آینده فلسفه باب میل فوئرباخ نشد
گفتوگو با مترجم كتاب «اصول فلسفه آينده» آينده فلسفه باب ميل فوئرباخ نشد امتیاز: / 0 بدعالی 04 شهریور 1388 - 11:45 فرشاد قربانپور* آنچه كه در ادامه ميخوانيم گفتوگويي است با امين قضايي مترجم كتاب «اصول فلسفه آينده» نوشته فوئرباخ. قضايي در اين گفتوگو برخي از انديشهها و باورهاي فوئرباخ و آنچه كه در اين كتاب آمده است را روشن ميكند. به نظر ميرسد عنوان كتاب كمي نارسا باشد. احتمالا اسم كتاب را نبايد «اصول فلسفه آينده در خداشناسي» ميگذاشتي؟ نه، اين عنوان كاملا غلطي است، چون اتفاقا مهمترين هدف فلسفه حسي و تجربهگراي فوئرباخ، گذر از حيطه خداشناسي است. عبارت «در خداشناسي» اين هدف را زايل ميكند! فلسفه آينده، فلسفهاي است كه بهطور كامل از خداشناسي و غايتنگري آن جدا ميشود. براي بررسي دقيقتر بايد به هگل و اسپينوزا بازگرديم. در اينجا چهار فراروي را بايد بررسي كنيم. فراروي اسپينوزا از خداشناسي قديميتر، فراروي هگل از اسپينوزا و فراروي فوئرباخ از هگل و درنهايت ماركس از فوئرباخ. در خداشناسي و متافيزيك، ميان دو جهان مفاهيم و ايدهها و جهان اشيا و واقعيات ديواري عبورناپذير وجود دارد. اين اسپينوزا است كه براي اولين بار بر نياز به تجسم مفهوم خدا در طبيعت و جهان مادي تاكيد ورزيد. بدون تجسم مفهوم خدا نميتوان فلسفه زندهاي داشت و تنها در دايره مفاهيم محض باقي خواهيم ماند و رابطه واقعي ميان سوژه و ابژه برقرار نميشود. به همين خاطر هگل به درستي ميگويد يا بايد اسپينوزايي باشيد و يا فيلسوف نباشيد. سپس اين هگل بود كه در رابطه ميان سوژه و ابژه و ضرورت تجسم مفاهيم خداشناختي، پويايي به وجود آورد و ضرورت تكميل مفهوم روح مطلق و خدا را در گروي رابطه ديالكتيكي ميان سوژه و ابژه دانست. در اينجا ميان جهان مفاهيم و جهان محسوسات يك رابطه ديالكتيكي و زنده برقرار ميشود. نقد فوئرباخ به هگل اين است كه هگل در غايت خود در دايره خداشناختي باقي ميماند. چون درنهايت تمامي اين پيشروي ديالكتيكي ميان مفهوم سوژه و ابژه در جهت يك غايت خداشناختي يعني دستيابي به روح مطلق است. بنابراين فوئرباخ، هگل را در فراروي از خداشناختي ناتوان ميبيند. با فوئرباخ فلسفه چشمهاي خود را به روي جهان محسوسات باز ميكند و تكامل فلسفه را درگروي گذر از مفهوم خدا به مفهوم انسان ميبيند. اما گام نهايي را در جهت اين افسونزدايي و رابطه واقعي ميان سوژه و ابژه، ماركس برميدارد. ماركس رابطه تجربهگرايانه ميان انسان و جهان محسوسات را ميپذيرد اما برخلاف فوئرباخ اين رابطه را نه صرفا تاملي و شناختي نميبيند بلكه پراتيكي ميبيند. يعني نه با تامل بر جهان حسي كه از طريق تغيير و كنشگري در آن است كه سوژه و ابژه به وحدت ميرسند. با ماركس است كه فلسفه پراتيك آغاز ميشود. نقد ماركس از فوئرباخ يك حركت فلسفي است و از اين جهت بيشك ماركس را بايد يك فيلسوف بزرگ دانست. لازم به ذكر است كساني كه ماركس را فيلسوف نميپندارند درك درستي از فلسفه بهعنوان يك پروژه تاريخي ندارند. آيا اين كتاب را فوئرباخ بهعنوان رسالهاي مستقل نوشته بود يا بخشي از رساله و كتاب ديگري است؟ اين كتاب بعد از ذات مسيحيت، دومين كتاب مهم فوئرباخ است و البته به نوعي تكميل كار اين فيلسوف در ذات مسيحيت به شمار ميرود. فوئرباخ اين كتاب را در سال ١٨٤٣ دو سال بعد از انتشار ذات مسيحيت در سال ١٨٤١، نگاشته است. كتاب ديگري نيز به فارسي از اين فيلسوف ترجمه شده كه به علت قديمي بودن آن كمتر شناختهشده است، يعني كتاب «خطابههايي در باب ذات مذهب» كه با عنوان «ذات مذهب» در ايران چاپ شده است. اگرچه اهميت «ذات مذهب» از دو كتاب «ذات مسيحيت» و «اصول فلسفه آينده» كمتر است، اميدوارم اين كتاب هم تجديد چاپ شود تا در دسترس خوانندگان قرار گيرد. اين سه كتابي كه ذكر كردم مهمترين كتابهاي فوئرباخ هستند. شما از چه زباني آن را به فارسي ترجمه كردهاي و ويژگيهاي ترجمهات را در چه ميداني؟ من زبان آلماني نميدانم، اين كتاب از روي ترجمه انگليسي آن توسط «زوار هنفي» انجام شده است. اين را هم بايد اضافه كنم كه من ترجمه را بهعنوان يك حرفه انتخاب نكردهام، من يك نويسنده علاقهمند به فلسفه ماركس هستم و ترجمه براي من بخشي از كارهاي پژوهشي در فلسفه بهحساب ميآيد. ميدانم كه اين كار معمول نيست و مترجمان معمولا به سراغ ترجمه آثاري ميروند كه مورد علاقه آنها است و از نظري فكري و عقيدتي با نويسنده مورد نظر همسويي دارد. اما فكر ميكنم اين اولويت پژوهش بر ترجمه، در جهت رشد فكري موثرتر باشد. البته به همين خاطر در نشر كارهايم با مشكل مواجه شدهام. چون يكي از معيارهاي مترجمين براي انتخاب ترجمه يك كتاب، شانسي است كه آنها براي اخذ مجوز توسط وزارت ارشاد براي آن كتاب قائل هستند. اما من كتابهايي ترجمه كردهام كه از ابتدا مطمئن بودم اميدي براي چاپ آنها نيست. براي مثال كتاب «معضل جنسيتي» نوشته «جوديت باتلر» و كتاب «اغوا» نوشته ژان بودريار كه بعدا هر دو در اروپا به چاپ رسيدند را ميتوان نام برد. تقدم پژوهش بر ترجمه سبب شده است كتابهايي كه من ترجمه كردهام از نظر زمينه پژوهشي بيارتباط با هم بهنظر آيند. در اين كتاب همواره به هگل اشاره ميشود گويي كه كتاب اساسا در پاسخ به استدلالهاي هگل نوشته شده است. درست است؟ فوئرباخ يك هگلي است و عجيب نيست كه او سيستم فلسفي خود را بر نقد سيستم فلسفي هگل استوار كند و اتفاقا نقد بر هگل خود تاييدي است بر هگليبودن فوئرباخ. درواقع يك هگلي كسي است كه اصلا مثل هگل فكر نكند! چون در غير اين صورت همين پويايي ديالكتيكي انديشه كه اصل بحث هگل به شمار ميرود را انكار كرده است. فلسفه هگل يك گسست روششناختي با فيلسوفان قبلي دارد. تا قبل از هگل، فيلسوفان تلاش ميكردند با توصيف دوباره جهان يك سيستم فلسفي ارائه دهند. درواقع فيلسوف خود را روياروي جهان ميديد و نظام توصيفي خود را تبيين ميكرد. اما هگل اين ارتباط توصيفي با جهان و سيستم فلسفي را انكار ميكند. از نظر هگل، يك نظام فلسفي با نقد و فراروي از تضادهاي نظام فلسفي پيشين شكل ميگيرد. به بيان ديگر، موقعيت واقعي فلسفه، توصيفي براي درك متافيزيكي از جهان نيست بلكه موقعيتي است در دل تاريخ فلسفه. روششناسي ديالكتيكي از تز شروع ميكند. يعني از سنت، از ابژهاي كه بيشتر سوبژكتيو است و نه از ابژه محض. فوئرباخ هم بهعنوان يك هگلي، بايد تضادها و محدوديتهاي دروني سيستم فكري هگل را بيرون كشيده و آنها را نقد كند. ماركس نيز همين كار را با اقتصاد سياسي كرد. به نظر شما اين كتاب رسالهاي در باب خداشناسي است يا انسانشناسي؟ درواقع هر دو. مهمتر اينكه فوئرباخ و البته اين كتاب پلي است ميان خداشناسي و انسانشناسي. بهزعم فوئرباخ خداشناسي، شناخت بيگانه شده انسانشناسي است. (البته در اينجا مراد انسانشناسي تنها به معناي علم مطالعه جوامع گذشته نيست.) اگر فلسفه را كنار بگذاريم به راحتي فراموش ميكنيم كه ارتباط ميان جهان مفاهيم و جهان واقعي به راحتي قطع ميشود. مردم تصور ميكنند در جهان واقعي و با اشياي ملموس واقعي زندگي ميكنند، اما آنها اغلب اسير تصورات واهي خود هستند و مفاهيم خودساختهشان را واقعي تصور ميكنند. ذهن انسان به دست مخلوقات ذهني خود اسير شده است. تنها فلسفه ميتواند با ايجاد پويايي دوباره ميان انسان و جهان پيرامونش، به ما نشان دهد بسياري از اموري كه آنها را طبيعي و بديهي ميانگاريم پيشفرضياتي است كه خود آنها را به جهان تحميل كردهايم. انسان به طبيعت بيواسطه اشيا چشم نميدوزد بلكه درون گسترهاي تاريخي از مفاهيمي ميانديشد و زيست ميكند كه آن را سنت يا ايدئولوژي ميخوانيم. انسان به راحتي توسط اين مفاهيم بديهيشده از موقعيت واقعياش بيگانه شده و سركوب ميشود. در يك كلام ما با طبيعت بيواسطه اشيا رودررو نيستيم. اين بينشي است كه ماركسيسم از حكمت هگل و فوئرباخ به ارث گرفته و درنهايت توانسته است تصوير درستي از موقعيت انسانها در جامعه طبقاتي ترسيم كند. نتيجه اين ترسيم بازشناسي موقعيت سوژه در جامعه، نقاشي بزرگي است كه آنرا ماترياليسم تاريخي ميخوانيم. اين كتاب در منظومه فكري فوئرباخ چه جايگاهي دارد؟ اصول فلسفه آينده، كتابي است منسجم كه جايگاه فلسفه فوئرباخ را نسبت به اسلاف مشخص كرده و سعي ميكند در حيطه روششناسي و معرفتشناسي به اخلاف خود خط بدهد. البته به علت ورود ماركسيسم و نقد وي بر فوئرباخ، آينده فلسفه آنچنانكه فوئرباخ مد نظر داشت، ترسيم نشد. فلسفه پراتيكي ماركس، فلسفه حسي و تاملي فوئرباخ و هگليهاي چپ را بلعيد. پيشتر از گسست روششناختي هگل صحبت كردم. گسست مهمتر ماركسيسم عبور از نظامهاي فكري توصيفي و تاملي به سوي فلسفه پراتيكي است. آيا در مسير نوشتن و چاپ كتاب به مشكلي ويژه برخورد نكردهاي؟ اين كتاب را شما اولين بار امسال يعني بهار سال ١٣٨٨ ميخوانيد. اما من اين كتاب را در تابستان ١٣٨٦ ترجمه كردهام. حافظه من پاسخ دقيق به اين سوال را ياري نميكند. ترجمه كار مشكل و طاقتفرسايي است حتي اگر يك كتاب صدصفحهاي باشد. مطمئنا مباحث انتزاعي فوئرباخ، مترجم را نسبت به انتخاب معادلها و درك درست از قصد فيلسوف مردد ميكند. چه كتابهاي ديگري در دست اخذ مجوز و يا ترجمه داري؟ نشر چشمه، كتاب «بوروكراسي چيست؟» از «كلود لوفور» را براي چاپ به وزارت ارشاد فرستاده است. نشر پرسش نيز كتابي به نام «فوكو: ماركسيسم و تاريخ» از «مارك پوستر» را براي چاپ آماده ميكند. من كتاب ديگري را نيز براي نشر از «ژوليا كريستوا» به نشر «روزبهان» سپردهام. كتابي كه اكنون در حال ترجمه آن هستم «ماركسيسم شهري» از «اندي مريفيلد» است. كتابي نيز به نام «متافيزيك و جامعه طبقاتي» نوشتهام كه آقاي عليرضا محولاتي و دوست او آن را به انگليسي برگرداندهاند كه به زودي توسط يكي از انتشارات در اروپا به چاپ خواهد رسيد.
منبع خبر: فرهیختگان
اخبار مرتبط: صمد نيكخواهبهرامي: كار خلافي نكردم
حق کپی © ۲۰۰۱-۲۰۲۴ - Sarkhat.com - درباره سرخط - آرشیو اخبار - جدول لیگ برتر ایران