های... آنیما! ** عاشقِ سراپا گوش! آه... آنیموسِ دلداده ی صمیمی و با هوش! ** مَشی و مَشیانه! ** واژه هایِ فراموش؛
"عاشق"، نیمی از نیمه ی جدا مانده ست
و "معشوق"، تمامِ هستی ی عاشق است.
های... آنیما! **
عاشقِ سراپا گوش!
آه... آنیموسِ
دلداده ی صمیمی و با هوش! **
مَشی و مَشیانه! **
واژه هایِ فراموش؛
ای جفت های معیوب!
اسطوره هایِ مغلوب!
(البته به طعنه می گویم!)
افشایِ هرچه دغل در کارِ آدم است!
می بینید؟!
چه ارزان و ساده؛
اشگ هایِ "عاشقانه" ی اشعارِ شاعران؛
اندوهِ هوشیارِ حماسه ها؛
و آبرویِ هرچه قصه ی خوبِ خُدا؛
بر باد می رود؟
می بینید؟!
"عاشق"؛
(این کهنه حُقّه باز!)
معشوقِ تازه ی این آخر-هفته را؛
از چشمِ دلبرکانِ دیگر وُ؛
از دیده ی شما؛
پنهان می کند؟
می بینید آیا؟
"عاشق"؛
(این دُزد با چراغ!)
معشوقٍ ساده را؛
این یارِ چند ساعته را:
فردای بوسه ها؛
از یاد می برد؟
و از آغوشی به آغوشی دیگر می رود؟
و می بینید آیا؟
"معشوقه"؛
(دردا و حیرتا!)
عاشقِ دَغَلِ پُر فریب را؛
یا درد و اشگ و آه؛
"آقا!"، "شما!"؛
خطاب می کند؟
هان! ای عاشقانِ زمینی!
دلدادگانِ صمیمی؛
اشگِ مرا؛
چکیده بر:
مریم هایِ پر پر؛
بر گورِ عاشقی بگذارید.
اِسِن تیرماه ۱٣۹۴
*عنوانِ شعر را از یکی از دفاتر شعرِ کبری امین سعیدی (شهرزاد) ، سینماگر، شاعر و از دلاورانِ فضیلتِ زنانه وام گرفته ام. او دو دفتر شعر با عناوینِ "سلام آقا" و "با تشنگی پیر می شویم" دارد. این شعر را پیشکش می کنم به:
شهرزادِ آزاد/ که هرگز/ تن به خِفّتِ پنهان شدن نداد.
** در ادیان سامی آدم و حوا نماد آفرینش بشرند.
"این شعر را پیشکش می کنم به: شهرزادِ آزاد/ که هرگز/ تن به خِفّتِ پنهان شدن نداد.** در ادیان سامی آدم و حوا نماد آفرینش بشرند"در میتولوژی ی ایرانی مشی و مشیانه هر دو ریشهی یک گیاه ریواس بودند که این ریشه چون رویید و از زمین بیرون آمد به دو ساقهی همانند تقسیم گردید. پس، یکی نماد مرد (مشی ) و دیگری نماد زن (مشیانه) شد. در میتولوژی ی یونانی، روان زنانه را آنیما (Anima ) و روان مردانه را آنیموس (Animus ) خوانده اند. "کارل گوستاو یونگ" روانشناس و متفکر سویسی، که همردیف زیگموند فروید از پایوران علم نوین روانشناسی است، آنیما و آنیموس را از مهمترین آرکِ تایپها در تکامل شخصیت میداند و میگوید: در نهایت، انسانی به کمال انسانیتِ خود میرسد که آنیما وآنیموس در او به وحدت و یگانگی کامل برسند. یونگ، یکی شدن آنیما و آنیموس را ازدواج جادویی خوانده است و در واقع اصلیترین بنیان روان آدمی، آنیما و آنیموس است.
در میتولوژی ی یونانی آمده است: خدایان چون از خلقت آنیما و آنیموس که به هم متصل بودند فارغ شدند، از وحدت و قدرت و یگانگی ی آن ها در کردار و رفتار به وحشت افتادند. پس... زئوس خدای خدایان به پوزیدون فرمان داد تا آنان را به دو نیم کند. پوزیدون چنین کرد و آنان از هم جدا شدند. از آن پس بشر هماره نیمه ی گم شده اش را جستجو می کند.
واژه ی "نیمه ی دیگر" که در ادبیات فیمینیستی به کرات به آن اشاره شده است از این بنیاد اسطوره ای برآمده است.
اگر عضو یکی از شبکههای زیر هستید میتوانید این مطلب را به شبکهی خود ارسال کنید:
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران