یادی از عباس نعلبندیان؛ بازچاپ همه آثار نمایشنامه‌نویس ایرانی در لندن

یادی از عباس نعلبندیان؛ بازچاپ همه آثار نمایشنامه‌نویس ایرانی در لندن
بی بی سی فارسی
بی بی سی فارسی - ۲۷ آذر ۱۳۹۲

مجموعه آثار عباس نعلبندیان به کوشش جواد عاطفه و عاطفه پاکبازنیا منتشر می شود

به عباس نعلبندیان می‌گفتند "پسرک روزنامه‌فروش". او در ۱۳۲۶ در تهران‌زاده شد و از ۱۸ سالگی می‌نوشت، هرچند بیشتر او را در خیابان فردوسی جنوبی در دکه پدرش به‌خاطر می‌آورند که کتاب می‌خواند و کار می‌کرد.

نعلبندیان با نمایشنامه‌ "پژوهشی ژرف و سترگ در سنگواره‌های قرن بیست و پنجم زمین‌شناسی یا چهاردهم، بیستم فرقی نمی‌کند" جایزه اول مسابقه نمایشنامه‌نویسی نسل جوان در جشن هنر شیراز از آن خود کرد و کمی بعد به اداره نمایش در تلویزیون رفت. نمایشنامه‌هایش تا انقلاب بهمن ۵۷ منتشر می‌شدند و در کارگاه نمایش روی صحنه می‌رفتند.

بعد از انقلاب ۱۳۵۷ حدود ۴۰ روز در زندان بود، بعد به انزوا روی آورد و در ۴۲ سالگی خودکشی کرد. هنوز هم مشخص نیست او را به چه اتهامی بازداشت کردند و چرا بعد از بازگشت از زندان به سکوت روی آورد.

"دیگرانِ عباس نعلبندیان" مجموعه‌ای است از ۴۴ مقاله به قلمِ چهره‌های نام‌آشنای معاصر فرهنگ که پیرامون زندگی، آثار عباس نعلبندیان و بازخوردهای آن در زمان انتشارش و بعد از درگذشت او تا به امروز نوشته شده و به کوشش جواد عاطفه و عاطفه پاکبازنیا منتشر شده است.

این کتاب را انتشارات اچ‌اند‌اس مدیا در لندن در ۴۴۵ صفحه منتشر کرده، جلد دوم مجموعه آثار، نمایش‌نامه‌ "ناگهان، هذا حبیب الله مات فی حب الله هذا قتیل الله مات بسیف الله" را نیز مانند تمامی ۱۴ جلد بعدی، همین ناشر منتشر خواهد کرد.

هر ۴۵ روز یک جلد از این مجموعه منتشر خواهد شد تا بعد از گذشت یک سال و نیم، زندگی و آثار نعلبندیان در دانشگاه سواز لندن در نشستی چند روزه بررسی شود و این پروژه به سرانجام خود برسد.

جواد عاطفه می‌گوید: "زمانی می‌شود از قدرت فرهنگی مردم یک سرزمین صحبت کرد که اجازه دهیم نسل‌های بعدی بزرگان فرهنگ و هنر و اندیشه‌اش را بشناسد و آن ‌را درک کند. البته اعتراف می‌کنم که این کار ما تنها یک اغاز است که باید توسط دیگران ادامه پیدا کند تا تاثیرش ذاتی و در عمق ذهن و روح مردمان نهادینه شود."

پس از بیش از سه دهه، اکنون نام عباس نعلبندیان، نمایشنامه‌نویس و داستان‌نویس فقید ایرانی از انزوا بیرون آمده است.

"مجموعه آثار عباس نعلبندیان به کوشش جواد عاطفه و عاطفه پاکبازنیا منتشر می شودبه عباس نعلبندیان می‌گفتند "پسرک روزنامه‌فروش""حالا کسی مانند عاطفه پاک‌بازنیا فکر می‌کند: "بله، قطعاً نمایش در این خاک، آغازی هم دارد. اما این آغاز به کجا رسیده بود؟ پرسشی دیگر! هر چه بیشتر این کتاب را می‌خواندم، بیشتر می‌فهمیدم که چقدر تاریخمان را فراموش کرده‌ایم و چه پُرطمطراق به امروزی می‌بالیم که‌‌ همان گذشته‌ از یاد رفته‌مان است. چطور باید این گذشته را مرور کرد؟"

تئاترِ پیشگام

محمود استادمحمد، رضا براهنی، آیدین آغداشلو و پرویز پورحسینی از جمله نویسندگان این یادداشت هایند

کنکاش‌های معدودی در تاریخ تئا‌تر ایران صورت گرفته است. بهرام بیضایی با "نمایش در ایران" راه را باز کرد و در چند سال گذشته، برخی ناشران در تهران چند کتاب در تاریخ تئا‌تر ایران به بازار فرستاده‌اند. هرچند کتاب‌های منتشر شده در تهران، در بند سانسور اسیر مانده‌اند و نعلبندیان جزو چهره‌هایی است که اجازه انتشار آثارش، یا بررسی آثارش را در این بند‌ها پیدا نخواهند کرد.

او را به عنوان پیشگام تئا‌تر آبسورد در ایران می‌شناسند. صحبت از این می‌شود که او با نوشته‌هایش توانسته است تصویری مدرن و بدیع عرضه کند. او را با ساموئل بکت مقایسه می‌کنند و با هارولد پینتر.

عاطفه و پاک‌بازنیا نام ویراستار بر خود نگذاشته‌اند، هرچند آنان کار خود را محدود به این ساخته‌اند تا مقالات را جمع‌آوری کنند و کنار همدیگر بچینند، اصلاح کنند و در اختیار خواننده قرار بدهند. مقالات در کتاب فاقد بخش‌بندی هستند، خلاصه‌ای از آن‌ها در ابتدای مقاله یا در انتهای کتاب موجود نیست. پس خواننده می‌بایست از ابتدا تا انتها، کتاب را بخواند، یا اینکه بر اساس نام نویسنده‌ها تصمیم بگیرد کدام بخش کتاب برایش مفید‌تر خواهد بود.

"نمایشنامه‌هایش تا انقلاب بهمن ۵۷ منتشر می‌شدند و در کارگاه نمایش روی صحنه می‌رفتند.بعد از انقلاب ۱۳۵۷ حدود ۴۰ روز در زندان بود، بعد به انزوا روی آورد و در ۴۲ سالگی خودکشی کرد"نبود نمایه نیز کار خوانندگان را در مراجعه دوباره به این کتاب سخت می‌‌کند.

عاطفه در این مورد می‌گوید: "ویراستاری کتاب روند خاصی نداشته و همان رویه‌ سنتی ویرایش بر آن اعمال شده. نشر ایرانی خارج از کشور هم که به دلیل شرایط بد مالی و محدودیت‌های نیروی متخصص امکان حرکت‌های بطنی و ریشه‌ای را ندارد. ناشر، کتاب را آماده از ما تحویل گرفت و همان را هم منتشر کرد. آرزوی قلبی من و همسرم این است که شرایطی فراهم شود تا این مجموعه به شکل مناسب خودش، در ایران منتشر شود."

در مسیرِ حرکت

"دیگران عباس نعلبندیان" با معرفی نعلبندیان شروع می‌شود. مقدمه‌ دوم کتاب، شرحی است بر چرایی کار.

بعد مقالات به‌دنبال هم می‌آیند. در هر مقاله، زاویه‌ بحث در اختیار نویسنده است هرچند تلاش شده مقالات بر اساس انتشار آثار نعلبندیان جلو برود و به‌تدریج، از اولین حضور رسمی او در تئا‌تر به زمان مرگ او و بعد از مرگ او برسیم.

مقالات را به دو دسته کلی می‌توان تقسیم کرد. نخست، مقالاتی است آمیخته به خاطرات از نام‌هایی که آشنایی نزدیک با نعلبندیان داشته‌اند. مفصل‌تر از همه "سریر سلطنت نیستی" از محمود استاد محمود. مقاله‌ای مفصل که از روزهای دبیرستان نعلبندیان شروع می‌شود و از نوجوانی همراه او پیش می‌رود از دید استاد محمود که خود چهره‌ای تئاتری بود و عاطفه و پاکبازنیا، "دیگران..." را به او تقدیم کرده‌اند.

مقالاتی مانند "مقاله‌ای که باید می‌نوشتم و ننوشتم!" نوشته آیدین آغداشلو نیز در کتاب موجود است که سوگ‌نامه‌ای هستند بر گذشته و متمرکز می‌شوند بر آنچه بر سر نعلبندیان در تمام این سال‌ها گذشت.

"حالا کسی مانند عاطفه پاک‌بازنیا فکر می‌کند: "بله، قطعاً نمایش در این خاک، آغازی هم دارد"برخی هم نوشته‌ای بسیار کوتاه می‌شوند مانند "پشت سر مرده نباید حرف زد!" نوشته پرویز پورحسینی هرچند در کوتاهی خود کامل حرف‌شان را می‌زنند.

دسته دوم مقالات، تاثیر گرفته از نعلبندیان هستند. برخی مانند "نگاهی به متن "وصال در وادی هفتم"" از فتح‌الله بی‌نیاز یا "این نوشته، نویسنده را نوشته است!"

نوشته رضا براهنی، دیدگاهی کاملاً تخصصی نسبت به متن پیدا می‌کنند و برخی دیگر بر کلیت آثار او متمرکز می‌شوند مانند "توهم ابزورد نویسی در آثار نعلبندیان" نوشته مهسا دهقان‌پور. در این دسته مقالات، مباحث تخصصی نمایش یا ادبیات برای بررسی متن‌ها یا مجموعه آثار نعلبندیان استفاده می‌شوند.

مقالات کتاب همچنین در سبک نگارشی خود، بسیار متفاوت از همدیگر پیش می‌روند. برخی مانند "جاده یا رنج محتوم بشری یا..." نوشته احسان فکا تبدیل به یک اثری غریب می‌شوند که در آن مقاله در خطوطی ناخوانا تمام می‌شود. برخی نیز تبدیل به یک اثر هنری می‌شوند مانند "در سوگ عباس نعلبندیان (پترونیوس)" نوشته پرویز حضرتی که مانند متن یک نمایشنامه نوشته شده است.

"دیگران..." شروع روندی است با برنامه‌ریزی منسجم.

یک سال و نیم دیگر، خواننده‌ مشتاق نعلبندیان حداقل می‌داند دسترسی به کتاب‌های او دارد، دسترسی به تصویر او در ذهن دیگران دارد و حتی نقد و کنکاشی بر آثار او موجود است. در این زمان قرار است ۱۴ جلد کتاب از نعلبندیان و برای او، منتشر شوند.

سه دهه سکوت ختم به نقشی جمعی از گذشته می‌شود، نقشی که می‌تواند راه به آینده باز کند و اجازه دهد تا تئا‌تر مستقل ایران، تئا‌تر جدا از سانسور و جدا از نقش دولت، بتواند گام‌هایی بلند‌تر و کامل‌تر به‌سمت آینده بردارد.

جواد عاطفه می‌گوید: "آن‌قدر فضای پژوهش، تحقیق و جامعه‌ تئاتری ما محدود و خرد است که با هر حرکتی فریاد وامصیبتا از هر طرف به گوش می‌رسد که فلانی فلان کار را کرد و میلیون‌ها پول را به جیب زد. این رفتار در فرهنگ ما آن‌قدر تکراری و عادی است که برخی هنرمندان صاحب‌نامی‌ هم که سال‌ها است در خارج از ایران زندگی می‌کنند، با این نگاه کار را قضاوت و با ارزیابی شتاب‌زده و شخصی قصد سنگ انداختن بر ادامه‌ راه را دارند. با کمال تاسف برای خودم و آن‌ها باید بگویم که متاسفانه من و ما نه منصرف می‌شویم و نه قصد توقف در راهی را داریم که به قیمت روزهای جوانی ما تمام شده. بهتر است شما فکری به حال خودتان کنید.

ما پیش می‌رویم..."

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

بی بی سی فارسی - ۲۷ آذر ۱۳۹۲
عصر ایران - ۲۷ آذر ۱۳۹۲