وقتی انتقام شیرین تر از بخشش شد , اوین ساعت ۴/۳۰

نواندیش - ۲۰ مهر ۱۳۸۸

روزنامه اعتماد : آخرین برگ پرونده بهنود شجاعی پسری که ۹ بار تا یک قدمی مرگ رفته بود روز گذشته لای پوشه صورتی رنگ قرار گرفت. این برگ گواهی مرگ او بود تا به این ترتیب پرونده پر تنش بهنود هم در میان پرونده های بایگانی شده دادگستری استان تهران جای گیرد. به گزارش خبرنگار ما، پرونده بهنود شجاعی پسری که در ۱۶ سالگی مرتکب قتل شده بود از سال ها پیش توجه بسیاری از فعالان اجتماعی در داخل و خارج از ایران را به خود جلب کرد. بهنود متهم بود در ۱۶ سالگی در یک دعوای خیابانی جوانی به نام احسان را با ضربه چاقو به قتل رسانده است. هر چند بهنود ادعا می کرد تنها یکی از دو ضربه چاقویی را که به احسان اصابت کرده او زده است، دادگاه او را به قصاص محکوم کرد و پس از آن بهنود ۱۶ ساله باید دو سال در زندان می ماند تا با رسیدن به سن قانونی زمان اجرای حکم قصاص اوفرا رسد.

"روزنامه اعتماد : آخرین برگ پرونده بهنود شجاعی پسری که ۹ بار تا یک قدمی مرگ رفته بود روز گذشته لای پوشه صورتی رنگ قرار گرفت"در این مدت بسیاری از فعالان اجتماعی، هنرپیشگان، دست اندرکاران سینما و چهره های ورزشی به دیدار خانواده احسان رفتند و از آنها خواستند بهنود را به خاطر نوجوان بودنش ببخشند. اما خانواده احسان فقط خواستار قصاص این نوجوان بودند. حساسیت روی اعدام بهنود به جایی رسید که آیت الله شاهرودی رئیس وقت قوه قضائیه دستور داد اجرای حکم این نوجوان متوقف و تلاش برای جلب رضایت اولیای دم آغاز شود. زمانی که این خبر در مطبوعات منتشر شد یک بار دیگر فعالان اجتماعی از جمله مهتاب کرامتی و عزت الله انتظامی تلاش خود را برای نجات بهنود به کار بستند.انتظامی در مورد جلسه یی که با خانواده احسان داشت، گفته بود؛ ساعت ها پشت در خانه مقتول منتظر شدم. آنقدر ایستادم تا بالاخره در را باز کردند.

از ۱۰ شب تا سه بعد از نیمه شب با مادر و پدر احسان صحبت کردم. من پیرمرد بارها گریه کردم و از آنها خواستم به پسری که در ۱۶ سالگی مرتکب خطایی شده است رحم و از قصاص او صرف نظر کنند. قبول دارم آنها هم فرزندشان به قتل رسیده بود و داغدار بودند اما بهنود می گفت فقط یک ضربه از دو ضربه را به احسان زده است. به مادر احسان گفتم اگر حرف بهنود درست باشد و پسر تو به دست شخص دیگری کشته شده باشد جواب خدا را چه خواهی داد. ساعت ها گفت وگوی ما سرانجام به نتیجه رسید.

"این برگ گواهی مرگ او بود تا به این ترتیب پرونده پر تنش بهنود هم در میان پرونده های بایگانی شده دادگستری استان تهران جای گیرد"مادر احسان گفت از بهنود گذشت می کند. پدرش هم به دیه رضایت داد. آنها به من گفتند دیگر ناراحت نباش ما رضایت دادیم. من هم امیدوار از خانه مادر احسان بیرون آمدم. چند روز بعد دوباره جلسه یی برگزار شد و آنها گفتند ۶۰۰ میلیون تومان پول می خواهند.

زمانی که این خبر از سوی اولیای دم اعلام شد هنرمندان در جلسات مختلفی که با مردم داشتند تلاش کردند این مبلغ کلان را جمع آوری کنند. اما چند روز بعد پدر و مادر احسان گفتند اعلام رضایت نکرده اند و خواهان اجرای حکم هستند. چند روز بعد فیلمی از جلسه مورد ادعای هنرمندان در اختیار واحد اجرای احکام دادسرای جنایی تهران قرار گرفت. آن فیلم نشان می داد هر آنچه عزت الله انتظامی گفته است صحت دارد. این بار پدر و مادر احسان با ظرفی پر از بنزین در مقابل دادسرای جنایی تهران حاضر شدند و گفتند حالا که این فیلم منتشر شده است اگر بهنود اعدام نشود آنها خودشان را آتش می زنند.

"به گزارش خبرنگار ما، پرونده بهنود شجاعی پسری که در ۱۶ سالگی مرتکب قتل شده بود از سال ها پیش توجه بسیاری از فعالان اجتماعی در داخل و خارج از ایران را به خود جلب کرد"سرانجام فیلم اعلام رضایت به دادگاه رفت تا مورد بررسی قرار گیرد. در این میان چند تن از آیات عظام از جمله مکارم شیرازی فتوایی دادند مبنی بر اینکه اگر رضایت شفاهی هم اعلام شده باشد این رضایت شرعی است. اما دادگاه اعلام کرد فیلم را نمی توان به عنوان مدرکی بر اعلام گذشت قبول کرد و نشانی از رضایت در آن دیده نمی شود و تقاضای قصاص از سوی اولیای دم درست است.پرونده بهنودروز به روز بغرنج تر می شد. اصرار خانواده احسان برای اعدام باعث شد تا این پسر سه بار پای چوبه دار برود و پنج مرتبه دیگر نیز برای اجرای حکم به قرنطینه منتقل شود. بهنود آن روزها در گفت وگویی کوتاه و تلفنی به خبرنگار ما گفت؛ تحمل شب آخر اعدام برایم آنقدر سخت است که دیگر نمی خواهم آن را تکرار کنم.

انتظار برای مرگ هر لحظه اش مرگ آور است. دیگر نمی توانم تحمل کنم در واقع من سه بار اعدام شده ام. سه بار پای چوبه دار رفتن زجر مضاعفی است که بر من روا داشته اند. دلم برای مادربزرگ پیرم می سوزد.بهنود در آخرین جملاتش گفت؛ من به عمد احسان را نکشتم. من فقط ۱۶ سال داشتم.

"بهنود متهم بود در ۱۶ سالگی در یک دعوای خیابانی جوانی به نام احسان را با ضربه چاقو به قتل رسانده است"اگر او به مادرم که در بچگی ام مرده بود فحش نمی داد و مرا تحریک نمی کرد اصلاً طرفش نمی رفتم. من احسان را نمی شناختم اما او با تحریک یکی از دوستانم به مادرم فحش داد. مادرم را هر شب در خواب می بینم. او جایگاه بزرگی در قلب من داشت و در واقع نقطه ضعف من بود. من از همه کسانی که حکم مرا متوقف کردند ممنونم اما نمی دانم دفعه بعد چه خواهد شد.

من باید یک بار دیگر شب قبل از اعدام را تجربه کنم.نیمه شب شنبه همان لحظاتی بود که بهنود می گفت کابوس آن را می بیند. حدود ۲۰۰ نفر از هنرپیشگان و چهره های اجتماعی در برابر زندان اوین حاضر شدند. مادر ندا آقا سلطان و سهراب اعرابی هم در میان آنها بودند. این دو زن به پای مادر احسان افتادند و از او خواستند تا به بهنود جوان رحم کند. حتی یکی از اقوام احسان آمده بود تا از خانواده برادرش بخواهد از خون احسان بگذرند.

"در این مدت بسیاری از فعالان اجتماعی، هنرپیشگان، دست اندرکاران سینما و چهره های ورزشی به دیدار خانواده احسان رفتند و از آنها خواستند بهنود را به خاطر نوجوان بودنش ببخشند"پدر و مادر احسان یک بار دیگر قول دادند از قصاص می گذرند فقط می خواهند بهنود را در حالی که طناب دار دور گردن اوست، ببینند. اما این وعده ها فقط برای چند دقیقه بود. زمانی که پدر، مادر و برادر احسان به سمت در زندان اوین رفتند برادر احسان عکسی از جیبش بیرون آورد که نشان می داد سینه احسان چاقو خورده است. او خطاب به حاضران گفت به این عکس نگاه کنید ما بهنود را نمی بخشیم. ۲۰۰ فعال اجتماعی پشت در زندان دعا می کردند تا اولیای دم رضایت دهند، اما آن سوی در آهنی این بهنود بود که برای چهارمین بار با قدم های لرزان و هدایت مسوولان زندان به سمت اتاق مرگ می رفت.

زمانی که او در برابر مادر احسان قرار گرفت زانو زد و التماس کرد. بهنود آخرین جملاتش را گفت؛ «من مادر ندارم. تو برای من مادری کن.» اما این جملات هم نتوانست در مادر احسان کارساز باشد. بهنود با رنگ پریده و در حالی که پاهایش را روی زمین می کشید از مسوولان اجرای احکام خواست اجازه دهند نماز صبح را بخواند. نماز که به پایان رسید بهنود به داخل اتاق هدایت شد.

"حساسیت روی اعدام بهنود به جایی رسید که آیت الله شاهرودی رئیس وقت قوه قضائیه دستور داد اجرای حکم این نوجوان متوقف و تلاش برای جلب رضایت اولیای دم آغاز شود"باز هم التماس کرد اما مادر احسان این بار خواست خودش طناب را به گردن بهنود بیندازد ولی گفت شاید او را ببخشد. این زن چند ثانیه بعد به سمت صندلی رفت و به اتفاق شوهرش لگدی به آن زد. بهنود از طناب آویزان ماند و یک دقیقه بعد پزشک حاضر در زندان مرگ بهنود را تایید کرد. این سوی درهای زندان اوین زمانی که سرباز اعلام کرد بهنود شجاعی اعدام شد جمعیت ساکت و بدون کلمه یی حرف محل را ترک کردند. فقط عموی بهنود بود که از حاضران به خاطر تلاش هایی که برای نجات جان برادر زاده اش کردند تشکر کرد.

گزارش خبرنگار ما حاکی است قرار است هفته آینده حکم قصاص امیر امراللهی و صفر انگوتی هم در زندان اجرا شود. این دو نیز متهم هستند در نوجوانی مرتکب قتل شده اند

منابع خبر

اخبار مرتبط