«پراودا» چاپ مسکو: فاصله گرفتن شانگهای از ایران اشتباه بزرگی است

«پراودا» چاپ مسکو: فاصله گرفتن شانگهای از ایران اشتباه بزرگی است
خدمت
خدمت - ۲۶ تیر ۱۳۹۵

به گزارش خدمت؛ روزنامه پراودا چاپ مسکو در آخرین شماره خود با انتشار یک مطلب تحلیلی به بررسی اتفاقات اجلاس اخیر شانگهای و بررسی مواضع دلایل حذف نام ایران از فهرست کشورهای متقاضی عضویت در این سازمان، پرداخت.

در این مطلب که به قلم «سرگئی کاژمیاکین» تحلیلگر سیاسی در این روزنامه به چاپ رسیده، آمده است: سازمان همکاری شانگهای که غالبا به عنوان قطب قدرتمندی که توان به چالش کشیدن غرب را دارد، شناخته می‌شود، اکنون با این سوال و چالش مواجه است که آیا در حقیقت چنین انتظاری از این سازمان به جاست؟ به نظر می‌رسد که در بیان بخشی از مطالب و اظهارنظر‌ها آنچه که دوست داریم داشته باشیم را به عنوان یک واقعیت می‌پنداریم.

نیمی از جهان زیر یک بام
شانزدهمین نشست و پانزدهمین سالگرد سازمان همکاری شانگهای در «تاشکند»، در مقایسه با اجلاس قبلی این سازمان با شکوه‌تر برگزار گردید. علاوه بر حضور سران کشورهای عضو (روسیه، چین، قزاقستان، قرقیزستان، تاجیکستان و ازبکستان) در نشست این سازمان، سران کشورهای بلاروس، ترکمنستان، مغولستان، پاکستان، افغانستان و نخست وزیر هند نیز در این نشست شرکت کردند.

توجه کشورهای مختلف به سازمان همکاری شانگهای کاملا قابل درک است زیرا شانگهای یکی از گسترده‌ترین اتحادیه‌های همگرایی جهانی به شمار می‌رود. حدود ۲۰ کشور در این سازمان به عنوان عضو دائم، ناظر و همچنین «شرکای گفت‌و‌گو» حضور دارند که جمعیت آن‌ها درمجموع بیش از ۳ میلیارد نفر می‌باشد. به عبارت دیگر، این سازمان نیمی از جمعیت کل جهان را در بر می‌گیرد.

تنها خبرنگاران نیستند که همواره به این شاخص توجه ویژه‌ای دارند، بلکه شرکت کنندگان نشست اخیر سازمان شانگهای نیز نتوانستند خود را در برابر آن بی‌اعتنا نشان دهند و در صحبت‌های خود دائما به گستردگی ارضی و جمعیتی سازمان شانگهای اشاره می‌کردند.

در این نشست همچنین «اسلام آباد» و «دهلی نو» توافق نامه تعهدات الحاق به سازمان همکاری شانگهای را به امضا رساندند. اگر دهلی و اسلام آباد تا نشست بعدی شانگهای تمام مراحل لازم را انجام دهند، سازمان مذکور با پیوستن این ۲ کشور آسیایی گسترده‌تر خواهد شد.

یکی دیگر از نتایج نشست اخیر سازمان شانگهای، تصویب بیانیه تاشکند بود.

"حدود ۲۰ کشور در این سازمان به عنوان عضو دائم، ناظر و همچنین «شرکای گفت‌و‌گو» حضور دارند که جمعیت آن‌ها درمجموع بیش از ۳ میلیارد نفر می‌باشد"در این بیانیه به لزوم مبارزه با تهدیدات تروریسم و افراطگرایی و الزام تمامیت ارضی و استقلال سوریه تأکید شده است و به افغانستان نیز توصیه شد که بدون دخالت خارجی روند آشتی ملی را برپا کند. اما در این بیانیه در خصوص اوکراین، گفته‌های قبلی از جمله حل و فصل سیاسی بحران این کشور بر مبنای توافقات «مینسک» تکرار شده است.

به این ترتیب اگر تصمیم کشورهای عضو درباره الحاق هند و پاکستان را در نظر نگیریم، به سختی می‌توان موفقیت چشمگیری را در نتیجه نشست اخیر سازمان همکاری شانگهای مشاهده کرد.

اما چگونه می‌توان سر و صدا و اغراق رسانه‌های روسی درباره موفقیت‌های نشست اخیر شانگهای را تفسیر کرد؟ نویسندگان این مطالب از سازمان همکاری شانگهای با عناوینی مانند «رقیب نظامی و سیاسی غرب»، بلوک «ضد ناتو» و... نام می‌برند. حتی درباره آن از «اوراسیای بزرگ» یاد شد (اتحادیه همگرایی که توسط «ولادیمیر پوتین» رئیس جمهور روسیه در اجلاس اقتصادی سن پترزبورگ پیشنهاد شد) و تلاش شد تا گسترش سازمان شانگهای را با اجرای این ایده که هنوز هم به طور کامل انتزاعی است، پیوند دهند.

حرف‌های بدون عمل
سازمان همکاری شانگهای نمونه روشن اسطوره سازی است که به خصوص در سال‌های اخیر از زبان مقامات روس دائما تکرار می‌شود. در این سازمان موارد مطلوب به عنوان واقعیت و دورنما، همچون واقعیتی که به وقوع پیوسته است، معرفی می‌شود.

سازمان شانگهای بدون شک از ظرفیت‌های بزرگی برخوردار است.

این سازمان توان به چالش کشیدن هژمونی سرمایه داری و تبدیل به پایه و اساس جدیدی برای نظم جهانی بسیار عادلانه‌تر را دارد. اتحاد کشور‌ها و برابری آن‌ها و توجه به دیدگاه‌های کشورهای کوچک عضو آن، این سازمان را حتی نسبت به اتحادیه اروپا نیز متمایز کرده است.

همچنین اتحاد بخش اعظم اوراسیا همراه با منابع طبیعی، انسانی، مالی و اقتصادی و...، فاصله گرفتن از نفوذ سرمایه‌های غربی را ممکن نموده که از این طریق می‌توان مشکلی که امروز حتی قدرتی مانند چین نیز قادر به حل آن نیست، را حل و فصل کرد.

با این حال، با گذشت ۱۵ سال از آغاز به کار سازمان شانگهای، این سازمان هنوز نتوانسته نگاه‌های دوخته به آن را توجیه کند. این موضوع به دلیل آن است که سران بیشتر کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای این سازمان را به عنوان یک تضاد کامل در برابر غرب نمی‌دانند.

همان طور که سال گذشته «دیمیتری میزینس اف» دبیر کل سابق سازمان همکاری شانگهای اعلام کرده بود: «سازمان همکاری شانگهای قصد تبدیل به یک اتحادیه نظامی و سیاسی را ندارد و هرگز به یک بلوک نظامی تبدیل نمی‌شود»، در نشست اخیر سازمان مذکور، این نظریه را «اسلام کریم اف» رئیس جمهور ازبکستان نیز تکرار کرد.

کریم اف در این رابطه گفت: «در شرایط سخت امروز حفظ و تقویت گرایش به اصول شفافیت و عدم وجود بلوک‌ها در سازمان همکاری شانگهای بسیار مهم است». رئیس جمهور ازبکستان همچنین از دیگر کشورهای عضو خواست که از اتخاذ رویکردهای ایدئولوژیک برای حل و فصل مشکلات بین المللی خودداری کنند.

اما برخی نیز معتقدند: رهبران کشورهای عضو سازمان همکاری شانگهای نمی‌خواهند «خشم دشمنان و رقیبان را افزایش دهند» و پشت پرده این اظهارنظر‌ها، تقویت بخش نظامی و سیاسی سازمان مذکور در حال اجرا است. در نگاه اول چنین به نظر می‌رسد.

"در این بیانیه به لزوم مبارزه با تهدیدات تروریسم و افراطگرایی و الزام تمامیت ارضی و استقلال سوریه تأکید شده است و به افغانستان نیز توصیه شد که بدون دخالت خارجی روند آشتی ملی را برپا کند"در سال ۲۰۰۳ میلادی ساختار ضد تروریستی منطقه‌ای شانگهای ایجاد شد اما فعالیت آن در واقع به دیدار وزرای دفاع و برگزاری تمرینات نظامی تحت عنوان «مأموریت صلح آمیز» که هر ۲ سال یک بار صورت می‌گیرد، محدود است.

به هر حال، پایه‌های حقوقی مورد نیاز برای همکاری واقعی در عرصه نظامی تا به حال ایجاد نشده و اسناد موجود نیز برای هماهنگ سازی فعالیت سازمان‌های نظامی نامناسب است.

در نتیجه وضعیت متناقض زیر را مشاهده می‌کنیم: سازمان همکاری شانگهای با وجود اعلام «تقویت امنیت و ثبات» به عنوان هدف اصلی خود، نتوانسته است توانمندی‌های خود را حتی در این منطقه به نمایش گذارد.

تنش‌های بین قومی سال ۲۰۱۰ در جنوب قرقیزستان، بحث‌های مرزی، آبی و برقی ازبکستان با تاجیکستان و قرقیزستان و در ‌‌نهایت جنگ داخلی چند ساله افغانستان – تمام این درگیری‌ها مثل آتش زیر خاکستری هستند که بدون مشارکت و میان داری سازمان همکاری شانگهای می‌سوزند و گاهی به طور موقت خاموش می‌شوند.

از سوی دیگر، الحاق هند و پاکستان به این سازمان، ۲ کشوری که خود را رقیب استراتژیک می‌شمارند، تنها این مشکلات را تشدید می‌کند. در رسانه‌های روس مطالب خوشبینانه‌ای در این زمینه مشاهده می‌شود که وعده حل و فصل بحران چند ساله بین دهلی و اسلام آباد را در چارچوب سازمان شانگهای می‌دهند. این در حالی است که با توجه به فقدان حتی حداقل تجربه این سازمان در برخورد با تناقضات به مراتب ساده‌تر، چنین پیش بینی‌هایی گمراه کننده به نظر می‌رسند.

گسترش سازمان شانگهای از طریق الحاق هند و پاکستان می‌تواند بحران‌های مدیریتی را به همراه داشته باشد. در حال حاضر تصمیم گیری در سازمان مذکور توسط همه اعضای آن صورت می‌گیرد اما بعید است که دهلی و اسلام آباد توان کنار گذاشتن اختلافات چند ده ساله را داشته باشند. بنابراین مقیاس گسترده ارضی و جمعیتی سازمان شانگهای که توسط نویسندگان مدیحه گوی عنوان می‌شود، در مقابل شاخص کیفیتی آن بی‌ارزش می‌شوند.

خرابکاری استراتژیک لیبرال‌های روسی
سازمان همکاری شانگهای حتی هنوز نتوانسته به یک سازوکار موفق همکاری‌های اقتصادی تبدیل شود.

تا به امروز در چارچوب این اتحادیه هیچ طرح چند جانبه‌ای اجرایی نشده است و همه ابتکارات این سازمان تنها جنبه تبلیغاتی دارند.

به عنوان مثال، باشگاه انرژی سازمان همکاری شانگهای که می‌توانست سازوکاری برای حل و فصل مشکلات داغ انرژی منطقه باشد، تا به حال از مرحله یک میدان غیررسمی بحث و گفت‌و‌گو فرا‌تر نرفته است.

در رابطه با اینکه وضعیت فعلی در سال‌های نزدیک تغییر می‌یابد تردیدهای زیادی وجود دارد. یکی از دلایل آن در تنوع زیاد کشورهایی که «زیر چتر» سازمان همکاری شانگهای گرد هم آمده‌اند، نهفته است.

پروژه‌های بین المللی در صورتی می‌توانند موفق باشند که دستور العمل‌های سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ایدئولوژیک کشورهای شرکت کننده در آن، حداقل انطباقی با هم داشته باشند که چنین موردی در حال حاضر غیر ممکن به نظر می‌رسد.

به عنوان مثال، حتی چین با اقتصاد برنامه ریزی شده و با تکنولوژی بالای خود به سختی می‌تواند با بازار آزاد اقتصاد روسیه که بر اساس صادرات منابع خام ایجاد شده است، همراه شود.

مخالفت با هژمونی آمریکا، که بسیاری مبنای سازمان همکاری شانگهای را در آن می‌بینند، نیز خود فریبی بیش نیست. کشورهای آسیای مرکزی که وابسته به کمک‌های خارجی‌اند با هر نوع تلقین ایدئولوژیک این سازمان مخالفت می‌کنند. شعارهای میهن پرستانه مقامات روسی نیز به نوبه خود با عملشان در این زمینه، چندان سازگار نیست.

چنین ناسازگاری در مسئله الحاق ایران به سازمان همکاری شانگهای نیز مشاهده شد. تهران ۸ سال قبل درخواست ورود به این سازمان را داده بود – خیلی قبل‌تر از پاکستان و هند– اما اعضای این سازمان تا به امروز راه حل مشترکی برای این مسئله نیافته‌اند.

این در حالی است که سازمان همکاری شانگهای در سال ۲۰۰۹ اصلاحات ضد ایرانی بر اساس منافع غرب را نیز به منشور خود وارد کرد.

"در این سازمان موارد مطلوب به عنوان واقعیت و دورنما، همچون واقعیتی که به وقوع پیوسته است، معرفی می‌شود.سازمان شانگهای بدون شک از ظرفیت‌های بزرگی برخوردار است"طبق این اصلاحات کشوری که تحت اعمال تحریم‌های بین المللی قرار گرفته است حق الحاق به سازمان مذکور تا زمان‌‌ رها شدن از این تحریم‌ها را ندارد.

اما حتی دستیابی تهران به توافق هسته‌ای و لغو تحریم‌ها نیز پیشرفتی را در زمینه پذیرش این کشور به سازمان مذکور در پی نداشت. نه در نشست قبلی و نه در نشست اخیر سازمان همکاری شانگهای، تهران در صف داوطلبان عضویت قرار داده نشد که رهبری تاجیکستان و ازبکستان که اخیرا روابط فعالی را با عربستان سعودی برقرار کرده‌اند، مانع این کار شد و مسکو نیز به نوبه خود در این زمینه با شرکای خود مخالفتی نکرد و در واقع خود را بی‌طرف گرفت.

«بختیار حکیم اف» نماینده ویژه رئیس جمهور روسیه در امور سازمان همکاری شانگهای، در پایان نشست سازمان شانگهای با اشاره به اینکه اصول تصمیم گیری در این سازمان بر اساس اتفاق آراء صورت می‌گیرد، گفت: «کرملین» از کمک به تسریع حل این موضوع، تا زمان حل و فصل همه اختلافات خودداری می‌کند.

اما این اقدامات می‌تواند در ‌‌نهایت باعث بسته شدن درهای سازمان شانگهای برای ایران گردد. طبق برنامه ریزی‌های اعلام شده، قرار است در نشست‌های آتی سازمان روند پذیرش اعضاء جدید به سازمان مذکور، با توقف ۵ تا ۷ ساله همراه شود.

در واکنش به این رفتار‌ها، جمهوری اسلامی ایران نشان داد که این گام را همچون یک اقدام غیر دوستانه پذیرفته است. اگر در سال ۲۰۱۴ و ۲۰۱۵ میلادی در نشست سازمان شانگهای «حسن روحانی» رئیس جمهور ایران شرکت کرد، در نشست فعلی این سازمان، هیئت ایرانی به ریاست «محمد جواد ظریف» وزیر امور خارجه این کشور حضور یافت.

در جریان این نشست نیز، ظریف تالار برگزاری نشست را ترک کرد. هرچند بنا به توضیحات رسمی طرف ایرانی، وی به منظور ادای نماز تالار را ترک کرده است.

اما گزینه دیگری که مطرح می‌شود این است که وزیر ایرانی در واکنش به عدم بررسی نامزدی ایران برای عضویت در سازمان شانگهای، تالار را ترک نموده که البته این گزینه باورپذیر‌تر به نظر می‌رسد.

همزمان در رسانه‌های ایرانی مطالب انتقادی زیادی منتشر شده‌اند، از جمله «جهانگیر کرمی» استاد دانشگاه تهران در مطلب اخیر خود اذعان کرد: هرچند الحاق ایران به سازمان همکاری شانگهای بسیار مهم است اما شانگهای را نمی‌توان به عنوان یک سازمان ترویجگر همگرایی منطقه‌ای معرفی کرد، زیرا نهاد‌ها و زمینه‌های لازم برای چنین کاری در داخل این سازمان وجود ندارند.

به نظر نظر می‌رسد، فاصله گرفتن سازمان شانگهای از ایران در بحث عضویت کامل تهران اشتباه بزرگی باشد. این سخن نه تنها به واسطه قدرت اقتصادی ایران مطرح می‌شود بلکه تهران سدی در مقابل نفوذ افراطگرایی مذهبی و هژمونی غرب و به عنوان تأمین کننده امنیت منطقه‌ای ارزیابی می‌شود.

از این نقطه نظر الحاق تهران به سازمان همکاری شانگهای بسیار توجیه پذیر‌تر از پیوستن پاکستان با توجه به مواضع نامشخص وی در قبال گروهک‌های افراطی و یا هندی که به سرعت در حال تقویت روابط خود با «واشنگتن» است، می‌باشد.

به این ترتیب، تمجید از ارزش فعلی سازمان همکاری شانگهای یک اقدام تبلیغاتی پیش از دور جدید انتخابات فدرال روسیه به منظور نمایش موفقیت‌های مسکو در عرصه بین المللی است.

واضح است که چین چندین سال است که پیشنهاد ایجاد فضای آزاد تجارت، بانک و صندوق ویژه توسعه سازمان همکاری شانگهای را داده است. تقویت ظرفیت نظامی – سیاسی شانگهای نیز جزء برنامه‌های مقامات چینی بود. این کشور به ویژه بر روی ایجاد دوره‌های ویژه آماده سازی کادرهای نظامی، تشکیل تیپ‌های صلح آمیز و حتی برگزاری عملیات جمعی ضد تروریستی تأکید می‌کرد.

اما تمام این اقدامات توسط روسیه مسدود شده است. تحلیگران سیاسی نزدیک به کرملین این گام روسیه را به هراس این کشور از تقویت نفوذ پکن در آسیای مرکزی نسبت می‌دهند.

ولی هراس بی‌پایه مسکو شوخی بی‌رحمانه‌ای را با مقامات روس و همچنین سازمان همکاری شانگهای در پی داشت.

"این سازمان توان به چالش کشیدن هژمونی سرمایه داری و تبدیل به پایه و اساس جدیدی برای نظم جهانی بسیار عادلانه‌تر را دارد"زیرا چین توانست با تکیه بر تماس‌های دوجانبه خارج از چارچوب این سازمان نیز ارتباطات اقتصادی خود با منطقه را تقویت بخشد. مبادله تجاری چین با ۵ کشور آسیای مرکزی از سال ۲۰۰۰ میلادی تا به امروز، ۲۵ برابر افزایش یافته است.

همزمان مواضع روسیه در منطقه نیز در حال تضعیف است که این رویداد تا حد زیادی به خودداری کرملین از تبدیل شانگهای به اتحادیه موثر اقتصادی و سیاسی مرتبط است.

همچنین پروژه استراتژیک چینی «کمربند اقتصادی جاده ابریشم» خارج از محدوده سازمان همکاری شانگهای باقی مانده است که این را نیز می‌توان یک فرصت از دست رفته برای روسیه دانست.

اما مسکو در قبال این پروژه بزرگ تا به حال کاملا بی‌تفاوت بوده است. این در حالی است که چین و قزاقستان ساخت و ساز بخش خودی جاده «اروپای غربی – چین غربی» را به اتمام رسانده‌اند و روسیه حتی طراحی این پروژه را نیز شروع نکرده است. احداث مرکز حمل و نقل و تدارکاتی استان «چلیابینسک» روسیه هم همچنان متوقف مانده است.

چنین مواضعی در روسیه را تنها به تداوم نفوذ نیروهای لیبرال در دولت روسیه می‌توان نسبت داد زیرا این لیبرال‌ها هستند که همچنان اصطلاح معروف خود در خصوص اینکه امروزه «رو آوردن به سوی شرق» با تمام نیرو فرایندهای همگرایی را تضعیف می‌کنند را تکرار می‌کنند و معتفدند: این رویداد می‌تواند برای آینده کشور عواقب فاجعه آوری را به دنبال داشته باشد.

منبع: فارس

منابع خبر

اخبار مرتبط