدف دشمنی با دولت صورت گرفته و هیچ دلیل و مدرکی برای عدم التزام ایشان به اسلام، عدم التزام ایشان به ولایت فقیه و قانون اساسی اصولا وجود ندارد، چون اگر داشت تاکنون در مراجعه قضایی حداقل یک حکم علیه ایشان صادر یا پرونده ای علیه ایشان تشکیل شده بود. هیچ موردی وجود نداشته و همه قضاوت هایی که درخصوص آقای مشایی بوده و متاسفانه مبنای قضاوت شورای نگهبان هم قرار گرفته براساس یکسری شایعات و یکسری تهمت ها بوده که در خصوص ایشان مطرح شده و هیچ کدام هم ثابت نشده و مشخص نیست چرا به این موارد استناد شده. و اگر شورای نگهبان دلایلی دارد که از آنها اطلاع دارد که آقای مشایی التزام به اسلام و ولایت فقیه و قانون اساسی ندارد خب اعلام کنند ما صراحتا میخواهیم اگر دلایلی دارند اعلام کنند ما ایرادی نداریم و با آغوش باز استقبال میکنیم اگر آقایان دلایلی دارند اطلاعی دارند رسانه ای کنند اعلام شود دلیل ردصلاحیت ایشان چیست. چون به هرحال همه میدانند که ایشان در دولت نهم و دولت دهم نقش برجسته ای داشت و مطمئنا رجل سیاسی است. درخصوص مذهبی بودن ایشان هم هیچ تردیدی وجود ندارد و کسانی که با ایشان آشنایی دارند میدانند که از نظر عقاید مذهبی اگر معتقدتر و مومن تر و ملزم تر از سایر کاندیداها که تایید شده اند نباشد کمتر از آنها نیست.

هرچند باز میگویم این قضیه، یک قضیه ذهنی و غیرعینی محسوب می شود و تصمیم گیری درخصوص این مباحث اصولا نمی تواند درصلاحیت شورای نگهبان و اعضای آن باشد چون بحث مربوط به رابطه یک فرد با خداوند است، چطور مابین شخص و خداوند قرار میگیرند؟ اصلا درست نیست که شورای نگهبان وارد این حوزه شود باید قوانین را اصلاح کنیم و اجازه ندهیم دست شورای نگهبان اینقدر باز باشد که بتواند درباره مسلمان بودن و نبودن یک فرد، درباره التزام یک فرد به قانون و ولایت فقیه یا نداشتن آن به این راحتی اعلام نظر کند.

گفتید شورای نگهبان تحت تاثیر شایعات و مباحثی در برخی افراد علیه اقای مشایی در رسانه ها مطرح کردند قضاوت کرده و.. آقای حسینی از آقای مشایی به عنوان راسحلقه انحرافی نام برده می شود و این مدت خیلی مسائل درباره این قضیه نوشته شده. اصلا حلقه انحرافی چیست؟ و آیا دلیل ردصلاحیت وی می تواند این مساله باشد؟

این سئوالی است که ما هم داشتیم، هم از کسانی که این جوسازی ها را داشتند هم از کسانی که براساس این جوسازی ها درباره آقای مشایی قضاوت کردند. کسانی که بحث جریان انحرافی را مطرح کردند یک موضوع کلی را مطرح کردند و هیچ موقع نیامدند مستند و مستدل بگویند که او و اطرافیان شان به این دلیل و با این سند و مدرک از مسیر انقلاب یا هر مسیری که مدنظر اقایان است منحرف شده اند.

"ما در حوزه قوانین مربوط به تایید صلاحیت رئیس جمهور و اجراز صلاحیت دچار مشکل و خلا هستیم"هیچ دلیل و مدرکی نبوده. ما موارد زیادی داشتیم که موارد خیلی سنگینی علیه آقای مشایی مطرح شده بحث رابطه ایشان با منافقین و ارتباط ایشان با جن گیرها و رمال ها و.. هر بحثی که فکر کنید به ایشان نسبت دادند و ما شکایت کردیم از اشخاصی که این نسبت ها را میدادند و در مواردی که قوه قضائیه رسیدگی کرد این اشخاص محکوم شدند به اتهام افترا و نشر اکاذیب یا توهین، حکم قضایی هم علیه شان صادر شد. این نشان میدهد هیچ مدرک و سندی نداشته اند. شخصی که خود را پژوهشگر مطبوعاتی نامیده بود یکسری مقالات منتشر کرد درمورد آقای مشایی و سابقه خانوادگی ایشان و دست داشتن در قتل های اول انقلاب در استان مازندران و ارتباط با جن گیرها و..

ما از این آقا شکایت کردیم در نهایت آمد دادگاه و از او مدرک و سند خواسته شد هیچی نداشت و کل حرف اش این بود که من هم اینها را شنیده ام ولی متاسفانه همین اظهارات این آقا مبنای قضاوت خیلی ها درباره آقای مشایی قرار گرفت. انگار این حرف ها مستند و مستدل بوده و مو لای درزش نمی رفت که مبنای قضاوت قرار گرفته در خصوص آقای مشایی.

آقای گلپور منظورتان است؟

بله. آمد دادگاه و دادگاه از او دلیل و مدرک خواست هیچی نداشت ارائه دهد و کل حرف او این بود که من هم اینها را شنیده ام و دوستان من در اطلاعات و کسانی که به این قضایا اشراف دارند به من گفته اند. محکوم شد به اتهام نشراکاذیب و افترا.

"یعنی شورای نگهبان به مثابه یک دادگاه عمل کند و مستدل و مستند درباره صلاحیت و عدم صلاحیت افراد تصمیم گیری کند"حرف های همین آقا که به خاطر آن محکوم شد مبنای قضاوت خیلی افراد قرار گرفت. همین جا من اعلام میکنم هر دلیل و مدرکی، هر سندی و هر حکمی که بتواند ذره ای اثبات کند ایشان از مسیر انقلاب و از مسیر قانون منحرف شده اگر وجود داشته باشد ما با کمال میل آماده ایم اعلام و رسانه ای شود ما هم جوابگو خواهیم بود. ولی مطمئن هستم هیچ دلیل و مدرک و سندی وجود نداشته و وجود ندارد و هرچیزی علیه ایشان عنوان شده کاملا هدفمند و با سونیت و غرض و هدف دشمنی با دولت و شخص آقای مشایی بوده است. منتهی تاسف عمیق من از این قضیه است که شورای نگهبان به عنوان یک نهاد عادل و به عنوان یک مرجعی که حرف اش در خصوصصلاحیت افراد فصل الخطاب است و حداقل ۶ نفرشان فقهایی هستند که مبانی فقهی و قواعد مسلم فقهی منجمله اصل صحت، اصل برائت و اصول مترقی شیعی که اجازه نمیدهد بدون دلیل و مدرک و سند درخصوص افراد اظهار نظر شود را میدانند اما متاسفانه مبنای قضاوت شان ظاهرا مسائل غیر اثبات شده ای بود ه که هیچ کدام مبنا و اساس و پایه ای نداشتند.

به بحث جن گیرها اشاره کردید، آقای غفاری چه شد؟ به عنوان جن گیر دولت معروف و اعترافات او در رسانه ها علیه اقای مشایی و دولت منتشر شد.

آیا از نظر حقوقی این مساله را پیگیری کردید ؟ به کجا کشید؟

بله من هم خوانده ام این ها را. این اظهارات از نظر حقوقی، شرعی و حتی از نظر عقلی هیچ مبنا، ارزش و اعتباری ندارد. اصول حقوقی به ما میگوید اعتراف، اظهار نظر شخص علیه خود اوست نه علیه فرد دیگر. نهایتا اگر یک نفر اعتراف هم میکند فقط درخصوص خودش می تواند اعتراف کند درخصوص شخص ثالث نمی تواند. اطلاق عنوان اعتراف به این اظهارات اشتباه است بیشتر ادعا است و نیاز به دلیل و مدرک دارد.

"در احراز صلاحیت تفاوت با موارد دیگر این است که شورای نگهبان باید به این حجت قانونی و شرعی برسد که شخص ویژگی هایی راکه برای شخص در قانون بیان شده دارا است"ایشان تنها نبودند که این مباحث را مطرح کردند. خیلی های دیگر مباحثی را مطرح کردند علیه اقای مشایی و انواع اتهامات را نسبت دادند اما هیچ کدام اثبات شده نبود. بنای نظام حقوقی اینطور است که هر اظهارنظری علیه افراد نیازمند مدرک و سند است این اعترافات که اصلا اعتراف هم نمی شود نامید و صرفا ادعا محسوب می شوند به هیچ وجه نمی تواند ملاک قضاوت و ارزیابی افراد واقع شود هیچ ارزش حقوقی ندارد ضمن اینکه شرایطی که مطرح شده و ارزش حقوقی ندارد حتی علیه خود شخص هم با توجه به سابقه ای که درخصوص اعترافات وجود داشته و متاسفانه شرایطی که در آن این اعترافات اخذ می شود باعث می شود که هیچ سندیتی نداشته باشد این ادعاها. بنده وکیل آقای امیری فر بودم ایشان را ۴۲ روز در سلول انفرادی بازداشت کردند به اتهام معاونت در توزیع سی دی "ظهور بسیار نزدیک است". در حالیکه هیچ سندی درخصوص نقش ایشان وجود نداشته و جالبه رفتاری که با ایشان شده و سئوالاتی که از ایشان شده کاملا مغایر قانون اساسی، قانون مجازات اسلامی و حقوق شهروندی است.

یک نفر را به خاطر یک سی دی که دست همگان است با عنوان اتهامی معاونت در نشراکاذیب ۴۲ روز بازداشت میکنند. نشر اکاذیب مگر حکم اش چقدر است که یک نفر را با عنوان معاونت در نشر اکاذیب ۴۲ روز بازداشت کنید؟جالب است نوع رفتاری که با او شده در مدت بازداشت و سئوالاتی که شده نشان میدهد که بازداشت ایشان با هدف و نیتی دیگری جدا از اتهامی که به خاطر آن بازداشت کرده اند بوده و هر سئوالی شده جز همان قضیه سی دی و.. این ادعاها نمی تواند سندیت داشته باشد.

شما این ادعاها را پی گیری کردید؟ نتیجه چی شد؟

بله پی گیری کردیم. شما ببینید در دو سه سال گذشته انواع اتهامات، انواع اکاذیب، انواع مطالب خلاف واقع و حتی توهین علیه آقای مشایی مطرح شد توسط رسانه ها، افراد و روزنامه ها.

"و شورای نگهبان می تواند به راحتی بگوید که من به این نتیجه رسیده ام که فرد این صلاحیت را ندارد و هیچ نیازی هم به پاسخگویی و مستند و مستدل کردن این نظر خود ندارد"نمونه اش بحث دو تن از مداحان معروف بود که در توهین آمیز بودن اش هیچ کسی شکی نداشت. عمدتا در رسانه هایی که ضدیت با دولت داشتند و مخالف دولت بوددن مطرح شد و ما شکایت کردیم. برای خیلی از اینها پرونده تشکیل شد مثلا شخصی که الان کاندیدای ریاست جمهوری است و الان هم پست حساسی در تهران دارد. پرونده این آقا از سال ۸۸ به اتهام توهین و نشر اکاذیب و افترا درخصوص آقای مشایی، آقای رحیمی و مرحوم کردان در دادگاه مطرح است ولی تا الان رسیدگی نشد. قوه قضائیه باید پاسخگو باشد که چطور ۴ سال در دادسرا مطرح است و هیچ تصمیمی گرفته نشده.

این جز سیاسی کاری هیچ دلیل دیگری ندارد. بله ما شکایت کرده ایم علیه کلیه کسانی که علیه آقای مشایی و علیه شخصیت های دولتی مطالب کذب و خلاف واقع و تهمت و افترا و توهین کرده اند، برخی در دستگاه قضایی رسیدگی شده و کذب بودن آنها ثابت شده برخی دیگر در دادگاه مفتوح است و هنوز رسیدگی نشده و اگر آنها هم رسیدگی شود خلاف واقع بودن انها اثبات خواهد شد. منتهی انتظار از قوه قضائیه این است که صلاحدیدها و عقاید سیاسی در رسیدگی قضایی به پرونده ها نقشی نداشته باشد که متاسفانه آنطور که باید و شاید دستگاه قضایی عمل نکرده. و ما انتقاد داریم از قوه قضائیه.

اشاره شما به آقای قالیباف است؟

بله سال ۸۸ این شکایت مطرح شده.

"درباره سئوال شما البته من معتقدم احراز صلاحیت نشدن به جای رد صلاحیت شدن، بیشتر بازی با کلمات است چون برای ردصلاحیت اشخاص بایددلایلی وجود داشته باشد"اتهام توهین است. یک فایل صوتی از ایشان منتشر شده که ما شکایت کردیم گفتیم این فایل صوتی است اگر به نظر شما فایل صوتی متعلق به ایشان است که به نظر ما است و اگر محتوای این فایل مجرمانه است که به نظر ما است رسیدگی کنید و حکم صادر کنید. هیچ اصراری هم نداشتیم که حکم به نفع ما صادر شود. ممکن است به این نتیجه برسند که فایل صوتی جعلی است یا محتوای این اظهارات مجرمانه نیست. بسیار خوب.

حرف ما این است که چرا رسیدگی نمی شود؟ قوه قضائیه که می تواند پرونده سنگین فساد مالی را چندماهه رسیدگی کند چطور نمی تواند این پرونده را رسیدگی کند و ۴ سال است در شعبه معطل است این پرونده؟ انتقاد ما این است الان آن فرد پرونده مفتوح علیه او است اما تایید صلاحیت شده ولی آقای مشایی که یک پرونده هم علیه او در قوه قضائیه مفتوح نیست ردصلاحیت می شود.

یعنی تاکنون هیچ پرونده ای علیه آقای مشایی در دستگاه قضایی نیست؟ سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلس پیشتر عنوان کرده بود که "پرونده شکایت برخی اشخاص حقیقی و حقوقی از مشایی در کمیسیون اصل ۹۰ در حال بررسی است و گزارش مربوط به این پرونده تا قبل از بررسی صلاحیت‌های کاندیداهای انتخابات ریاست‌جمهوری تهیه و به نهادهای نظارتی ارائه خواهد شد". این یعنی افرادی چه حقیقی چه حقوقی از آقای مشایی شکایت کرده اند اما شما می گویید تاکنون شکایتی علیه موکل تان در دستگاه قضایی مطرح نشده.

من چون این افتخار را دارم که پرونده های آقای مشایی را در دستگاه قضایی پی گیری میکنم تمام پرونده هایی که اقای مشایی در قوه قضائیه دارند در همه این پرونده ها آقای مشایی شاکی هستند از اشخاصی که نسبت به ایشان ایراد افترا کرده اند یا مطالب کذبی را منتشر کرده اند و هیچ پرونده ای که ایشان متهم آن باشد در مراجع قضایی وجود ندارد. اما آن بحث سخنگوی کمیسیون اصل ۹۰ مجلسف ایراد قانون اساسی دارد و اصولا صلاحیت کمیسیون اصل ۹۰ نیست این قضیه و این کمیسیون درخصوص طرز کار و شیوه عملکرد قوای سه گانه می تواند رسیدگی کند نه به عنوان یک مرجع قضایی در راستای رسیدگی به جرایم افراد.

"به نظر من ایراد اصلی به قوانینی که در این خصوص وجود دارد برمیگردد و البته تفسیری که خود شورای نگهبان از بحث نظارت دارد"در خصوص سئوال شما خیر تا آنجا که من در جریان هستم پرونده ای علیه آقای مشایی در دستگاه قضایی وجود ندارد.

آقای حسینی به عنوان آخرین سئوال، من همچنان از کل صحبت های شما این برداشت را دارم که دلیل ردصلاحیت آقای مشایی، عدم التزام به اسلام و ولایت فقیه و عدم ابراز وفاداری به قانون اساسی عنوان شده.

ببینید من در جریان نیستم ولی معیارهایی که در قانون آورده شده مشخص است و اگر صلاحیت ایشان احراز نشده باید مستند به یکی از همین بندهای قانونی باشد. سن و مدرک ایشان که شکی در آن نیست. سابقه محکومیت کیفری هم که ندارد می ماند همین بحث رجل مذهبی و سیاسی بودن ایشان و بحث التزام ایشان به اسلام، ولایت فقیه و قانون اساسی.

من فقط یکبار دیگر تاکید میکنم که ممکن است امروز از این تصمیم گیری شورای نگهبان، موکل من احساس ظلم کند و عنوان کند که به او ظلم شده و در مقابل یک عده دیگر خوشحال باشند ولی مطمئن باشند که این ایراد ساختاری به نحوی است که در دوره های بعدی کسانی که امروز از ردصلاحیت آقای مشایی خوشحال هستند به این نتیجه خواهند رسید که به آنها ظلم شده و عملکرد شورای نگهبان را زیر سئوال خواهند برد. کما اینکه آقای هاشمی رفسنجانی که امروز ردصلاحیت شدند مهلت داشتند و دست شان هم باز بوده که بخواهند در خصوص رفع این ایراد واضح قانونی که دست شورای نگهبان تا حدی باز است که می تواند بدون هیچ گونه پاسخگویی درخصوص صلاحیت اشخاص تصمیم گیری کند و اشخاص را با مصلحت انگاری خودش تایید یا رفع کند، کاری کنند، اما متاسفانههیچ تلاشی برای رفع این مساله نکرد. این مساله فردا یقه خود آقایان را هم خواهد گرفت.این ایراد قانونی باید رفع شود وبه سمتی حرکت کنیم که قانون در هر حوزه فصل الخطاب باشد نه سلیقه اشخاص. در خصوص ردصلاحیت آقای مشایی هم معتقدم هیچ دلیل و سند محکمه پسندی که بتواند مستند عدم احراز صلاحیت ایشان باشد وجود ندارد و همه آنچه که در خصوص موکل بنده بوده صرفا شایعات و مطالب کذبی بوده که اثبات نشده هستند و ما این آمادگی را داریم که آقایان رسانه ای کنند که به چه دلیل احراز نشده صلاحیت آقای مشایی و ما پاسخگو خواهیم بود.

منابع خبر

اخبار مرتبط