کارنامه روابط احمدی نژاد - رحیمی : بعد از تقلب و سرقت علمی، اینک پرونده فساد اداری معاون اول رئیس دولت کودتا
موج سبزآزادی : محمدرضا خاتمی به درستی اشاره کرده است که «دولت بعد از نهم برای ما موضوعیت ندارد». با این حال مرور کارنامه روابط احمدینژاد با مردی که در دولت کودتا به معاونت اول منصوب شد بهترین یادآوری است برای ما که بدانیم چرا مبارزه میکنیم و چرا ماندن احمدینژاد در راس دولت به باد دادن سرمایهها، آبرو، زندگی، ایمان و تاریخ ماست. محمدرضا رحیمی که چندی پیش به معاونت اول احمدینژاد منصوب شد، از بارزترین مصادیق فساد در نظام اداری ایران است، مردی از زمره آنها که مدارج ترقی را یک به یک صرفا با پشت هم اندازی، چاپلوسی و دستمال به دستی طی میکنند. میتوان گفت که در تمامی سالهای پس از جنگ هر جا سخنی از فساد بوده، نام محمدرضا رحیمی است که میدرخشد: چه در دولت هاشمی، چه در دانشگاه جاسبی، چه در مجلس حداد، و چه در دولت کودتایی احمدینژاد. موج سبز آزادی پیش از این در گزارشاتی مفصل پرده از تقلبها و سرقتهای علمی دو تن از وزرای دولت کودتا پرده برداشت.حال نوبت به محمدرضا رحیمی رسیده است که اینک معاون اول رئیس دولت کودتاست.
"موج سبزآزادی : محمدرضا خاتمی به درستی اشاره کرده است که «دولت بعد از نهم برای ما موضوعیت ندارد»"بد نیست مردم بدانند علاوه بر تقلب، مهرههای این دولت برآمده از کودتا در فساد اداری هم سابقه درخشانی دارند. برای اینکه این حرف در حد ادعایی صرف باقی نماند با هم نگاهی میاندازیم به سوابق نه چندان درخشان محمدرضا رحیمی، معاون اول رئیس دولت کودتا: ۱)در دولت دوم هاشمی رفسنجانی: رحیمی که زمانی در شهرداری سنندج و دانشگاه آزاد این شهر پروندههایی مرتبط با زمینخواری این دانشگاه داشت، از سال ۷۲ به استانداری کردستان میرسد و در حلقهای قرار میگیرد که غلوگوییهای غریبی را درباره هاشمی رفسنجانی شروع کردند. آن طور که حامد طالبی، وبلاگنویس حامی کودتا و از همکاران دستگاههای امنیتی، بیش از یک سال پیش افشا کرد، در جریان سفر«سردار سازندگی» به کردستان رحیمی کشاورزان را واداشت تراکتورهای خود را طوری پارک کنند که از بالا جمله «درود بر هاشمی» را شکل بدهند! در همین سفر رحیمی خم شد و دستان هاشمی را بوسید. در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ رحیمی از حامیان سرسخت ناطق نوری بود و پس از انتخابات پروندهای از تخلفات او در جریان رای گیری در وزارت کشور گردآوری شد. ۲) در مجلس هفتم: رحیمی که در انتخابات نهم ریاست جمهوری از هاشمی رفسنجانی حمایت کرده بود، در مجلس هفتم به ریاست دیوان محاسبات رسید.
دیوان محاسبات عملا بازوی نظارتی مجلس شورای اسلامی است اما گرینه حدادعادل برای ریاست این بازوی نظارتی اعتقاد چندانی به «نظارت» نداشت، اگر میدید که میشود با «رفاقت» کلاهی از نمدی دوخت. این جا بود که نام رحیمی بر سر زبانها افتاد. او در همایش سراسری مدیران دیوان محاسبات در خرداد ۸۵ از احمدینژاد دعوت کرد برای سخنرانی حاضر شود و در حضور احمدینژاد سخنانی بر زبان راند که گوی سبقت از تمامی متملقین هاشمی رفسنجانی ربود. او از اینجا شروع کرد که «ما حاضریم در امر نظارت همکاری همهجانبهای با دولت داشته باشیم»! با وجودی که پیام این جمله روشن بود، رحیمی احساس کرد که ممکن است احمدینژاد متوجه «نکته» نشده باشد. این است که اضافه کرد: «من در همایش دیوان در سال گذشته گزارش و آماری از تخلفات دولت قبل ارائه دادم ولی در این همایش آماری ارائه نمیدهم و مطمئن هستم در دولت جدید که مملو از مدیران و وزرای کارآمد است، تخلف به شدت کاهش پیدا میکند.»! ولی او حتی به اینجا هم ختم نکرد! به گزارش ایسنا، رحیمی افزود: «دیوان محاسبات کل کشور خود را موظف میداند که با دولت برآمده از آرای مردم با تمام وجود همکاری کند و ما در حال حاضر سعی میکنیم علاوه بر بحث نظارت اگر گرهای در کار اجرایی باشد آن گره را بگشاییم» (!!).
"موج سبز آزادی پیش از این در گزارشاتی مفصل پرده از تقلبها و سرقتهای علمی دو تن از وزرای دولت کودتا پرده برداشت.حال نوبت به محمدرضا رحیمی رسیده است که اینک معاون اول رئیس دولت کودتاست"عجله نکنید! هنوز ادامه دارد: «رییس دیوان محاسبات کل کشور، گفت: اعتقاد قلبی بنده این است که باید با دولت جنابعالی بیشتر از دولتهای قبل همکاری کنیم. البته ما با دولتهای قبل نیز همکاری میکردیم ولی اکنون باید همکاری با این دولت به صورت ویژه باشد، چرا که اکنون تمام مدیران دیوان محاسبات مطمئن هستند که این دولت، دولت خدمتگزار است و برای خدمتگزاری تلاش میکنند.» به این ترتیب رحیمی به یکباره نهاد نظارتی مجلس را دو دستی تقدیم احمدینژاد کرد تا آینده سیاسی خود را در کنار او تضمین کرده باشد. با این حال تمام ماجرای آن جلسه به این سخنان ختم نشد. به گمان ناظران آنچه باعث شد رحیمی دل احمدینژاد را «مطلقا» به دست آورد، سخن دیگری بود که او بر زبان آورد: «وجود مبارک جنابعالی را محترم میشمرم. ما خود را پارهای از دولت جنابعالی میدانیم و در سراسر کشور در عرصههای اجرایی با جنابعالی همراهی و سعی خواهیم کرد تا اگر گرهای در کار اجرایی وجود داشته باشد، آن را بگشاییم.
در دو سفر اخیر که به ترکیه و سوریه داشتم، دو نکته توجه من را جلب کرد. در یکی از سفرها شاهد بودیم که آنجا مردم به وجود شما افتخار میکردند و حتی در یک جا و محله به برکت وجود شما به ما هدیه دادند و گفتند رییسجمهور شما کسی است که یک تنه، در برابر استکبار و آمریکا ایستاده است. در حلب ما افتخار میکردیم؛ چرا که در این شهر وقتی راه میرفتیم همه به ما احترام میگذاشتند و به برکت وجود شما، ما را مورد نوازش و احترام قرار میدادند و حتی در جاهایی ما را به چای و بستنی دعوت میکردند و میگفتند دکتر احمدینژاد رییسجمهور ماست. در این کشورها حال و هوای دیگری حاکم بود. در این شهرها ما را مورد نوازش قرار میدادند و شما را به خاطر اقداماتتان مورد ستایش.
"بد نیست مردم بدانند علاوه بر تقلب، مهرههای این دولت برآمده از کودتا در فساد اداری هم سابقه درخشانی دارند"البته من اینها را اینجا نباید عرض میکردم، ولی عمدا گفتم و تاکید دارم که دیوان با دولت شما بیشترین همکاری را خواهد داشت. به شما میگویم که دیوان در خدمت شما خواهد بود. دیوان جایی است که به هیچ دستگاهی نیازمند نیست، اما ما در کنار شما خواهیم بود. در گذشته ما در کنار دولتها بودیم و در آینده نیز خواهیم بود. ما با عزم و جزم زیاد در کنار شما خواهیم بود.
در سوریه در شهر تاریخی بصرا که اسم آن را بعضا ممکن است نشنیده باشید، یکی از مسلمانان به من گفت که من معتقدم اگر بنا بود بعد از پیامبر، پیامبری بیاید، آن احمدینژاد بود و این ابراز احساسات برای ما افتخار بزرگی است.» حدادعادل چنین فردی را در راس نهاد نظارتی مجلس قرار داد و او نیز به درستی رگ خواب احمدینژاد را پیدا کرد. از آن جلسه تا امروز که رحیمی به معاونت اول دولت کودتا رسید کارنامه او مشحون است از سه سال پادویی در خدمت دروغهای پیاپی احمدینژاد ۳- در دولت نهم: در مجلس هشتم رحیمی از دیوان محاسبات کنار گذاشته شد. احمدینژاد او را به معاونت مجلس ریاست جمهوری منصوب کرد و در مراسم معارفهاش گفت: «در ابتدا تصمیم داشتم آقای رحیمی را به وزارت کشور ببرم اما به دلایلی این تصمیم تغییر کرد که یکی از آنها را در اینجا میگویم. وقتی دیدم قلمها و زبانهایی حاضر شدهاند او را در این سمت قطعه قطعه کنند و فرصت خدمت را از او بگیرند از تصمیم خود صرف نظر کردم، با این حال امروز یک نفر دیگر به جمع ما در قوه مجریه اضافه شد. آقای رحیمی در دوران تصدی مسوولیتش در دیوان محاسبات هیچگاه علیه دولت مانعتراشی نکرد، در حالی که برخی بدون این که یک سوال از دولت بکنند نامه مینویسند و حکم میدهند و بعد اعلام و مردم را نگران و ناراحت میکنند.» در این دوران نام رحیمی با ماجرای استیضاح علی کردان، وزیر کشور سه ماهه دولت نهم، بار دیگر بر سر زبانها افتاد.
"در انتخابات ریاست جمهوری سال ۷۶ رحیمی از حامیان سرسخت ناطق نوری بود و پس از انتخابات پروندهای از تخلفات او در جریان رای گیری در وزارت کشور گردآوری شد"هنگامی که نمایندگان اقدام به افشای تقلبی بودن مدرک کردان کردند او به آب و آتش زدن را شروع کرد تا اعتراضات را خاموش کند. او ابتدا با ایرنا مصاحبه کرد و گفت نمایندهای را به انگستان فرستاده تا سایت دانشگاه آکسفورد را بررسی کنند (!) و در نتیجه بررسی این نماینده مشخص شده است که «مطالب مربوط به مدارک وزیر کشور از روی سایت اینترنتی کاملا حذف شده و اطلاعاتی دراین خصوص وجود ندارد، در نتیجه نماینده ما اقدام به استخدام وکیل کرد. وکیل انگلیسی از طریق مقامات قانونی به سایت اصلی دانشگاه آکسفورد مراجعه و همه اطلاعات مربوط به دکترای کردان را که در جلسه اخذ رای اعتماد توزیع شده بود، از آن سایت استخراج کرد. وکیل انگلیسی بعد از مراجعه به مقامات قضایی مراتب صحت مدرک را تایید کرد و از طریق سفارت ایران برای آقای کردان فرستاد که این مدرک شنبه گذشته به دست وی رسید و من شخصا مدرک را ملاحظه کردم(!)» (این خبر پس از تایید جعلی بودن مدرک کردان از خروجی ایرنا حذف شد، اما موج سبز آزادی تصویر آن را اینجا منتشر میکند) مدرک مورد اشاره رحیمی منتشر شد و چیزی نبود مگر کاغذی جعلی سرشار از غلطهای تایپی و گرامری و صوری! (تصویر آن را اینجا ببینید) پس از آن رحیمی اقدام به تطمیع نمایندگان و پرداخت وجوه پنج میلیونی به نام کمکهزینه تعمیر مساجد کرد ولی از آنها رسیدی گرفت که در آن اعلام میکردند امضای خود را از نامه استیضاح کردان پس گرفتهاند! عوض حیدرپور، نماینده شهرضا، و علیاصغر زارعی، نماینده تهران، این موضوع را افشا کردند و به دنبال آن عباسی، مدیرکل پارلمانی دولت، از مجلس اخراج شد. با این حال اعتراض نمایندگان مبنی بر دخالت رحیمی در این موضوع راه به جایی نبرد و احمدینژاد ضمن حمایت از او از در تهدید نماینگان درآمد و دستور داد از این پس هیچ کمک مستقیمی از طرف دولت به نمایندگان مجلس صورت نگیرد در همین زمان بود که نوع حمایت رحیمی از کردان نمایندگان را مشکوک کرد و مشخص شد مدرک دکترای رحیمی (که با آن در دانشگاه آزاد تدریس هم کرده) دوقلوی مدرک کردان است.
با انتصاب رحیمی به معاونت اول بار دیگر بحث مدرک دکتری او بالا گرفت، اما این بار همه میدانند که با احمدینژاد سخن گفتن از معایب دروغگویی و تقلب بیمعناست و شبیه شکایت بردن از دزد به راهزن است. از همین روست که رییس کمیسیون آموزش مجلس به گفتن این جمله اکتفا میکند که «در قانون برای معاون اولی مدرک تحصیلی خاصی درج نشده است»، الیاس نادران میگوید «دلایل عدم صلاحیت معاون اول رئیسجمهور را فعلا رسانهای نمیکنم» و احمد توکلی قضیه را شخصی میکند تا بلکه رحیمی خودش خجالت بکشد(!): «رحیمی به جعلی بودن مدرکش واقف است». الیاس نادران که پیش از این سندی منتشر کرده بود که برمبنای آن رحیمی به یک موسسه بیاعتبار سفارش داده بود تا برایش با عنوان «دکتر رحیمی» تقدیرنامهای دانشگاهی صادر کنند - این بار میگوید «دلایل عدم صلاحیت معاون اول رئیسجمهور را فعلا رسانهای نمیکنم». مشابه همین خبر را سایت فرارو، روزنامه جمهوری اسلامی، و سایت تابناک نیز منتشر کردند و همگی با شکایت رحیمی مواجه شدند بدون این که رحیمی متن خبرشان را تکذیب کند! در همین گیرودار پارلمان نیوز در خبری ویژه خبر تحت تعقیب قرار گرفتن رحیمی را در تاریخ بیست و پنجم مردادماه امسال منتشر کرد و نوشت: در پی بی اعتنایی معاون پارلمانی محمود احمدی نژاد به احضار کتبی جهت حضور در دادگاه عمومی جزایی تهران، بازداشت وی در دستور کار دادگاه قرار گرفته است. محمد رضا رحیمی به دو اتهام "تحصیل مال نامشروع" و "تصرف غیرمجاز در اموال دولتی" از سوی شعبه ۱۰۵۷ دادگاه عمومی جزایی تهران تحت تعقیب قرار گرفته است و نیز اعلام کرد در صورتی که رحیمی مجددا در مهلت مقرر از حضور در دادگاه خودداری نماید، دستور جلب وی صادر خواهد شد.
"۲) در مجلس هفتم: رحیمی که در انتخابات نهم ریاست جمهوری از هاشمی رفسنجانی حمایت کرده بود، در مجلس هفتم به ریاست دیوان محاسبات رسید"اما این شخص ناباورانه همچون متقلبان دیگر این کابینه بی هیچ دغدغهای به فعالیت خود در کابینه کودتا ادامه میدهد. حضور افرادی چون کامران دانشجو، حمید بهبهانی، عوضعلی کردان، اسفندیار رحیممشایی و محمدرضا رحیمی در حلقه نزدیکترین افراد به احمدینژاد و ترک کابینه توسط نیروهایی که حداقلی از کارآمدی داشتند (فتاح و باقری لنکرانی و امثالهم) جای کوچکترین شبههای برای بیکفایتی مطلق این دولت باقی نگذاشته است. از همه دیدنیتر در این میان عملکرد مجلس شورای اسلامی، یا همان خانه ملت سابق است که به جای به سوال کشیدن این کابینه پرخطا و تقلب راه سکوت در پیش گرفته است. رای ملت را که به هیچ گرفتند، لااقل کاش برای آبروی این مردم پشیزی ارزش قائل باشند!
اخبار مرتبط
دیگر اخبار این روز
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران