چرا رهبر در برجام اپوزیسیون دولت شده است
چرا رهبر در برجام اپوزیسیون دولت شده است »
» نسخه قابل چاپ
» ارسال به بالاترین
» ارسال به فیس بوک »
کلمه – علیمحمد شمس
مواضع رهبر جمهوری اسلامی در قبال مذاکرات هستهای طی دوسال گذشته همواره دوگانه و پارادوکسیکال بوده است. از یک سو روند تحریمها و شرایط بحرانی اقتصادی کشور اجازه ادامه سیاستهای گذشته را نمیداد و رهبری ناگزیر بود به رغم اعلام قبلی خود که گفته بود «تا من زندهام اجازه نخواهم داد در مورد مسائل مربوط به ایران با آمریکا مذاکرهای صورت گیرد» به مذاکره با آمریکا بر سر فعالیتهای هستهای تن دهد و از بسیاری از خط قرمزها نظیر دستیابی به «۱۹۰ هزار سو سانتریفیوژ» و «تعطیل نشدن هیچیک از فعالیتهای هستهای ایران» عدول کنند و از سوی دیگر اصرار لجاجت آمیز بر سیاستهای اشتباه گذشته موجب شده بود فرصتها برای حل بحران هستهای با شرایط مطلوبتر از بین برود و اکنون که اوضاع اقتصادی کشور به مرحله فروپاشی رسیده بود و حل بحران هستهای جز با دادن امتیازهای بیشتر امکانپذیر نبود و رهبری هرگز حاضر به پذیرش مسؤلیت دادن چنین امتیازاتی نبود. اساساً یکی از تفاوتهای مهم رهبری با امام خمینی در همین نکته نهفته است. امام خمینی این شجاعت را داشت که مسؤلیت تصمیمات خود را بپذیرد از جمله درحالی که برخی مسؤلان وقت پیشنهاد کردند آنها پذیرش قطعنامه ۵۹۷ را اعلام کنند این پیشنهاد را نپذیرفت و خود رسماً پذیرش قطعنامه را اعلام و مسؤلیت آن را بر عهده گرفت. رهبری اما طی نزدیک به سه دهه رهبری علیرغم این که به تصریح خود مرجع اصلی و نهایی تصمیمات در مسائل و سیاستهای مهم کشور بوده و به تصریح مسؤلان کشور هیچ سیاستی مخالف نظر ایشان اتخاذ و اجرا نشده است، هرگز نه تنها حاضر به قبول مسؤلیت خود در قبال وضعیت نابسامان اقتصادی و اجتماعی و سیاسی کنونی کشور نبوده، بلکه همواره چنین وانمود کردهاست اگر اوضاع وخامت بار اقتصادی و سیاسی و اجتماعی کشور ناشی از قصور و تقصیر مسؤلان کشور در اجرای رهنمودها و سیاستهای اعلامی از سوی ایشان بوده است و نه عیب و نقص آن سیاستها و رهنمودها.
مواضع رهبری در قبال پرونده هستهای یکی از نمونههای روشن این قاعده غیرقابل انکار در جمهوری اسلامی به شمار میرود.
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران