۰:۵۸ - بگذارید سیاستمداران از آسمان به زمین بیایند!

09:58 - بگذارید سیاستمداران از آسمان به زمین بیایند!
خبر خونه
خبر خونه - ۹ خرداد ۱۳۹۲

«در جبهه استکبار پرونده امام زمان کامل شده است و فقط به دنبال آدرس می گردند تا بروند کار را تمام کنند، در همین تهران عناصر بیگانه ای هستند که از عرفا و مومنان خانه و محل ملاقات امام عصر (عج) را سراغ می گیرند تا مانع تحقق حاکمیت عدل الهی شوند.» (محمود احمدی نژاد، خبرگزاری فارس، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۶)

فرارو- قاسم توکلی؛ با فرارسیدن هنگامه انتخابات گفتمانها و نیروهای موثر در سپهر سیاست از عمق به سطح آمده و برای مدت کوتاهی (خواسته یا ناخواسته) خود را در معرض دید افکار عمومی جامعه قرار می دهند، از این رو فرصت مناسبی فراهم می آید تا رسانه ها (به عنوان ناظر و دیدبان جامعه) به رصد این گفتمانها پرداخته و کارنامه اجرایی و فکری آنها را، برای روشن شدن افکار عمومی جامعه، مورد بررسی و کالبدشکافی قرار دهند.

بررسی تحولاتی که حول انتخابات ریاست جمهوری رخ می دهند بهتر از هر هنگامه دیگری می تواند بیانگر معادلات قدرت در عرصه سیاسی کشور باشد. از این حیث سال ۸۴ نقطه عطفی در تاریخ منازعات سیاسی جناح های داخلی محسوب می شود. با پیروزی قاطعی که نصیب جناح راست گردید، مهمترین رقیب آنها یعنی جناح چپ از صحنه خارج شده و با فتح قوه مجریه (به عنوان آخرین خاکریز باقی مانده در دست جناح رقیب) اصلاح طلبان از بدنه حاکمیت رانده شدند و به این طریق پارادایمی که برای بیش از دو دهه حول رقابت راست و چپ شکل گرفته و بر تمام تحولات سیاسی کشور سایه انداخته بود عملا به پایان رسید.

نتیجه فروپاشی آن پارادایم یکدست شدن سپهر سیاست توسط جناح راست بود که اکنون، پس از پیروزی بر رقیب، با نام جدید «اصولگرایان» خود را معرفی می کردند. از خاکستر منازعات چپ و راست گفتمانی در سوم تیرماه ۸۴ ظهور کرد که خود را «گفتمان عدالت گستر» معرفی می کرد و علیرغم اینکه محتوی ملغمه ای ناهمساز از انگاره های چپ و راست بود اما همزمان مدعی مرزبندی جدی با این نوع تقسیم بندیها بوده و خود را در محیطی خارج از هر نوع ایدئولوژی یا حزب یا جناح تعریف می کرد.

گفتمان عدالت گستر توانست با تکیه بر شعار مبارزه با فقر، نابرابری و بی عدالتی و با استفاده از انگاره های مذهبی آراء بخشهای قابل توجهی از محافظه کاران و اقشار مختلف جامعه را به سوی خود جلب کند. بخشهای محروم جامعه که بیشترین فشار ناشی از نابسامانی اقتصادی و تورم را متحمل می شدند با این امید که دولت برخاسته از گفتمان جدید بتواند مرحمی بر مشکلات فزاینده آنها باشد از آن حمایت کردند، و از سوی دیگر توقع داشتند تا رانت خواری و فساد و استفاده نامشروع از بیت المال (که رئیس جدید دولت قصد افشا و برخورد با آنها را داشت) پایان یافته و عدالت در معنای واقعی اش اجرا شود.

علاوه بر شعار تغییر در عرصه اقتصادی، این گفتمان در عرصه سیاسی نیز مژده رسیدن فصلی نوین را می داد از این رو تفسیری خاص از تفکر موعودگرایانه به عنوان یک دستور کار ساری و جاری در تمام حوزه های تصمیم گیری دولت مطرح شد و به جرات می توان گفت که در میان تمام دولتهای پس از انقلاب اعتقاد بی چون و چرا به ظهور قریب الوقوع منجی از اصلی ترین ویژگیهای دولت نهم بود.

"ایدئولوژی نیز نوعی تحریف واقعیت توپیا با هدف تغییر آن است، ایدئولوژی یک پایش در واقعیت و پای دیگرش در عالم باید و نبایدهای انتزاعی است"«دولت کریمه»، «دولت زمینه ساز ظهور» و... القابی بوده است که دولتمردان برای تببین رسالت دولت، به کرات بر زبان راندند. اساساً به دلیل وجود همین نگاه بود که دولت مهمترین وظیفه خود را در عرصه داخل و همچنین در عرصه نظام بین الملل و سیاست خارجی فراهم نمودن مقدمات ظهور ولی عصر (عج) عنوان نموده و اساساً از این منظر به تبیین تحولات و تصمیم گیریهای سیاسی می پرداخت.

البته که آبشخور این دو انگاره فکری (عدالت گستری و موعودگرایی) نه در خود دولت که برآمده از روحانیت حامی دولت بود. برخی که زعامت فکری این جریان را بر عهده داشتند پیروزی دولت نهم را «حاصل نماز شب، زیارت عاشورا خواندن و اشک های خانواده شهدا» عنوان کرده و گفتند که «اطاعت از احمدی نژاد، اطاعت از خداوند است» و عده ای نیز با اشتیاق «معجزه هزاره سوم» اش خواندند.

رئیس جمهور نیز با ایمان راسخ به این مطالب در سخنرانیهایی که در سراسر جهان به انجام می رساند و همچنین در نامه هایی که به روسای جمهور سایر کشورها می نوشت تلاش می کرد که خود را پرچمدار و مروج گفتمان موعودگرایی نشان دهد و در عرصه داخلی نیز حضرت ولی عصر (عج) را پشتیبان دولت خود می دانست. تصور برخورداری از چنین جایگاهی باعث شد که به کرات در رسانه ملی اعلام شود که حتی پول یارانه ها (که به صورت نقدی به مردم داده می شد) نیز همان «پول امام زمان» است.

چنگ زدن به انگاره های آخرالزمانی می توانست یک هویت قدرتمند به جریانی ببخشد که انتساب خود را به ایدئولوژیهای موجود انکار می کرد، پرچمداران این گفتمان با دیدن هاله نور تبار ایدئولوژیک خود را فراموش کرده و با انکار وابستگی به تمامی احزاب و تشکلهای حامی خود یکسره از واقعیات موجود جامعه بریدند و با طرح شعارهایی چون «مدیریت جهانی» و «دولت ظهور» سیاست را از زمین به آسمان خیال بردند.

اگر ایدئولوژیهای چپ و راست تلاش می کردند با طرح «باید و نباید» های متصلب، واقعیت موجود را به دلخواه خویش تغییر دهند گفتمان جدید هیچ نسبتی با واقعیت موجود نداشت و سعی می کرد بر فراز آن بایستد یا به هر قیمتی از روی آن بپرد.

اگر عملکرد دولتهای بعد از بنی صدر را تجلی عینی پدیده جمهوری اسلامی بدانیم، دولت نهم با تخطئه همه دولتهای پیش از خود عملاً نسبتش را با موجودیتی واقعی به نام جمهوری اسلامی انکار کرد و نشان داد که نه تنها تمایلی به دیدن واقعیات و مشکلات پیش رو ندارد که تبحر خاصی نیز در چشم پوشی بر واقعیات پشت سر دارد آن چنان که گویی موهبتی بی نقص و مقدس است که از عرش اعلی فی البداهه بر زمین افتاده.

ضمن اینکه طرح شعارهایی چون «مدیریت جهان» در عرصه سیاست خارجی و شعارهای گزافی که حتی از حوزه اختیارات سه قوه مجریه، قضائیه و مقننه هم خارج بود، نشان می دهد که این گفتمان تا چه حد با واقعیات موجود بیگانه است.

در سپهر سیاست هر نظام عملا موجود و جاری اجتماعی را یک «توپیا» می نامند و تصورات و تخیلات آرزومندانه ای که وظایفی فراتر از توانایی بشر بر عهده می گیرند و هیچ نسبتی با واقعیات موجود ندارند را «اُتوپیا» می نامند. ایدئولوژی نیز نوعی تحریف واقعیت توپیا با هدف تغییر آن است، ایدئولوژی یک پایش در واقعیت و پای دیگرش در عالم باید و نبایدهای انتزاعی است. ایدئولوژی تلاش می کند با ارائه تصویری کاذب و یکپارچه از واقعیت متکثر و ناهمساز توپیا برنامه خاصی برای عمل در جهت ایجاد وضع مطلوب ارائه کند.

اما اُتوپیا بر خلاف ایدئولوژی هیچ پایی در واقعیت ندارد، اُتوپیا اساساً  به توپیا نمی اندیشد بلکه در انتظار جایگزینی آن با بهشت گمشده است. در اُتوپیا واقعیت از بین رفته و جای خود را به طرح های کمال گرایانه ای می دهد که در نهایت امر غیرقابل تحقق اند.

هر چه ایدئولوژی به دنبال ایجاد پیوند میان افق انتظارات و حوزه تجربه است در مقابل اُتوپیا با نفی این پیوند، چشم انتظار تحقق «قیامت» بر روی زمین است. ایدئولوژی به شکل سمجی در پی یافتن سنتزی برای واقعیات آشتی ناپذیر موجود است تا توپیا را به سوی وضع مطلوب هدایت کند اما اُتوپیا می خواهد سلطنت خدا را از آسمانها بر زمین آورده و پایان تاریخ را در میانه آن رقم زند.

گفتمان یوتوپیک حاکم بر دولتهای نهم و دهم نه تنها باعث ایدئولوژی زدایی از دینامیسم درونی نیروهای سیاسی درون نظام و آشتی آنها با تجربه و واقعیات موجود نشد، که بالعکس سیاست را از زمین به آسمان خیال برد.

"و نتیجه طبیعی این رویکرد ماورایی ایجاد تاثیراتی به شدت مخرب در حوزه اقتصاد و سیاست کشور طی ۸ سال گذشته بوده است"و نتیجه طبیعی این رویکرد ماورایی ایجاد تاثیراتی به شدت مخرب در حوزه اقتصاد و سیاست کشور طی ۸ سال گذشته بوده است. از درون دولتی که با ادعا و شعار مبارزه با فساد اقتصادی بر سر کار آمده بود بزرگترین پرونده فساد اقتصادی تاریخ ایران خارج شد، از درون دولتی که با شعار مبارزه علیه تبعیض و نابرابری بر سر کار آمده بود عملاً یک طبقه سرمایه دار نوکیسه بیرون آمد که با پولهای نفتی فربه شده و اکنون بر بدنه اقتصاد بیمار کشور سنگینی می کنند، از دولتی که با شعار مهرورزی بر سر کار آمده بود بیشترین تخلفات و بداخلاقی ها و قانون شکنی ها سر زد و در نتیجه عملکرد دولتی که با شعار مدیریت جهانی و ایستادن بر قله های پیشرفت جهانی بر سرکار آمده بود بیشترین تحریمها و فشارها و قطعنامه های بین المللی علیه کشور صادر شد.

رسانه های منتقد دولت، که از قضا بسیاری از آنها روزگاری حامی آن محسوب می شدند، در این زمینه بسیار قلم فرسایی کرده اند و اشاره به این رویه های ناصواب دولت دیگر به تکرار مکررات تبدیل شده است. اما آنچه امروز باعث نگرانی است نه پافشاری دولت و دولتمردان بر تخیلات یوتوپیک خود، که بی توجهی مسئولین و نخبگان فکری و مذهبی جامعه بر علل و عوامل شکل گیری این «گفتمان یوتوپیک» است.

متاسفانه در برهه خطیر فعلی نه تنها برخی متولیان امر به دنبال ریشه یابی مشکلات موجود نیستند که اقدامات و سخنان ایشان حکایت از آن دارد که گویی (خواسته یا ناخواسته) در تلاش اند تا بار دیگر به تکرار تجربه گذشته بپردازند. برخی مسئولین و نخبگان فکری چنان غرق در همان شعارهای قدیمی خود علیه اشرافی گری و فتنه گری (با انواع مشتقات آن) هستند که فراموش می کنند گمشده امروز کشور و مردم در وهله نخست مقوله کارآمدی و مدیریت بحرانهای موجود و اصلاح رویه های ناصواب گذشته و سپس احیاء وحدت و اعتماد ملی است که طی سالهای اخیر مخدوش شده است.

اینان به جای اینکه نگاهی آسیب شناسانه به علل و عوامل شکل گیری شرایط وخیم کشور داشته باشند تا مانع تکرار تجربیات تلخ گذشته شوند و به جای اینکه به دنبال گفتمانی عمل گرا و کاردان برای گذار از بحرانهای موجود باشند، مجدداً به دنبال قدیس سازی فردی دیگر و برکشیدن معجزه ای دیگر هستند. متاسفانه برخی چنان درگیر عالم ماوراء و پیوند زدن سپهر سیاست با آن هستند که فراموش می کنند انسانها از پوست و گوشت و استخوان تشکیل شده اند و قبل از طی مراتب کمال نیازمند خوراک و پوشاک و سرپناه اند.

بگذارید سیاستمداران از آسمان به زمین بیایند تا مردم هم نفسی تازه کنند و دمی بیاسایند.

منابع خبر

اخبار مرتبط

دیگر اخبار این روز

خبر خونه - ۹ خرداد ۱۳۹۲
خبر خونه - ۹ خرداد ۱۳۹۲